![حدیث میرامینی
حدیث میرامینی](http://dl.molisy.ir/wp-content/uploads/20201014/0738629f-d4a3-4237-a696-0cb2e7b902bd.jpg)
حدیث میرامینی (زادهٔ ۱۹ بهمن ۱۳۶۷ در تهران) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش است و بهعنوان بازیگر به فعالیتهای تلویزیونی و هنری میپردازد. حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد. ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ با مجتبی رجبی معمار (بازیگر سینما و مدیر فعلی شبکه جام جم) ازدواج کرد. مجتبی رجبی معمار متولد ۱۳ تیر ماه ۱۳۶۲ در تهران است و در سریال سایه روشن بازی کرده است. یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. وی در رشته تئاتر تحصیل کرده و پدرش مجید رجبی معمار مدیر سابق شبکه تهران می باشد. او ابتدا در سریال فرزند صبح به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و از آن به بعد پایش به دنیای بازیگری باز شده است.
حدیث میرامینی (زادهٔ ۱۹ بهمن ۱۳۶۷ در تهران) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش است و بهعنوان بازیگر به فعالیتهای تلویزیونی و هنری میپردازد. حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد. ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ با مجتبی رجبی معمار (بازیگر سینما و مدیر فعلی شبکه جام جم) ازدواج کرد. مجتبی رجبی معمار متولد ۱۳ تیر ماه ۱۳۶۲ در تهران است و در سریال سایه روشن بازی کرده است. یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. وی در رشته تئاتر تحصیل کرده و پدرش مجید رجبی معمار مدیر سابق شبکه تهران می باشد. او ابتدا در سریال فرزند صبح به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و از آن به بعد پایش به دنیای بازیگری باز شده است.
حدیث میرامینی (زادهٔ ۱۹ بهمن ۱۳۶۷ در تهران) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش است و بهعنوان بازیگر به فعالیتهای تلویزیونی و هنری میپردازد. حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد. ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ با مجتبی رجبی معمار (بازیگر سینما و مدیر فعلی شبکه جام جم) ازدواج کرد. مجتبی رجبی معمار متولد ۱۳ تیر ماه ۱۳۶۲ در تهران است و در سریال سایه روشن بازی کرده است. یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. وی در رشته تئاتر تحصیل کرده و پدرش مجید رجبی معمار مدیر سابق شبکه تهران می باشد. او ابتدا در سریال فرزند صبح به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و از آن به بعد پایش به دنیای بازیگری باز شده است.
حدیث میرامینی (زادهٔ ۱۹ بهمن ۱۳۶۷ در تهران) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش است و بهعنوان بازیگر به فعالیتهای تلویزیونی و هنری میپردازد. حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد. ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ با مجتبی رجبی معمار (بازیگر سینما و مدیر فعلی شبکه جام جم) ازدواج کرد. مجتبی رجبی معمار متولد ۱۳ تیر ماه ۱۳۶۲ در تهران است و در سریال سایه روشن بازی کرده است. یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. وی در رشته تئاتر تحصیل کرده و پدرش مجید رجبی معمار مدیر سابق شبکه تهران می باشد. او ابتدا در سریال فرزند صبح به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و از آن به بعد پایش به دنیای بازیگری باز شده است.
حدیث میرامینی (زادهٔ ۱۹ بهمن ۱۳۶۷ در تهران) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش است و بهعنوان بازیگر به فعالیتهای تلویزیونی و هنری میپردازد. حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد . رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد. ۱۶ بهمن ۱۳۹۵ با مجتبی رجبی معمار (بازیگر سینما و مدیر فعلی شبکه جام جم) ازدواج کرد. مجتبی رجبی معمار متولد ۱۳ تیر ماه ۱۳۶۲ در تهران است و در سریال سایه روشن بازی کرده است. یک خواهر کوچکتر از خودش دارد. وی در رشته تئاتر تحصیل کرده و پدرش مجید رجبی معمار مدیر سابق شبکه تهران می باشد. او ابتدا در سریال فرزند صبح به عنوان دستیار کارگردان حضور داشت و از آن به بعد پایش به دنیای بازیگری باز شده است.
تِهْران ( آوا راهنما·اطلاعات) پرجمعیتترین شهر و پایتخت ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. این شهر با ۸٬۶۹۳٬۷۰۶ تن جمعیت، بیست و چهارمین شهر پرجمعیت جهان و پرجمعیتترین شهر باختر آسیا بهشمار میرود. کلانشهر تهران نیز سومین کلانشهر پرجمعیت خاورمیانه است.
از دید ناهمواریهای طبیعی، تهران به دو ناحیهٔ دشتی و کوهپایهایِ البرز تقسیم میشود و گسترهٔ کنونی آن از ارتفاع ۹۰۰ تا ۱۸۰۰ متری از سطح دریا امتداد یافتهاست. تهران دارای اقلیم نیمهخشک است. در بیشتر سالها، فصل زمستان نیمی از کل بارشهای سالانهٔ تهران را تأمین میکند و تابستان نیز کمبارانترین فصل در تهران است.
تهران شهری با گوناگونی گروههای قومی است اما جمعیت خارجی آن کم است. به عنوان بزرگترین شهر فارسیزبان جهان، اکثریت مردم تهران را پارسیان تشکیل میدهند و بیشتر مردم این شهر رسماً مسلمان و شیعهٔ دوازدهامامی هستند. دیگر جوامع مذهبی در تهران شامل بهائیان، زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان میشود.
پیشینهٔ زندگی در تهران به دوران نوسنگی برمیگردد و کاوشهای باستانشناسی صورتگرفته در تهران، منجر به کشف اسکلتهای ۷۰۰۰ سالهٔ انسان و ابزارهای سنگی شدهاست. در اوایل سدهٔ هفتم، با ویرانی شهر ری و مهاجرت مردم آن به تهران، دانش تجارت، ساختوساز و شهروندی مردم ری به تهران انتقال یافت و باعث پیشرفت آن شد. در دوران صفوی بسیار بر اهمیت تهران افزوده شد اما سرچشمهٔ شکوفایی و پیشرفت این شهر، به پایتختی آن برمیگردد. آقامحمدخان قاجار، بنیانگذار دودمان قاجار که پس از بارها تلاش برای تصرف تهران، بالاخره موفق به انجام این کار شده بود، در نوروز سال ۱۱۶۵، پس از سالها جنگ با خاندان زند و مدعیان پادشاهی، تهران را پایتخت خواند. تبدیل شدن تهران از شهری معمولی به یک پایتخت مدرن، از دوران پهلوی شروع شد. در دوران پهلوی، امور کشوری در پایتخت متمرکز شد و شمار کارکنان دولتی در شهر به سرعت افزایش یافت؛ در این دوران، شهر تهران علاوه بر دو وظیفهٔ سیاسی و تجاری، وظیفهٔ اداری را نیز پذیرفت. با انقلاب ۱۳۵۷ و آغاز جنگ ایران و عراق، برای نزدیک به یک دهه توسعهای در تهران صورت نگرفت و پس از پایان این دوره، توسعهٔ پایتخت ایران ادامه یافت و تهران به کانون پذیرش جمعیت در ایران تبدیل شد.
حدیث میرامینی
تهران کانون اقتصادی ایران است و نخستین منطقهٔ صنعتی این کشور محسوب میشود، اما فعالیتهای اقتصادی بینالمللی نقش چندانی در شمار شاغلهای آن ندارد. بر اساس آمار سال ۱۳۹۵، سهم تهران در کل تولید ناخالص داخلی ایران ۲۱ درصد است و با اختصاص نیمی از بخش صنعت کشور به خود، نقش مهمی در اقتصاد ایران دارد. این شهر یکی از مهمترین مراکز گردشگری ایران به حساب میآید و دارای مجموعهای از جاذبههای گردشگری است که شامل کاخها و موزههایش میشود. برج آزادی نماد تهران است و از منشور کوروش بزرگ، برای نخستینبار در این مکان پردهبرداری شد. برج میلاد نیز نماد دیگر تهران و بلندترین برج ایران است. تهران با میزبانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۴، نخستین شهر در خاورمیانه بود که میزبان بازیهای آسیایی شد و مجموعهٔ ورزشی آزادی به عنوان یکی از پیشرفتهترینهای آن دوران، همزمان با این بازیها در ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ گشایش یافت.
از نظر اداری، تهران به ۲۲ منطقه و ۱۲۲ ناحیهٔ شهری تقسیم شدهاست و شهرهای تجریش و ری را دربر گرفتهاست. ادارهٔ شهر توسط شهرداری تهران انجام میشود. شهردار تهران توسط شورای شهر تهران انتخاب میشود و این شورا بر عملکرد شهرداری نظارت کرده و برای ادارهٔ شهر، قانونگذاری میکند. در سال ۱۳۴۷، نخستین طرح جامع تهران، با افق ۲۵ ساله و با مسئولیت عبدالعزیز فرمانفرمائیان و ویکتور گروئن تهیه شد که تاکنون از مهمترین مبناهای قانونی توسعهٔ شهر تهران بودهاست. به عنوان یک مرکز سیاسی و اداری، مهمترین نهادهای دولتی و قضایی ایران، همانند وزارتخانهها و مجلس شورای اسلامی که تهران ۳۰ نماینده در آن دارد، در این شهر واقع شدهاست. این شهر دارای دو فرودگاه بینالمللی امام خمینی و مهرآباد است که از پررفتوآمدترین فرودگاهها در ایران هستند.
منشأ نام تهران به صورت قطعی مشخص نیست و دربارهٔ ریشهشناسی آن، چند دیدگاه وجود دارد:
نخستین اشاره به نام تهران در نوشتههای تاریخی، در حدود سال ۴۵۰ توسط خطیب بغدادی و در پی ثبت مرگ حافظ تهرانی در تاریخ بغداد انجام شدهاست.[۹] پس از آن نیز نام تهران به خاطر انار خوبش در فارسنامهٔ ابن بلخی آمدهاست.[۹]
روستایی که پیشدرآمد شهر تهران بودهاست، پیش از اسلام نیز وجود داشت و پس از اسلام نام آن معرب گردیدهاست و از تهران به طهران تبدیل شد. با این وجود، جغرافیدانان معروف آن روزگار نیز به املای تهران اشاره نمودهاند. همزمان با جنبش مشروطه که تغییرات زیادی در ادبیات و نگارش زبان فارسی به وجود آمد، بهمرور املای تهران رواج یافت و پس از تأسیس فرهنگستان ایران و تأکید آن بر املای تهران، املای دیگر (طهران) کاملاً منسوخ شد.[۱۰]
تهران پیشینهای طولانی دارد و باستانشناسان بر این باورند که زندگی در این منطقه به دوران نوسنگی برمیگردد.[۱۱] در سال ۱۳۹۳، اسکلت یک انسان در منطقهٔ مولوی تهران، متعلق به حدود ۷٬۰۰۰ سال پیش پیدا شد؛ در سال ۱۳۹۴ نیز یک اسکلت دیگر به همراه ابزارهای سنگی در نزدیکی همان محل یافت شد.[۱۲][۱۳]
در برخی نوشتههای پارسیگ، ری به عنوان زادگاه زرتشت معرفی شدهاست.[۱۴][۱۵] همچنین در درگیری میان داریوش سوم و اسکندر مقدونی، اسکندر و سپاهیانش برای چند روز در این منطقه توقف داشتند.[۱۶]
در نوشتههای تاریخی از تهران به عنوان منطقهای خوش آب و هوا و پر از باغهای میوه یاد شدهاست.[۱۷] در اوایل قرن هفتم بر اثر حملهٔ چندبارهٔ مغولها به ری و رخدادهایی همانند زلزله، ری که از شهرهای پرآوازهٔ آن دوران بود، ویران گشت، بسیاری از مردمش کشته شدند و گروههایی از آنها نیز به دیگر نقاط پناه بردند؛ تهران یکی از محلهایی بود که پناهگاه مردم ری شد که این در کنار انتقال دانش ساختوساز، تجارت و شهروندی مردم ری به تهران، توانست آغاز فصل تازهای برای پیشرفت تهران باشد.[۱۸]
در دوران صفوی بسیار بر اهمیت تهران افزوده شد. در سال ۹۳۳، شاه تهماسب صفوی فرمان ساخت حصاری با چهار دروازه و ۱۱۴ برج را برای تهران داد. این کار که برای پشتیبانی از پایتخت آن زمان کشور، قزوین صورت گرفت، بر اهمیت تهران افزود؛ پس از این نیز بناهایی شامل حمام، تکیه و مدرسهٔ خانم به دستور مهینبانو، خواهر شاه تهماسب، ساخته شدند. از دیگر رخدادهای مهم آن دوران، ساخت بازاری برای تهران بود که پس از ساخت حصار انجام شد. تعیین بیگلربیگی برای بلوک تهران توسط شاه عباس صفوی نیز بیش از پیش بر اهمیت تهران افزود.[۱۹][۲۰]
پس از سرنگونی صفویان، تهران به دست افغانها افتاد و بار دیگر مرکز رخدادها و توجهات شد. نادرشاه افشار تهران را از افغانها گرفت و پسرش، رضاقلی میرزا را حکمران آن کرد که نشان از اهمیت این شهر در آن زمان داشت؛[۱۹][۲۰] پیشینهٔ محلههایی نظیر چالهمیدان و عودلاجان نیز به این دوران برمیگردد.[۲۰]
تهران که پس از صفویان بارها محل اقامت افراد مهم حکومتی بود، در ۱۱۳۹ بیشتر هم مورد توجه قرار گرفت و کریمخان زند اقداماتی را برای پایتخت شدن تهران انجام داد؛[۲۱] او برای مدت کوتاهی تهران را به عنوان پایتخت برگزید اما در نهایت به دلایل اقلیمی و زیستمحیطی، پایتخت را به شیراز منتقل کرد.[۲۲]
آقامحمدخان، بنیانگذار دودمان قاجار که پس از بارها تلاش برای تصرف تهران، بالاخره موفق به انجام این کار شده بود، در نوروز سال ۱۱۶۵، پس از سالها جنگ با خاندان زند و مدعیان پادشاهی، تهران را پایتخت خواند.[۱۹][یادداشت ۲] در آن زمان جمعیت تهران از بیستهزار تن فراتر نمیرفت و نیمی از تهران باغ و بستان بود.[۱۹]
از دلایلی که آقامحمدخان، تهران را به عنوان پایتخت ایران برگزید، میتوان به موقعیت راهبردی جنگی، خودکفایی تولیدی و اقتصادی تهران آن زمان، نزدیکی به گرگان (مرکز ایل قاجار) و نزدیکی به ری اشاره کرد.[۲۳][۲۴] پایتخت ایران در زمان قاجاریه پیشرفت قابل توجهی داشت. فتحعلیشاه و محمدشاه قاجار اقدامات مهمی در راستای بهبود وضعیت پایتخت انجام دادند؛ با این حال تغییرات بنیادین شهر تهران در دوران ناصری انجام شد؛ این دوران که با اقداماتی همچون تأسیس ادارات، بیمارستان دولتی، دارالفنون، بهبود اساسی راههای اصلی و طرح نقشهٔ جدید شهر همراه بود، باعث شد تهران به بزرگترین شهر ایران با ۲۵۰٬۰۰۰ تن جمعیت تبدیل شود.[۲۵]
تبدیلشدن تهران از شهری معمولی به یک پایتخت مدرن، از دوران پهلوی شروع شد. در دوران پهلوی، امور کشوری در پایتخت متمرکز شد و تعداد کارکنان دولتی در شهر به سرعت افزایش یافت؛ در این دوران، شهر تهران علاوه بر دو وظیفهٔ سیاسی و تجاری، وظیفهٔ اداری را نیز پذیرفت.[۲۵]
در سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۸، ساخت مؤسسات آموزشی بزرگ همانند دانشگاه تهران و بیمارستانهای امروزی آغاز گردید. ورزشگاه امجدیه، موزهٔ ایران باستان و کتابخانهٔ ملی نیز در همین سالها تأسیس شدند. همچنین در شهر تهران، ساخت سینما، کافه، هتل و رستوران انجام شد و به علت ورود اتومبیل و اتوبوس، خیابانها سنگفرش یا آسفالت شدند و ساختمانهایی جدید با معماری نوین غربی چهرهٔ پایتخت را دگرگون کردند.[۲۶]
گامهای مهم صنعتیشدن تهران نیز در این دوران برداشته شدند. کارخانههای سیمان، بلورسازی، چیتسازی، دخانیات و صنایع نظامی در پیرامون پایتخت ساخته شدند؛ ایستگاه راهآهن نیز در همین دوران گشایش یافت.[۲۶]
دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
نمایی از ورزشگاه امجدیه
ساختمان موزهٔ ملی ایران
مجلس شورای ملی، سال ۱۳۳۴
ساختمان تلگرافخانه در میدان توپخانه در دههٔ ۱۳۳۰
در طول جنگ جهانی دوم، نیروهای شوروی و انگلیس وارد شهر شدند. همچنین از ۶ تا ۹ آذر ۱۳۲۲، کنفرانس تهران با شرکت چرچیل، روزولت و استالین به صورت محرمانه در سفارت شوروی در تهران برگزار شد.[۲۷] رخدادهای مربوط به جنگ جهانی دوم در تهران، باعث توقف موقت و کندی بسیاری از پروژههای توسعهای شد.[۲۸]
نوگرایی، نیازهای تازه، گرد هم آمدن نخبگان اجتماعی و خواست هیئت حاکمه برای ایجاد آرمانشهری که همانند پایتختهای کشورهای پیشرفتهٔ غربی باشد، ذهنیت تحول شهری را در تهران به وجود آورد.[۲۵]
روند توسعهٔ تهران با ایجاد شهرکهای تهرانپارس و نارمک در شرق و تهرانویلا، شهرآرا و گیشا در غرب ادامه یافت. همچنین صنایع تازه و فرودگاهی در غرب و تأسیسات ترابری در جنوب گسترش یافتند. احداث اتوبانهای پارک وی، شاهنشاهی، افسریه، ایوبی و همچنین احداث شهرکهای جدید اکباتان، لویزان، غرب، شوش و دهها کوی مسکونی دیگر در این دوره انجام شد. در این دوره تهران به سرعت به یک کلانشهر بینالمللی تبدیل شد.[۲۹] برنامههای توسعهٔ تهران بسیار گسترده بودند و این شهر یکی از شهرهای موفق آسیایی آن دوران بود.[۲۵]
مطالعات نخستین طرح جامع تهران در سال ۱۳۴۵ آغاز شد و در ۱۳۴۹ به تصویب رسید. در این برهه، تهران حدود ۱۸۰ کیلومتر مربع وسعت داشت و جمعیت آن به ۲٫۷ میلیون نفر میرسید. این طرح، گسترش شهر تهران را به دلیل وجود ارتفاعات در شمال و شرق و نامناسب بودن زمینهای جنوبی، در منطقهٔ غرب تعیین کرد و سطح شهر را به ده منطقه با مراکز مجهز تقسیم و شبکهای از آزادراهها و بزرگراهها را نیز پیشنهاد کرد. ویکتور گروئن و عبدالعزیز فرمانفرمائیان مسئولیت این طرح را برعهده داشتند.[۳۰]
در جریان تدارک جشنهای ۲۵۰۰ سالهٔ شاهنشاهی ایران، طرح نماد تهران به مسابقه گذاشته شد. برندهٔ مسابقه، حسین امانت، در نهایت برج شهیاد (آزادی) را که هماکنون از برجهای معروف جهان است، طراحی کرد.[۳۱] همچنین از منشور کوروش بزرگ، نخستین نوشتار حقوق بشری جهان، برای نخستینبار در برج شهیاد پردهبرداری شد.[۳۲]
تأسیس دانشگاهها و مراکز آموزشی متعدد در این دوران توانست اوضاع آموزشی تهران را بسیار بهتر کند.[۳۳][۳۴] برای دادن وجههٔ ورزشی بهتر به پایتخت نیز، مجموعهٔ ورزشی آریامهر (آزادی) در ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ و همزمان با بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران افتتاح شد.[۳۵] این مسابقات، به عنوان نخستین رویداد بینالمللی مهم ورزشی در تهران برگزار شد؛ همچنین این برای نخستینبار بود که بازیهای آسیایی در خاورمیانه برگزار میشد و ورزشگاه آریامهر (آزادی) به عنوان یکی از بزرگترین ورزشگاههای جهان، میزبان اصلی این بازیها بود.[۳۵][۳۶]
خیابان فردوسی در اوایل دههٔ ۱۳۴۰
نمایی از بلوار الیزابت (بلوار کشاورز پسین) در دههٔ ۱۳۵۰
بلوار کریمخان زند در دههٔ ۱۳۵۰
نمایی از ساختمان پلاسکو در دههٔ ۱۳۵۰
حسین امانت در میدان آزادی
انقلاب ۱۳۵۷ به همراه درگیری نیروهای نظامی و مردم انقلابی در تهران، پایتخت ایران را محل راهپیماییها در زمان انقلاب و حتی پس از آن کرد.[۳۷][۳۸][۳۹] همچنین هنگام جنگ ایران و عراق، تهران به صورت مکرر تحت حملات هوایی میگ-۲۵ و موشکی اسکاد قرار گرفت که با تلفاتی نیز همراه بود.[۴۰][۴۱] دفاع از تهران در آن دوران برعهدهٔ سامانهٔ ضدهوایی بود.[۴۲]
پایتخت ایران دورانی دارای تنش را در دهههای اخیر گذراند که برای کل کشور پیامدهایی داشتهاست.[۴۳] گروگانگیری در سفارت ایالات متحدهٔ آمریکا (۱۳۵۸)، انفجار در دفتر نخستوزیری جمهوری اسلامی ایران (۱۳۶۰)، حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۳۷۸)، تظاهراتهای ۱۷ اسفند ۱۳۵۷، ۲۲ خرداد ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۹۶ نمونههایی از رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی دهههای گذشته در تهران هستند.
