حسن اقا میری

حسن اقا میری
حسن اقا میری

سید حسن آقامیری خوانساری (زادهٔ ۱۷ اسفند ۱۳۵۸، تهران) روحانی ایرانی است که بیشتر به دلیل سخنرانی‌های متفاوت با محوریت توحید و یکتاپرستی در ایران شناخته می‌شود.

آقامیری ۱۷ اسفند ۱۳۵۸ در خانواده‌ای مذهبی در تهران زاده شد.

این روحانی بنا به گفتهٔ خودش، به دلیل خاطرهٔ خوبی که در زمان کودکی از هیئت نزدیک محل سکونت خود داشت، و همچنین داشتن پدر روحانی، به هیئت و روحانیت علاقه‌مند شد و به سمت تحصیلات دینی در حوزه گام نهاد.[۱]

آقامیری سال ۱۳۷۵ وارد حوزه علمیه شد و سخنرانی‌های خود را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرد.[۲] ابتدا در ایام تبلیغی (ماه‌های محرم، صفر و رمضان) به روستاها می‌رفت تا این‌که بعد از مدتی سر از دانشگاه‌ها درآورد و در جمع دانشجویان به ایراد سخنرانی پرداخت. او از سال ۱۳۸۸ وارد هیئت‌های قم شد و از آن زمان تاکنون در نشست‌های مذهبی در قم سخنرانی می‌نماید.[۱]

وی فیلم‌ها و فایل‌های صوتی سخنرانی‌های خود را در مراسم‌های مختلف به صورت عمده از طریق سایت بیدار باش منتشر می‌کند و به‌صورت زنده از طریق شبکه‌های اجتماعی اینستاگرام و تلگرام به بیان و تفسیر موضوعات دینی و اخلاقی می‌پردازد؛ همچنین دارای گروهی ویدیوئی به نام بیدار باش می‌باشد که سخنان ایراد شده توسط وی را منتشر می‌کند. همچنین کانالی در یوتیوب به نام آرشیو تصویری سخنرانی‌های سید حسن آقامیری تصاویر سخنرانی‌های او را منتشر می‌کند.
حسن اقا میری

.[۲]

مجلهٔ همشهری جوان در سال ۱۳۹۵ او را به عنوان «روحانی سال» انتخاب کرد.[۲] این مجله در مصاحبه‌ای با او نوشت:

«سید حسن آقامیری یکی از روحانیونی است که راه شهرت را جور دیگری طی کرد، از مسیر تلویزیون و تریبون‌های مهم و مراسم شناخته شده به شهرت نرسید، بلکه از راه جوانان و فضای مجازی سری بین سرها پیدا کرد و بین قشر خاصی از جوانان محبوب شد.»[۳][۴]

صفحهٔ اینستاگرام او چندین میلیون[۵] و کانال تلگرامی او نیز هزاران پیگیری کننده دارد.[۶] از همین روی و با توجه به فعالیت گستردهٔ او در شبکه‌های اجتماعی، مخالفین وی به او لقب «آخوند تلگرامی» داده‌اند.[۷]

مخالفت‌ها با آقامیری و سخنرانی‌های جنجالی وی همزمان با گسترش و همه‌گیری رسانه‌های اجتماعی در ایران به‌ویژه تلگرام از سال ۱۳۹۵ نیز شروع شد و خبرگزاری‌های نزدیک به حکومت ایران[۸][۹][۱۰] از سخنرانی‌های او به دفعات انتقاد کرده‌اند و همچنین افراد مختلفی از جمله علی‌اکبر رائفی‌پور،[۱۱] مهدی دانشمند، طه حجت[۱۲] و دیگر منتقدین، در مقام پاسخ به او برآمده‌اند.

در دی ۱۳۹۷ آقامیری با انتشار پستی در اینستاگرام خبر از حکم قاضی شعبهٔ دوم کیفری در دادگاه ویژه روحانیت به ریاست دادستان کل کشور داد و اعلام کرد که به دو سال زندان که ۵ سال تعلیق شده و خلع لباس دائم محکوم شده‌است.[۶][۱۳][۱۴]

بعد از اعلام خبر حکم آقامیری بسیاری برای آشنایی با او پیگیر ماجرا شدند به طوری که طی مدت یک هفته بیش از ۴۰۰ هزار نفر به دنبال‌کنندگان صفحهٔ اینستاگرام او افزوده شد.[۱۵]

افراد مختلفی چون معصومه ابتکار در پی صدور این حکم در رسانه‌های اجتماعی از آقامیری حمایت کردند.[۷]

در اسفند ۱۳۹۷ آقامیری با انتشار پستی در صفحهٔ اینستاگرامش خبر از اجرای حکمی که برایش صادر شده داد.

این روحانی با تماس دادگاه ویژهٔ روحانیت قم، به دادگاه مراجعه کرد و این دادگاه به نیابت از دادگاه ویژهٔ تهران، حکم خلع لباس دائم و دو سال حبس تعلیقی به مدت پنج سال را به وی ابلاغ کرد. قاضی اجرای احکام گفت: «به ما نیابت دادند تا همین‌جا حکم را اجرا کنیم».

در حالی که عده‌ای «برای حفظ کرامت» درخواست کرده بودند که حکم خلع لباس آقامیری در خودروی وی و خارج از دادگاه اجرا شود، ولی او به دستور قاضی و در حضور مراجعه‌کنندگان به دادگاه، لباس روحانیت را درآورد و سپس اجازهٔ خروج از دادگاه به وی داده‌شد.[۱۶]

درگاه ایران

دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت در خرداد ۱۳۵۸ بدستور روح‌الله خمینی تأسیس شد که خارج از حیطه قوه قضائیه می‌باشد.

دادسرا و دادگاه ویژه روحانیت مستقیماً زیر نظر رهبر ایران فعالیت کرده و روند دادرسی در آن نیز با قوه قضائیه و سایر دادگاه‌های ایران متفاوت است.[۱]
دادگاه ویژه روحانیت، در عمر سی ساله خود بسیاری از روحانیون منتقد جمهوری اسلامی را محاکمه کرده که از جمله مهم‌ترین آنان سید حسین کاظمینی بروجردی،[۲]سید محمّدکاظم شریعتمداری،[۳]حسینعلی منتظری،[۳]محمدرضا نکونام،[۴]عبدالحمید معصومی تهرانی،[۵]عبدالله نوری،[۳]مرتضی فهیم کرمانی،[۶]محسن کدیور[۳] و حسن یوسفی اشکوری،[۷]سید مهدی هاشمی،[۸]هادی قابل،[۹]هادی خامنه‌ای،[۱۰]مجید جعفری‌تبار،[۱۱]احمد منتظری[۱۲] و سید حسین حسینی شیرازی[۱۳]هستند.[۱۴] این دادگاه همچنین مهدی خزعلی، فرزند ابوالقاسم خزعلی که پزشکی غیر روحانی است، را احضار و زندانی نمود.[۱۵]

همچنین در پی دست دادن محمد خاتمی با یک خانم در سفر به ایتالیا، برخی از وی به دادگاه ویژه روحانیت شکایت کرده و مشاور احمدی‌نژاد در امور روحانیون نیز خواستار محاکمه وی شد.[۱۶]

این دادگاه همچنین ضمن محاکمه محمد موسوی خوئینی‌ها مدیر مسئول روزنامه سلام حکم به توقیف پنج ساله این روزنامه داد.[۱۷]
این دادگاه همچنین بدون نیاز به استناد به قوانین مصوبه کشور، بنا به احکام شرعی به صدور حکم می‌پرداخت.[نیازمند منبع]حسن اقا میری

دادگاه ویژه روحانیت در دوران اصلاحات فعالیت بیشتری یافت و بسیاری از روحانیون اصلاح طلب را محاکمه کرد.[نیازمند منبع]

نمایندگان مجلس هفتم پس از تصویب طرح دولت احمدی‌نژاد برای قطع بودجه کمک به احزاب و نهادهای غیردولتی، بودجه آن را میان نهادی‌های حکومتی تقسیم کردند که از این میان ۱۵۰ میلیارد ریال نصیب این دادگاه شد.[۱۸]