در دوران جمهوری اسلامی، به دلیل جنگ ایران و عراق، برای نزدیک به یک دهه توسعهای در تهران صورت نگرفت. پس از جنگ، توسعهٔ پایتخت با ساخت راهها و فضای سبز ادامه یافت.[۴۴] برج میلاد از مهمترین نمادهای توسعهٔ تهران در دهههای گذشتهاست که با ۴۳۵ متر ارتفاع، به عنوان بلندترین برج ایران، در ۱۶ مهر ۱۳۸۷ با شعار «آسمان نزدیک است» گشایش یافت.[۴۵][۴۶]
حدیث میرامینی
بحث انتقال پایتخت نیز در دوران جمهوری اسلامی مطرح شدهاست. تمرکززدایی، حل مشکلات تهران و پیشگیری از مشکلات امنیتی و ناشی از زمینلرزه، از دلایل موافقان این کار هستند. انتقال پایتخت مخالفانی دارد که شامل دولت حسن روحانی نیز میشود؛ اجرایی نبودن، پابرجا بودن مشکلات تهران، هزینهٔ زیاد و وجود نداشتن زیرساخت در دیگر شهرها، از دلایل مخالفان این کار هستند.[۴۷][۴۸]
تهران پس از انقلاب ۱۳۵۷ به کانون پذیرش جمعیت در ایران تبدیل شد.[۴۹][۵۰] این موضوع توانست به شکلگیری کلانشهر تهران کمک کند و تهران را به یکی از بزرگترین کلانشهرهای خاورمیانه تبدیل کرد.[۵۱] افزایش جمعیت با وجود اینکه به شکلگیری کلانشهر تهران کمک کرد، در کنار ناکارآمدی مدیریت شهری بر مشکلات آن نیز افزود؛ آلودگی هوا، آلودگی صوتی و ترافیک از این دسته مشکلات هستند.[۵۲][۵۳][۵۴]
تهران در پهنهای بین دو وادی کوه و کویر و در دامنههای جنوبی البرز گسترده شدهاست و ۷۳۰ کیلومتر مربع مساحت دارد.[۵۵][۵۶] از نظر جغرافیایی نیز در ۵۱ درجه و ۱۷ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۳ دقیقهٔ طول خاوری و ۳۵ درجه و ۳۶ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۴۴ دقیقهٔ عرض شمالی قرار دارد.[۵۷] گسترهٔ کنونی تهران از ارتفاع ۹۰۰ تا ۱۸۰۰ متری از سطح دریا امتداد یافتهاست؛ این ارتفاع از شمال به جنوب کاهش مییابد. برای مثال، ارتفاع در میدان تجریش، در شمال شهر حدود ۱۳۰۰ متر و در میدان راهآهن که ۱۵ کیلومتر پایینتر است، ۱۱۰۰ متر است.[۵۸]
از دید ناهمواریهای طبیعی، تهران به دو ناحیهٔ کوهپایهای و دشتی تقسیم میشود. از کوهپایههای البرز تا جنوب شهر ری، تپههای کوچک و بزرگ پرشماری وجود دارند.[۵۸]
تهران دارای اقلیم نیمهخشک است.[۵۹] شمال شهر به دلیل ارتفاع بیشتر، خنکتر از دیگر مناطق شهر است. همچنین بافت نامتراکم، وجود باغهای کهن، بوستانها، فضای سبز حاشیهٔ بزرگراهها و کم بودن فعالیتهای صنعتی در شمال شهر کمک کردهاند تا هوای مناطق شمالی بهطور متوسط ۲ تا ۳ درجهٔ سانتیگراد خنکتر از مناطق جنوبی شهر باشد.[۵۸]
مسیر اصلی و جهت باد غالب شهر تهران، شمال غرب به جنوب شرق است.[۶۰] دیگر جریانهای هوایی که در محدودهٔ شهر تهران میوزند عبارتاند از:
جریانهای هوایی، اثرگذاری زیادی در آبوهوای تهران دارند. وزش باد غالب از سمت غرب سبب میشود که غرب شهر همواره در معرض هوای تازه قرار گیرد؛ با وجود اینکه این باد دود و آلودگی نواحی صنعتی غرب را به همراه میآورد، وزش شدید آن میتواند هوای آلوده را از شهر تهران بیرون ببرد.[۵۸]
در بیشتر سالها، فصل زمستان نیمی از کل بارشهای سالانهٔ تهران را تأمین میکند. اسفند پربارانترین ماه سال است و حدود یکپنجم از بارش سالانه در آن صورت میگیرد. تابستان نیز کمبارانترین فصل و شهریور خشکترین ماه سال در تهران است. میانگین بارش سالانهٔ شهر در مناطق شمال و جنوب گاهی بسیار تفاوت دارد.[۵۸] در محدودهٔ تهران بین ۲۰۵ تا ۲۱۳ روز هوای صاف تا کمی ابری وجود دارد.[۶۲]
یکی از شدیدترین بارندگیهای تهران در ۱ اردیبهشت ۱۳۴۱ روی داد و این بارش ۱۰ ساعت طول کشید؛ هواشناسی نیز اعلام کرد میزان بارش یک روز تهران معادل شش سال بودهاست.[۶۳]
تهران در برابر بسیاری از رخدادها و خطرات طبیعی از جمله زمینلرزه آسیبپذیر است.[۶۴] بررسیهای زمینشناسی انجام شده بیانگر آن است که شهر تهران روی گسلهای زیادی قرار دارد. با گسترش فضای شهر، ساختوسازهایی نیز در حریم یا روی گسلهای بزرگ و لرزهخیز انجام شدهاست. افزون بر آن، دشت تهران و شهر ری دارای شکستگیهایی است که ممکن است به هنگام لرزش گسلهای بزرگ، دچار لغزش و جابهجایی شوند. با بررسی زمینلرزههای روی داده در گسترهٔ تهران و پیرامون آن، زمینلرزههایی به بزرگی ۷٫۷ درجهٔ ریشتر را میتوان یافت. همچنین بررسیها نشان میدهد که گسلهای مشا در ارتفاعات البرز و گسل گرمسار فعالیت بیشتری داشتهاند.[۵۸]
کارشناسان بر این باورند که با توجه به اینکه از آخرین زمینلرزهٔ بزرگ تهران مدت زیادی میگذرد، خطر رخ دادن زمینلرزهای بزرگ در تهران افزایش مییابد.[۵۸][۶۵] پیشبینی زلزلههایی تا ۸ ریشتر در تهران شدهاست و تمام مناطق، حتی آنهایی که روی گسل نیستند نیز در برابر چنین رخدادهایی آسیبپذیرند. البته احتمال ویرانی تمام شهر با یک زمینلرزه، از سوی کارشناسان رد شدهاست.[۶۵]
وضعیت نامناسب مدیریت بحران شهر تهران و احتمال رفتار نامناسب شهروندان هنگام رخ دادن خطرات طبیعی، باعث نگرانیهایی شدهاست.[۶۶] «قفل شدن شهر» که بر اثر خروج مردم از محلهٔ خود و ایجاد ترافیک هنگام زمینلرزه رخ میدهد نیز میتواند کار امداد و نجات را با مشکل روبرو سازد.[۶۵]
از سیل نیز توسط مقامات شهری تهران به عنوان خطری جدی یاد شدهاست.[۶۷] اختلاف ارتفاع زیاد، ساختوساز در حریم یا بستر رودها و مسیلها، شرایط اقلیمی ویژه، وجود رودخانههایی نظیر رودخانهٔ کرج، مسیلهای پرشمار دیگر و قرارگرفتن شهر در پای کوه از جمله دلایل اصلی تهدید تهران توسط سیلاب است.[۶۸][۶۹]
تهران شهری برنامهریزی شدهاست که توسعهٔ آن مهار و سعی در هدایتش میشود. همچنین ساختوساز در تهران کنترل شده و برای ساختمانهای بلند شرایط و قوانینی تهیه شدهاست.[۷۰]
نخستین طرح جامع تهران، در سال ۱۳۴۷ با افق ۲۵ ساله و با مسئولیت عبدالعزیز فرمانفرمائیان و ویکتور گروئن در پنج جلد تهیه شد. این طرح محدود کردن جمعیت تهران به میزان پنج میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در سال ۱۳۷۰ و پذیرش الگوی توسعهٔ خطی (شرقی-غربی) را پیشنهاد کرده بود که تاکنون از مهمترین مبناهای قانونی توسعهٔ شهر تهران بودهاست. همچنین تأکید بر رعایت ضوابط حریم گسلهای تهران برای ساختوساز، از دیگر موارد مطرح شده در طرح جامع تهران است که بر این اساس، زمینهای ساخته نشدهای که در محدودهٔ حریم گسل بزرگ شمالی هستند، باید به فضای سبز اختصاص یابند و ساختوساز در این گونه زمینها ممنوع شود؛ مگر ساخت بنا در ارتباط با تأسیسات و تجهیزات شهری که با رعایت اصول فنی مصوب، آزاد اعلام شد.[۷۱]
پس از انقلاب ۱۳۵۷، طرح جامع تهران تنها برای ۸ سال بهطور مستقیم مبنای کنترل و هدایت توسعهٔ پایتخت ایران بود و در دهههای گذشته، تغییرات کالبدی و توسعهٔ کلانشهر تهران بیشتر بر مبنای مجموعهای از ضوابط و بخشنامهها صورت گرفتهاست.[۷۱]
شهر بافت فرسودهای نیز دارد که در برابر زمینلرزه بسیار آسیبپذیر است.[۷۲] تسهیلات و طرحهایی برای نوسازی و بهبود وضعیت بافتهای فرسوده ارائه شدند که در بسیاری از موارد، با عدم استقبال مالکان و سرمایهگذاران روبرو شدهاند.[۷۳][۷۴]
تهران به دلیل پایتخت بودن و تمرکز بنیادهای سیاسی و اقتصادی در آن، نسبت به دیگر شهرهای ایران، زودتر با مظاهر نوگرایی و به تبع آن با معماری نوین آشنا شد. این آشنایی در دوران قاجار و به خصوص دورهٔ ناصرالدینشاه آغاز شد اما در عمل، در دوران پهلوی بود که جنبههای زندگی مدرن از حصار دربار و ارگ سلطنتی خارج شد و چهرهٔ شهر را دگرگون ساخت.[۷۵]
در دوران رضاشاه، معماران و دانشآموختگان مطرح اروپایی نقش مهمی در دگرگونی چهرهٔ شهر داشتند. بعدتر سبک تازهای از معماری ایران باستان وارد تهران شد. این سبک در برخی پروژهها، در کالبد مدرن بود اما در تزئینات و نماسازیها از معماری باستانی ایران الهام گرفته بود؛ این سبک در ساختمانهای اداری و مهم آن زمان تهران استفاده شد.[۷۵]
چند چهرهٔ شاخص ارمنی، تعدادی از مهمترین ساختمانهای دولتی، عمومی و خانههای شخصی را در تهران طراحی کردهاند. وارطان هوانسیان، پل آبکار، گابریل گورکیان و اوژن آفتاندلیانس از جمله این معماران مشهور هستند. برای نمونه ساختمان اصلی بانک سپه و سینما رودکی از وارطان هوانسیان و کاخ دادگستری و کاخ شهربانی از آثار گابریل گورکیان هستند.[۷۵][۷۶]
هماکنون نیز طرح گسترش معماری ایرانی و اسلامی در برنامههای پیش رو، برای هویتدهی به تهران قرار دارد.[۷۰]
تهران شهری با گوناگونی گروههای قومی است اما جمعیت خارجی آن بسیار کم است.[۷۷] تهران هنگام پایتخت شدن جمعیتی کمتر از ۲۰ هزار تن داشت و اکنون به یکی از پرجمعیتترین کلانشهرهای خاورمیانه تبدیل شدهاست.[۵۱][۷۸] بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵، شهر تهران ۸٬۶۹۳٬۷۰۶ تن جمعیت دارد.[۷۹] تهران بیست و چهارمین شهر پرجمعیت جهان و پرجمعیتترین شهر باختر آسیا بهشمار میرود.[۸۰] میزان رشد جمعیت در تهران، سالانه ۱/۷۹ درصد است.[۸۱] میزان باسوادی نیز در تهران بالاست.[۸۱]
شهر تهران جمعیت سالخوردهتری نسبت به ایران و استان تهران را در خود جای دادهاست. پراکندگی گروههای سنی در تهران یکنواخت نیست و مناطق شمالی دارای جمعیتی با میانگین سنی بالاتری هستند. مناطق حاشیهٔ شهر نیز دارای جمعیت جوانتری هستند.[۸۲]
تحولات جمعیتی تهران به عنوان پایتخت، پس از سال ۱۳۰۰ شامل چهار دورهٔ برجسته میشود:[۸۳]
بر اساس آمار سال ۱۳۸۵، استانهایی که بیشترین مهاجر را به تهران فرستادهاند، شامل استان مرکزی با ۲۱/۹ درصد، استان تهران با ۱۵/۷ درصد، استان اصفهان با ۵/۷ درصد و استان آذربایجان شرقی با ۵/۴ درصد از کل مهاجران وارد شده به تهران میشود. فراگیرترین دلایل مهاجرت به تهران نیز پیروی از خانواده، جستجوی کار و تحصیل بودهاست.[۸۵] مقایسهٔ نتایج آمار سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۵ نیز گویای این است که از میزان رشد مهاجرت به مناطق ۲۲ گانهٔ شهر کاسته شدهاست. در میان مناطق تهران، منطقهٔ ۵ بیشترین و منطقهٔ ۱۶ کمترین شمار مهاجران را جای دادهاست.[۸۶]
جمعیت خالص افزودهشده به تهران در دهههای گذشته، بیش از پنج میلیون نفر است، که پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی گستردهای داشتهاست. براساس شش دوره سرشماری انجام شده، جمعیت تهران از سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ حدود پنج برابر شدهاست و این رشد در شهرهای اطراف، بیشتر از شهر تهران بودهاست؛ در کل، رشد شهر تهران طی دهههای اخیر در حال کاهش بوده و بیشتر بر جمعیت پیرامون آن افزوده شدهاست.[۸۳]
اکثریت مردم تهران را پارسیان تشکیل میدهند؛ پس از آنها، به ترتیب، آذریهای ایرانی و مازندرانیها بزرگترین اقلیتهای قومی موجود در تهران هستند. همچنین قومیتهای کرد و گیلک نیز از دیگر اقوام پرجمعیت شهر هستند.[۸۷][۸۸] تهران میزبان جمعیت خارجی کمی است و بیشترین خارجیهای ساکن آن را افغانستانیها و پس از آن، پاکستانیها و عراقیها تشکیل میدهند.[۷۷][۸۹][۹۰]
تهران بزرگترین شهر فارسیزبان جهان است.[۹۱] ۹۸ درصد تهرانیها زبان فارسی را میفهمند و ۱۰ درصد از آنها توان گفتگو به حداقل یکی از زبانهای رایج جهان را دارند.[۹۲] لهجهٔ تهرانی، در گذشته گویش خاص مردم تهران بود که در طول زمان کمرنگ شد و تغییراتی یافت.[۹۳] لهجهٔ تهرانی تنها دارای واژگان متفاوت نبود و در برخی موارد، دارای قواعد، رسم و ساختار ادبی بودهاست.[۹۴] در هر بخش از تهران، این لهجه از شهرهای مجاور اثر گرفت و مناطق شمالی مانند ونک و شمیران و تجریش، گویش مازندرانی، مناطق جنوبی تهران که با شهر ری مجاور بوده گویش راجی (رازی) داشته و مناطق غرب تهران به سمت کرج نیز متأثر از تاتی بود.[۹۵]
بر اساس اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دین رسمی کشور، اسلام با مذهب شیعهٔ دوازدهامامی است؛ وضعیت دین مردم تهران نیز مجموعاً همانند شرایط کلی دین در ایران است و بیشتر مردم این شهر، رسماً مسلمان و شیعهٔ دوازدهامامی هستند.[۹۷][۹۸] دیگر جوامع مذهبی در تهران شامل بهائیان، زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان میشود.[۹۹][۱۰۰]
افراد زرتشتی، مسیحی و یهودی تنها اقلیتهای دینی تهران و ایران هستند که در حد قانون در انجام آیین دینی خود آزادند.[۱۰۱] همچنین برخی اقلیتهای دینی، همانند زرتشتیان، دارای انجمن و مدارس اختصاصی خود در تهران هستند.[۱۰۲] مراکز مذهبی ساخته شده در شهر نیز شامل مسجد، کلیسا، کنیسه و نیایشگاههای زرتشتی میشود.[۱۰۳]
حسین رحیمی، رئیس پلیس تهران، در سال ۱۳۹۷ اعلام کرد که بیشتر آمار جرم در تهران، به ترتیب، مربوط به دزدی، مواد مخدر و درگیریهای خیابانی بودهاست.[۱۰۴] بیشتر دزدیهای ثبت شده در ایران، متعلق به تهران هستند.[۱۰۵][۱۰۶] از معتادان متجاهر نیز به عنوان یکی از مشکلات مردم و شهر تهران یاد میشود؛ به گزارش خبرگزاری تسنیم، این افراد عامل برخی دزدیها و خردهفروشی مواد مخدر در سطح شهر هستند.[۱۰۷] خشونت و درگیریهای خیابانی در پایتخت ایران، باعث نگرانی کارشناسان شدهاست که برخی دلایل آن را نابرابری اجتماعی، مشکلات اقتصادی، مشکلات شهری تهران و عدم اطمینان به آینده میدانند.[۱۰۸][۱۰۹]
مشکلات اجتماعی تهران و فقر باعث شدهاست که حقوق کودکان این شهر نادیده گرفته شود. مشکلات کودکان تهران شامل اجبار به ازدواج، اعتیاد پدر و مادر، بدسرپرستی، فرار از خانه، بیشناسنامگی، کار، سوءتغذیه و خشونتهای جسمی، روحی و جنسی میشود.[۱۱۰]
کودکان کار در شهر تهران به سه دستهٔ ایرانی، افغانستانی و ایرانی کولی تقسیم میشوند. نتایج تحقیقاتی که در سال ۱۳۹۵ منتشر شد، نشان میدهد که بسیاری از این کودکان حاصل عدم پیروی از سیاستهای جمعیتی هستند و در خانوادههایی پرجمعیت زندگی میکنند. همچنین بر اساس همین تحقیقات، مشخص شد که بیشترین تراکم کودکان برای کار در خیابان، به ترتیب، در منطقهٔ ۲، منطقهٔ ۱۲ و منطقهٔ ۱ است.[۱۱۰] بسیاری از کودکان کار تهران نیز مسیری طولانی را از محل زندگی خود تا محل کارشان طی میکنند.[۱۱۰]
تجمعات فعالان حقوق زنان در تهران به شکلی خشونتآمیز سرکوب میشود و گزارشهایی از بازداشت حاضران در تجمعات منتشر شدهاست.[۱۱۱][۱۱۲] بانوان تهرانی در صورت نداشتن پوشش اسلامی، جریمه یا دستگیر میشوند. پلیس تهران سابقهٔ برخورد با رانندگان بدحجاب را نیز دارد. در سال ۱۳۹۷، ویدئویی از خشونت یک مأمور گشت ارشاد علیه یک دختر تهرانی به خاطر پوشاکی که بر تن کرده بود، در شبکههای اجتماعی منتشر شد و بازتابی جهانی داشت.[۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵]
تلاشهای شهروندان تهرانی در مقابله با حجاب اجباری، با خشونت از سوی نیروهای نظامی و شبهنظامی پاسخ داده میشود. در دیماه ۱۳۹۶، اعتراضات علنی به حجاب اجباری در خیابان انقلاب تهران توسط ویدا موحد آغاز شد؛ پس از آن، دیگر دختران نیز در مناطق مختلف خیابان انقلاب و در دیگر خیابانها و شهرهای ایران، با رفتن روی بلندی و برداشتن پوشش سر، نسبت به حجاب اجباری اعتراض کردند. گزارشهایی نیز از دستگیری و ضربوشتم دختران خیابان انقلاب وجود دارد که با انتقاد سازمانهای مدافع حقوق بشر، از جمله عفو بینالملل و دیدبان حقوق بشر روبهرو شدهاست.[۱۱۶][۱۱۷]
تهران کانون اقتصادی ایران است.[۹۸] همچنین این شهر به عنوان پایتخت سیاسی ایران، مشاغل فراوانی در زمینههای گوناگون دارد و اولین منطقهٔ صنعتی کشور محسوب میشود. فعالیتهای اقتصادی بینالمللی با وجود پایتخت بودن، تاریخ و بزرگی تهران نقش چندانی در تعداد شاغلهای آن ندارد.[۱۱۸]
بر اساس آمار سال ۱۳۹۵، سهم تهران در کل تولید ناخالص داخلی ایران ۲۱ درصد است و با اختصاص نیمی از بخش صنعت کشور به خود، نقش مهمی در اقتصاد ایران دارد.[۱۱۹] صنایع تهران شامل خودروسازی، الکترونیک و تجهیزات الکتریکی، تسلیحات نظامی، منسوجات، شکر، سیمان و محصولات شیمیایی است. همچنین تهران، مرکزی پیشرو در فروش فرش و مبلمان در ایران است. در جنوب حومهٔ تهران نیز یک پالایشگاه نفت به نام پالایشگاه نفت تهران وجود دارد.[۱۲۰] مقر اصلی شرکت ملی نفت ایران، دومین شرکت بزرگ نفتی جهان در تهران قرار دارد.[۱۲۱] ایران خودرو نیز به عنوان بزرگترین خودروساز ایران، در تهران کارخانه دارد و مقر اصلی آن نیز در همین شهر است.[۱۲۲][۱۲۳]
جوانان تهران درگرفتن کار و فرصتهای اقتصادی مشکلاتی دارند.[۹۸] طبق اعلام عیسی فرهادی، فرماندار وقت تهران در سال ۱۳۹۷، نرخ بیکاری تهران ۱۱/۵ درصد است و با توجه به میزان مهاجرت بیکاران به تهران، کاهش آن سخت است.[۱۲۴]
طبق آمار سال ۱۳۹۴، ردیف مسکن، آب، برق و گاز، با سهمی معادل ۴۹/۹ درصد، بیشترین سهم از متوسط هزینهٔ ناخالص یک خانوار ساکن تهران را به خود اختصاص دادهاست؛ پس از آن نیز ردیف خوراکیها و آشامیدنیها با سهم ۱۵/۷ درصدی قرار دارد.[۱۲۵]
بورس اوراق بهادار تهران به عنوان بزرگترین بازار بورس ایران، در سال ۱۳۴۶ و بر پایهٔ قانون مصوب اردیبهشت ۱۳۴۵ تأسیس شد.[۱۲۶] به عنوان یک رکورد، شاخص کلی آن در ۲۷ خرداد ۱۳۹۷ به بالای ۱۰۲ هزار و ۴۵۲ واحد رسیده بود.[۱۲۷] همچنین به عقیدهٔ بسیاری از کارشناسان بازارهای مالی ایران، سیاستهای خارجی حکومت و بهای نفت و ارزهای خارجی از عوامل تأثیرگذار بر این بازار هستند.[۱۲۸]
با وجود مراکز خرید نوین در شهر، بازار تهران به عنوان بازاری قدیمی که در مرکز شهر و در منطقهٔ ۱۲ شهرداری تهران قرار دارد، همچنان دارای اهمیت بالای اقتصادی در تهران و کشور است.[۱۲۹][۱۳۰]
تهران یکی از مهمترین مراکز گردشگری ایران به حساب میآید و دارای مجموعهای از جاذبههای گردشگری است که شامل کاخها و موزههایش میشود.[۱۳۱][۱۳۲] میدان و برج آزادی، برج میلاد، پل طبیعت و کاخ گلستان از جاذبههای گردشگری مهم شهر تهران هستند.[۱۳۳]
تهران در سال ۲۰۰۹ میلادی، میزبان ۶۴۶ هزار گردشگر خارجی بود و در سال ۲۰۱۲ این آمار به ۱/۱۱ میلیون تن تغییر یافت. افزایش پیوستهٔ ورود گردشگران خارجی به این شهر باعث شد آمار این گردشگران در سال ۲۰۱۵ به ۱/۵۱ میلیون تن برسد. عراقیها بیشترین درصد مسافران خارجی تهران را از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ تشکیل میدادند. حدود ۳۰۵ هزار عراقی در سال ۲۰۱۲ در تهران اقامت شبانه داشتند که این میزان در سال ۲۰۱۶ به ۴۸۷ هزار تن رسید. پس از عراقیها، آذربایجانیها دومین گروه مسافران وارد شده به تهران بودهاند.[۱۳۴]
در سال ۲۰۱۲، ۱۹۶ هزار گردشگر آذربایجانی به تهران سفر کردند و این میزان در سال ۲۰۱۶ به ۳۲۰ هزار نفر رسید. افغانستان نیز در سال ۲۰۱۶ با فرستادن ۱۵۶ هزار گردشگر با اقامت شبانه به تهران، در ردهٔ سوم مبادی برتر تهران قرار گرفته بود که پس از آن، ترکیه و ترکمنستان قرار داشتند. در سال ۲۰۱۶، حدود ۱۴۳ هزار تن از شهروندان ترکیه و ۷۵ هزار تن از شهروندان ترکمنستان به تهران سفر کردند و دارای اقامت شبانه در این شهر بودند.[۱۳۴]
تهران با جذب ۱/۶۴ میلیون گردشگر در سال ۲۰۱۶ میلادی، یکی از مهمترین شهرهای خاورمیانه در زمینهٔ گردشگری بودهاست. همچنین تهران پس از شهرهای دبی، ژوهانسبورگ، ریاض و ابوظبی، در رتبهٔ پنجم از دیدگاه شمار ورود گردشگران خارجی در سال ۲۰۱۶ در مناطق آفریقا و خاورمیانه قرار داشت و گردشگران خارجی تهران در این سال، نیم میلیارد دلار هزینهکرد داشتهاند.[۱۳۴]
تهران دارای دو فرودگاه بینالمللی مهرآباد و امام خمینی است که از پررفتوآمدترین فرودگاهها در ایران هستند.[۱۳۵] فرودگاه مهرآباد که در سال ۱۳۱۷ تأسیس شد، در بخش غربی تهران قرار دارد و نام آن از روستای مهرآباد که پیشتر در آن منطقه وجود داشت، گرفته شدهاست.[۱۳۶] بر اساس آمار اردیبهشت ۱۳۹۷، فرودگاه مهرآباد بیشترین عملکرد را میان فرودگاههای ایران داشت؛ همچنین تا همین زمان، این فرودگاه بیش از ۳۰ درصد از پروازهای ایران را به خود اختصاص داده بود.[۱۳۷]
فرودگاه امام خمینی نیز در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی تهران و در زمینی به وسعت ۱۳٫۵ هزار هکتار ساخته شدهاست.[۱۳۸] پیشنهاد ساخت این فرودگاه در سال ۱۳۴۶ از سوی ایکائو داده شد و گشایش اولیهٔ آن نیز در سال ۱۳۸۳ انجام شد.[۱۳۹] این فرودگاه بر اساس آمار آبان ۱۳۹۶، بیشترین سهم را از پروازهای خارجی در میان فرودگاههای ایران داشتهاست.[۱۴۰]
تهران دارای چهار پایانهٔ مسافربری شرق، غرب، بیهقی (میدان آرژانتین) و جنوب است. خدمت اتوبوسها به شهروندان تهرانی دارای پیشینهای طولانی است. در سال ۱۳۰۵، تعدادی اتوبوس از شوروی خریداری شد و در ۸ خط اتوبوسرانی خصوصی از آنها استفاده شد؛ مسیر نخستین خط احداثشده نیز، از سبزه میدان تا کارماشین بود.[۱۴۱]
پس از گذشت سالها از خدمترسانی اتوبوسها در شهر تهران، برای نخستینبار در سال ۱۳۲۰ بود که نظم قابل قبولی در استفاده از آنها شکل گرفت و تا سال ۱۳۳۵ تعداد خطوط به ۳۸ خط رسیده بود. شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، در سال ۱۳۳۵ به عنوان نخستین شرکت سهامی اتوبوسرانی عمومی ایران تأسیس شد.[۱۴۱]
اتوبوس برقی تهران، در سال ۱۹۹۲ میلادی به عنوان تنها نمونه از این سامانه در ایران، گشایش یافت.[۱۴۲] در سال ۲۰۰۵، اتوبوس برقی تهران شامل پنج خط میشد که همگی از میدان امام حسین آغاز میشدند.[۱۴۳]
ایجاد و گسترش سامانهٔ اتوبوس تندرو تهران، به عنوان یکی از ارکان نوسازی شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، از سال ۱۳۸۵ در دستور کار مدیریت ترابری شهر و شرکت واحد قرار گرفتهاست.[۱۴۴]
بر اساس گزارشی در سال ۱۳۹۶، اتوبوسرانی تهران با مشکلاتی از قبیل فرسودگی و کمبود تعداد اتوبوسهای فعال روبرو است که این موضوع میتواند باعث افزایش آلودگی هوا و کاهش کیفیت خدمات به شهروندان شود.[۱۴۵]
تهران دارای شبکهٔ متراکم بزرگراهی است و این شبکه توسط گروهی گسترده از خیابانها و جادهها همراهی میشود. بزرگراه آزادگان طولانیترین بزرگراه تهران با داشتن ۳۶/۴ کیلومتر طول است.[۱۴۶]
سفر با خودروی شخصی در تهران رایج است و شهروندان تمایل زیادی به استفاده از خودروی شخصی دارند.[۱۴۷] ترافیک تهران نیز وضعیت مناسبی ندارد و گاهی بحرانی خوانده شدهاست. پس از ماه مهر نیز معمولاً وضعیت ترافیکی شهر به دلیل افزایش سفرهای محصلان بدتر میشود.[۱۴۸][۱۴۹]
شمار خودروها و وسایل نقلیهٔ شخصی در شهر تهران به صورت روزافزون در حال افزایش است و این موضوع به یکی از مشکلات مهم این کلانشهر تبدیل شدهاست.[۱۵۰] به گفتهٔ مازیار حسینی، معاون سابق حملونقل و ترافیک شهرداری تهران، تعداد خودروهای این شهر حدود ۶ برابر ظرفیت خیابانهای آن است.[۱۵۱]
پیدا کردن جای پارک در برخی مناطق تهران بسیار سخت است و به یک مشکل برای شهروندان تبدیل شدهاست.[۱۵۲][۱۵۳] به گفتهٔ احمد دنیامالی پیدا کردن پارکینگ یکی از مشکلات شهر تهران بوده و کمبود پارکینگ تأثیری مستقیم در افزایش ترافیک داشتهاست.[۱۵۳]
در سال ۱۳۲۵، شرکتی با ۱۰ دستگاه خودروی ساختهٔ فیات، در تهران آغاز به ارائهٔ خدمت به مسافران کرد؛ تاکسیهای این شرکت بیشتر در مراکز تفریحی شهر حاضر بودند و مانند آژانسهای امروزی تهران، مسافران را بدون سوار کردن مسافری دیگر در بین راه، به مقصد میرساندند. با توجه به استقبال مردم، این شرکت شمار خودروهایش را تا ۵۰ دستگاه افزایش داد.[۱۵۴]
در برخی منابع تاریخی، از اشرفالملوک فخرالدوله به عنوان بنیانگذار نخستین سازمان تاکسیرانی تهران یاد شدهاست.[۱۵۴][۱۵۵]
اکنون تاکسیهای تهران به چهار گروه بیسیم، خطی، ویژه و گردشی تقسیم شدهاند.[۱۵۶][۱۵۷] همچنین سن فرسودگی تاکسیها ۱۰ سال در نظر گرفته شدهاست و تاکسیهای فرسوده باید در طرح نوسازی شرکت کنند.[۱۵۷]
در سال ۱۲۶۱، یک خط آهن با تقریباً ۸ کیلومتر طول و عرض ۱۰۰۰ میلیمتر، از تهران به شهر ری کشیده شد و مدتی بعد، امتیاز آن به یک شرکت بلژیکی واگذار شد.[۱۵۸] نخستین کلنگ ساختمان ایستگاه راهآهن تهران در ۲۳ مهر ۱۳۰۶، با اختصاص زمینی به مساحت ۱۷۴ هکتار، به زمین زده شد. بنای این ایستگاه را یک مهندس اوکراینی طراحی کرد و در سال ۱۳۷۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.[۱۵۹]
نخستین مطالعات برای ایجاد متروی تهران، در سال ۱۳۵۰ توسط سوفرتو و سازمان حملونقل پاریس انجام شد و تا سال ۱۳۵۹، کارهای لازم برای توسعهٔ مترو انجام شد. از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۵، به دلیل جنگ ایران و عراق، طرح به صورت کامل متوقف شد. از سال ۱۳۷۴ به بعد، گسترش متروی تهران به صورت جدی دنبال شدهاست.[۱۶۰] در ۱۶ اسفند ۱۳۷۷ نیز نخستین گشایش رسمی مترو انجام شد و با استقبال خوبی از سوی مردم روبرو شد.[۱۶۱][۱۶۲]
بر اساس آمار سال ۱۳۹۵، متروی تهران روزانه ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار مسافر را جابهجا میکند.[۱۶۳] همچنین در پایان همین سال، شمار سفرهای انجام شده با متروی تهران از مرز هفت میلیارد گذشت.[۱۶۴] خط ۳ متروی تهران نیز طولانیترین خط متروی این شهر است.[۱۶۳]
تهران به دلیل داشتن آبوهوای مناسب و فراوانی آب، معمولاً منطقهٔ سرسبزی بوده و در منابع جغرافیایی قدیم از درختان انبوه و باغهای تهران یاد شدهاست. با وجود پیشینهٔ طولانی و تاریخی باغداری در تهران، نخستین باغهای معروف تهران، در دوران صفوی و پس از آن در دوران قاجار، در دورهٔ فتحعلیشاه پدید آمدند. در دوران ناصرالدینشاه قاجار نیز دگرگونیهای مهمی در شیوهٔ باغداری پایتخت ایجاد شد و باغداری نوین، پس از روبرو شدن اشراف با سبک اروپایی آن و استخدام باغبانهای خارجی وارد تهران شد. همچنین تهران برای چنارهایش مشهور بودهاست.[۱۶۵]
باغ و عمارت عینالدوله، باغ فردوس، باغ نگارستان و کاخ گلستان نمونههایی از باغهای تهران هستند.