احکام شدید علیه روحانیون منتقد در حالی از سوی این دادگاه صادر می‌شد که در جریان انتشار فیلم یک روحانی در حال روابط جنسی، وی تنها به صد ضربه شلاق، تبعید و خلع لباس محکوم گردید.[۱۹]

رئیس دادگاه ویژه روحانیت محمدجعفر منتظری و دادستان ویژه روحانیت ابراهیم رئیسی است.[۲۰][۲۱]

همچنین محمد مجتهدزاده که پس از عبداللهی دادستان قم شده‌است مهم‌ترین دادستانی کل کشور پس از تهران است.[نیازمند منبع]
این دادگاه در ۱۰ شهر (تهران، قم، اصفهان، شیراز، اهواز، تبریز، همدان، مشهد، کرمان و رشت) دارای دادگاه است و عهده‌دار صرفاً دعاوی کیفری علیه روحانیون بوده و دعاوی حقوقی و مالی را علیه ایشان نمی‌پذیرد و دعاوی خانوادگی نیز صرفاً تا جهاتی که کیفری باشد مورد دقت قرار می‌گیرد.[نیازمند منبع]

شکایات ابتدا در دادسرای استان مربوط در نزد دادستان همان استان طرح می‌شود. سپس با دستور دادستان به یکی از شعبات دادیاری ارجاع می‌شود؛ و مجدداً برای صدور کیفرخواست به نزد دادستان ارجاع می‌شود. پس از صدور کیفرخواست پرونده به دادگاه بدوی ارجاع می‌شود که در همان دادسرا قرار دارد. پس از صدور رای بدوی، در صورت اعتراض یکی از طرفین، به دادگاه تجدیدنظر ویژه روحانیت ارجاع می‌شود که فقط در تهران وجود دارد. رای دادگاه تجدیدنظر قطعی است و فقط مشتکی عنه روحانی می‌تواند درخواست اعاده دادرسی نماید. تمام مراحل محرمانه انجام می‌گیرد و تمام ابلاغ‌ها و آرای صادره به صورت حضوری ابلاغ می‌شود. شاکی حق دریافت هیچ‌کدام از اوراق و اسناد پرونده و حتی آرای صادره را ندارد. معمولاً آرای محاکم بدوی قاطع و شدید است ولی در دادگاه تجدیدنظر تقلیل و تحلیل می‌یابد یا مجازات‌ها تعلیق می‌شوند. در طول روند رسیدگی معمولاً سعی بر ایجاد مصالحه و توافق طرفین می‌شود تا شخص روحانی محکومیت کیفری پیدا نکند. سیر روند رسیدگی به دلیل حجم کم پرونده‌ها معمولاً در کمتر از یکسال و سریعتر از محاکم عمومی است.[نیازمند منبع]

علی‌اکبر رائفی‌پور (زادهٔ ۸ اردیبهشت ۱۳۶۳)، سخنران ایرانی است که با سخنرانی‌های متعددی که در دانشگاه‌ها دربارهٔ شیطان‌پرستی، فراماسونری، صهیونیسم، مهدویت و تئوری‌های توطئه انجام می‌دهد، شهرت پیدا کرده‌است.[۲][۳]
در حال حاضر گسترهٔ سخنرانی‌های وی به تمامی علوم تسری یافته‌است.

به ادعای خودش دارای مدرک کارشناسی حسابداری است.[۴]
رائفی‌پور در سال ۱۳۸۹، موسسهٔ فرهنگی «مصاف ایرانیان» و جنبش مصاف را افتتاح کرد. مصاف مخفف «مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری» است.[۳]

در بعضی رسانه‌های داخلی گاهی از وی بعنوان پژوهشگر و محقق نیز یاد می‌شود.[۵]

به گفتهٔ برخی اشخاص و رسانه‌ها، ادعاها و دیدگاه‌های وی فاقد سند علمی هستند.[۶] رائفی‌پور هرساله از امتیاز صدها ساعت سخنرانی در دانشگاه‌های مختلف کشور برخوردار است.[۷] وی با سخنرانی‌ها و نظریه‌پردازی‌های خویش در محافل مختلف در رابطه با شیطان‌پرستی، فراماسونری، صهیونیزم و مهدویت[۶] و مواردی از این قبیل به یکی از چهره‌های شناخته شده در میان علاقه‌مندان به این مبحث مبدل گشت.[۸] رائفی‌پور سخنرانی‌هایی در نقد علوم اجتماعی و مباحث اقتصادی نیز دارد.[۲][۹][۱۰] در حال حاضر گسترهٔ سخنرانی‌های وی به تمامی علوم تسری یافته‌است. خود رائفی‌پور بیشتر گفته‌هایش را ناشی از مطالعهٔ خودش می‌داند.[۶] او از اصطلاح «علم نافع» برای بیان آنچه به‌دنبالش است، استفاده می‌کند.[۶] اما از نظر منتقدان، او آنقدر علمی صحبت نمی‌کند که بتوان با زبان علم پاسخش را داد، از این رو، منتقدان، گفته‌های او را یافته‌ها و بافته‌های فاقد اعتبار می‌دانند. منتقدان، با بررسی سخنرانی‌های او می‌گویند که بخش اعظم اطلاعات رائفی‌پور در حوزه بین‌الملل، برگرفته از سرچ اینترنتی است و او توانایی عجیبی در وصله‌وپینه کردن موضوعات نامرتبط به یکدیگر را دارد.[۶] ادعاهایی شبیه ادعاهای وی همواره به دست بنیانگذاران این مکتب مطرح می‌شوند و از طریق شبکه‌های اجتماعی در زندگی روزمره مردم مورد قضاوت قرار می‌گیرند.[۷]

اظهارنظر‌ها و سخنرانی‌های رائفی‌پور عموما در شبکه‌های اجتماعی واکنش ایجاد می‌کند. وی از پرمخاطب‌ترین مروج خبرهای ساختگی و نظریه‌های توطئه در میان جوانان معروف به «حزب‌اللهی» است.[۱۱] منتقدان وی معتقدند که او «چندان علمی صحبت نمی‌کند که بتوان با زبان علم پاسخش را داد» و گفته‌های او را، یافته‌ها و بافته‌های فاقد اعتبار می‌دانند.[۳][۶]
منتقدان وی، روش استدلال وی را، بیانِ با اعتماد به نفسِ «خبر»های به کلی ساختگی به عنوان واقعیت‌های بدیهی می‌‌دانند؛ آن هم در تعدادی آن‌چنان زیاد که مخاطب اگر بخواهد هم فرصت درستی سنجی آنها را ندارد.[۱۱]حسن اقا میری

در آبان ۱۳۹۹، در جریان دنیاگیری کوروناویروس ۲۰۱۹ در ایران رائفی پور در جشنی چند هزار نفری در مشهد شرکت و سخنرانی کرد. این جشن در شرایطی برگزار شد که مراسم عمومی به خاطر شیوع ویروس حدود و ممنوع بود.[۱۲]

وی توانسته با تریبون‌هایی که داشته توجه جوانان و نوجوانان را جلب کند.[۱۳] رائفی‌پور هرگز در راه خلق ادعا و جمله‌های عجیب تنها نیست.[۷] روزنامه اصولگرای فرهیختگان در اردیبهشت ۱۳۹۹ مطالبی علیه رائفی پور منتشر کرد.[۱۴] از جمله مطالب این روزنامه: «رائفی‌پور دارای طرفدارانی است که به او لقب «استاد» داده‌اند. آنها با این توجیه که استاد دائماً در حال مطالعه است و استاد در مؤسسه شخصی خود به‌نام مصاف از متخصصانی بهره می‌برد که در علوم مختلف سررشته دارند، پای سخنرانی‌های او می‌نشینند. او لشکری در فضای مجازی برای خودش به‌راه انداخته‌است؛ این لشکر «نشانه‌شناس» است و نیازی به دستور کار ندارند، آنها پای توئیت‌های رائفی‌پور درحال تعریف و حظ‌بردن هستند. آنها در اینستاگرام، مشغول نبرد با منتقدان مرادشان هستند. رائفی‌پور دائما به این دسته از هواداران می‌گوید که «در شبکه‌های اجتماعی حضور پررنگ داشته باشید.» این افراد متاثر از او هستند. هواداران او، از نسل نوجوان و جوان هستند. آنها همانند استادشان، منتقدان به سخنرانی‌های استاد در گستره بی‌حدی از علوم را ناشی از «حسادت» یا «نفهمی» می‌دانند. آنها با استفاده از آنچه «درس نشانه‌ها» می‌خوانند، ملاحظه آبروی هیچ فردی را نمی‌کنند. برخی از آنها در شبکه‌های مجازی از خود او هم بی‌پرواتر هستند.»[۶] این مطالب به تلاش برای حذف او از اصولگرایی تعبیر شد. [۱۵]

طرفداران رائفی‌پور به او لقب «استاد» داده‌اند.[۶] وی از خود به عنوان «آنتی صهیونیست» یاد می‌کند.[۱۶]خبرگزاری ایسنا از رائفی‌پور به عنوان نوستراداموس زنده ایرانی یاد کرده‌است که نیازی هم به توضیح دادن در مورد ادعاهایش نمی‌بیند.[۷]

او خود را پژوهشگر عرصهٔ آخرالزمان و صهیونیزم و حوزهٔ رسانه و مدرس دانشگاه و صاحب پژوهشگاه مصاف معرفی کرده‌است.[۱۳] او مؤسسه‌ای به نام مؤسسهٔ مصاف ایرانیان تأسیس نموده و مدیریت آن را بر عهده دارد.[۹]

وی در بهمن ۱۳۸۹ «مؤسسهٔ مصاف ایرانیان» و سایت تحلیلی پژوهشی «جنبش مصاف» را در راهبرد همین مؤسسه راه‌اندازی نمود. مصاف مخفف عبارت مبارزه با صهیونیسم، اومانیسم و فراماسونری است.

در مؤسسه مصاف این واحدها بعنوان واحدهای درسی تدریس می‌شود: «واحد مهدویت، واحد معماری و شهرسازی، واحد سیاسی و دشمن‌شناسی، واحد امنیت غذایی، واحد موسیقی، واحد اقتصاد، واحد فرق و ادیان، واحد آموزش رسانه، کانال مصاف، واحد سلامت، واحد بین‌الملل و واحد خانواده».[۱۷]

این شائبه مطرح شده بود که مؤسسه «مصاف»، که تظاهر می‌کند یک اندیشکده مستقل متعلق به بخش خصوصی است، در اصل و غیرمستقیم بازوی «نهادی خاص» است که با پوشش کار فرهنگی- اندیشه ای، خط وربط خاصی را پیش می‌برد.[۱۸] منابع مالی این مؤسسه مشخص نیست.[۱۹]

وقتی مارک وبر از منکرین هولوکاست و مدیر مؤسسه بازبینی تاریخی در سال ۲۰۱۲ به ایران سفر کرد،[۲۰] رائفی‌پور یک سخنرانی برای او ترتیب داد.[۲۱]

رائفی‌پور ایده پرداز بازی رایانه‌ای با موضوع «نجات سردار احمد متوسلیان از زندان رژیم صهیونیستی» بود که از سوی این مؤسسه پی گرفته شده‌است.[۲۲]

مؤسسه مصاف از سال ۱۳۹۵ شمسی با تشکیل کمپین «اهدای خون مسلمان شیعه» تلاش دارد تا «فرهنگ اهدای خون در روز عاشورا» جایگزین «مراسم قمه‌زنی» شود و همچنین اهدای خون تا روز اربعین ادامه یابد.[۲۳] این پویش با زبان‌های مختلف در شبکه‌های مجازی ساخته شده‌است و توانسته کاربران بسیاری از سراسر جهان را جذب خود کند.[۲۴]

رائفی‌پور رونمایی از سلاح انفرادی «ذوالفقار» توسط مؤسسه فرهنگی «مصاف ایرانیان» در روز قدس (۱۳۹۶) را یک پیام فرهنگی توصیف کرد.[۲۵] اگر چه ذوالفقار از نظر ظاهری تا حدود زیادی از روی سلاح بلژیکی SCAR-H کپی برداری شده‌است و نیروهای مسلح ایران هنوز از آن استفاده نمی‌کنند اما از طرف خبرگزاری‌ها اولین سلاح هجومی ایرانی با قابلیت تغییر کالیبر معرفی شده‌است.[۲۶]

سامانه بومی شناسایی و اخلالگر ریزپرنده‌ها یا پاداسکای بنابه اظهارات رائفی‌پور، ازجمله سامانه‌های ساخته شده توسط مؤسسه «مصاف» برای حفظ بعد سوم امنیت یعنی آسمان است. از چیستی و نحوه کارایی این سامانه اطلاعات زیادی در دست نیست ولی آنچه عیان است، کارکرد این سامانه برای مقابله با ریزپرنده‌ها یا پهپادهای کوچک است. بدین‌ترتیب به نظر می‌رسد شباهت سامانه طراحی شده توسط مؤسسه مصاف با آنچه توسط نزاجا طراحی شده، تلاش برای برخورد بی‌صدا با ریزپرنده‌هاست اما آنچه سامانه رائفی‌پور را متمایز کرده، اخلال در مسیریاب است؛ اخلالی که حالا و براساس اظهارات روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، نه فقط شامل ریزپرنده‌ها، بلکه هواپیماهای غول‌پیکر مسافربری نیز شده‌است.

هادیان سخنگوی روابط عمومی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در اظهاراتی که انصاف‌نیوز آن را منتشر کرد، با «خطرناک» خواندن سامانه پاداسکای و اخلال در مسیریاب‌ها، تأکید کرد که در چندماه اخیر نزدیک بود پارازیت GPS یک فاجعه ایجاد کند و منجر به سقوط یک هواپیما در یکی از فرودگاه‌ها شود.[۲۷]

رائفی‌پور تاکنون در زمینه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی به ابراز نظر پرداخته‌است. نظرات رائفی پور در فضای مجازی بازتاب داشته‌است.[۲۸]

در زمینه‌های سیاسی، رائفی‌پور در زمرهٔ سخنرانان حکومتی تلقی می‌شود. او سید ابراهیم رییسی نامزد اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ ایران، را یاور شب‌هنگام فقرا توصیف کرد که تلاش در مشابهت سازی آن با داستان‌های امام اول شیعیان دارد.[۲۹] پس از حمایت تتلو از رئیسی در این انتخابات، علی اکبر رائفی‌پور در حمایت از او در نامه‌ای سرگشاده اعلام کرد که به حال تتلو غبطه می‌خورد زیرا که او معیار تشخیص حق از باطل است.[۳۰]

رائفی‌پور همچنین پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ آمریکا و در زمانی که نظرسنجی‌ها هیلاری کلینتون را جلو نشان می‌دادند، بیان کرد چهار سال است در سخنرانی‌هایش می‌گوید رئیس‌جمهوری بعدی آمریکا یک زن است و آمریکایی‌ها برای «بازی با افکار جهانی» یک زن را به ریاست جمهوری می‌رسانند. با وجود این قبیل پیش‌بینی‌های نادرست، او قادر بوده‌است صدها سخنرانی در دانشگاه‌های ایران برگزار کند.[۷]

از جمله دیدگاه‌های مذهبی رائفی‌پور این است که او تشکیک در وجود حرم زینب در دمشق و تشکیک در وجود دختری سه ساله به نام رقیه برای حسین بن علی را کار «استکبار جهانی» دانسته تا شیعیان از دولت سوریه دفاع نکنند. این سخنان وی با انتقاد علی مطهری نایب رئیس مجلس روبه‌رو شد.[۳۱][۳۲]

او شلوار «جین» را برآمده از مفهوم جن و کفش پاشنه‌بلند را نماد سُم جن دانسته‌است.[۳۳][۳۴][۳۵] رائفی‌پور، نوشته‌های روی برخی تی‌شرت‌ها را «شعارها و وردهای شیطان‌پرستی» خوانده بود، که این موضوع دست‌مایه طنزی از سید ابراهیم نبوی شد.[۳۶]