بر اساس آماری در سال ۱۳۹۵، سرانهٔ فضای سبز درونشهری تهران، فقط با احتساب فضاهای سبز همگانی، ۱۵٫۸ متر مربع بودهاست.[۱۶۶] همچنین طبق گفتهٔ مدیرعامل سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران در سال ۱۳۹۳، این شهر ۲٬۱۰۰ بوستان داشتهاست.[۱۶۷]
تلاشها برای رسیدن سرانهٔ فضای سبز تهران به استانداردهای جهانی ادامه دارد و در برنامههای شهرداری به آن اشاره شدهاست.[۱۶۸] ایجاد بوستانهای جدید، ایجاد فضای سبز در حاشیهٔ بزرگراهها، ایجاد و گسترش فضای سبز عمودی و گسترش کمربند سبز تهران از برنامههایی هستند که توسط سازمانهای مسئول دنبال میشوند.[۱۶۹]
مراقبتهای بهداشتی در تهران عمدتاً توسط درمانگاهها و بیمارستانهای خصوصی ارائه میشود. اگر چه شبکهٔ بهداشتی دولتی که شامل آزمایشگاهها، بیمارستانها، داروخانهها و مراکز توانبخشی میشود نیز در شهر وجود دارد. سیستمهای بیمهای، بخش قابل توجهی از هزینهها که شامل بخش درمان خصوصی نیز میشود را پوشش نمیدهند.[۱۷۰]
در برخی منابع اعلام شدهاست که نخستین بیمارستان تهران، در سال ۱۲۳۱ تأسیس شدهاست؛ اما در منابع دیگر اعلام شدهاست که نخستین بیمارستان تهران، در سال ۱۲۵۵ با نام مریضخانهٔ دولتی تأسیس شدهاست که نام آن، در سال ۱۳۱۹ برای قدردانی از ابوعلی سینا، به بیمارستان سینا تغییر یافت.[۱۷۱]
تهران میزبان شماری از معتبرترین بیمارستانهای ایران است.[۱۷۲] بیمارستان میلاد با ۱۰۰۰ تخت در سال ۱۳۸۰ تأسیس شد و دارای بخشهای تخصصی قابل توجهی است.[۱۷۳]
بیمارستانهای آراد، پارس و پارسیان نیز از بیمارستانهای خصوصی تهران هستند.
در سال ۱۳۹۶، سخنگوی وزارت بهداشت ایران اعلام کرد که ۷۵ درصد از بیمارستانهای دولتی تهران فرسوده بوده و در برابر رخدادهای طبیعی مقاوم نیستند.[۱۷۴]
پیشینهٔ تئاتر در تهران، از زمان ناصرالدینشاه قاجار آغاز میشود. ناصرالدینشاه در سفری که به اروپا داشت، با تئاتر آشنایی یافت و فرمان ساخت سالنی را برای اجرای تئاتر در تهران صادر کرد. در همین دوران بود که تکیه دولت ساخته شد.[۱۷۵]
با روی کار آمدن مشروطیت در ایران، تئاتر پیشرفت بیشتری کرد و تئاترهای تازهای پدید آمد که از اولین آنها تئاتر فرهنگ بود که در عمارت مسعودیه نمایش میداد.[۱۷۵] تئاتر دوم نیز تئاتر ملی بود که که ریاست آن را عبدالکریمخان محققالدوله بر عهده داشت.[۱۷۵]
تالار رودکی نیز یکی از مجهزترین و بزرگترین تالارهای اپرا، موسیقی و تئاتر در ایران است که توسط اوژن آفتاندلیانس طراحی شده و با نام شاعر و نوازندهٔ ایرانی، رودکی، در ۳ آبان ۱۳۴۶ گشایش یافتهاست.[۱۷۶]
تئاتر شهر تهران در سال ۱۳۴۶ توسط علی سردارافخمی طراحی شد و ساخت آن پنج سال به طول انجامید.[۱۷۷] این مجموعه در روز شنبه، هفتم بهمن ۱۳۵۱ با روی صحنه رفتن نمایش باغ آلبالو نوشتهٔ آنتون چخوف و به کارگردانی آربی اوانسیان به عنوان مهمترین سالن تئاتر ایران گشایش یافت.[۱۷۸][۱۷۹]
از سال ۱۳۶۱ نیز جشنوارهٔ بینالمللی تئاتر فجر به صورت سالانه و در بازهٔ زمانی دههٔ فجر در تهران برگزار میشود.
میرزا ابراهیمخان صحافباشی نخستین سالن نمایش فیلم تهران را در سال ۱۲۸۳ ایجاد کرد.[۱۸۰] روسیخان نیز در سال ۱۲۸۶ تصمیم گرفت که در مغازهاش نمایش همگانی فیلم راهاندازی کند. او کارش را توسعه داد و با استقبال خوبی از سوی مردم مواجه شد؛ این موضوع به ایجاد رقابت و پیشرفت سینما در تهران کمک کرد.[۱۸۱]
در دوران پهلوی اول، برای مدتی سینماهای تهران تعطیل شدند اما بالاخره مشروط بر این که از ساعت ۱۸ شروع و تا ساعت ۲۱:۳۰ کارشان پایان یابد، به فرمان سید ضیاءالدین طباطبایی باز شدند. سینماهای این دوران، همانگونه که پیش از این نیز رسم بود، بر اساس مادهٔ ۹ نظامنامهٔ سینماها، فیلمهایی از انواع «فیلم اخبار»، «فیلم علمی» و «فیلم بزرگ نمایش» را نمایش میدادند.[۱۸۳]
نخستین سینمای مدرن ایرانی نیز گراند سینمای تهران بود که در سال ۱۳۰۵ تأسیس شد و ترجمهٔ میاننویسهای خارجی نیز از آن شروع شد؛ پس از این اقدام گراند سینما، بر اساس دستور نظامنامه، سینماهای تهران باید خلاصهای از داستان فیلم را چاپ میکردند. همچنین در اواخر دههٔ بیست، اغلب سینماهای تهران، دارای ارکستر بود.[۱۸۳][۱۸۴]
از دههٔ چهل تا ۱۳۵۷، از ۹۰ سینمای فعال شهر تهران، نام بیش از یک سوم آنها خارجی بود. در این دوران شمار قابل توجهی از سینماهای نوین تهران در اختیار شرکتهای خارجی بود. همچنین به گزارش دفتر مطالعات و برنامهریزی وزارت فرهنگ و هنر، از ۴۷۳ فیلم نمایش داده شده در سال ۱۳۵۳ در تهران، ۶۱ فیلم ایرانی، ۱۴۳ فیلم آمریکایی و دیگر فیلمها نیز از کشورهای انگلستان، فرانسه، ایتالیا، هندوستان، ژاپن، هنگ کنگ و شوروی بودهاند.[۱۸۳]
از سال ۱۳۴۴ که سینمای ایران در اوج بود، فیلمهایی همانند قیصر، گنج قارون و گاو سینماهای تهران را درنوردیدند.[۱۸۴][۱۸۵]
با انقلاب ۱۳۵۷، شماری از سینماهای تهران در آتش سوختند و نام شمار قابل توجهی از سینماهای باقیمانده نیز تغییر یافت.[۱۸۳] فروشنده از موفقترین فیلمهایی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ در تهران فیلمبرداری شدهاست.[۱۸۵] جشنواره فیلم فجر نیز از سال ۱۳۶۱، هر ساله در تهران برگزار میشود.[۱۸۶]
شمار قابل توجهی گروه موسیقی مطرح در تهران شکل گرفتهاند. گروه بلک کتس در سال ۱۳۴۱ توسط شهبال شبپره که مغز متفکر گروه نامیده میشود، در تهران تأسیس شد.[۱۸۷]
تهران محل زندگی بسیاری از خوانندههای مطرح ایران نیز بودهاست. ابراهیم حامدی با نام هنری «ابی» که به «آقای صدای موسیقی ایرانی» معروف است، ساکن تهران بود و تا پیش از انقلاب ۵۷ در ایران فعالیت میکرد.[۱۸۸] فائقه آتشین با نام هنری «گوگوش» که از پرهوادارترین خوانندگان تاریخ موسیقی ایران بهشمار میرود، ساکن تهران بود و در کشورهای آسیای میانه و خاورمیانه هواداران بسیاری دارد.[۱۸۹][۱۹۰]
پس از انقلاب ۱۳۵۷، خوانندگان زن در سراسر ایران دچار مشکلاتی شدند. روحانیون خواندن زنان را به شهوت و مسائل جنسی ربط دادند و پخش ترانههای آنان در رادیو و تلویزیون ملی ممنوع شد.[۱۹۱][۱۹۲] در حال حاضر زنان میتوانند با تهیهٔ مجوزی مخصوص، در تهران اجرا داشته باشند.[۱۹۳][۱۹۴]
تالار وحدت و تالار وزارت کشور میزبان کنسرت گروههای ایرانی و خارجی هستند. همچنین تالار وحدت محل اجرای ارکستر سمفونیک تهران، بزرگترین و قدیمیترین ارکستر سمفونیک ایران است.[۱۹۵][۱۹۶][۱۹۷][۱۹۸]
جشنواره موسیقی فجر نیز از سال ۱۳۶۴، هر سال در تهران برگزار میشود.[۱۹۹][۲۰۰]
شماری موزهٔ بزرگ در تهران وجود دارد که در مجموع، به طیف گستردهای از موضوعات میپردازند. برای نمونه، موزهٔ ملی ایران در باستانشناسی ایران متمایز است، موزهٔ فرش ایران هنر قالیبافی ایرانی را نمایش میدهد و موزهٔ هنرهای معاصر تهران نیز آثار هنرمندان سرشناس بینالمللی را نگهداری میکند.[۲۰۲]
تهران پایتخت ایران است؛ کشوری که از مکتبهای اصلی آشپزی در جهان بهشمار میرود و ۲۵۰۰ نوع خوراک دارد.[۲۰۳] در تهران رستورانهای آسیایی، اروپایی و شمار قابل توجهی پیتزافروشی وجود دارد.[۲۰۳][۲۰۴][۲۰۵][۲۰۶] بر اساس گزارشی، رستورانهای خارجی تهران بیشتر در مناطق شمالی شهر قرار دارند.[۲۰۴]
تهران از اندک پایتختهای جهان است که زندگی شبانه ندارد و از نیمهشب کاملاً تعطیل میشود.[۲۰۷] برای سالها، زندگی شبانه در تهران تنها یک ماه در سال، در قالب یک طرح ویژه یا در ماه رمضان وجود دارد.[۲۰۸][۲۰۹] البته در برخی خیابانهای تهران با عرضهٔ خوراک خیابانی، زندگی شبانهٔ تهران اندکی احیا شدهاست.[۲۱۰]
تهران نخستین شهر در خاورمیانه بود که میزبانی بازیهای آسیایی را بر عهده گرفت. تهران میزبان بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ بود و همزمان با آن، مجموعهٔ ورزشی آریامهر (آزادی) به عنوان یکی از پیشرفتهترینهای آن زمان در ۱۰ شهریور ۱۳۵۳ افتتاح شد.[۳۵][۲۱۱]
فدراسیون هندبال آسیا، مهمترین نهاد مسئول هندبال در آسیا، در سال ۱۳۵۳ رسماً در تهران تشکیل شد.[۲۱۲]
توچال و شمشک از مهمترین پیستهای اسکی تهران هستند. توچال شلوغترین و نزدیکترین پیست اسکی تهران است که در پایان خیابان ولنجک، در ۳ کیلومتری میدان تجریش، در منطقهٔ شمیرانات قرار دارد. شمشک دومین پیست اسکی بزرگ در ایران پس از دیزین است و در ۵۷ کیلومتری شمال شرق تهران قرار دارد. دیزین، مهمترین پیست اسکی ایران و معتبرترین پیست اسکی در خاورمیانه نیز برای مردم تهران در دسترس است.[۲۱۳][۲۱۴]
فوتبال ورزش نخست تهران است و شهرآورد تهران میان دو تیم استقلال و پرسپولیس برگزار میشود.[۲۱۵] فوتبال در تهران توسط انگلیسیها رواج یافت و نخستین زمین بازی آنها نیز میدان مشق بود. آشنایی تهرانیها با فوتبال نیز از همین طریق صورت پذیرفت.[۲۱۶]
نخستین تشکیلات فوتبالی تهران، در سال ۱۳۰۲ با نام «کلاب ایران» پدید آمد. در سالهای میانی حکومت رضاشاه چندین باشگاه در تهران تأسیس شد و در سال ۱۳۱۶ مسابقاتی میان آنها برگزار شد. کمی بعد عباس اکرامی باشگاه شاهین را تأسیس کرد که برای چند دهه از قویترین باشگاههای ایران بود. در سال ۱۳۱۷ نیز بزرگترین ورزشگاه فوتبال ایران تا به آن زمان گشایش یافت که امجدیه نامیده شد.[۲۱۶]
استقلال دو بار و پاس یک بار به عنوان قهرمانی جام قهرمانان آسیا دست یافتند. پرسپولیس هم یک عنوان قهرمانی در جام برندگان جام آسیا دارد. از دو تیم استقلال و پرسپولیس معمولاً به عنوان قطبهای اصلی فوتبال ایران یاد میشود و این تیمها در دیگر شهرهای ایران نیز هوادار دارند.[۲۱۷]
آموزش در تهران دارای جداسازی جنسیتی از مقاطع ابتدایی است.[۲۱۸] آموزش ابتدایی و متوسطه در تهران عمدتاً توسط دولت ارائه شدهاست؛ اگرچه مدارس خصوصی نیز وجود دارد. ورود به دانشگاهها نیز از طریق یک آزمون سراسری رقابتی اداره میشود.[۲۱۹]
پس از آنکه آقامحمدخان قاجار در سال ۱۲۰۰ تهران را به پایتختی ایران برگزید و پس از توسعهٔ شهر از زمان فتحعلیشاه (۱۲۱۲–۱۲۵۰) به این سو، مدارس و نیز مساجد فراوانی در این شهر بنا شد.[۲۲۰] در پیگیری سیاست توسعهٔ تهران، در دورهٔ محمدشاه و به ویژه با صدارت حاجی میرزا آقاسی، فضلای حوزههای دیگر، برای رونق تهران به مهاجرت به این شهر تشویق شدند. بدین ترتیب با رویآوردن علما و طلاب علوم دینی به تهران، که در مجاورت شهر مذهبی ری، آرامگاه عبدالعظیم حسنی قرار دارد حوزهٔ علمی بزرگی در پایتخت جدید ایران پی افکنده شد که به سرعت پیشرفت کرد. تداوم مدرسهسازی در سرتاسر دورهٔ قاجار در این شهر و نیز جمعیت روزافزون طلاب تهران گواه این پیشرفت است. بنا بر یک گزارش آماری، در دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴–۱۳۱۳)، ۴۷ باب مسجد، که بسیاری از آنها مدرسه نیز داشتهاند، ۳۵ باب مدرسه و ۱۴۳۶ طلبه به ثبت رسیدهاست. دورهٔ مظفرالدین شاه (۱۳۱۳–۱۳۲۴) انجمن طلاب مشروطهخواه، که از تشکلهای حوزوی بود، بیش از هزار عضو داشت. از آن دوره، حوزهٔ تهران یکی از مهمترین حوزههای علمیهٔ ایران شد، و طلاب علوم دینی از بسیاری از شهرهای ایران برای تحصیل به تهران میآیند.[۲۲۱]
دارالفنون، نخستین دانشگاه تاریخ نوین ایران در سال ۱۲۳۰ گشایش یافت و رشتههای تحصیلی آن شامل پزشکی، داروسازی، کانیشناسی و مهندسی بودهاست.[۲۲۲]
دانشگاههای تهران از با کیفیتترینهای نوع خود در ایران هستند و شماری از آنها در رتبهبندیهای جهانی دانشگاهها حضور دارند.[۲۲۳][۲۲۴][۲۲۵]
دانشگاه تهران در بهمن ۱۳۱۳ جهت ایجاد مرکزی برای آموزش عالی در ایران تأسیس شد. از این دانشگاه به عنوان مهمترین و معتبرترین دانشگاه و نماد آموزش عالی ایران یاد میشود. سردر دانشگاه تهران نیز دارای شهرت است و در جهان به عنوان نمادی از این دانشگاه شناخته میشود.[۲۲۶]
دانشگاه صنعتی شریف نیز در سال ۱۳۴۴ تأسیس شد. این دانشگاه توانستهاست به عنوان یک کانون علمی و صنعتی، جایگاه و اعتبار قابل توجهی در ایران پیدا کند.[۲۲۷][۲۲۸] همچنین یکی از با سابقهترین آموزشگاههای عالی ایران در زمینهٔ فنی و مهندسی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر تهران است که در سال ۱۳۳۵ تأسیس شد.[۲۲۹]
قدیمیترین مرکز آموزش عالی نوین و بزرگترین دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز دانشگاه علوم پزشکی تهران است که در سال ۱۳۱۳ تأسیس شد.[۲۳۰]
از مراکز پژوهشی تهران، پژوهشگاه صنعت نفت است که در سال ۱۳۳۸ با هدف اولیهٔ پژوهش پیرامون مواد نفتی و کاربردهای آن، تأسیس شد.[۲۳۱] پژوهشگاه دانشهای بنیادی که در سال ۱۳۶۸ بنیانگذاری شد و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که در در سال ۱۳۶۰ با ادغام ۱۲ مؤسسهٔ پژوهشی تأسیس شد نیز از دیگر مراکز پژوهشی تهران هستند.[۲۳۲][۲۳۳]
ادارهٔ کل آموزش و پرورش تهران به ۱۹ منطقه تقسیم شدهاست و آموزگاران میتوانند به صورت برخط، از طریق وبگاه متعلق به آموزش و پرورش تهران درخواست انتقال میانمنطقهای دهند.[۲۳۵]
در سال ۱۳۹۶ اعلام شد که ۱٬۱۰۰٬۰۰۰ دانشآموز در مدرسههای تهران درس میخوانند که از این شمار، ۹۰۰٬۰۰۰ دانشآموز در مدرسههای دولتی و بقیه در مدرسههای غیردولتی مشغول به تحصیل هستند. همچنین اعلام شد که ۸۲ درصد از مدرسههای تهران دولتی و ۱۸ درصد غیردولتی هستند.[۲۳۶]