از جمله دیدگاه‌های اجتماعی رائفی‌پور اعتقاد به تأثیر رسانه‌های غربی در افزایش آمار طلاق در ایران است. او شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان را راه‌اندازی شده از سوی صهیونیست‌ها می‌داند و معتقد است که این شبکه‌ها با نمایش فیلم‌هایی با مضامین روابط نامشروع، سقط جنین، خیانت زن و شوهر به یکدیگر، فرزندان نامشروع و رابطه‌های جنسی قبل از ازدواج سعی در عادی‌سازی این رفتارها در بین مردم ایران دارند. وی مخالف و منتقد فمینیسم است.[۳۷]

از جمله نظریه‌های او این است که هدف ساخت کارتون‌های تام و جری میکی‌ماوس والت دیزنی محبوب کردن یهودی‌ها بوده‌است. به اعتقاد او همه شخصیت‌های خوب کارتون‌ها کلاه یهودی دارند.[۳۸]

رائفی‌پور ارج و قرب عید غدیر را در تضاد با عید نوروز می‌داند و معتقد است عید نوروز یک تشریفات بی‌فایده است که به مناسبت اتفاقی بی‌معنی یعنی آمدن بهار شکل می‌گیرد و «زمستون میره بهار میاد خب حالا بیاید به درک!» او معتقد است عید حقیقی عید غدیر است و عید نوروز چیزی جز صله ارحام و تمیز کردن خانه‌ها نیست.[۳۹]

نیلوفر ابتکار (زادهٔ معصومه ابتکار؛[۱][۲] ۳۰ شهریور ۱۳۳۹) فعال سیاسی اصلاح‌طلب، روزنامه‌نگار، مؤلف-مترجمِ ایرانی، از اعضای مؤسس جبهه مشارکت ایران اسلامی و معاون امور زنان و خانواده رئیس‌جمهور ایران است.[۳]

معصومه ابتکار نخستین زن ایرانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ وارد هیئت دولت شده‌است.[۴] او بیشتر به‌خاطر نقش خود در تصرف سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و ۸ سال ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و ریاست مجدد وی بر این سازمان در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی معروف است.

معصومه ابتکار فرزند تقی ابتکار در سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد.
معصومه ابتکار به همراه والدین خود شش سال در شهرهای فیلادلفیا و ایالت ماساچوست در آمریکا اقامت داشت. پدرش، تقی ابتکار، دومین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران پس از انقلاب اسلامی، دانش‌آموخته دانشگاه پنسیلوانیا بود.[۵]
او تحصیلاتش را در ایران در مدرسه بین‌المللی ایران زمین ادامه داد و در سال ۱۳۵۶ وارد دانشگاه پلی تکنیک در رشته مهندسی پتروشیمی شد. اما در سال ۶۰ تغییر رشته داد و لیسانس خود را از دانشگاه شهید بهشتی در تکنولوژی پزشکی، فوق‌لیسانس
و دکترا را با احراز رتبه اول در رشته ایمنی‌شناسی (ایمونولوژی) از دانشگاه تربیت مدرس گرفت. بعداً عضو هیئت علمی همین دانشگاه شد.[۴]

معصومه ابتکار با سید محمد هاشمی ازدواج کرده و حاصل این ازدواج، دو فرزند است.[۶] پسر وی در آمریکا تحصیل می‌کند.[۷][۸]
معصومه ابتکار از دانشجویانی بود که سفارت آمریکا در ایران را در بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا مشارکت داشت.[۹]

ابتکار در شورای سردبیری روزنامه کیهان انگلیسی به فعالیت مطبوعاتی پرداخت و سپس امتیاز فصلنامه فرزانه را گرفت و به انتشار آن پرداخت.[۴] او طی سال‌های ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ مؤسسه مطالعات و تحقیقات مسایل زنان را تاسیس کرد. ابتکار در آستانه برگزاری چهارمین کنفرانس جهانی زن (پکن – ۱۹۹۵) مسئولیت دفتر هماهنگی سازمان‌های غیردولتی زنان را برعهده گرفت و همزمان نایب رئیس کمیته ملی این کنفرانس نیز بود. او در سال ۱۳۷۵ با تشکیل شبکه سازمان‌های غیردولتی زنان در ایران به عنوان رئیس این شبکه انتخاب شد.
حسن اقا میری

ابتکار بعدها به عضویت کابینه سید محمد خاتمی، معاونت ریاست جمهوری[۴] و ریاست سازمان محیط زیست ایران درآمد.[۱۰] او نخستین زنی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کابینه رییس جمهور ایران، مسئولیت برعهده داشته است.[۴]

روایت معصومه ابتکار از وقایع درون سفارت اشغال شده آمریکا در تهران تنها کتابی است که از این ماجرا توسط طرف ایرانی به زبان انگلیسی نگارش یافته و توسط انتشارات تالون بوکز در کانادا منتشر شده‌است. این کتاب به زبان‌های فارسی و عربی نیز ترجمه و به ترتیب با اسامی «تسخیر» و «صراع فی طهران» در تهران و بیروت به چاپ رسیده‌است. انتشار این کتاب به سه زبان در سال‌های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ صورت گرفت.

در ۴ شهریور ۱۳۹۴، در دیدار هیئت دولت یازدهم با سید علی خامنه‌ای، رهبر ایران، وی ضمن اشاره به کتاب ابتکار گفت:

«این خانم ابتکار اینجا حاضر است؛ خود ایشان به من گفت کتابی که ایشان نوشته بود، در آمریکا امکان چاپ پیدا نکرد؛ هیچ ناشری حاضر نشد -نه اینکه آن ناشر آن‌قدر تعصّب داشته باشد؛ نه، اگر کتاب پرفروشی باشد، هر ناشری می‌آید این کار را انجام بدهد؛ [بلکه] از ترس و از مراقبت- تا بالاخره در کانادا مثلاً فرض کنید یک ناشری را پیدا می‌کند و آن ناشر، آن هم به نظرم با ترس و لرز [چاپ کرد یا نکرد]؛ چون تفاصیلش را چند سال پیش ایشان می‌گفت، شاید جزئیّاتش یادم نمانده. این‌ها را بگویید تا این آقایان بدانند و بفهمند که این‌جور نیست که اگر ما جلوی کتاب را گرفتیم، فقط آقای جنتی است که این کار را می‌کند.»[۱۱]

معصومه ابتکار، اولین زن ایرانی است که در جمهوری اسلامی ایران در کابینه حضور داشته‌است. او در ۱۱ مرداد ۱۳۷۶ و هم‌زمان با آغاز کار دولت اصلاحات از سوی سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت به عنوان معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست تعیین شد و تا پایان کار دولت هشتم در این سمت ماند. پس از آن به عنوان نماینده منتخب مردم تهران در شورای اسلامی شهر تهران مشغول به فعالیت شد.

خوشه‌های شهریور مجموعه‌ای از وقایع و اتفاقات حضور اولین زن عضو دولت جمهوری اسلامی ایران است که به وسیله انتشارات روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده‌است. معصومه ابتکار در این کتاب خاطرات دوران مسئولیتش را بیان کرده و در ۳۶ فصل به فراز و نشیب‌های هشت سال دولت اصلاحات به ویژه در حوزه محیط زیست پرداخته‌است.[۱۲]

کتاب «صلح طبیعی و اخلاقیات» مجموعه مقالات انگلیسی ابتکار است در زمینه محیط زیست و توسعه پایدار در سال ۱۳۸۳ توسط انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست منتشر شد.[۱۳]
مقاله ابتکار با عنوان «وابستگی صلح و پایداری توسعه به معنویت و نقش زنان» در کتاب «بنیان اخلاقی» از انتشارات ترینیتی در آمریکا (۱۳۸۹) و در مجموعه مقالات ۸۰ شخصیت مذهبی، علمی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان در زمینه ضروریات اخلاقی حفظ محیط زیست منتشر شد.[۱۴]
همچنین وی نویسنده یک فصل از کتاب «زنان، قدرت و سیاست در ایران قرن ۲۱» (۱۳۹۰) تحت عنوان زنان و محیط زیست است که توسط انتشارات اشگیت در آمریکا منتشر شده‌است.[۱۵]

علاوه بر مواردی که در بخش زندگی از فعالیت‌های مدنی معصومه ابتکار ذکر شده، وی در سال ۱۳۸۴ به عنوان عضو مؤسس و رئیس هیئت مدیره مرکز غیردولتی صلح و محیط زیست، موضوعات صلح و محیط زیست را به فعالیت‌های مدنی خود اضافه کرد.[۱۶]
او همچنین در هیئت امنای بنیاد زینب کبری که تشکل غیردولتی حامی کودکان بی سرپرست است فعالیت دارد.[۱۷]

وی در انتخابات شورای شهر تهران در سال ۱۳۸۵ یکی از کاندیداهای فهرست اصلاح‌طلبان بود و با پیروزی در انتخابات به عضویت شورا درآمد. ابتکار پس از آغاز کار شورای سوم با تأسیس کمیته محیط زیست در این شورا ریاست آن را بر عهده گرفت. این کمیته حدود ۲۰ کار گروه دارد. در اسفند ۹۱ لوح تقدیری از سوی رئیس برنامه‌های اقدامات مطلوب برنامه اسکان ملل متحد خطاب به معصومه ابتکار رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر اعطا شد که در آن از فعالیت‌های آن کمیته برای بهبود کیفیت زندگی در شهر تهران و نیز تدوین گزارش وضعیت محیط زیست تهران قدردانی شده‌است.[۱۸]

معصومه ابتکار از منتقدان دولت‌های نهم و دهم جمهوری اسلامی است. وبلاگ شخصی وی در دامنه پرشین بلاگ در تاریخ ۲۹ مرداد ۸۹ به دلیل نظرات و انتقادات وی با دستور مقامات قضایی مسدود شد.[۱۹] ابتکار در همان تاریخ با ایجاد وبلاگ دیگری در سرویس دهنده بلاگ اسپات اعلام کرد برای دفاع از آزادی بیان به نوشتن ادامه خواهد داد.[۲۰]

معصومه ابتکار به عنوان عضو شورای شهر تهران از ارسال امواجی که بر سلامتی انسان و سلول‌های بدن تأثیر می‌گذارد و می‌تواند موجب اختلال در سیستم ایمنی بدن شود، ابراز نگرانی کرد و با اشاره به مصوبه آن شورا در مورد لزوم ساماندهی آنتن‌ها و دکل‌های مخابراتی گفت موضوع پارازیت‌ها از مصوبه شورای شهر مستثنی نیست. براساس مصوبه شورا که ابلاغ نیز شده‌است دکل، سازه ساختمانی محسوب می‌شود و برای احداث هر دکل باید از شهرداری پروانه و مجوز اخذ شود.[۲۱]

این موضع‌گیری علیه پارازیت، سبب فشارهای رسانه‌ای فراوان از سوی سایت‌های وابسته به نیروهای امنیتی ایران علیه معصومه ابتکار شده، تا جایی که وی را از عوامل داخلی دشمن در پروژه جنگ روانی دانسته و از مدعی العموم خواسته تا علیه وی به جرم تشویش اذهان عمومی اقدام کند.
در حالی که موضوع نگرانی از پارازیت‌ها مورد تأیید بسیاری از متخصصان و حتی سایر اعضای شورای شهر تهران است.[۲۲]

براساس خبر سایت تیک در ۱۰ مهر ۱۳۹۳، سرطان‌زا بودن پارازیت‌ها تأیید شد. سازمان محیط زیست از کمیته رسیدگی به وضعیت پارازیت‌ها درخواست کرد، با توجه به سرطان زا بودن پارازیت‌ها، تصمیم دیگری برای مقابله با تهاجم فرهنگی اتخاذ شود.[۲۳][۲۴][۲۵][۲۶]

وی در آذر ماه ۹۱ با شرکت در برنامه زنده تلویزیونی دیروز، امروز، فردا نسبت به رویکردهای مختلف دولت پس از انتخابات ۸۸ به خصوص در برخورد با شخصیت‌های
انقلابی و دانشجویان انتقادات صریحی را مطرح کرد که برای سیمای جمهوری اسلامی کم سابقه بود.[۲۷]
معصومه ابتکار پس از ثبت نام در انتخابات شورای چهارم تهران رد صلاحیت شد. وی طی مصاحبه‌ای با ذکر اینکه می‌پرسند چرا رد صلاحیت شده‌ام گفته‌است: هموار تلاش کردم تا مسایل سلامتی و شهری را در کنار بازگو کردنشان حل کنم اما انتقاداتم به مذاق خیلی‌ها خوش نیامده است.[۲۸]

در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸)، در ابتدا زمزمه‌هایی از حضور ابتکار در عرصه انتخابات و کاندیداتوری وی شنیده می‌شد، اما در نهایت با کاندیداتوری میرحسین موسوی، معصومه ابتکار از کاندیداتوری صرف نظر کرده و در بیانیه‌ای صراحتاً از میرحسین موسوی حمایت کرد. او در بند پایانی این بیانیه نوشت: «ضمن احترام به مواضع شجاعانه حجت‌الاسلام آقای کروبی، مناسب‌ترین گزینه را برای اداره قوه مجریه در دوره آتی، آقای مهندس میرحسین موسوی نخست‌وزیر محبوب امام (ره) می‌دانم.»[۲۹]

در دومین مستند انتخاباتی میرحسین موسوی معصومه ابتکار همراه با فاطمه معتمد آریا و زهرا رهنورد به بررسی مسائل و مشکلات زنان و تبعیض جنسیتی در ایران پرداختند. ابتکار در این مستند ضمن نامطلوب دانستن وضعیت زنان در جامعه و نادیده گرفتن حقوق آنان، یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی را مسئله امنیت برای دختران و پسران و سپس مسئله عدالت جنسیتی دانست.[۳۰]

در جلسات رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی به وزرای پیشنهادی حسن روحانی، علیرضا زاکانی، در مخالفت با محمدعلی نجفی، وزیر پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش ضمن اشاره به حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) گفت: «من در شورای عالی هلال‌احمر بودم. زمانی که گروه‌ها برای سرکشی به منازل آسیب دیدگان فتنه می‌رفتند، خانواده‌ها می‌گفتند قبل از شما آقای نجفی با خانم م. الف آمده و گفته‌اند که ما نماینده موسوی و کروبی هستیم، چرا شما مدعی شهدایی که داده‌اید نمی‌شوید؟»[۳۱]

محمدعلی نجفی نیز در دفاع از خود سرکشی به خانواده‌های آسیب دیده را مطابق مصوبه شورای شهر تهران دانست. روز بعد معصومه ابتکار در مصاحبه‌ای گفت: «این م. الف، معصومه ابتکار است و من خودم در مورد این موضوع توضیح را می‌دهم. اقدامات ما بر اساس مصوبه شورا در تاریخ ۲۵ مرداد ۸۸ بوده‌است و ما در راستای اقدامی انسان دوستانه برای پیگیری خانواده آسیب دیدگان آن حوادث اقداماتی را انجام دادیم و خدا را برای انجام این اقدامات شکر می‌کنیم.»[۳۲]

پس از پایان دولت دهم و آغاز کار دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران، حسن روحانی، رئیس‌جمهور، طی حکمی ابتکار را مجدداً به معاونت رئیس‌جمهور و ریاست سازمان حفاظت محیط زیست منصوب نمود.[۳۳]

در ۱۶ آبان ۱۳۹۲ در حالی که سپ بلاتر به ایران سفر کرده بود، معصومه ابتکار به عنوان رئیس سازمان محیط زیست به بلاتر پیشنهاد کرد که از نماد یوزپلنگ ایرانی روی پیراهن تیم ملی در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ استفاده شود و اظهار داشت: «هدف ما این است تا از انقراض یوزپلنگ ایرانی جلوگیری کنیم. ضمن اینکه می‌خواهیم نماد این یوز ایرانی را روی لباس تیم ملی ایران در مسابقات جام جهانی برزیل به کار ببریم و از آن استفاده کنیم.» بلاتر نیز از این پیشنهاد استقبال کرد و یوزپلنگ ایرانی بر لباس تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی فوتبال ۲۰۱۴ نقش بست.[۳۴]