بر اساس اعلام مدیر کل آموزش و پرورش شهر تهران در سال ۱۳۹۶، بابت استحکام مدارس دولتی تهران نگرانیهایی وجود دارد و شمار قابل توجهی از آنها نیازمند توجه یا بازسازی هستند.[۲۳۷] همچنین با اعلام معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران در سال ۱۳۹۶، شمار دانشآموزان در برخی از کلاسهای درس مقطع ابتدایی شهر تهران، بیش از ۳۶ نفر و به صورت میانگین، این تراکم برابر با ۳۰ تا ۳۳ دانشآموز بودهاست.[۲۳۸]
نخستین کودکستان ایران را برسابه هووسپیان از ایرانیان ارمنی، در دههٔ ۳۰ خورشیدی با نام «ایران» و در خیابان معتمدالدوله با مجوزی از وزارت فرهنگ تأسیس کرد.[۲۳۹]
کودکستانهای تهران از یک تا چهار درجه تقسیمبندی شدهاند و شهریهٔ آنها نیز با نظارت سازمان بهزیستی ایران ابلاغ میشود.[۲۴۰] فوقبرنامههای کودکستانها نیز باید طبق قوانین اسلامی و ایرانی باشند و توسط کمیتهٔ تخصصی استان تأیید شوند.[۲۴۰]
آلودگیهای زیستمحیطی مانند آلودگی آب، هوا، خاک و صوتی باعث شدهاست که تهران به یکی از آلودهترین شهرهای جهان تبدیل شود.[۲۴۱] همچنین وجود جانوران موذی همانند موش از مشکلات تهران است.[۲۴۲]
آبهای زیرزمینی تهران دارای آلودگی هستند؛ از آنها به صورت مستقیم در کشاورزی استفاده میشود و بخشی از آب آشامیدنی تهران را نیز تأمین میکنند.[۲۴۳] یکی از زیانآورترین عناصری که به دلیل نفوذ فاضلابهای انسانی و حیوانی در سفرههای آب زیرزمینی تهران وجود دارد، نیترات است. فرسودگی زیرساخت آب آشامیدنی تهران نیز به آلودگی بیشتر آب کمک میکند.[۲۴۴]
تهران از آلودگی هوا رنج میبرد. عوامل آلودگی هوا در تهران شامل عوامل جغرافیایی همانند اثر محصورکنندهٔ کوهها، وسایل نقلیه نظیر خودروها و موتورسیکلتها، سوخت خانهها و آلودگی حاصل از کارخانهها میشود.[۲۴۵] همچنین کیفیت پایین بنزین عرضهشده در ایران نیز جزو دلایل آلودگی هوای تهران دانسته میشود.[۲۴۱][۲۴۵][۲۴۶] در سال ۱۳۹۶، سرپرست مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست ایران اعلام کرد که حدود ۲۰ درصد از آلودگی هوای تهران حاصل تردد موتورسیکلتهای کاربراتوری است.[۲۴۷]
آلایندههای اصلی هوای تهران نیز اکسیدهای نیتروژن، اکسیدهای گوگرد، مونوکسید کربن، ترکیبات آلی فرار و ذرات معلق هستند. از ذرات معلق به عنوان عامل اصلی مرگ ناشی از آلودگی هوا در تهران یاد شدهاست. همچنین بخش بزرگی از ذرات معلق تهران را اتوبوسها، مینیبوسها، کامیونها و موتورسیکلتها تولید میکنند.[۲۴۵]
تعطیلی مدرسهها و اجرای طرح زوج و فرد از طرحهایی هستند که در مقابله با آلودگی هوا در تهران اجرا شدهاند.[۲۴۸]
جهت آگاهسازی شهروندان، نمایشگرهای آگاهساز آلودگی هوا در نقاط مختلف شهر نصب شدهاند و امکان بررسی وضعیت هوای تهران به صورت برخط نیز وجود دارد.[۲۴۹]
حریم صوتی در بافت شهری تهران رعایت نشدهاست و آلودگی صوتی در تهران بحرانی خوانده شدهاست.[۲۵۰][۲۵۱] تهران همچنین رتبهٔ نخست را در میزان آلودگی صوتی در ایران دارد.[۲۵۲]
آلودگی صوتی در بزرگراههای تهران بین ۱۵ تا ۲۰ دسیبل بیشتر از استاندارد آن است.[۲۵۰] بر اساس آمار سال ۱۳۹۲، موتورسیکلتها به تنهایی عامل ۴۹ درصد از آلودگی صوتی که توسط وسایل نقلیه ایجاد میشود، هستند. همچنین ده منطقهٔ تهران با بیشترین آلودگی صوتی به ترتیب، ۶، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۷، ۱۳، ۳، ۱۹، ۱۸ و ۲ بودهاست.[۲۵۲]
بخش صوت شرکت کنترل کیفیت هوا، وابسته به شهرداری تهران در سال ۱۳۷۵ تأسیس شد. واحد صوت شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، پروژهٔ تهیه و تدوین ترازها و نقشههای آلودگی صوتی را از سال ۱۳۷۹ آغاز نمود.[۲۵۳] برنامهٔ عملیاتی کاهش آلودگی صوتی در سال ۱۳۹۴ در شورای شهر تهران تصویب و سپس کمیتهٔ کنترل و پایش آلودگی صوتی شهر تهران تشکیل شد. ایجاد و بهروزرسانی نقشههای صوتی، ایجاد دیوار صوتی، تدوین دستورالعملها و تعیین حریم صوتی بزرگراهها از اقداماتی بودند که در مقابله با آلودگی صوتی در تهران صورت پذیرفت.[۲۵۰]
با توجه به اینکه در صورت رخ دادن بحرانی در تهران، موشهای مهاجم میتوانند خسارتها را افزایش دهند و باعث شیوع بیماری شوند، از آنها به عنوان یک معضل مهم یاد میشود.[۲۴۲][۲۵۴] زبالهها مهمترین منبع غذایی موشها در تهران اعلام شدند.[۲۵۵] دفع نادرست زبالهها به بقای موشها و افزایش شمار آنها در سطح شهر کمک کردهاست.[۲۵۶] شهرداری تهران در مبارزه با موشها طرحهایی همچون سمپاشی، طعمهگذاری، موشگیری با تفنگ بادی و مسدودسازی کلونی موشها را اجرا کردهاست.[۲۵۵]
همچنین آلودگی هوای تهران، باعث افزایش جمعیت سوسک قرمز شدهاست.[۲۵۷]
تهران پایتخت ایران، مرکز استان تهران و شهرستان تهران است. به عنوان یک مرکز سیاسی و اداری، مهمترین نهادهای دولتی و قضایی ایران همانند وزارتخانهها و مجلس شورای اسلامی در تهران واقع شدهاست و این شهر محل زندگی تأثیرگذارترین مقامات کشور ایران، شامل رهبر، رئیسجمهور، برخی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس و شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی است.[۲۵۸]
تهران ۳۰ نماینده در مجلس شورای اسلامی دارد.[۲۵۹] ادارهٔ شهر نیز توسط شهرداری تهران انجام میشود. شهردار تهران توسط شورای شهر تهران انتخاب شده و این شورا بر عملکرد شهرداری نظارت و برای ادارهٔ شهر قانونگذاری میکند. شهر تهران به لحاظ اداری به ۲۲ منطقهٔ شهرداری و ۱۲۲ ناحیه تقسیم شده و شهرهای تجریش و ری را دربرگرفتهاست.[۱۰][۲۶۰][۲۶۱][۲۶۲][۲۶۳]
نخستین انتخابات شورای اسلامی شهر تهران در سال ۱۳۷۷ برگزار شد و این شورا در ۹ اردیبهشت ۱۳۷۸ شکل گرفت. مهمترین وظایف آن نیز شامل انتخاب شهردار، برکناری شهردار، نظارت بر عملکرد شهرداری، تصویب بودجهٔ شهرداری و سازمانهای وابسته به آن، تصویب آییننامهها و انجام امور نظارتی جهت بهبود کیفیت زندگی شهروندان است.[۲۶۲][۲۶۴][۲۶۵]
اکنون شورای اسلامی شهر تهران ۲۱ عضو اصلی و ۱۱ عضو جانشین دارد.[۲۶۶]
ادارهٔ تهران بر عهدهٔ سازمان غیردولتی شهرداری تهران است که در سال ۱۲۸۶ تأسیس شد. مدیریت این سازمان را شهرداران تهران بر عهده داشتهاند. اکنون شهردار تهران با حکم شورای شهر تهران انتخاب میشود اما پیش از این با حکم وزیر کشور ایران منصوب میگردید. شهرداری تهران ۲۲ منطقه را شامل میشود و مدیریت هر منطقه به عهدهٔ شهردار آن منطقه است.[۲۶۰] تصویب بودجهٔ شهرداری تهران نیز بر عهدهٔ شورای شهر است و بودجهٔ سال ۱۳۹۷ این سازمان، با سقفی در حدود ۱۷ هزار و ۴۳۰ میلیارد تومان توسط شورای شهر تصویب شده بود.[۲۶۷]
شهرداری تهران با مشکلات زیستمحیطی تهران مواجه است. همچنین تراکم جمعیت بالای تهران توانایی شهرداری را برای ارائهٔ برخی خدمات کاهش دادهاست.[۲۶۸][۲۶۹]
کلانشهر تهران به ۲۲ منطقه و ۱۱۲ ناحیهٔ شهری تقسیم شدهاست.[۲۷۰] با وجود ادارهٔ جداگانه، ری و شمیران نیز جزئی از تهران خوانده میشوند.[۲۷۱]
تهران بهعنوان پایتخت ایران، هنگام شکلگیری مساحتی حدود ۳ کیلومتر مربع داشت. تغییرات سیاسی و افزایش جمعیت، شهر را دستخوش دگرگونی منطقهای کرد و مساحت آن افزایش یافت؛ بهطوری که در سال ۱۳۴۷، نخستین طرح جامع شهر تهران ابلاغ شد که در آن مساحت شهر با افزایشی خیرهکننده به ۱۸۱ کیلومتر مربع رسید. تهران با این مساحت به ۱۲ منطقه تقسیم شده بود.[۲۷۲]
پس از انقلاب ۱۳۵۷، تعداد مناطق تهران به ۲۰ منطقه افزایش یافت. در ابتدای دههٔ ۷۰ و پس از بررسیهای دوبارهٔ غرب شهر تهران، چهار منطقهٔ تازهٔ ۹، ۵، ۲۰ و ۲۱ ایجاد شدند و تعداد مناطق تهران به ۲۲ منطقه افزایش یافت.[۲۷۲]
برخی از محلههای تهران نیز دارای پیشینهای تاریخی هستند. تهران قدیم از چهار محله به نامهای سنگلج، عودلاجان، بازار و چالهمیدان تشکیل شده بود.[۲۷۳]
در دوران ناصرالدینشاه قاجار محلههایی از جمله ارگ، چالهحصار، خانیآباد، جوادیه، پامنار، یافتآباد، گار ماشین و گود زنبورکخانه ساخته شد.[۲۷۳]
از محلههای دیگر تهران میتوان به پونک، ونک، تهرانپارس، تهراننو، نارمک، کَن، طرشت، بریانک اشاره کرد. محلههای تهران در طول تاریخ آن، با گسترش شهر و افزایش جمعیت، تغییراتی یافتند و به تعداد آنها افزوده شد.[۲۷۳]
پس از انقلاب ۱۳۵۷ نام بسیاری از معابر شهر تهران تغییر کرد و به جای استفاده از نامهای شخصیتهای پیش از اسلام، خاندان پهلوی و نزدیکان آنها، از نامهای افراد مبارز با حکومت پهلوی، جانباختگان انقلاب اسلامی، مبارزان صدر اسلام و افراد شهید (با مفهوم اسلامی) استفاده میشود. برای نمونه نام خیابان کوروش کبیر به علی شریعتی، خیابان شاه به جمهوری اسلامی و میدان ژاله به شهدا تغییر یافت. تنها از اردیبهشت ۱۳۵۸ تا آبان ۱۳۵۹، نام ۵۰۰ گذرگاه شهر تهران تغییر یافت.[۲۷۴] مجتبی شاکری، رئیس سابق کمیسیون نامگذاری معابر شورای شهر تهران، دلیل عدم استفاده از سیستم عددی را برای نامگذاری معابر، عدم امکان انتقال هویت و فرهنگسازی از این طریق اعلام کرد.[۲۷۵]
تهران با شهرهای زیر پیماننامهٔ همکاری بستهاست:
تهران در پروژههای خواهر
«گزیده آمار حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران»
«پیوست شماره چهار: برنامهها و طرحهای (موضعی و موضوعی) توسعه و عمران شهری تهران»
«مقایسه ویژگیهای جمعیتی و اجتماعی مناطق ٢٢ گانه شهر تهران»
«نگاهی به وضعیت دین و جمعیت ایران در نیمقرن اخیر»
«تاریخچه شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه»
کارشناسی یا لیسانس (به فرانسوی: Licence) دورهای از آموزش عالی است که تحصیل آن بهطور معمول در مدت چهار سال و حداکثر شش سال انجام میشود. کسب مدرک کارشناسی بر حسب رشته به دو صورت پیوسته و ناپیوسته امکانپذیر است.[۱] در کشور آمریکا به کسانی که این دوره را با موفقیت به پایان برسانند، مدرک کارشناسی، معادل درجه شناخته شده Bachelor’s degree اعطا میشود.
دورهای است که پیشنیاز آن، مدرک کاردانی در رشته یا رشتههای دانشگاهی است. تعداد واحد دوره کارشناسی ناپیوسته بر حسب رشته، بین ۶۵ تا ۷۰ واحد درسی است و مدت تحصیل این دوره بهطور معمول دو سال و حداکثر سه سال است.[۲]
برای شروع به تحصیل در این دوره، دانشجویان پس از اخذ مدرک دورهٔ کاردانی، در آزمون ورودی کاردانی به کارشناسی شرکت میکنند.
دورهای است که پیشنیاز آن، مدرک دیپلم یا پیشدانشگاهی است و پذیرفته شدگان این دوره بر حسب رشته با گذراندن ۱۳۰ تا ۱۶۰ واحد به اخذ مدرک نائل میشوند. طول مدت تحصیل این دوره بهطور متوسط ۴ سال و سقف مجاز آن ۶ سال تعیین شده است.[۲]
برای شروع به تحصیل در دورهٔ کارشناسی پیوسته، نیاز به تکمیل دوره پیش دانشگاهی و پذیرش از طریق قبولی در آزمون سراسری است. پذیرش دانشجو در دانشگاههای سراسری، آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی انجام میگیرد.
حدیث میرامینی
www.madrakplus.com
تئاتر شاخهای از هنرهای نمایشی است که به بازنمودن داستانها برابر تماشاگران میپردازد. به جز سبک معیار گفتار دراماتیک، تئاتر گونههای دیگری نیز دارد مانند اپرا، باله، کابوکی، تعزیه، خیمه شب بازی و پانتومیم.
«تئاتر» واژهای است یونانی در لغت به معنای چیزی که به آن نگاه میکنند. در فارسی به تئاتر «نمایش» یا «تماشا» میگویند. تاریخچه تئاتر مربوط به یونان باستان و رم درقبل از میلاد مسیح میباشد.
تئاتر خیابانی
پانتومیم (بی کلام)
نمایش روحوضی
حدیث میرامینی
نقالی
نمایش عروسکی
نمایش :این کار توسط یک یا چند بازیگر در یک محیط باز به نام «سن» انجام میگیرد و توسط کارگردان هدایت میشود.
پانتومیم (بی کلام): نمایشی است که معمولاً توسط یک بازیگر انجام میگیرد و در آن از هیچ کلامی استفاده نمیشود.
نمایش روحوضی: به نمایشی گفته میشود که بازیگران روی یک حوض که با الوار پوشانده شده و رویش را فرش کردهاند داستان نمایش را اجرامیکنند. این نوع نمایش درزمانهای قدیم انجام میشد.
پرده خوانی:به نمایشی گفته میشود که در آن تصاویری بر روی پرده نقاشی شدهاست و یک راوی طبق این پرده به نقل کردن نمایش میپردازد. این نوع نمایش بیشتر در زمانهای قدیم استفاده میشد و به نمایش قهوهخانهای معروف است.
نمایش عروسکی: نمایش عروسکی به نمایشی گفته میشود که در آن از عروسک استفاده میشود و بازیگران صحنه، عروسکها میباشند و به افرادی که این عروسکها را به حرکت درمیآورند، «عروسک گردان» گفته میشود، این نمایش هم دارای کارگردان است.
تئاتر یکی از هنرهای هفتگانه است. کسانی که دربارهٔ به وجود آمدن تئاتر جستجو کردهاند میگویند سر چشمه آن از آیین هاست. آیین به مراسم مذهبی و اجتماعی میگویند. مثل مراسم عروسی در ایران و مراسم رقصهای مخصوص در کشورهای دیگر انسان همیشه دوست داشتهاست به اتفاقاتی که خارج از اراده و میل اوست تسلط داشته باشد و این ویژگی اصلی تئاتر است.
تئاتر در مقایسه با هنرهای دیگر امکانات زیادی دارد برای اینکه از هنرهای دیگر مثل نقاشی، ادبیات، معماری، موسیقی و … در آن استفاده میشود کلمه تئاتر (theater) در اصل از کلمه تآترون (theater on) است که قسمت اول آن تیه (thea) تماشاگران یا محله تماشا است.
در زمانهای قدیم، تماشاگران در سرازیری تپهها مینشستند و مراسم مذهبی را که با آداب و تشریفات مخصوص در پایین همان تپه یا کناره معبد که محل عبادت بوده، تماشا میکردند. موسیقی، رقص، گفتار، صورتک، لباس، اجراکنندگان، تماشاگر و صحنه در اجرای آیین آرایش توسط رنگ، خاکستر یا جوهر که سطح بدن را میپوشاند برای کامل کردن صورتک و لباس بکار میرود آنطور که گریم در تئاتر این کار را انجام میدهد.
بازیگران آیین باید بسیار ماهر و با انضباط باشند مثل بازیگران تئاتر برای اجرای آیین یکی پیشکسوتان یا سالمندان آشنا به آیین تمرین سختی را برای ادارهٔ اجرای خوب آیین بکار میگیرد که کاملاً با کارگردانی تئاتر قابل مقایسه است. با اینکه سرچشمه آیینی امروز پذیرفتهترین نظریه دربارهٔ به وجود آمدن تئاتر است اما جستجوگرانی هم اعتقاد دارند سرچشمه تئاتر داستانسرایی است. آنها میگویند که گوش کردن و رابطه برقرار کردن با قصهها جزو بزرگترین خصوصیات انسان است.
برخی میگویند تئاتر از رقص و حرکات ضربی و ژیمناستیک یا تقلید حرکات و صدای حیوانات آغاز شدهاست. اما نه خصوصیت داستانسرایی انسان و نه علاقهٔ او به تقلید، هیچکدام نمیتواند او را بسوی آفریدن هنر تئاتر راهنمائی کرده باشد، چرا که اسطورهها و داستانها هم در اطراف آیینها به وجود آمدهاند و تقلید از حیواناتی که اندیشه و عقل ندارند هم نمیتوانسته سرچشمه تئاتر باشد چرا که آیینها از اندیشه و اعتقادات و میزان شناخت انسان شکل گرفته است.
خاستگاههای تئاتر عناصر تئاتری و دراماتیک را در هر جامعهٔ انسانی میتوان سراغ کرد، صرف نظر از آنکه این جوامع پیشرفته و پیچیده باشند یا نباشند. این عناصر در رقصها و مراسم مردم ابتدایی همان قدر بارزند که در مبارزات سیاسی، راهپیماها، مسابقات ورزشی، مراسم مذهبی و حتی در بازیهای کودکان ما پیداست. غالب شرکت کنندگان در اینگونه فعالیتها خود گمان نمیکنند در فعالیتی تئاتری حضور دارند، با آنکه در آنها تماشاگر، دیالوگ و برخورد عقاید به کار گرفته میشود. باید متذکر شد که میان تئاتر به عنوان یک شکل هنری و بهرهبرداری ضمنی از عناصر تئاتری در فعالیتهای دیگر معمولاً تمایزی قایل میشوند.
علاقه به درک خاستگاه تئاتر از اواخر سدهٔ نوزدهم سرعتی تصاعدی گرفت، زیرا در آن زمان مردم شناسان اشتیاق زیادی به یافتن پاسخ مسئله از خود نشان میدادند. از آن هنگام تا به امروز، نظر مردمشناسی حداقل سه مرحله را پشت سر نهادهاست. در مرحلهٔ اول که از ۱۸۷۵ تا ۱۹۱۵ به طول انجامید، مردم شناسان به رهبری سر جیمز فریزر ادعا کردند که همهٔ فرهنگها از یک الگوی تکاملی پیروی میکنند. در نتیجه جوامع ابتدایی موجود در عصر حاضر، میتوانند منابع مستندی دربارهٔ تئاتر هزاران سال پیش در دسترس ما بگذارند.
مرحلهٔ دوم پیشرفت مردمشناسی از سال ۱۹۱۵ آغاز میشود و مکتب دیگری به رهبری برانیسلاو مالینوفسکی، روش استقرایی مکتب فریزر را رد میکند، و به جای آن رهیافتی استنتاجی را پیشنهاد میکند. مکتب جدید مطالعهٔ خود را در محل مورد بررسی، و در عمق آن آغاز کرده و سؤال را اساساً به گونهٔ دیگری طرح میکند: کارکرد روزانهٔ جوامع معین چگونه است؟ این مکتب را غالباً مکتب «کارکرد گرایی» مینامند. بعد از جنگ جهانی دوم مرحلهٔ سومی هم توسط مردم شناسان بنا نهاده شده که مکتب «ساختگرایی» نامیده میشود. بانی این مکتب کلود لِوی استروس نام دارد. لِوی استروس همچون پیروان مکتب کارکرد گرایی، داروینیسم فرهنگی را رد میکند و معتقد است که هر جامعهای خط فرهنگی خاصهٔ خود را به وجود میآورد. لِوی استروس نیز مانند فریزر به الگویی جهانی معتقد است، هرچند الگوی او با الگوی فریزر تفاوت دارد. آنچه برای لِوی استروس بیشترین اهمیت را دارد آن است که بداند مغز چگونه عمل میکند و پاسخ آن را در تحلیل اسطوره جستجو میکند.
امروزه اکثریت منتقدان و مورخان توافق دارند که آئین تنها یکی از خاستگاههای تئاتر است و نه لزوماً تنها خاستگاه آن. از طرف دیگر، غالب محققان این نظر را که تئاتر در همهٔ جوامع از الگوی تکاملی واحدی پیروی کردهاست و رد میکنند. به علاوه امروزه هیچ مردمشناسی جوامع ابتدایی را فرو دستانه برآورد نمیکند. آنها دریافتهاند که اگرچه جوامع پیشرفته از دانش تخصصی و فنون بهرهمندی بیشتری دارند، اما در مقابل، غالباً از نظر همبستگی و یکپارچگی ویژهای که در جوامع کمتر پیشرفته وجود دارد، دچار کمبود قابل توجهی هستند با آنکه منشأ آئینی امروز پذیرفتهترین نظریه دربارهٔ خاستگاه تئاتر است، اما هرگز تنها نظریهٔ مورد قبول عام محسوب نمیشود.
هستند محققانی که معتقدند سرچشمه تئاتر داستانسرایی است؛ آنها اظهار میدارند که گوش کردن و رابطه برقرار کردن با قصهها عمدهترین خصیصهٔ انسان است، همچنین آنها الگویی را پیشنهاد میکنند که در آن الگو تئاتر از افسانه سرایی نشأت میگیرد. افسانهها ابتدا دربارهٔ شکار، جنگ یا فتوحات دیگرند و به تدریج آب و تاب بیشتری مییابند. مطالعات اخیر از نقاشیهای به دست آمده از عصر یخبندان حاکی از آن است که انسان از ۳۰۰۰۰ سال پیش مراسم آئینی اجرا میکردهاست و از هزارههای بعد از این تاریخ، یعنی ۲۰۰۰۰ سال پیش، در یکی از غارهای فرانسه و اسپانیا یک نقاشی به دست آمده که نشان دهندهٔ مراسمی است مربوط به شکار اما نظر ما دربارهٔ این نقاشیهای اولیه هنوز محقق نیست. وقتی به دورههای نزدیک تر میرسیم و میبینیم انسان آغاز به گسترش مهارتها و عاداتی کردهاست که راه به تمدن میبرند، تصاویر برای ما گویاتر میگردند: تصاویری همچون اهلی کردن حیوانات، کشت گندم، اختراع سفالگری و ترک زندگی کوچنشینی یعنی هنگامی که شکارچیان و تهیهکنندگان غذا در مکانی مستقر میشوند و به کشاورزی و دامداری رو میآورند.
هنگامی که تمدنهای خاور نزدیک و مصر شکوفا میشدند، دیگران در همسایگی آنان تازه قدم در راه تحول مینهادند. مهمترین این تمدنهای نوپا، از نظر بررسی ما، «تمدن اژهای» است که پیشاهنگ تمدن یونانی بود. «فرهنگ مینوسی» که از سال ۲۵۰۰ تا ۱۴۰۰ پیش از میلاد در جزیرهٔ کِرت شکفته بود، در اثر زمین لرزه یا آتشسوزی فاجعه آمیزی ویران شد، و اطلاع کمی از چگونگی آن در دست است. پس از آن، تمدن میسنی توسط مهاجمان شمالی نابود شد، و عصر تاریک از ۱۱۰۰ تا ۸۰۰ پیش از میلاد آغاز گردید. این تمدن باستانی اژهای تأثیر مستقیم زیادی در تحول تئاتر نداشت، اما تئاتر غیرمستقیم آن فوقالعاده زیاد بود، زیرا خدایان، قهرمانان و تاریخ همین مردم بود که مواد اولیهٔ ایلیاد و ادیسهٔ هومر و اکثر درامهای یونانی را فراهم آورد. از این رو این تمدنها به جهات مختلف زیربنای ادبیات غرب بهشمار میآیند.
تمدن یونان که اولین دوران بزرگ تئاتر را عرضه کرد، به تدریج از سدهٔ هشتم تا ششم پیش از میلاد شکل گرفت. واحدهای بزرگ سیاسی این تمدن «پولیس» نامیده میشدند. مهمترین این ایالت ـ شهرها آتیکا (آتن)، اسپارت، کورِنت، تِب، مگارو آرگوس بودند اگرچه آتن از سال ۵۰۰ پیش از میلاد مرکز هنری یونان بود، اما اسپارت قدرت اصلی و خط رابطی بود که اکثر ایالت ـ شهرها، از جمله آتن را به هم میپیوست. جنگ با ایران این قاعده را برهم زد. مانند هر جامعهٔ باستانی دیگر، مدارک مربوط به خاستگاه تئاتر و درام در یونان باستان نادر است. یونانیان نوشتن را چند صباحی پس از ۷۰۰ پیش از میلاد آموختند. در حقیقت آنها حروف الفبای فنیقیان را گرفتند و مناسب حال خود تغییر دادن. پس از آن دوره است که اسناد نوشتاری یونانی افزایش مییابد.
اسناد مربوط به تئاتر در این دوران هنوز کم است. ارتباط بین تئاتر و ایالت ـ شهر از سال ۵۳۴ پیش از میلاد آغاز شد و آن زمانی بود که دولت آتن مسابقهای برای انتخاب بهترین تراژدی اجرا شده در دیونوسیای شهر، که جشنوارهٔ مذهبی مهمی بود، گنجانید. کمدی آخرین شکل دراماتیک بود که از طرف حکومت یونان به رسمیت شناخته شد، ولی تا سالهای ۴۸۷–۴۸۶ به دیونوسیای شهر راه نیافت؛ لذا سرگذشت آن، تا قبل از این تاریخ، تا حدودی بر حدس و گمان استوار است. ارسطو میگوید کمدی از نمایش بدیهه سازیهای سرخوانِ آوازههای آئینی فالیک بیرون آمدهاست. اما از آنجا که تعداد زیادی آئینهای فالیک وجود داشته، روشن نیست منظور ارسطو کدامیک بودهاست.
بعضی از مراسم ما قبل دراماتیک، توسط گروه رقص اجرا میشد، که گاه صورتک حیوان بر چهره میزدند یا سوار حیوانات میشدند یا حیوانی را به عنوان نمایندهٔ حیوانات دیگر با خود میکشیدند. همچنین در آن دوره نمایشهای همسرایان چاق، سایترها و مردانی بر فراز دیرکهای بلند وجود داشت. مراسم اغلب شامل یک راهپیمایی به دنبال همسرایانی بود که میخواندند و میرقصیدند و نمادهای بزرگ و فالیک را بر روی علمهایی به اهتزاز درمیآوردند. این مراسم موجب عکسالعملها و مسخره گیهایی در میان شرکت کنندگان و تماشاگران میشد. در کمدیهای اولیه همهٔ این نمایشها عناصر جنبی خود را نیز داشتند. کمدی گذشته از خاستگاه و تاریخ آغاز آن، در بین سالهای ۴۸۷–۴۸۶ به حد کافی رشد یافته بود تا بتواند شایستگیهای نمایش در دیونوسیای شهر را داشته باشد. نام تعداد کمی از کمدی نویسانِ نخستین ضبط شدهاست: کیونیدِس، که ظاهراً برندهٔ اولین مسابقه بوده، ماگنِس که برنده ۱۱ مسابقه بودهاست و کمدیهایی مثل پرندهها، پشه انجیری و قورباغهها از اوست. اِکفانتیدس که گفته میشود کمدیهای ظریفتری از پیشینیان خود نوشتهاست. کراتینوس که بیست و یک نمایشنامهٔ کمدی را به او نسبت دادهاند و به عنوان اولین نویسندهٔ واقعی و در خور توجه در زمینهٔ کمدی شناخته میشود. کراتس که سایترهای شخصی را که قبلاً شاخص کمدی بود رها کرد و به مسائل عمومیترین پرداخت. او پولیس و آریستوفان سر کردهٔ همهٔ کمدی نویسان که بذله گوییها و ابداعاتش در سایتر مورد قبول همه قرار گرفتهاست.
تمدن یونان که اولین دوران بزرگ تئاتر را عرضه کرد، به تدریج از سدهٔ هشتم تا ششم پیش از میلاد شکل گرفت. واحدهای بزرگ سیاسی این تمدن «پولیس» نامیده میشدند. مهمترین این ایالت ـ شهرها یتکا (تن)، اسپارت، کورِنت، تِب، مگارو رگوس بودند اگرچه تن از سال ۵۰۰ پیش از میلاد مرکز هنری یونان بود، اما اسپارت قدرت اصلی و خط رابطی بود که اکثر ایالت ـ شهرها، از جمله تن را به هم میپیوست. جنگ با ایران این قاعده را برهم زد. مانند هر جامعهٔ باستانی دیگر، مدارک مربوط به خاستگاه تئاتر و درام در یونان باستان نادر است. یونانیان نوشتن را چند صباحی پس از ۷۰۰ پیش از میلاد آموختند. در حقیقت نها حروف الفبای فنیقیان را گرفتند و مناسب حال خود تغییر دادن. پس از ن دوره است که اسناد نوشتاری یونانی افزایش مییابد.
شرق و غرب در تلاقی هزار ساله بیزانس مرحلهٔ دیگری از تداوم تاریخ روم و اسکندر مقدونی و تمدن کلاسیک یونان بود. تئاتر بیزانس سه گونه متمایز داشت: تئاتر سپند، تئاتر مذهبی و تئاتر کلاسیک یا ادیبانه. ارزیابی طبیعت و وسعت تئاتر بیزانس مشکل است، زیرا منابع موجود بسیار اندک است و مورخان بر سر تفسیر همین اندک نیز توافق ندارند. مسلم این است که نمایشهای تئاتری در سراسر دوران بیزانس رواج داشتهاند. گفته میشود که قسطنطنیه در اصل دو تئاتر از نوع رومن داشته و حداقل یکی از آنها تا اواخر دوران بیزانس برپا بودهاست. قلمرو امپراتوری بیزانس شامل بخش اعظم مدیترانهٔ شرقی بود که تئاترهای هلنی و یونای ـ رومی در آن ساخته شده بودند. نمایشهای تئاتری و سرگرمکننده از طریق بیزانس به مدت هزار سال تداوم یافتند و هنگامی که اینگونه نمایشها در روم از رونق افتاده بودند در بیزانس به حیات خود ادامه دادند. تأثیر بیزانس بر اروپای غربی بسیار متحمل است، زیرا روابط تجاری بین بیزانس و روم غربی هیچگاه به کلی قطع نشد. بدون شک در اوایل سدهٔ نهم، هنر بیزانس در معماری کلیساها و پدیدههای دیگر هنری در غرب تأثیر فراوان داشتهاست. همچنین جنگهای صلیبی که در سدهٔ یازدهم آغاز شد برخورد شرق و غرب را افزایش داد. به رغم وجود شرایط مناسب، هنوز نمیتوان تأثیر بیزانس بر تئاتر غرب را اثبات کرد اما میتوان اذعان داشت که بیزانس سنت تئاتری را زنده نگه داشت و بخشهایی از هنر آن الهام بخش هنرمندان بعدی گردید. امپراتوری بیزانس سرانجام تسلیم نیروهای مسلمین شد. تحت تعلیمات محمد جهان اسلام به سرعت رو به گردش نهاد و در حوالی ۶۲۲ مقبولیت عام یافت. در قلمرو اسلام داستان گویی تقریباً در همه جا و درامهای فولکلور در برخی نقاط، متداول بود. در نقاط دیگر، به ویژه در هند، اندونزی، ترکیه و یونان تئاتر عروسکهای سایه محبوبیت یافت. اما عروسکها تا حد ممکن از واقع گرایی به دور بودند. این عروسکها اشکالی دو بعدی بودند که از قطعات چرم بریده میشدند و با قطعه چوبی که به آن وصل میشد هدایت میگردیدند. بعدها، تنها سایهٔ این عروسکها که توسط فانوس یا مشعل بر روی پارچهٔ سفیدی منعکس میگردید، نمایش داده میشد.
در بعضی کشورها تئاتر سایه هنرپیشهای گردید و به کلی از هنر بازیگری زنده جدا گشت. تئاتر سایه ظاهراً حدود سدهٔ چهاردهم میلادی در ترکیه عرضه شد. سپس از سقوط بیزانس، در مناطقی که عصر عظیم تئاترهای کلاسیک، هلنی و یونانی ـ رومی را دیده بود. در این مناطق نمایشهای عروسکی بر گرد شخصیت «قراگوز» و ماجراهای مضحک او دور میزد. سرانجام این نمایشها قراگوز نامیده شدند و این سنت تا زمان ما ادامه یافتهاست. مسلمانان در بسیاری از نقاط تئاتر را به عنوان هنری بیاهمیت قلمداد کردند. در هزارهٔ اول مسیحی، یکی از توسعه یافتهترین و پرمحتواترین درامها را باید در هند جستجو کرد. تمدن هند به قدمت تمدن مصر باستان و خاورمیانه است، اما دانش ما بر این تمدن با ورود قوم آریایی از آسیای مرکزی در ۱۵۰۰ پیش از میلاد آغاز میشود. در واقع در سدههای پس از آن است که ترکیب و سیمای زندگی و هنر مردم هند پدیدار میگردد. شاید مهمترین تأثیرات بر درام هند، از طریق هندوییسم و ادبیات سانسکریت صورت گرفته باشد. عصر طلایی درام در فرهنگ هندی حدود ۱۲۰ میلادی آغاز میشود و تا حدود ۵۰۰ میلادی ادامه مییابد. نقطهٔ اوج عصر طلایی سدههای چهارم و پنجم است که امپراتوری گوپتا در شمال هند مرکز هنر، طب و آموزش قرار میگیرد. در آنجا شهرهای زیبا، دانشگاهها و تمدنی عظیم و پر شکوه بنیان نهاده میشود. نقطهٔ اوج دیگری نیز در نیمهٔ اول سدهٔ هفتم تحت فرمانروایی شاه هارشا به ظهور میرسد. خود هارشا یکی از نمایشنامه نویسهای مهم محسوب میشود.
در دوران حکومت هارشا تأثیر هند بر آسیای جنوب شرقی نیز گسترده شد و موجب توسعهٔ درام در آن نقاط گردید. هندیان به واقع نگاری و ضبط تاریخ توجه چندانی نشان نمیدادند، از این رو محققان جدید تاریخهای بسیار متفاوتی را برای درامهای موجود سانسکریت در نظر گرفتهاند. اما آنچه پیش از همه مورد توافق است قدیمیترین قطعاتی است که به حدود ۱۰۰۰ سال پیش تعلق دارند. حدود ۲۵ نمایشنامهٔ سانسکریت به دست ما رسیدهاست که تاریخ بعضی از آنها حوالی سدهٔ نهم میلادی و در این میان بهترین آنها را به سدهٔ چهارم و پنجم میلادی نسبت میدهند. از میان درام نویسان سانسکریت میتوان این نویسندگان را نام برد: شاه هارشا با نمایشنامههای سینه ریو مروارید، شاهزاده خانم گمشده و ناگاندا؛ بهاوا بوتی با نمایشنامههای داستان قهرمان بزرگ، آخرین قصهٔ راما و ازدواج دزدیده شده؛ ویشا کاداتا با نمایشنامهٔ انگشتری خاتم راکشاسا. در سالهایی که درام هند در حال شکوفایی بود، تئاتر چین تازه داشت شکل میگرفت، به ویژه در نواحی پکن که همچون مصر و خاورمیانه از گاهوارههای تمدن بهشمار میرود. مدارک ما دربارهٔ سالهای پیش از ۱۵۰۰ پیش از میلاد، یعنی زمان به قدرت رسیدن سلسلهٔ شانگ اندک است. در زندگی چینیان از همان آغاز، رقص، موسیقی و آئینهای مختلف نقش مهمی داشتهاست و برخی از فرمانروایان چینی اینگونه فعالیتها را برای هماهنگکردن کشور خود لازم میشمردند و در سدهٔ هشتم پیش از میلاد معابدی وجود داشت که اجرا کنندگانی بدین منظور در اختیار داشتند. مورخان سعی کردهاند بین آئینهای چینی و همسرایان دیتیرامب در یونان شباهتهایی بیابند. اولین دورهٔ درخشان هنر و ادبیات چینی، با حکومت سلسلهٔ هان آغاز میشود. مجموعه سرگرمیهای این دوره را «صد نمایش» مینامیدند.
در سدهٔ سیزدهم نمایشهای گوناگون سرگرمکننده جزئی از زندگی عادی مردم چین محسوب میشد. اما تا مدتها بعد از تسلط مغولها در ۱۲۷۹ بر چین، هیچ درام ادبی در چین به وجود نیامد. تحولات اصلی تئاتر چین بعدها رخ داد. احیای تئاتر در اروپای غربی از اوایل قرون وسطی آغاز شد. پس از سقوط امپراتوری روم، فعالیتهای سازمان دارِ تئاتری در اروپای غربی متوقف شده بود، زیرا در سدهٔ ششم شرایط مشابهی با دوران ما قبل عظمت تئاتر روم بر صحنه حاکم شد، اما عناصر تئاتری حداقل در چهار شکل مختلف حفظ شدند: بقایای میم رومی، نقالی توتنی، جشنوارههای عامیانه و آئینهای شرکآمیز و مراسم مسیحی. تئاتر در اوایل قرون وسطی باید از دل این منابع زاده میشد.
هنر تئاتر در ایران پیشینهای دراز دارد و سبکی از آن در نمایشهای تعزیه نمود یافتهاست. در کتاب تاریخ بخارا آمدهاست که نمایش ایران از آیین اسطوره و شعایر برخاستهاست. اولین تئاتر ایران در شهر رشت شروع به کار کرد. نخستین تئاتر زنان در ایران نمایش آدم و حوا بود که توسط جمعیت نسوان وطنخواه در تهران اجرا شد.
theater in iran تئاتر چیست و تاریخچهٔ آن (قسمت اول)
از آغاز آشنایی ایران با تئاتر غربی تا نهادی شدن تئاتر در حدود یک قرن طول کشید و هنوز نیم قرن دیگر لازم بود تا جامعه سنتی ایران تئاتر را بشناسد، بپذیرد و خود زبانی مستقل و ایرانی در تئاتر بیفکند.
مسیر متحول شدن تئاتر را فهرست وار شامل بخشهای زیر میتوان عنوان کرد
دیدارهای مکرر ناصر الدین شاه از تئاترهای غربی موجب شد که به تقلید از سبک معماری رویال آلبرت هال لندن، در سال ۱۲۹۰قمری (تکیه دولت) را بنا کند، تا او هم متقابلاً با نمایشهای ایرانی از مهمانهای خارجی پذیرایی کند، یا لااقل با کشورهای غربی به رقابت بپردازند.
۴- انقلاب مشروطیت و تبعات آن را باید مهمترین انگیزههای تحول تئاتر در ایران بهشمار آورد که هم خود نهضت و هم شیوههای بروز آن تحت تأثیر غرب بودهاست. به نظر میرسد که در جریان مشروطیت لااقل قشر تحصیلکرده به اهمیت تئاتر پی برده بودند و با تأسیس گروهها و انجمنها کوشیدند که تئاتر را به جامعهٔ بیدار شده ایرانی معرفی کنند و اگر در این جریان ادامه پیدا میکرد تئاتر امروز وضع دیگری پیدا کرده بود.
۵- تأسیس انجمنها و شرکتها یکی دیگر از عوامل پیشبرد تئاتر بودهاند. انجمن اخوت که در سال ۱۳۱۷قمری تأسیس شد و از اولین گروهایی بود که دست به فعالیتهایی نظیر کنسرت و نمایش زدهاست. پس از انجمن اخوت تأسیس شرکت فرهنگ را میتوان نام برد.
از زمانی که ایرانیان با تئاتر امروزی آشنا شدن تا آن که تئاتر بهطور کلی وارد ایران شد گروهها و عوامل زیادی به این روند کمک کردند از جمله: – سفرهای هیئتهای سیاسی ایرانی و عربی، و نیز اعزام محصلین ایرانی به خارج-مدرسه دارالفنون مهمترین پایگاهی بود که باب ترجمه را در ایران به صورت آکادمیک گشود و نمایش نامههایی را ترجمه کرد و در خدمت ایرانیان قرار داد- سفرهای ناصر الدین شاه به غرب و روسیه- انقلاب مشروطیت وایجاد فضای روشن فکری در ایران
در سال ۱۳۲۹ قمری نخستین مکان مستقل نمایش در ایران به نام «تئاتر ملی» دایر شد. تا پیش از تأسیس «تئاتر ملی» انجمنها و مراکز مختلف تحت عناوین گوناگون از تئاتر برای پیشبرد هدفهای سیاسی و تبلیغاتی خود استفاده میکردند، اما «تئاتر ملی» که ریاست آن را عبدالکریم خان محقق الدوله به عهده داشت امکانات و بودجهٔ خود را از محل خیریه آموزش و پرورش تأمین میکرد و مستقلاً در اختیار نمایش و اجرای تئاتر قرار داد. فعالیتهای چند ساله «تئاتر ملی» موجب شد که تئاتر همچون هنری مستقل که حتی قادر است از نظر مالی خود را تأمین کند از طرف مقامات رسمی و مردم شناخته شود و شوق و شوری در میان مردم نسبت به تئاتر برانگیخته شود. حتی عدهای از دانش جویان که برای تحصیل به خارج رفته بودند در رشته تئاتر تحصیل کردند و با دستهای پر علمی و هنری به ایران بازگشتند و بنای تئاتر نوین ایران را طرحریزی کردند.
۶- باید دانست که در جریان مشروطیت مردم ایران به حقوقی واقف شدند که پیش از آن از وجود آن آگاه نبودند. در کشور ما حزبهای مختلف، هر چند به شیوهٔ سنتی وجود داشت، اما تئاتر وجود نداشت، لذا به گمان عدهای از منور الفکرها، تأسیس تئاتر، گذشته از ارزشهایی که داشت، نمادی از ترقی و رشد فکری تلقی میشد.
فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲ را شماری پژوهندگان به سبب گستردگی اجرای صحنه و رشد تئاتر (دوران صحنه) نامیدهاند این دوران به دلیل استقبال جامعه تماشاگران و مخاطبان از تئاتر صحنه به یاد ماندنی است. در آن سالها تولیدات سینمای ایران به لحاظ کیفی و کمی در حدی نبود که بتواند پاسخگوی مخاطبان باشد. تلویزیون هنوز به ایران نیامده بود و رادیو به میزانی که باید در دسترس مردم قرار نداشت.
به دلیل در صد بالای بی سوادی در کشور از مطبوعات استقبال چندانی نمیشد و به همین دلیل از فعالیتهای نمایشی استقبال مناسبی به عمل میآمد. انگیزههای تماشاگران متفاوت بود و گروهی به قصد صرفاً سرگرمی و شماری به دلیل گرایشهای سیاسی خود نمایشهای مورد نظرشان را برای تماشا انتخاب میکردند. شکلهای پذیرش جامعه از تئاتر و جو سیاسی حاکم بر کشور، زمینهای برای انتخاب و اجرای آثار نمایشی بود. تئاتر در این دوره ظرفیتی بالقوه برای تبلیغ سیاسی رایج و جذب افراد به سوی احزاب نو پا داشت. به همین دلیل بود که بخش مهمی از فعالیتهای نمایشی -ترجمه و نگارش و اجرا- ملهم از خطوط سیاسی رایج آن روزگار شد؛ و بالاخره یکی از مهمترین اتفاقهای این دوره شکلگیری، «گروه تئاتر ملی» با هدف دستیابی به نمایشهای با هویت ایرانی بود. سرپرست این گروه «شاهین سرکیسیان» بود و کسانی چون «عباس جوانمرد» و «علی نصریان» در پایهگذاری این گروه به او پیوستند و بازیگرانی پر سابقه چون «رقیه چهر آزاد» و «عصمت صفوی» با این گروه همکاری کردند. تشکیل این گروه با استقبال محافل روشنفکری و ادبی روبرو شد.
کمدی از اقسام پر طرفدار نمایش در آن دوران بود زیرا در شماری از آنها مسایل روز مطرح و از آن انتقاد میشد. در عین حال کمدیهای سبک و سرگرمکننده مشتری بیشتری داشتند.
حدیث میرامینی
۱۳۳۷–۱۳۵۷
از ویژگیهای این دوره: تأکید بر نمایش نامهنویسی ملی با تفاوت عمده، کسب تجربه بیشتر دستاندرکاران ملی، تربیت نیروی انسانی ورزیده در تمامی عرصهها به مدد مراکز آموزش عالی نمایشی، درک تجربههای هنرمندان جهان از طریق بررسی آثار ترجمه شده آنها و دعوت از چند استاد خارجی برای تدریس تئاتر در ایران.
در این دوره، آن تأکید میهن پرستانه افراطی برای نگاشتن نمایشهای ملی گرایانه، تاریخی و حماسی توأم با تعصب وجود ندارد. آثار نمایشنامه نویسان صاحب نام ایرانی با توجه به محتوا، ساختار و شکل ارائهشان در سه گروه جای میگیرد:
سابقه نمایشنامه نویسی در ایران خیلی قدیمی نیست. نخستین بار «میرزا فتحعلی آخوند زاده» با نوشتن نمایشنامههایی به ترکی آذربایجانی ـ که بعدها به زبان فارسی ترجمه شد ـ راه را برای نویسندگان ایرانی در این عرصه باز کرد.[۱] «میرزا آقا تبریزی» تحت تأثیر او پنج نمایشنامه نوشت و پس از آن شاعران و نویسندگان ایرانی، چه در دوران مشروطه و چه بعد از آن نمایشنامههای گوناگونی آفریدند. «میرزا عشقی» نمایشنامهای را به عنوان «در رستاخیز سلاطین ایران» نوشت «میرزا محمود خان ملهیر الدینی» «میرزا محمد خان کمال الوزرا» «سعید علی خان نصر» «ذبیحالله خان بهروزی» «عبدالرحیم خلخالی» «سعید نفیسی» «عبدالحسین نوشین» «صادق چوبک» «پرتو اعظمی» از آن جملهاند.
با وجود گوناگونی آثار نمایشی این بزرگان ـ که از ضعف ساختاری نیز بر کنار نیست ـ سنت نمایشنامه نویسی، به عنوان یکی از گسترههای با اهمیت ادبیات، با گذشت بیش از صد سال، هنوز جایگاه شایستهٔ خود را ندارد. از «غلامحسین ساعدی» «بهرام بیضایی» «اکبر رادی» که بگذریم، بی اغراق میشود ادعا کرد که نمایش نامه نویس مطرحی غیر از اینان نداریم. کسانی که اکنون نمایشنامه مینویسند، یا از پدیدههای زندگی اجتماعی میگریزند و به مقولات انتزاعی دور از واقعیات میپردازند یا این که میکوشند از موضوعهای نویسندگان خارجی نسخه برداری کنند. اغلب این آثار نیز ناموفق و در اجراها هم ناکامی خود را نشان میدهند. البته در چند سال اخیر نمونههای موفقی در نمایش نامهنویسی ظهور کردهاند که در صورت تداوم میتوان به ادامهٔ این مسیر امیدوار شد. داود میر باقری، محمد رحمانیان، محمد چرمشیر از این دستهاند.
از آن جا که نویسندگان کنونی نمایش نامههای ایرانی، با رویدادهای تاریخی سرزمینشان آشنایی چندانی ندارند و با ادبیات قوسی و پرتنوع خود بیگانهاند، طبعاً آثار آنان جستجویی است در وادی سرگردانی. اگر «ذبیح بهروز» با نوشتن «جیجیک علیشاه» دربار قاجار را به طنزی مسخره میگیرد یا «حسن مقدم» با اثر خود به نام «جعفر خان از فرهنگ آمده» پر مدعاهای درس خوانده در اروپا را نقد میکند یا «صادق چوبک» با نمایشنامه «توپ لاستیکی» دربار قاجار را بهانه قرار میدهد که شخصیتهای متزلزل خدمتگزاران قدرت را در همه دوران به تماشا بگذارد، تئاتر نویسان امروزی، متأسفانه فرسنگها از این مقولات به دوراند. در اینجا بحث بر سر ضعف ساختارهای فنی و اصول نمایش نامه نگاری آثار آنان نیست، بلکه به نوع نگرشها و پرداخت هاست.
طبق گزارشهای تاریخی اولین زن نمایشگر ایرانی که نام او به جا مانده از زمان ساسانیان است که آزاده رومی نام داشته و خنیاگر بهرام گور بودهاست. او نقّالی موسیقایی انجام میداده و به دلیل سرزنش بهرام گور برای کشتن بیرحمانه جانوران، در شکار به دست او کشته شد. پس از او «گُردیه» را میتوان از ماهرترین زنان بازیگر زمان ساسانیان دانست، چون بعدها در برابر خسرو پرویز بازی زیبایی را با یک بچه گربه و آراستن او انجام میدهد. در اوائل اسلام نیز نضربن حارث از نقّالان ایرانی در عربستان بوده که به گفتهاستاد باستانی پاریزی از سمیّه خداینامهخوان (که مادر یا زنپدرش بوده) نقّالی و خداینامهخوانی را آموختهاست. اما بیگمان بزرگترین و مهمترین زن نمایشگر، نقّال و خداینامهخوان پس از اسلام همسر فردوسی بودهاست که خداینامهها را به زبان پهلوی ساسانی برای فردوسی میخواند.
در ایران پس از اسلام نیز خنیاگران متعدّد و معروفی بودهاند. زنان سخنوری که بدون ساز و گاهی با آواز نقّالی مذهبی انجام میدادهاند، زنان خنیاگری که با ساز و گاهی با آواز نقّالی عرفانی انجام میدادهاند. اما در این مدت هرگز تئاتر به معنی امروزی آن به ایران وارد نشد و هیچ زنی به این عرصه پا نگذاشت.
نخستین تماشاخانه ایران در جمادیالثانی۱۳۰۳ه. ق[۱۲۶۳ه.ش] افتتاح شد، اما هنر تئاتر در ایران، هنری کاملاً مردانه بود، زیرا نه تنها زنان نمیتوانستند در صحنه تئاتر ظاهر شوند و مردان ایفاگر نقشهای آنان بودند، بلکه حتی اجازه حضور در تماشاخانه و مشاهده تئاتر را نیز نداشتند. با این حال، در دوره اول مجلس شورای ملی، تنی چند از زنان علاقهمندی خود را به هنر تئاتر به عنوان یک عمل اجتماعی هدفمند آشکار کردند.
مثلاً «تاج ماه آفاق الدوله»، نمایشنامه «نادرشاه» نوشته نریمان نریمانف را از ترکی به فارسی ترجمه کرد و در سال ۱۲۸۵ه.ش/۱۹۰۷م، با عنوان «نامه نادری» در تهران به چاپ رساند. اما حضور زنان در عرصه تئاتر چه به عنوان بازیگر و چه حتی تماشاگر ممنوع باقیماند تا سال ۱۲۹۵ هجری شمسی که سیدعلی نصر از وزارت معارف مجوز احداث کمدی ایران را گرفت و در گراند هتل نمایش کمدی را به صحنه برد. در این مکان به مدت ۱۰ سال بازیگران زن ارمنی، ترک و یهودی بازی میکردند و این حرکت اگرچه که به خودی خود حرکت بزرگ و ثمر بخشی در تاریخچه حضور زنان در تئاتر است اما به هرحال تنها زنان غیر مسلمان و غیر ایرانی در آن حضور داشتند و هرگز هیچ زن ایرانی در این نمایشها پا به صحنه نگذاشت و تابوی حضور زنان ایرانی درتئاتر تا مدتها بعد شکسته نشد.
اما در دوره انقلاب مشروطه و به ویژه پس از فتح تهران، آزادیخواهان به تأثیر اجتماعی تئاتر پی بردند و از هنر تئاتر به عنوان بهترین وسیله تربیت توده و آشنا کردن آنها به عیوب قدیم و محاسن جدید استفاده کردند. از جمله مباحثی که مورد توجه گروههای نمایشی قرار داشت، شرایط زن در خانواده و منزلت اجتماعی او بود. گروههای نمایشی تلاش میکردند تا از طریق هنر تئاتر، تماشاگران که همگی مرد بودند را به تأمل و تفکر در رفتارشان نسبت به زنان و دختران وادار کنند و در احقاق حقوق زنان آنان را یاری نمایند، تا آنجا که زن ایرانی برای نخستین بار توانست در صحنه تئاتر حضور یابد و در نمایشنامه «طبیب اجباری» نوشته مولیر به همراه بازیگران مرد در برابر ۲۵۰ نفر تماشاچی که همگی مرد بودند، بازی کند. این نمایشنامه که دربارهٔ حقوق زنان بود، توسط گروه نمایشی ارمنیان و در مدرسه ارمنیان تهران اجرا شد.
نخستین تماشاخانه ایران در جمادیالثانی۱۳۰۳ه. ق[۱۲۶۳ه.ش] افتتاح شد، اما هنر تئاتر در ایران، هنری کاملاً مردانه بود، زیرا نه تنها زنان نمیتوانستند در صحنه تئاتر ظاهر شوند و مردان ایفاگر نقشهای آنان بودند، بلکه حتی اجازه حضور در تماشاخانه و مشاهده تئاتر را نیز نداشتند. با این حال، در دوره اول مجلس شورای ملی، تنی چند از زنان علاقهمندی خود را به هنر تئاتر به عنوان یک عمل اجتماعی هدفمند آشکار کردند.
در سال ۱۳۱۴ «کانون بانوان» تشکیل شد. این کانون در فعالیتهای خود تعدادی نمایشنامه هم روی صحنه آورد که همه آنان در جهت پیشرفت و تمدنخواهی زنان بود. در نیمه دوم سال۱۳۰۲شمسی «مجمع فرهنگی و هنری پیک سعادت نسوان» به همت «ساری امانی» در رشت تأسیس شد و اولین نمایشنامه خود را در ۲۵ اسفند ۱۳۰۲با نام «عروسی دختر فروشی» در پنج پرده در تماشاخانه «اولوش بیک» به اجرا گذاشت.
این نمایش وضع نامطلوب زنان و دختران ایران را در خطه شمال مورد انتقاد قرار داده بود. اکثر نقشهای این نمایشنامه را زنان اجرا کرده بودند. متن نمایشنامه دقیقاً گزارشی از زندگی زنان آن دوران است و مانند اکثر نمایشنامههایی که توسط این مجمع به مورد تماشا گذاشته میشد، به محرومیت و نقض حقوق زنان تأکید زیادی شده بود. اما مهم این جاست که متن این نمایشنامههای زنانه- که توسط زنان نوشته میشد –تنها حق حضور در جمعیتهای زنان را داشته و تنها برای زنان به شکلی خصوصی اجرا میشد. چرا که به دلیل شرایط اجتماعی و مذهبی آن دوران، مردان دخالت آشکاری در این فعالیتها نداشتند و این زنان هنردوست و روشنفکر را با بدترین القاب مورد توهین و تحقیر و حتی ضرب و شتم قرار میدادند. اما زنان در برابر تمامی این ناملایمات تسلیم نشده و در این راه، قدمهای بزرگی برداشتند. زنان هنرمند، خود نمایشنامه مینوشتند تا در این نمایشنامهها به طرح مسائل زنان بپردازند و این نمایشها را برای زنان و دختران اجرا میکردند. اما متأسفانه جامعه مرد سالار و متعصب آن زمان، محفلی برای حضور ماندگار در تاریخ را به آنان نداده و سبب شدند تا حافظه تاریخی ایران، نامی از این نمایشنامهنویسان و کارگردانان صبور و پر قدرت ایران در ذهنها باقی نگذارد.
در سال ۱۳۱۴ «کانون بانوان» تشکیل شد. این کانون در فعالیتهای خود تعدادی نمایشنامه هم روی صحنه آورد که همه آنان در جهت پیشرفت و تمدنخواهی زنان بود. در نیمه دوم سال۱۳۰۲شمسی «مجمع فرهنگی و هنری پیک سعادت نسوان» به همت «ساری امانی» در رشت تأسیس شد و اولین نمایشنامه خود را در ۲۵ اسفند ۱۳۰۲با نام «عروسی دختر فروشی» در پنج پرده در تماشاخانه «اولوش بیک» به اجرا گذاشت.
این حرکت ادامه داشت تا سال ۱۳۰۵هجری شمسی، که «علینقی وزیری» هنرستان موسیقی را تأسیس کرد. در این هنرستان، تئاتر و تابلوهایی همراه با موسیقی نمایش داده میشد. همین کار برای «اسماعیل مهرتاش» انگیزهای شد که با همکاری وزیری برای ساختن اپرا، تجربههایی بکنند. چون وزیری محل نمایش را در مدرسه موسیقی قرار داده بود، رفته رفته زنها پایشان به آن جا باز شد و همینها بودند که بعدها «جمعیت بیداری نسوان» را تشکیل دادند و در تالار مدرسه زرتشتیان بازی کردند و عاقبت همهشان به تلخترین سرنوشتهای ممکن دچار شده و اجساد تکهتکه شدهشان بر جویها و نهرهای اطراف، خبر از شومترین پاسخهای مردان بود به حضور زنان در عرصه تئاتر و این تابوی حضور زنان در تئاتر تا سال ۱۳۱۰ ادامه داشت.
در این سال «امیر سعادت»، تئاتر سعادت را با اولین زنان ایرانی راهاندازی کرد. شارمانی گل، پری گلوبندکی و ملوک مولوی اولین بازیگران زن بودند که در این تئاتر پا به صحنه گذاشتند و با جاهلیت و تعصبهای کور و غیر منطقی آن زمان مبارزه کردند. آنان هرشب بر روی صحنه میرفتند و میدرخشیدند اما به جای تشویق و دستههای گل، سنگ و کلوخ و ناسزا دریافت میکردند. پدران، دختران خود را از خانواده طرد میکردند و هر شب گروهی افراد متعصب با به تالارها هجوم میآوردند، تا جلوی این بیآبرویی را بگیرند… اما آنان تسلیم نشده و به راهی که به درستی آن اطمینان داشتند، ادامه دادند تا این که چندی بعد این تئاتر توسط عدهای ناشناس به آتش کشیده شد و برای همیشه تعطیل شد تا ظاهراً این حرکت بزرگ، به ثمر نرسیده در نطفه خاموش شود.
درکشور چین رقص و آواز همانند کشورهای دیگر از زمانهای بسار کهن متداول بود، و احساسات اشخاص نمایش را با نوعی مبالغه روان شناختی نشان میداد. در حدود قرن هفتم و هشتم پیش از میلاد، راهبان بودایی برای جلب مردم به معابد، داستانهایی از کتابهای مقدس را با قصه و آواز نقل میکردند که در آنها از آوازهای عامیانه و رقص استفاده میشد. دورههای درخشان هنر و ادبیات چین به دوره قبل از حمله مغولها و دوره تسلط مغولها بر چین تقسیم میشود.
اولین دوره درخشان هان و ادبیات چین قبل از حمله مغولها است. زمانی که چین از نظر وسعت برابر با وسعت امپراتوری روم بود. در این دوره همه گونه سرگرمی شامل نمایشهای ورزشی، ژیمناستیک، حرکات آکروباتیک، چشمبندی، تردستی و موسیقی وجود داشت. امپراطوران سلسله هان فعالانه هنر را ترویج میکردند.
رواج نمایشهای تارخی و پرشکوه که در آن شخصیتهای تاریخی را بازسازی میکردند. مشهور است که امپراتور «یانگ تی» پیش از انقراض امپراطوریش نمایشی ترتیب داد که در آن ۱۸ تا ۳۰ هزار اجراکننده در محلی به درازای ۶ کیلومتر شرکت جستند.
در این دوره فرهنگ و هنر چین شکوفا شد. ساخت وسایل صنعتی، جنگی و هنرهای دستی رواج یافت. داستان گو و نقالی به اوج رسید. این داستانها توسط نقالان یا راویان حرفهای در چایخانهها نقل میشد. (نخستین تماشاخانههای عمومی که در چین ساخته شدند همان چایخانهها بودند)
-در درام چین صحنه آرایی اندک است و تماشاگران برای فهمیدن نمایشنامه ناچار هستند تخیل خود را به کار گیرند (یک صندلی شاید نمادی از پل، یا کوه یا یک تخت سلطنتی باشد).
-رنگ لباس و چهره از قراردادهای مهم اجرای نمایش است و در بیشتر موارد نشانگر شخصت، حرفه و طبقه اجتماعی است.
– حرکات و اشارهها آنچه را که قرار است اتفاق بیفتد نشان میدهد.
– موسیقی از بخشهای مهم اجرای درام چین است.
– نمایشهای چین معمولاً دارای داستانی با پایان خوش و همراه با موسیقی هستند.[۲]
نویسندگان اسپانیایی پس از رنسانس بیشتر از نویسندگان ایتالیایی تأثیر گرفتند. در ابتدا به داستانهای سلحشوران، جنگاوران و قطعات ادبیات رمانتیک میپرداختند. «میگوئل سروانتس» نویسنده رمانس مشهور «دون کیشوت» از جمله نویسندگان اسپانیا است که با نگاهی طنزآمیز اثری زیبا آفریدهاست. «لوپه دوگا» از نویسندگان نمایشی اسپانیا است که او را پرکارترین نویسنده جهان میدانند، زیرا حدود ۴۸۰ نمایشنامه از او باقی ماندهاست.
«کالدرون» ازجمله نمایشنامه نویسان عصر طلایی اسپانیایی است که نمایشنامه «قاضی سالامئا» متعلق به او است.
فرانسه در قرن ۱۷ متلاطمترین دوره نمایشی و سیاسی را داشت. از ناآرامی تا ثبات کامل. این دوره را به دلیل احیای قوانین هنری یونان و روم، دوره «نئو کلاسیک» مینامند. فرانسویها در این دوره قواعد ارسطویی را استخراج و ترجمه کردند، و به اجرا درآوردند. مهمترین گونه یا ژانر نمایش این دوره «تراژدیکمدی» بود. نمایشی ترکیبی از تراژدی و کمدی که در آن نمایش به شکل جدی و مصیبت بار آغاز میشود اما شادمانه و با پایان خوش به اتمام میرسد، یا دسته کم میتوان گفت با مرگ و مصیبت به پایان نمیرسد. تراژدی کمدیهای این دوره را بیشتر با عنوان «عشق در برابر شرف» یا «شنل و شمشیر» یا «عشق و وظیفه» نام میبرند. چهرههای برجسته نئو کلاسیک فرانسه عبارتند از:
نمایش در سده هجدهم در سرتاسر اروپا گسترش یافت. هر شهری صاحب تماشاخانهای شد. نمایشنامه نویسان این دوره به طرح مسائلی از طبقات متوسط پرداختند. با آوردن شخصیتهای عادی در آثار خود به خلق نوع جدیدی از درام پرداختند که اصطلاحاً آن را «نمایش بورژوایی» میخوانند و از طرفی جایگاه استقلال میان آمریکا، انگلیس و انقلاب کبیر فرانسه و مشاجرات فکری و فلسفی این قرن زمینه را برای نهضت ادبی قرن آینده یعنی «رمانتی سیسم» آماده کرد.
‘۱- آیسخولوس’:[۳]
‘۲- سوفوکل’:[۷]
۳-ائوریپیدس:[۱۰]
پشت صحنهٔ یک تئاتر در هند
صحنهای از یک تئاتر موزیکال در چک
تئاتر پرفورمنس باک مثبت چهار، کاری از گاراژ تئاتر
تئاتر بیگانه به کارگردانی مسعود دلخواه در تئاتر شهر
نمایش حنانه به کارگردانی سید جواد طاهری
رده:تئاتر
کودکی حدیث میرامینی
حدیث میرامینی
حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد .حدیث میرامینی
رنگ قرمز رنگ مورد علاقه ی حدیث میر امینی است و به غذاهای ایتالیایی هم علاقه فراوان دارد و بازیگر مورد علاقه ی خارجی او رابرت دنیرو است ، تفریح مورد علاقه ی میر امینی فیلم دیدن و ورزش کردن است و این بازیگر شنا را بیشتر از هر ورزش دیگری دوست دارد.
حدیث میرامینی
حدیث میر امینی فعالیت در عرصه سینما را بیشتر از بازی در تلویزیون می پسندد و علاقه زیادی به حسین سهیلی زاده و مهران مهام دارد زیرا که معتقد است این دو کارگردان در دیده شدنش تاثیر بسزایی داشته اند.
حسین سهیلی زاده
مهران مهام و حسین سهیلی زاده
حدیث میر امینی در گفتگویی در باره علاقه اش به کتابخوانی وگلایه از این که چرا به جای استفاده از ویترین ظروف از کتابخانه در خانه ها استفاده نمی شودگفت.
قصیده شب بارانی ( علی سبزواری )
گزارش یک اعدام ( ابراهیم شیبانی )
رها ( بشیر آزادپور )
مرد ( سیروس الوند )
اتوبوس ( نیما اقلیما )
دژ شوق ( سید مجید پرهیز )
چشم خدا ( احسان صادقی )
قصه داوود و قمری ( آیدا پناهنده )
پاپوش ( منوچهر هادی )
آوازهای مادرانه ( اصغر هاشمی )
مهدی هاشمی و حدیث میرامینی
عکس حدیث میرامینی
رضا عطاران و حدیث میرامینی در ورود آقایان ممنوع
علی صادقی و میر امینی در زن بابا
الهام حمیدی و حدیث میرامینی در همه چیز آنجاست
خانم میر امینی و شهرام حقیقت دوست در خداحافظ بچه
سیاوش خیرابی و پندار اکبری در کنار حدیث میر امینی
حدیث میرامینی و مجتبی رجبی در نمایش تارتوف به کارگردانی رویا نونهالی
به گزارش سایت خبری ساعد نیوز به نقل ازآخرین خبر، اولین عکس زوج هنرمند با فرزند تازه متولد شده شان را مشاهده می کنید.
عکس های حدیث میرامینی
نام: حدیث میرامینی
تولد : ۱۹ بهمن ۱۳۶۷ تهران، ایران
حدیث میرامینی
ملیت : ایرانی
زمینه فعالیت : سینما ،تلویزیون، تئاتر
پیشه : بازیگر
سالهای فعالیت: از ۱۳۸۶ تاکنون
همسر(ها) : مجتبی رجبی
مدرک تحصیلی : کارشناسی نمایش
حدیث میرامینی متولد 19 بهمن 1367 در تهران بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون ایران است. حدیث میر امینی دارای مدرک کارشناسی رشته نمایش می باشد. حدیث میر امینی فرزند چهارم خانواده است و سه برادر بزرگتر از خود هم دارد. پدرش کارمند بازنشسته بانک بوده و مادرش خانه دار می باشد.
حدیث میرامینی فعالیت خود را با تلویزیون آغاز کرد، سپس وارد سینما شد. علاقه به بازیگری از دوران کودکی در وی شکل گرفت. بازی در سریال هویت در سال 84 اولین حضور وی به عنوان بازیگر حرفه ای بود، اما در سریال دلنوازان سال 88 بود که چهره اش شناخته تر شد و به شهرت رسید.
حدیث میرامینی
– رنگ قرمز
– غذاهای ایتالیایی
– بازیگر مورد علاقه ی خارجی رابرت دنیرو
تفریح مورد علاقه ی حدیث میر امینی فیلم دیدن و ورزش ، شنا را بیشتر از هر ورزش دیگری دوست دارد.
حدیث میر امینی به کتابخوانی علاقه دارد.
حدیث میر امینی به سهیلی زاده و مهران مهام علاقه ی زیادی دارد و معتقد است آنها به او کمک زیادی کرده اند.
حدیث میر امینی و مجتبی رجبی معمار (بازیگر) 16 بهمن 1395 ازدواج کردند.
حدیث میرامینی و همسرش مجتبی رجبی
قصیدهٔ شب بارانی
گزارش یک اعدام
مرد
اتوبوس
دژ شوق
چشم خدا
قصه داوود و قمری ۱۳۹۰
پاپوش
آوازهای مادرانه
نگین
داستان ما، قصه تو ۱۳۹۱
حدیث میرامینی
سرانجام
شیوا ۱۳۹۳
میان بر ۱۳۹۵
مورچه ها ۱۳۹۶
عکس حدیث میرامینی و همسرش
هویت ۱۳۸۶
گیلعاد ۱۳۸۷
گلهای گرمسیری ۱۳۸۷
شب میگذرد ۱۳۸۷
دلنوازان ۱۳۸۸
زنبابا ۱۳۸۹
سراب ۱۳۹۰
ساختمان پزشکان (حضور افتخاری در دو قسمت پایانی) ۱۳۹۰
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد (حضور در دو اپیزود) ۱۳۹۰
خداحافظ بچه ۱۳۹۱
یه تیکه زمین ۱۳۹۱
ستایش (سری دوم) ۱۳۹۲
همه چیز آنجاست ۱۳۹۳
عشق تعطیل نیست ۱۳۹۴
نیاز ۱۳۹۴
زعفرانی ۱۳۹۴
در جستجوی آرامش ۱۳۹۵-۱۳۹۶
هیئت مدیره ۱۳۹۶
سالهای دور از خانه (مجموعه نمایش خانگی) ۱۳۹۷
شب حورا ۱۳۸۶
ورود آقایان ممنوع ۱۳۹۰
من و زیبا ۱۳۹۰
مورچهها ۱۳۹۲
آااادت نمیکنیم ۱۳۹۴
زار ۱۳۹۵
این یک رویاست ۱۳۹۲
تئاتر
با جانی دپ در فتوشاپ ۱۳۹۱
در پرواز های خروجی گم شد ۱۳۹۵
دور از دسترس اطفال نگهداری شود ۱۳۹۶
حدیث میرامینی و مادرش
عکس های اینستاگرام حدیث میرامینی
حدیث میرامینی به همراه همسرش
حدیث میرامینی
بیوگرافی حدیث میرامینی
حدیث میرامینی
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
از بازیگران بیشتر بدانید
چطور ارزانترین تورهای کیش را پیدا کنیم؟
کاملترین وارزان ترین بلیطهای زمینی وهوایی
بهترین قیمت بلیط پروازهای روزانه
جلوگیری از بور شدن لباس های مشکی
خرید گیفت کارت اپل
مشاوره قبل از ازدواج خوب در تهران
تجویز انواع سمعک نامرئی و هوشمند
در شرف ازدواج هستید و دچار سردرگمی؟
خاص ترین باغ رستوران فشم برای دورهمی ها
سیگاررا نه؛ وسوسه سیگارکشیدن راترک کنید!
دریافت بی قید و شرط اقامت دائم ترکیه
خرید اینترنتی تلویزیون،یخچال و… از بانه
رفعدعاویملکی/کوتاهترین زمان،کمترین هزینه
آسانترین راه خرید برنامه در کنسول ps4