در ۲۶ دی ۱۳۹۲، در حالی که از سوی ستاد نماز جمعه اعلام شده بود که ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، به مناسبت هفته هوای پاک پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران سخنرانی خواهد کرد، ساعاتی بعد این سخنرانی لغو گردید.[۳۵] در ۲۸ دی ۱۳۹۲ روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست متن سخنرانی معصومه ابتکار معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست که قرار بود قبل از خطبه‌های نماز جمعه تهران به مناسبت فرارسیدن هفته هوای پاک ایراد شود را منتشر کرد. در بخشی از این متن آمده بود: «بی‌شک اگر برنامه‌های آغاز شده در دولت اصلاحات استمرار می‌یافت و با مدیریت صحیح دولت بعدی همراه می‌شد، امروز تهران نیز مانند شهرهای توکیو، مکزیکوسیتی و لندن که طی ۱۰ سال توانستند مشکلات آلودگی هوا را مرتفع سازند، شهری سالم به لحاظ هوا بود.»[۳۶] ابتکار در ۲ بهمن ۱۳۹۲ اعلام کرد که: «۴۸ ساعت مانده به سخنرانی پیش از خطبه‌های نمازجمعه تهران به من اعلام شد که برنامه سخنرانی لغو شده‌است. دلیل لغو این سخنرانی را هم اعلام نکردند.»[۳۷]

معصومه ابتکار در صبح چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۳، در مسیر رفتن به محل هیئت دولت، بر اثر تصادف خودرو دچار شکستگی کتف و بازوی راست شد و همان شب تحت عمل جراحی قرار گرفت و عمل وی با موفقیت انجام شد.[۳۸]

در ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ و در حالی که هیئتی از جانب خبرگزاری بی‌بی‌سی برای تهیه گزارشی از توافق هسته‌ای، به ایران آمده بودند، خبر مصاحبهٔ شبکهٔ بی‌بی‌سی ورلد با معصومه ابتکار، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، همراه با تصویری از این مصاحبه منتشر شد. این اولین مصاحبه بی‌بی‌سی با یک مقام رسمی جمهوری اسلامی ایران پس از اتفاقات دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران بود. ابتکار در این مصاحبه که با «کیم کاتاس» خبرنگار بی‌بی‌سی انجام شد، توافق هسته‌ای را فصل جدیدی از همکاری‌های منطقه‌ای خوانده و از علاقه جمهوری اسلامی ایران برای توسعه روابط با کشورهای همسایه منطقه سخن گفته‌است.[۳۹]

در ۱۱ آذر ۱۳۹۴ و در حالی که اجلاس جهانی تغییرات آب و هوایی در پاریس، به پایان رسیده بود، تصویری در شبکه‌های مجازی و سایتهای خبری منتشر شد که در آن معصومه ابتکار، معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان محیط زیست ایران که به عنوان نماینده ایران در این اجلاس حضور داشت، و باراک اوباما در آن در فاصله کمی از هم ایستاده بودند، این اولین عکس مشترک رئیس‌جمهور آمریکا با یک مقام دولتی عالیرتبهٔ ایرانی بود که تا آن زمان گرفته شده بود و انتشار آن بازتاب وسیعی در رسانه‌های داخل و خارج هر دو کشور داشت.[۴۰]

سازمان حفاظت محیط زیست در در دولت یازدهم به ریاست معصومه ابتکار در این زمینه‌ها اقدام کرد: احیای شورایعالی حفاظت محیط زیست،[۴۱] حذف بنزین پتروشیمی،[۴۲] کاهش آلودگی هوا در تهران و کلانشهرها و مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا،[۴۳] ارائه ۱۵ لایحه محیط زیستی[۴۴] و تصویب قانون لایحه هوای پاک[۴۵] و حفاظت از تالاب‌ها،[۴۶] طرح تنفس جنگل‌های هیرکانی[۴۷] و کاهش آتش‌سوزی‌های مناطق حفاظت شده،[۴۸] افزایش ورود مباحث محیط زیستی به آموزش‌های رسمی کشور،[۴۹] تقویت اقتصاد سبز،[۵۰] مقابله با حیوان آزاری[۵۱] و ساماندهی باغ وحش‌ها و حذف حیوانات از سیرک‌ها،[۵۲] تقویت دیپلماسی محیط زیست،[۵۳] بهره‌مندی از فضای بین‌المللی برای مقابله با گرد و غبار[۵۴] و اعمال ارزیابی زیست‌محیطی بر روی طرح‌های توسعه‌ای به‌طوری‌که در این دولت هیچ طرح عمرانی و توسعه‌ای بدون ارزیابی زیست‌محیطی عملیاتی نشد.[۵۵]

سازمان ملل متحد ابتکار را به دلیل تلاش‌هایش در سازمان حفاظت از محیط زیست ایران به عنوان یکی از هفت «قهرمان زمین» در سال ۲۰۰۶ مورد تقدیر قرار داد[۵۶].
روزنامه گاردین نیز در ۵ ژانویه سال ۲۰۰۸ نام ۵۰ نفر از رهبران محیط زیست را به عنوان کسانی که می‌توانند کره زمین را نجات دهند منتشر کرد که معصومه ابتکار نیز در میان آنان بود[۵۷].
در سال ۲۰۱۲ نام معصومه ابتکار برای چندمین بار توسط سالنامه چهره‌های منتقد مسلمان در جهان در فهرست ۵۰۰ چهره با نفوذ جهان اسلام در بخش سیاسی قرار گرفت.[۵۸]

بنیاد انرژی گلوب (Energy Globe)، جایزهٔ افتخاری (و نه رسمی) انرژی گلوب برای یک عمر دستاورد این بنیاد را به معصومه ابتکار اعطا نمود.[۵۹] ولفگانگ نیومن، بنیانگذار این جایزه، چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲ (۲۹ ژانویه ۲۰۱۴) در آیینی در برج میلاد تهران این جایزه را به ابتکار تحویل داد. این جایزه به دلیل تعهد، احساس مسئولیت، صراحت لهجه و تلاش‌های معصومه ابتکار برای جلب توجه شهروندان و آگاهی بخشی به افکار عمومی در مورد ضرورت حفظ محیط زیست، به او اهداء شد.[۶۰][۶۱]

طی مراسمی در شهرداری رم جایزه ‘مینروا’ ایتالیا به خاطر دستاوردهای علمی و به عنوان زنی موفق در عرصه سیاسی به معصومه ابتکار اعطاء شد. این جایزه در رده‌بندی‌های هنر، اطلاع‌رسانی، نوآوری و مدیریت سیاسی برای زنان و متعلق به بنیاد غیردولتی مامولتی است که از سال ۲۰۰۹ به نام خانم مامولتی مینروا روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی آن کشور فعالیت می‌کند.[۶۲][۶۳]

«این چول کیم» رئیس دانشگاه هانکوک گفت که انتخاب رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران برای تلاش‌های صورت گرفته توسط وی در جهت تقویت همکاری‌ها در زمینه صلح جهانی و بهبود و حفظ محیط زیست بوده‌است.[۶۴]

معصومه ابتکار به عنوان دانشیار گروه ایمونولوژی دانشگاه تربیت مدرس در کنار تدریس دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا در زمینه‌های مربوط به ایمونولوژی سیستم اعصاب، روابط سیستم ایمنی و اعصاب، سایتوکاین‌ها و ایمونولوژی ویروس‌ها، سیستم ایمنی و گاز خردل،[۶۵] همچنین واکسن‌های DNA و ایمونولوژی ایدز تدریس و در قالب پایان‌نامه‌های دانشجویی و طرح‌های تحقیقاتی فعالیت می‌کند.
از جمله جزو همکاران مؤلف کتاب «آسم؛ علوم پایه و بالینی» (۱۳۸۲) از انتشارات مرکز نشر دانشگاهی بوده و فصل «نقش آلاینده‌های هوا در بروز آسم» را رقم زده‌است.[۶۶]

وی عضویت هیئت امنای انجمن آسم و آلرژی و هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تربیت مدرس را نیز داراست[۶۷] در زمینه ایمونولوژی همچنین ابتکار یک فصل از کتاب «سلول‌های بنیادین و سلول‌های بنیادین سرطانی» را به همراه دو نویسنده همکار به نگارش درآورده که توسط انتشارات اسپرینگر در آمریکا در سال ۲۰۱۱ منتشر شده‌است[۶۸].
همچنین در حال حاضر ۴۸ مقاله علمی در سایت Scopus به نام معصومه ابتکار قابل مشاهده‌است.[۶۹]
ابتکار البته طی فعالیت‌های دانشگاهی خود در حوزه زنان نیز فعال و در سال ۱۳۷۶ مسئول پروژه ایجاد رشته مطالعات زنان در دانشگاه تربیت مدرس بوده‌است[۷۰].

مقاله چاپ شده توسط ابتکار در مجله Iranian Journal of Allergy, Asthma and Immunology توسط محققین پروژه کشف دستبرد علمی دژاووی دانشگاه تکزاس آمریکا با این اتهام که ۸۵٪ آن مشابه مقالات دیگر علمی است یک مقاله تقلیدی شناخته شد.[۷۱][۷۲]

ابتکار طی نامه‌ای خطاب به محققین پروژه دژاوو از خود در برابر اتهامات وارده دفاع نمود: «آن طور که قبلاً در پاسخ به دو ژورنال و مؤلفین اعلام کردم دو یا سه پاراگراف و یک جدول از مقاله رایدل بدون ذکر منابع درج شده که این یک اشتباه بوده و از بابت آن عذرخواهی کردم؛ با ذکر این نکته که آن زمان با یک دانشجو کار می‌کردم و نمی‌دانستم برخی از بخش‌های متن را به‌طور مستقیم استفاده کرده‌است… این مقاله مروری بوده و با همکاری یک دانشجو انجام شد. قبلاً چندین سمینار دربارهٔ این موضوع داشتم و ژورنال از من دعوت کرد مقاله‌ای مروری در این باره ارائه دهم.[۷۳]
شما مدعی شده‌اید که این مقاله یک کار تقلیدی است. آیا مطالعه مروری قبل از مقاله من در خصوص آلودگی هوا و تغییرات الگوهای سایتوکاینی منتشر شده‌است؟ آیا این ایده برای مقاله مروری جدید بوده یا براساس ادعای شما تقلیدی به حساب می‌آید؟ جناب دکتر گارنر، کار شما برای من آگاه‌کننده بود و من به خاطر کوتاهی عذرخواهی کرده‌ام و پس از این در تهیه مطالب علمی دقت بیشتری خواهم کرد و از شما نیز ممنونم؛ ولی با توجّه به موارد بالا آیا فکر نمی‌کنید قضاوتی ارزشی را در مورد من انجام دادید، بدون اینکه فرصت پاسخ و دفاع به من داده باشید و ادعاهای خود را روی اینترنت برای طیف وسیعی از بینندگان گذاشتید در حالی که امکان پاسخ گویی من نبوده‌است؟»[۷۴]

نشریه نیچر در یکی از شماره‌های بعدی خود گزارشی از بازتاب این حادثه در ایران به چاپ رساند که در آن یکی از نویسندگان مقاله اصلی اعلام کرده‌است از توضیحات ابتکار قانع نشده‌است و گفته‌است: «مقاله کپی واقعی از کارهای دیگران است و حتی غلط‌های نگارشی نیز کپی شده‌است.» محمد اسلامی سردبیر این ژورنال ایرانی در مصاحبه با نیچر اعلام کرد مقاله مذکور پس فرستاده خواهد شد و همچنین در سرمقاله‌ای بر سیاستش در برابر کپی‌برداری تأکید خواهد کرد.[۷۵][۷۶]

یکی از بحث‌های جنجالی پیش آمده در دولت دوازدهم، موضوع مدیران دو تابعیتی است که پس از طرح در مجلس شورای اسلامی، توسط برخی نمایندگان پیگیری شد. لیست مدیران دوتابعیتی در نهایت در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۹۸ توسط جواد کریمی قدوسی (نماینده مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی) در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت. در این لیست نام معصومه ابتکار نیز به عنوان مدیر دو تابعیتی دیده می شود. [۷۷]حسن اقا میری

ایتکار در واکنش به سخنان پرویز فتاح رئیس بنیاد مستضعفان در تویتی اظهار داشت:
آقای #فتاح خیلی ها شمارا به دیانت میشناختند!صحبت دیشب شما اما اشتباه زیادداشت و نام بردن از من وخانم مولاوردی باحقیقت ماجرا سازگارنیست که گویا رانت یانفع شخصی بوده.ساختمان اوایل دهه ۷۰ بانظر امام به موسسه مطالعات زنان داده شد که مامسئولیتی نداشتیم. رسانه ملی بایدفرصت پاسخ دهد.
البته این گفته متناقض با زمان مرگ امام بوده و اینکه با چه علت پنج میلیارد تومان از سازمان مستضعفان دریافت کرده است.

در آبان ۱۳۹۹ او از دادن دستور شلیک در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ توسط فرماندار شهر قدس دفاع کرد.
[۷۸]

۱ وزارت کشاورزی و وزارت جهاد سازندگی ادغام، و وزارت جهاد کشاورزی تشکیل شد۲ وزارت صنایع و وزارت معادن و فلزات ادغام، و وزارت صنایع و معادن تشکیل شد۳ در سال ۱۳۸۳ تشکیل شد۴ سازمان‌های برنامه و امور اداری ادغام، و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی تشکیل شد

۱ سال ۱۳۹۸ سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به وزارتخانه تبدیل شد.۲ سال ۱۳۹۵ سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی به سازمان‌های برنامه و بودجه و اداری و استخدامی تفکیک شد.۳ سال ۱۳۹۳ معاونت‌های نظارت راهبردی و سرمایه انسانی ادغام شده و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را تشکیل دادند.

در پروژه‌های خواهر می‌توانید در مورد معصومه ابتکار اطلاعات بیشتری بیابید.

حوزه علمیه قم یکی از بزرگترین حوزه‌های علمیه شیعیان است که در شهر قم قرار دارد.
مکتب و حوزهٔ حدیثی قم (در کنار کوفه و بغداد) یکی از سه حوزهٔ حدیثی کهن در تاریخ علمی جهان تشیع بود و در قرن اخیر توسط عبدالکریم حائری یزدی در سال ۱۳۰۱ خورشیدی تجدید حیات شد به گونه ای وی را مؤسس حوزه علمیه قم نامیده‌اند.

این حوزه در دوران رضاشاه بر اثر تعطیلی حوزه علمیه تهران و انتقال علمای شیعه به شهر قم تأسیس شد.

حوزهٔ علمیهٔ قم، با تلاش‌های افرادی همچون میرزا محمد فیض قمی، محمد تقی بافقی یزدی، مهدی پایین شهری قمی، میرزا محمد ارباب قمی[نیازمند منبع]، محمدرضا شریعتمدار ساوجی [نیازمند منبع] و چند تن دیگر و در نهایت با استقرار عبدالکریم حائری یزدی (معروف به مجدد حوزهٔ قم) در این شهر، جانی دوباره گرفت.

حوزه علمیه تهران و قم در طول تاریخشان ارتباطات زیادی با یکدیگر داشته‌اند.
حسن اقا میری

شهر قم در سال ۲۳ ه‍.ق در آخرین سال زندگی عمر بن خطاب به دست مسلمانان اشغال شد.[۱] و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم قم به تاریخ پس از ورود «اشعری‌ها» به قم (سال ۸۳ ه‍.ق) بازمی‌گردد.

یکی از فرزندان «مالک بن عامر اشعری» عبدالله نام داشت و عبدالله پسری به نام «سعد» داشت، سعد دارای دوازده پسر بود و آن‌ها از راویان جعفر صادق در کوفه بودند و فرزندان و نوادگان آن‌ها بیش از صد نفر جزو راویان حدیث از دیگر امامان شیعه بودند که پنج نفر از پسران سعد در زمان حجاج هم‌زمان با شکست عبدالرحمان بن محمد بن اشعث، در برابر سپاه حجاج، وارد قم شدند و نقش به سزایی در گسترش تشیع در قم ایفا نمودند.[۲]شیخ محمد رازی می‌نویسد: «اغلب مورخین قم نوشته‌اند قم با ورود «اشعری‌ها» دگرگون شده و مرکز علما و محدثان و راویان و فقها گردید…».[۳]

در نیمهٔ دوّم قرن اوّل زمینه برای پی‌ریزی حوزه علمیه در قم به وجود آمد و امامان اهل بیت شیعیان از چنین حوزه‌ای خبر می‌دادند، از جعفر صادق نقل شده‌است که

«به زودی کوفه از مؤمنان خالی می‌گردد، و علم از آن همچون ماری که در لانه‌اش جمع می‌شود، جمع و برچیده می‌گردد و سپس در شهری که آن را «قم» می‌گویند آشکار می‌شود و آنجا مرکز علم و فضیلت خواهد شد…»[۴]

حوزه علمیهٔ قم در سال‌های بعدی در حال شکل‌گیری بود، عباس فیض می‌نویسد:

در زمان قیام ابومسلم خراسانی قم پایگاه شیعه امامیه شد… و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید که فقه شیعه به‌طور رسمی در آن تدریس می‌شد؛ که از این مکتب استادان بلندآوازه‌ای مثل «دیلمی» برخاستند که متوکل (دهمین خلیفه عباسی) او را معلم فرزندان خود نمود که در اثر تربیت شیعی یکی از فرزندانش و به خاطر جسارتی که به فاطمه زهرا نموده بود او را کشت.[۵]

ورود علی بن موسی، امام هشتم شیعیان در سال ۲۰۰ ه‍.ق به قم، و استقبال مردم از او بیانگر وجود زمینه‌های مناسب برای اشاعه فرهنگ تشیع و فقه آل محمد بوده‌است. سید ابن طاوس می‌نویسد: «خانه‌ای که رضا در آن جا میهمان شد در زمان حاضر (سده هفتم) مدرسه‌ای است که محل بحث طلّاب می‌باشد.»[۶]

در سال ۲۰۱ ه‍.ق به دنبال ورود علی بن موسی به خراسان، فاطمه معصومه، دختر موسی کاظم از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد و در راه در اثر خوردن سم درگذشت و در شهر قم به خاک سپرده شد. ورود فاطمه معصومه به قم، و مرقد او، و سپس ورود امامزادگان بسیار به قم، موجب تحولات تازه در گسترش تشیع گردید، و در کنار آن نقش به سزایی در گسترش حوزه علمیه و رفت‌وآمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجستهٔ جعفر صادق، موسی کاظم و علی بن موسی الرضا داشت.

در سده‌های پنجم و ششم (در دوره سلجوقیان) قم، مرکزی بزرگ برای فقهای شیعه بوده و عدّه‌ای برای تحصیل به این شهر می‌آمدند و مدارس دایری داشت. شیخ عبدالجلیل رازی وضع علمی قم را در قرن ششم شرح داده و می‌گوید:

مدارس دینی قم، دارای وسایل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ می‌باشد و کتابخانه‌هایی پر از کتب فرقه‌های مختلف در آن وجود دارد. مدارسی مانند سعد صلت، اثیر الملک، زین الدین، ظهیرالدین و… پر رونق بودند.[۷][۸]

در دوره صفویه، حمایت دولتمردان صفوی از تشیع و علمای شیعه موجب تأسیس و گسترش حوزه علمیه اصفهان شد و آن را به بزرگترین و مهم‌ترین حوزه ایران تبدیل کرد، در این میان قم مورد توجه دولتمردان شیعه مذهب آنزمان قرار گرفت و مدارس آن آباد گردید و مدارس دیگری از نو بنا گردید و علمای بزرگ شیعی چون ملاصدرا، ملا محسن فیض کاشانی، علامه لاهیجی، شیخ بهایی در آن جا مشغول تحصیل و تدریس شدند.[۹] قم در آن عصر، دارای حوزه علمیّه فعال، مدارس و طلاب بسیار بوده، و علوم مختلف اسلامی تحصیل و تدریس می‌شد. مدرسه فیضیه یکی از آثار دوره صفویه می‌باشد.

در عصر قاجاریه حمایت دولتمردان قاجار از تشیع و علمای شیعه ادامه یافت و موجب تأسیس و گسترش منسجم حوزه علمیه تهران شد، حوزه قم نیز همچنان در نوسانات مختلف ادامه حیات می‌داد ولی دارای تشکل و انسجامی نبود. پس از آغاز حکومت رضاشاه و تعطیلی حوزه علمیه تهران با ورود عبدالکریم حائری یزدی که از شاگردان مرجع شیخ فضل‌الله نوری بود، این حوزه تجدید حیات شد و او را «مؤسس حوزه علمیهٔ قم» نامیدند.

بعد از درگذشت حائری، با ورود سید حسین بروجردی به قم و بر اثر توجهات وی رونق یافت، و در اندک زمانی دارای تحولات عظیم گردید. مدارس، کتابخانه‌ها، درس و بحث‌ها، نشریات، و علوم مختلف اسلامی در سطح عمیق و گسترده‌ای فعال شد و در زمان تصدی وی طلاب ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر شد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوزه‌های علمیه سراسر ایران به مرحله تازه سیاسی، اقتصادی وارد شدند و گسترش چشم‌گیری یافتند. قم نیز از این قاعده مستثنی نماند و هم‌اکنون بالغ بر چهل هزار نفر از طلاب ایرانی و خارجی در آن به درس و بحث مشغول هستند و تشکیلات حوزه با مجهز بودن به فناوری روز به روند تکاملی خود ادامه می‌دهد.[نیازمند منبع]

البته با لحاظ غلبه طولانی مدت دروس فقه می‌توان گفت هم اینک تمام علوم اسلامی در حوزه قم درس داده می‌شود. آموزش دروس حوزه علمیه در چهار مرحله سطح ۱، سطح ۲، سطح ۳ و سطح ۴ (خارج) انجام می‌گیرد. در مجموع سه سطح اول ده پایه دارد[۱۰] و با اهداف زیر برگزار می‌گردد:

نظام آموزشی این دوره به صورت سالی پایه‌ای است. دوره سطح یک به شش پایه درسی تقسیم می‌شود.

مدت تحصیل در دوره سطح یک حد متوسط ۶ سال و حداقل ۳ سال و حداکثر ۸ سال است.[۱۱]

طلاب پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح وارد درس خارج فقه و اصول می‌شوند و همواره فقط تعداد اندک شماری از طلاب می‌توانند به درجه اجتهاد برسند.

نظام مالی حوزه به مردم متکی است و از طریق بخشی از خمس و اوقاف تأمین می‌شود. این مقدار بنا به رتبه علمی و مجرد و متأهل بودن به طلاب علوم دینی برای حداقل امرار معاش داده می‌شود که به آن شهریه گفته می‌شود. البته امروزه طلاب تحت پوشش بیمه قرار می‌گیرند

اما در دهه چهل رسم بر این بود که هر یک از مراجع که از رؤسای حوزه علمیه بودند یک دفتر شهریه یا مُقسِّم داشتند، در دفتر شهریه اسامی طلابی که باید به آنان شهریه داده شود، غالباً به تفکیک شهر زادگاه یا شهرتشان ثبت شده بود.
مُقسِّم در هر ماه در روزی که باید شهریه پرداخت می‌شد به مدارس محل اقامت طلاب می‌رفت و در همان مدرسه از روی دفتر شهریه، مقرری ماهیانه را به آنان می‌پرداخت.
پرداخت شهریه معمولاً چند روز طول می‌کشید و به هر مدرسه روز خاصی تعلق گرفته بود.
به مقسّم شهریه معمولاً چند تن کمک می‌کردند و این افراد روحانی و از افراد مورد اعتماد مراجع بودند.[۱۲]
در زمان عبدالکریم حائری یزدی، علی محمد قمی و محمد صدوقی جزو مُقسمان شهریه بودند.[۱۳]

سید محمد هاشم غضنفری خوانساری مدرس حوزه علمیه و از ائمه جماعات قم در جلسه ای عنوان کرد، در اوایل مرجعیت سید حسین بروجردی شهریه حوزه پنجاه ریال برابر پنج تومان بوده و در اواخر عمر وی مبلغ شهریه به شصت تومان رسیده بوده‌است.[۱۴]

هم‌اکنون آموزش فلسفه در کنار دروس اصلی حوزوی یعنی فقه و اصول، روش معمول در نظام آموزشی این حوزه است.

اسامی به ترتیب الفبایی آمده‌است:

حسن اقا میری
حسن اقا میری
0

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *