سارا

سارا
سارا

Sara (hebräisch .mw-parser-output .Hebr{font-size:115%}שָׂרָה, „Fürstin“) ist eine biblische Gestalt aus dem 1. Buch Mose (hebr. Bereschit, griech. Genesis). Als Frau des Patriarchen Abraham gilt sie als Erzmutter Israels (Jes 51,1–2 EU), die den verheißenen Sohn Isaak zur Welt bringt.

Die Erzählungen zu Sara finden sich in Gen 11,29 EU–23,19 EU. Ihr Name lautet zunächst Sarai (hebräisch שָׂרָי). Als Gott ein Jahr vor der Geburt Isaaks den Namen ihres Mannes Abram in Abraham ändert, wird ihr Name von Sarai in Sara geändert (Gen 17,15 EU); beide Namensformen bedeuten „Fürstin“.

Die Haupterzählung um Sara und Abraham (Gen 17–18 EU; 21,1–19 EU) konzentriert sich auf das Thema der von Gott verheißenen Nachkommenschaft und des Bundes zwischen Gott und Abraham.

Abraham und Sara können zunächst keine Kinder bekommen, weil sie unfruchtbar ist. Daher gibt Sara Abraham ihre eigene Sklavin Hagar zur Frau, damit er mit ihr – stellvertretend für Sara – Kinder zeuge. Nachdem Hagar schwanger ist, schätzt sie ihre Herrin gering und wird deshalb von ihr unterdrückt. Hagar entzieht sich dem Konflikt durch Flucht in die Wüste. Dort kommt ihr Sohn Ismael zur Welt. Auf Anweisung Gottes kehrt Hagar zu Sara zurück und unterwirft sich ihr, nachdem Gott ihrem Sohn reiche Nachkommenschaft verheißen hat (Gen 16,5–16 EU).

Nach 13 Jahren sagt Gott Abraham und Sara auch einen gemeinsamen Sohn zu (Gen 17,17–19 EU), obwohl Sara zu diesem Zeitpunkt bereits 90 Jahre alt ist. Kurz darauf offenbart Gott die Zusage noch einmal während einer Begegnung Abrahams mit drei Männern, die von Abraham bewirtet werden. Sara, die das Gespräch der Männer heimlich belauscht, lacht über die Prophezeiung, da es ihr angesichts ihres Alters „nicht mehr nach Frauenart ergeht“ (Gen 18,11 EU). Die Geburt wird also als biologisch unmöglich dargestellt. Über dieses Lachen entwickelt sich ein direktes Gespräch zwischen den Gästen, Abraham und Sara. Der biblische Text wechselt dabei in der Identität der drei Männer und lässt unvermittelt Gott selbst reden, der die Geburtszusage gegenüber Sara noch einmal wiederholt. Sara fürchtet sich daraufhin und bestreitet, gelacht zu haben.
سارا

Tatsächlich gebiert Sara im Alter von über 90 Jahren dann einen Sohn, der Isaak genannt wird. Dieser Name יִצְחָ֥ק (vom hebräischen Wortstamm lachen) wird in Gen 21,6 EU erklärt mit den Worten:

„Und Sara sagte: Gott hat mir ein Lachen bereitet; jeder, der es hört, wird mir zulachen.“

Sara stirbt nach biblischem Bericht im Alter von 127 Jahren und wird im Land Kanaan bei Hebron in der Höhle Machpela (Gen 23,19 EU) von ihrem Mann Abraham bestattet, wo er sich später auch beerdigen lässt.

Nach dem Babylonischen Talmud (Meg 14a) ist Sara eine der sieben Prophetinnen, die die jüdische Tradition kennt. Nach Raschi ist sie identisch mit Jiska, der Tochter Harans. Damit wäre sie auch gleichzeitig Abrahams Nichte. Dem König von Gerar, Abimelech, sagt Abraham, dass Sara seine Halbschwester sei (Gen 20,12 EU). Später (Lev 18,9 EU) wurden solche Verbindungen ausdrücklich verboten.

سارا یا ساره[۱] دختر هاران، همسر ابراهیم، شه‌مادر ادیان ابراهیمی و مادر اسحاق (پدر یعقوب) از سلاله پیامبران بنی اسرائیل است. در تورات از وی با عنوان «مادر ملت‌ها» یاد شده‌است.
نام دیگر ساره نزد مسلمانان، یهودی‌ها و مسیحیان مبجله است. در تورات با نام سارا معرفی شده ولی بعدها این نام به ساره تغییر یافت. در زمانی که بسیار پیر و نازا بود خدا به او وعده داد که پسری نصیبش خواهد کرد. این ماجرا در قرآن آمده ولی نامی از ساره در روایت قرآنی آورده نمی‌شود.[۲] مفسران مسلمان زنی که در قرآن از او روایت می‌شود را ساره می‌دانند.

طبق گفته عهد عتیق سارا دختر پدر ابراهیم، تارح بود و علاوه بر همسر، خواهر ناتنی ابراهیم نیز به حساب می‌آمد[۳] اما در متون اسلامی سارا دختر برادر ابراهیم، حاران است و او را خواهر لوط می‌دانند. در تورات از وی به عنوان «زنی زیبا، فداکار و با شخصیت قوی» یاد شده‌است. وی به همراه همسرش ابراهیم، یکتاپرستی را تبلیغ می‌کرد.

به باور یهودیت، جایگاه سارا نزد خدا به اندازه‌ای بالا بود که در سِفر پیدایش یا برشیت که نخستین بخش از کتاب مقدس و اولین کتاب از «اسفار پنجگانه» یا تورات است در آیه ۲۱:۱۲ آمده‌است که خدا خطاب به ابراهیم می‌گوید: «آنچه را که سارا به تو می‌گوید بپذیر و به او گوش فرا بده».

سارا تا سنین پیری سترون و نازا بود و بنابر روایت تورات از بارداری خود ناامید شده بود تا اینکه خدا به ابراهیم وعده می‌دهد که نسل ابراهیم و سارا را همانند ستارگان آسمان بی‌شمار سازد.[۴]

عشق سارا به ابراهیم و باورش به گفتهٔ خدا تا حدی بود که برای رساندن ابراهیم به آرزویش که داشتن فرزند پسر بود، خطاب به ابراهیم گفت: «اینک خداوند مرا از زائیدن بازداشت پس به کنیز من درآی شاید از او بنا شوم».[۵] سرانجام وی کنیز خود به نام هاجر را به ازدواج با ابراهیم درآورد.
سارا

سرانجام سارا چهارده سال بعد از ازدواج هاجر با همسرش، باردار شد و پسری به نام اسحاق را به دنیا آورد.

بنابر تفاسیر توراتی، سارا در لحظه مرگ، فکر می‌کرد که ابراهیم، پسرش، اسحاق را در کوه موریا قربانی کرده‌است.

سارا با فکر اینکه تنها فرزندش، اسحاق توسط همسرش ابراهیم به قتل رسیده‌است، دیگر امیدی به زندگی نداشت و با اندوهی فراوان در سن ۱۲۷ سالگی[۶] درگذشت. ابراهیم پس از بازگشت از کوه موریا متوجه مرگ سارا گردید. بنابر گفته تورات، «ابراهیم پس از بازگشت برای سارا بسیار سوگواری و گریه کرد». ابراهیم قطعه زمینی را در غار مخپلا در حبرون خریداری کرد و درآنجا یک مقبره خانوادگی را بنا کرد.

ابراهیم در آن مکان سارا را دفن کرد[۷] و خود نیز در آنجا دفن شد. پس از آن‌ها نیز اسحاق و یعقوب در آنجا به خاک سپرده شدند.

نام‌ها و صفات بیان شده در قرآن

اِسرافیل • جَبرَئیل (جِبریل، روح‌الأمین) و روح‌القُدُس • عِزرائیل (مَلَک‌ُالموت) • میکائیل (میکال) • هاروت و ماروت • فرشته روح

اِبلیس یا شَیطان • عِفریت

حورٌ عین • غِلمان و وِلدان

آدم • اِبراهیم (خلیل‌الله) • اِدریس • اِسحاق • اِسماعیل (ذبیح‌الله) • اِلیاس (اِلیاسین) • اَلْیَسَع • اَیّوب • داوود • ذوالکِفل • زَکریّا • سُلیمان • شُعیب • صالِح • عُزَیر • عِمران بن ماثان (پدر مریم) • عیسیٰ مَسیح (روح‌الله) • لوط • محمّد یا احمد • موسیٰ (کلیم‌الله) • نوح • هارون • هود • یَحییٰ • یَعقوب (اسرائیل) • یوسُف • یونُس (ذو النّون، صاحِبِ الحوت)

اِرمیا بن حلقیّا • سَموئیل (اُشْموئیل) • یوشَع بن نون

ذو القَرنَین • طالوت • لُقمان • مَریَم

آسیة بنت مزاحم (همسر فرعون‏) • آصِف بن بَرخیا • بِلقیس (ملکه سَبَأ) • بِنیامین • جادوگران فرعون • حَبیب نَجّار (مؤمن آل‌یاسین‏) • خِضر • شَمعون الصَّفا (شمعون فطرس) • کالِب بن یوفَنّا (همراه یوشع) • مؤمن آل‌فرعون (حزبیل/حزقیل بن صبورا)

آزَر (عموی ابراهیم) • جالوت • سامِریّ • فِرعون • قارون • هامان

ابرهه • بُختُ‌نَصَّر • بَرصیصا • بَلعَم باعورا • پوتیفار (عزیز مصر) • پولس • زُلِیخا یا راعیل (زن عزیز مصر) • شَدّاد • شَمعون بن یعقوب‏ • قاتلان ناقه صالح (قدار بن سالف و مصدع بن دهر (مصدع بن مهرج)) • نمرود • ولید بن ریّان یا آمنحوتپ چهارم آخِناتون (پادشاه مصر زمان یوسف)

ابولَهَب • زید بن حارثه

اِلیصابات یا ایشاع (همسر زکریّا) • حَوّا (همسر آدم) • ساره (همسر ابراهیم، مادر اسحاق) • صَفورا (همسر موسی) و لیّا (خواهر صفورا) • کُلثُم یا کُلثوم (خواهر موسی) • هابیل (پسر آدم) • یوکابِد (مادر موسی) • دختران لوط (ریثا، زعورا و…)

ابیونا (مادر ابراهیم) • پسر لقمان • تارَح یا تارَخ (پدر ابراهیم) • حَنّة (حَنّا) بنت فاقوذ (مادر مریم) • دختران محمد • راحیل (همسر یعقوب) • رَحمه (همسر ایّوب) • شمخا بنت أنوش (مادر نوح) • عِمران (پدر موسی) • لمِک بن مَتْوشَلَخ (پدر نوح) • هاجَر (همسر ابراهیم، مادر اسماعیل)

آزَر (پدر ابراهیم) • اُمّ‌جَمیل (زن ابولهب) • قابیل (پسر آدم) • کنعان یا یام (پسر نوح) • والِهه یا واهِله (همسر لوط) • والِعه یا واعِله (همسر نوح) • همسران محمد • برادران یوسُف • فرزند سلیمان (جسد مرده) • فرزندان ایّوب

اصحاب رَسّ • رومیان • قُریش • بنی‌اسرائیل • عرب و عجم • قوم اِلیاس (اِلیاسین) • قوم ابراهیم • قوم تُبَّع • قوم ثَمود (قوم صالح، اصحاب حِجر) • قوم شُعیب (اصحاب مَدیَن (اهل مدین) و اصحاب اَیکه) • قوم سَبَأ • قوم عاد (قوم هود) • قوم لوط (مؤتفکات) • قوم نوح • قوم یونُس • یأجوج و مأجوج

ایرانیان • بنی امیه • بنی قُریظه • بنی قَینُقاع • بنی نَضیر • بنی‌هاشم • عمالقه

اسباط • اسباط بنی‌اسرائیل • اصحاب اخدود • اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته) • اصحاب سبت • اصحاب سفینه نوح • اصحاب فیل • اصحاب القریة (اصحاب یاسین) • اصحاب کهف و رقیم • اهل‌بیت • اهل یَثرب یا اهل مدینه • حواریان (انصار عیسی) • نقبای بنی‌اسرائیل
آل‌ابراهیم • آل‌داوود • آل‌عمران • آل‌لوط • آل‌موسی و آل‌هارون • آل‌یعقوب • اهل نوح • پیامبران اولوا العَزْم

اصحاب صُفّه • اصحاب عقبه • اهل قبا • اهل مکّه • امت اسلام (امت محمد) • اوس و خزرج • مهاجرین و انصار • حزب‌الله • قبطیان (آل‌فرعون، قوم فرعون)

اهل ذِمّه • اهل کتاب • صابئان • کافران • مَجوس (زرتشتیان) • مسلمانان • مشرکان • منافقان • نصاری (اهل انجیل، مسیحیان) • یهود • اَحبار (عالمان یهود) • رَبّانیّون (عالمان دین) • رَهبان (عابدان و زاهدان مسیحی) • قِسّیسین (عالمان مسیحی)

اَحقاف • ارض مقدس(فلسطین و شام) • ارم • باب حطه • بابِل • بَدر • حِجر • حُنَین • رَسّ • سَبَأ • طور سینا (طور سینین، کوه طور) • عرفات و مشعر الحرام • کعبه (بیت الحرام، بیت العتیق) • کوه جودی • کوه صفا و مروه • مجمع البحرین • مَدیَن • مدینه (پیشتر یَثرب) • مسجد الأقصیٰ • مسجد الحرام • مسجد ضِرار • مِصر • مقام ابراهیم • مَکّه (بَکّه، بَلَد الأمین، اُمّ‌القریٰ) • مؤتفکة (سدوم) • وادیِ طُویٰ

انطاکیه (انتاکیه) • ایله • بهشت شَدّاد • بیت المقدس و اریحا • بین‌النهرین • حِجْرِ اِسماعیل و حَجَرُ الأسوَد • حُدَیبیّه • دار الندوة • رود اردن • رود فلسطین • رود نیل • سدِّ ذو القَرنین • سدّ مَأرِب • صحرای سینا و تیه • طائف • غار حَرا و غار ثور • غار اصحاب کهف • مسجد قُبا و مسجد النبی • نینوا • کنعان

بیعه (کلیسا) • صَلات (کنیسه، کنشت) • صومعه (دِیر) • مِحراب • مسجد

اِنجیل عیسی • تورات (صُحُف موسی) • زَبور داوود • صُحُف ابراهیم • قَرآن محمّد

ابابیل • سگ اصحاب کهف • شتر صالح • گاو بنی اسرائیل و گوساله سامری • ماهی یونس • هدهد سلیمان

الواح موسی • تابوت بنی اسرائیل (صندوق عهد) • تخت بلقیس • درخت ممنوعه آدم • صور اسرافیل • عصای موسی • کشتی نوح • مائده آسمانی حواریون

بَعل • لات، عُزّیٰ و مَنات • وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسر • (جِبت و طاغوت • اَنصاب)

حجةالوداع • صلح حدیبیه • عمرةالقضا • غدیر خم • غزوه اُحُد • غزوه اَحزاب (خندق) • غزوه بَدر • غزوه تبوک • غزوه حُنَین • غزوه خیبر • فتح المبین • فتح مکه • لیلةالمبیت • ماجرای افک • مباهله • یوم‌الدار

سارا یا ساره[۱] دختر هاران، همسر ابراهیم، شه‌مادر ادیان ابراهیمی و مادر اسحاق (پدر یعقوب) از سلاله پیامبران بنی اسرائیل است. در تورات از وی با عنوان «مادر ملت‌ها» یاد شده‌است.
نام دیگر ساره نزد مسلمانان، یهودی‌ها و مسیحیان مبجله است. در تورات با نام سارا معرفی شده ولی بعدها این نام به ساره تغییر یافت. در زمانی که بسیار پیر و نازا بود خدا به او وعده داد که پسری نصیبش خواهد کرد. این ماجرا در قرآن آمده ولی نامی از ساره در روایت قرآنی آورده نمی‌شود.[۲] مفسران مسلمان زنی که در قرآن از او روایت می‌شود را ساره می‌دانند.

طبق گفته عهد عتیق سارا دختر پدر ابراهیم، تارح بود و علاوه بر همسر، خواهر ناتنی ابراهیم نیز به حساب می‌آمد[۳] اما در متون اسلامی سارا دختر برادر ابراهیم، حاران است و او را خواهر لوط می‌دانند. در تورات از وی به عنوان «زنی زیبا، فداکار و با شخصیت قوی» یاد شده‌است. وی به همراه همسرش ابراهیم، یکتاپرستی را تبلیغ می‌کرد.

به باور یهودیت، جایگاه سارا نزد خدا به اندازه‌ای بالا بود که در سِفر پیدایش یا برشیت که نخستین بخش از کتاب مقدس و اولین کتاب از «اسفار پنجگانه» یا تورات است در آیه ۲۱:۱۲ آمده‌است که خدا خطاب به ابراهیم می‌گوید: «آنچه را که سارا به تو می‌گوید بپذیر و به او گوش فرا بده».

سارا تا سنین پیری سترون و نازا بود و بنابر روایت تورات از بارداری خود ناامید شده بود تا اینکه خدا به ابراهیم وعده می‌دهد که نسل ابراهیم و سارا را همانند ستارگان آسمان بی‌شمار سازد.[۴]

عشق سارا به ابراهیم و باورش به گفتهٔ خدا تا حدی بود که برای رساندن ابراهیم به آرزویش که داشتن فرزند پسر بود، خطاب به ابراهیم گفت: «اینک خداوند مرا از زائیدن بازداشت پس به کنیز من درآی شاید از او بنا شوم».[۵] سرانجام وی کنیز خود به نام هاجر را به ازدواج با ابراهیم درآورد.
سارا

سرانجام سارا چهارده سال بعد از ازدواج هاجر با همسرش، باردار شد و پسری به نام اسحاق را به دنیا آورد.

بنابر تفاسیر توراتی، سارا در لحظه مرگ، فکر می‌کرد که ابراهیم، پسرش، اسحاق را در کوه موریا قربانی کرده‌است.

سارا با فکر اینکه تنها فرزندش، اسحاق توسط همسرش ابراهیم به قتل رسیده‌است، دیگر امیدی به زندگی نداشت و با اندوهی فراوان در سن ۱۲۷ سالگی[۶] درگذشت. ابراهیم پس از بازگشت از کوه موریا متوجه مرگ سارا گردید. بنابر گفته تورات، «ابراهیم پس از بازگشت برای سارا بسیار سوگواری و گریه کرد». ابراهیم قطعه زمینی را در غار مخپلا در حبرون خریداری کرد و درآنجا یک مقبره خانوادگی را بنا کرد.

ابراهیم در آن مکان سارا را دفن کرد[۷] و خود نیز در آنجا دفن شد. پس از آن‌ها نیز اسحاق و یعقوب در آنجا به خاک سپرده شدند.

نام‌ها و صفات بیان شده در قرآن

اِسرافیل • جَبرَئیل (جِبریل، روح‌الأمین) و روح‌القُدُس • عِزرائیل (مَلَک‌ُالموت) • میکائیل (میکال) • هاروت و ماروت • فرشته روح

اِبلیس یا شَیطان • عِفریت

حورٌ عین • غِلمان و وِلدان

آدم • اِبراهیم (خلیل‌الله) • اِدریس • اِسحاق • اِسماعیل (ذبیح‌الله) • اِلیاس (اِلیاسین) • اَلْیَسَع • اَیّوب • داوود • ذوالکِفل • زَکریّا • سُلیمان • شُعیب • صالِح • عُزَیر • عِمران بن ماثان (پدر مریم) • عیسیٰ مَسیح (روح‌الله) • لوط • محمّد یا احمد • موسیٰ (کلیم‌الله) • نوح • هارون • هود • یَحییٰ • یَعقوب (اسرائیل) • یوسُف • یونُس (ذو النّون، صاحِبِ الحوت)

اِرمیا بن حلقیّا • سَموئیل (اُشْموئیل) • یوشَع بن نون

ذو القَرنَین • طالوت • لُقمان • مَریَم

آسیة بنت مزاحم (همسر فرعون‏) • آصِف بن بَرخیا • بِلقیس (ملکه سَبَأ) • بِنیامین • جادوگران فرعون • حَبیب نَجّار (مؤمن آل‌یاسین‏) • خِضر • شَمعون الصَّفا (شمعون فطرس) • کالِب بن یوفَنّا (همراه یوشع) • مؤمن آل‌فرعون (حزبیل/حزقیل بن صبورا)

آزَر (عموی ابراهیم) • جالوت • سامِریّ • فِرعون • قارون • هامان

ابرهه • بُختُ‌نَصَّر • بَرصیصا • بَلعَم باعورا • پوتیفار (عزیز مصر) • پولس • زُلِیخا یا راعیل (زن عزیز مصر) • شَدّاد • شَمعون بن یعقوب‏ • قاتلان ناقه صالح (قدار بن سالف و مصدع بن دهر (مصدع بن مهرج)) • نمرود • ولید بن ریّان یا آمنحوتپ چهارم آخِناتون (پادشاه مصر زمان یوسف)

ابولَهَب • زید بن حارثه

اِلیصابات یا ایشاع (همسر زکریّا) • حَوّا (همسر آدم) • ساره (همسر ابراهیم، مادر اسحاق) • صَفورا (همسر موسی) و لیّا (خواهر صفورا) • کُلثُم یا کُلثوم (خواهر موسی) • هابیل (پسر آدم) • یوکابِد (مادر موسی) • دختران لوط (ریثا، زعورا و…)

ابیونا (مادر ابراهیم) • پسر لقمان • تارَح یا تارَخ (پدر ابراهیم) • حَنّة (حَنّا) بنت فاقوذ (مادر مریم) • دختران محمد • راحیل (همسر یعقوب) • رَحمه (همسر ایّوب) • شمخا بنت أنوش (مادر نوح) • عِمران (پدر موسی) • لمِک بن مَتْوشَلَخ (پدر نوح) • هاجَر (همسر ابراهیم، مادر اسماعیل)

آزَر (پدر ابراهیم) • اُمّ‌جَمیل (زن ابولهب) • قابیل (پسر آدم) • کنعان یا یام (پسر نوح) • والِهه یا واهِله (همسر لوط) • والِعه یا واعِله (همسر نوح) • همسران محمد • برادران یوسُف • فرزند سلیمان (جسد مرده) • فرزندان ایّوب

اصحاب رَسّ • رومیان • قُریش • بنی‌اسرائیل • عرب و عجم • قوم اِلیاس (اِلیاسین) • قوم ابراهیم • قوم تُبَّع • قوم ثَمود (قوم صالح، اصحاب حِجر) • قوم شُعیب (اصحاب مَدیَن (اهل مدین) و اصحاب اَیکه) • قوم سَبَأ • قوم عاد (قوم هود) • قوم لوط (مؤتفکات) • قوم نوح • قوم یونُس • یأجوج و مأجوج

ایرانیان • بنی امیه • بنی قُریظه • بنی قَینُقاع • بنی نَضیر • بنی‌هاشم • عمالقه

اسباط • اسباط بنی‌اسرائیل • اصحاب اخدود • اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته) • اصحاب سبت • اصحاب سفینه نوح • اصحاب فیل • اصحاب القریة (اصحاب یاسین) • اصحاب کهف و رقیم • اهل‌بیت • اهل یَثرب یا اهل مدینه • حواریان (انصار عیسی) • نقبای بنی‌اسرائیل
آل‌ابراهیم • آل‌داوود • آل‌عمران • آل‌لوط • آل‌موسی و آل‌هارون • آل‌یعقوب • اهل نوح • پیامبران اولوا العَزْم

اصحاب صُفّه • اصحاب عقبه • اهل قبا • اهل مکّه • امت اسلام (امت محمد) • اوس و خزرج • مهاجرین و انصار • حزب‌الله • قبطیان (آل‌فرعون، قوم فرعون)

اهل ذِمّه • اهل کتاب • صابئان • کافران • مَجوس (زرتشتیان) • مسلمانان • مشرکان • منافقان • نصاری (اهل انجیل، مسیحیان) • یهود • اَحبار (عالمان یهود) • رَبّانیّون (عالمان دین) • رَهبان (عابدان و زاهدان مسیحی) • قِسّیسین (عالمان مسیحی)

اَحقاف • ارض مقدس(فلسطین و شام) • ارم • باب حطه • بابِل • بَدر • حِجر • حُنَین • رَسّ • سَبَأ • طور سینا (طور سینین، کوه طور) • عرفات و مشعر الحرام • کعبه (بیت الحرام، بیت العتیق) • کوه جودی • کوه صفا و مروه • مجمع البحرین • مَدیَن • مدینه (پیشتر یَثرب) • مسجد الأقصیٰ • مسجد الحرام • مسجد ضِرار • مِصر • مقام ابراهیم • مَکّه (بَکّه، بَلَد الأمین، اُمّ‌القریٰ) • مؤتفکة (سدوم) • وادیِ طُویٰ

انطاکیه (انتاکیه) • ایله • بهشت شَدّاد • بیت المقدس و اریحا • بین‌النهرین • حِجْرِ اِسماعیل و حَجَرُ الأسوَد • حُدَیبیّه • دار الندوة • رود اردن • رود فلسطین • رود نیل • سدِّ ذو القَرنین • سدّ مَأرِب • صحرای سینا و تیه • طائف • غار حَرا و غار ثور • غار اصحاب کهف • مسجد قُبا و مسجد النبی • نینوا • کنعان

بیعه (کلیسا) • صَلات (کنیسه، کنشت) • صومعه (دِیر) • مِحراب • مسجد

اِنجیل عیسی • تورات (صُحُف موسی) • زَبور داوود • صُحُف ابراهیم • قَرآن محمّد

ابابیل • سگ اصحاب کهف • شتر صالح • گاو بنی اسرائیل و گوساله سامری • ماهی یونس • هدهد سلیمان

الواح موسی • تابوت بنی اسرائیل (صندوق عهد) • تخت بلقیس • درخت ممنوعه آدم • صور اسرافیل • عصای موسی • کشتی نوح • مائده آسمانی حواریون

بَعل • لات، عُزّیٰ و مَنات • وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسر • (جِبت و طاغوت • اَنصاب)

حجةالوداع • صلح حدیبیه • عمرةالقضا • غدیر خم • غزوه اُحُد • غزوه اَحزاب (خندق) • غزوه بَدر • غزوه تبوک • غزوه حُنَین • غزوه خیبر • فتح المبین • فتح مکه • لیلةالمبیت • ماجرای افک • مباهله • یوم‌الدار

سارا یا ساره[۱] دختر هاران، همسر ابراهیم، شه‌مادر ادیان ابراهیمی و مادر اسحاق (پدر یعقوب) از سلاله پیامبران بنی اسرائیل است. در تورات از وی با عنوان «مادر ملت‌ها» یاد شده‌است.
نام دیگر ساره نزد مسلمانان، یهودی‌ها و مسیحیان مبجله است. در تورات با نام سارا معرفی شده ولی بعدها این نام به ساره تغییر یافت. در زمانی که بسیار پیر و نازا بود خدا به او وعده داد که پسری نصیبش خواهد کرد. این ماجرا در قرآن آمده ولی نامی از ساره در روایت قرآنی آورده نمی‌شود.[۲] مفسران مسلمان زنی که در قرآن از او روایت می‌شود را ساره می‌دانند.

طبق گفته عهد عتیق سارا دختر پدر ابراهیم، تارح بود و علاوه بر همسر، خواهر ناتنی ابراهیم نیز به حساب می‌آمد[۳] اما در متون اسلامی سارا دختر برادر ابراهیم، حاران است و او را خواهر لوط می‌دانند. در تورات از وی به عنوان «زنی زیبا، فداکار و با شخصیت قوی» یاد شده‌است. وی به همراه همسرش ابراهیم، یکتاپرستی را تبلیغ می‌کرد.

به باور یهودیت، جایگاه سارا نزد خدا به اندازه‌ای بالا بود که در سِفر پیدایش یا برشیت که نخستین بخش از کتاب مقدس و اولین کتاب از «اسفار پنجگانه» یا تورات است در آیه ۲۱:۱۲ آمده‌است که خدا خطاب به ابراهیم می‌گوید: «آنچه را که سارا به تو می‌گوید بپذیر و به او گوش فرا بده».

سارا تا سنین پیری سترون و نازا بود و بنابر روایت تورات از بارداری خود ناامید شده بود تا اینکه خدا به ابراهیم وعده می‌دهد که نسل ابراهیم و سارا را همانند ستارگان آسمان بی‌شمار سازد.[۴]

عشق سارا به ابراهیم و باورش به گفتهٔ خدا تا حدی بود که برای رساندن ابراهیم به آرزویش که داشتن فرزند پسر بود، خطاب به ابراهیم گفت: «اینک خداوند مرا از زائیدن بازداشت پس به کنیز من درآی شاید از او بنا شوم».[۵] سرانجام وی کنیز خود به نام هاجر را به ازدواج با ابراهیم درآورد.
سارا

سرانجام سارا چهارده سال بعد از ازدواج هاجر با همسرش، باردار شد و پسری به نام اسحاق را به دنیا آورد.

بنابر تفاسیر توراتی، سارا در لحظه مرگ، فکر می‌کرد که ابراهیم، پسرش، اسحاق را در کوه موریا قربانی کرده‌است.

سارا با فکر اینکه تنها فرزندش، اسحاق توسط همسرش ابراهیم به قتل رسیده‌است، دیگر امیدی به زندگی نداشت و با اندوهی فراوان در سن ۱۲۷ سالگی[۶] درگذشت. ابراهیم پس از بازگشت از کوه موریا متوجه مرگ سارا گردید. بنابر گفته تورات، «ابراهیم پس از بازگشت برای سارا بسیار سوگواری و گریه کرد». ابراهیم قطعه زمینی را در غار مخپلا در حبرون خریداری کرد و درآنجا یک مقبره خانوادگی را بنا کرد.

ابراهیم در آن مکان سارا را دفن کرد[۷] و خود نیز در آنجا دفن شد. پس از آن‌ها نیز اسحاق و یعقوب در آنجا به خاک سپرده شدند.

نام‌ها و صفات بیان شده در قرآن

اِسرافیل • جَبرَئیل (جِبریل، روح‌الأمین) و روح‌القُدُس • عِزرائیل (مَلَک‌ُالموت) • میکائیل (میکال) • هاروت و ماروت • فرشته روح

اِبلیس یا شَیطان • عِفریت

حورٌ عین • غِلمان و وِلدان

آدم • اِبراهیم (خلیل‌الله) • اِدریس • اِسحاق • اِسماعیل (ذبیح‌الله) • اِلیاس (اِلیاسین) • اَلْیَسَع • اَیّوب • داوود • ذوالکِفل • زَکریّا • سُلیمان • شُعیب • صالِح • عُزَیر • عِمران بن ماثان (پدر مریم) • عیسیٰ مَسیح (روح‌الله) • لوط • محمّد یا احمد • موسیٰ (کلیم‌الله) • نوح • هارون • هود • یَحییٰ • یَعقوب (اسرائیل) • یوسُف • یونُس (ذو النّون، صاحِبِ الحوت)

اِرمیا بن حلقیّا • سَموئیل (اُشْموئیل) • یوشَع بن نون

ذو القَرنَین • طالوت • لُقمان • مَریَم

آسیة بنت مزاحم (همسر فرعون‏) • آصِف بن بَرخیا • بِلقیس (ملکه سَبَأ) • بِنیامین • جادوگران فرعون • حَبیب نَجّار (مؤمن آل‌یاسین‏) • خِضر • شَمعون الصَّفا (شمعون فطرس) • کالِب بن یوفَنّا (همراه یوشع) • مؤمن آل‌فرعون (حزبیل/حزقیل بن صبورا)

آزَر (عموی ابراهیم) • جالوت • سامِریّ • فِرعون • قارون • هامان

ابرهه • بُختُ‌نَصَّر • بَرصیصا • بَلعَم باعورا • پوتیفار (عزیز مصر) • پولس • زُلِیخا یا راعیل (زن عزیز مصر) • شَدّاد • شَمعون بن یعقوب‏ • قاتلان ناقه صالح (قدار بن سالف و مصدع بن دهر (مصدع بن مهرج)) • نمرود • ولید بن ریّان یا آمنحوتپ چهارم آخِناتون (پادشاه مصر زمان یوسف)

ابولَهَب • زید بن حارثه

اِلیصابات یا ایشاع (همسر زکریّا) • حَوّا (همسر آدم) • ساره (همسر ابراهیم، مادر اسحاق) • صَفورا (همسر موسی) و لیّا (خواهر صفورا) • کُلثُم یا کُلثوم (خواهر موسی) • هابیل (پسر آدم) • یوکابِد (مادر موسی) • دختران لوط (ریثا، زعورا و…)

ابیونا (مادر ابراهیم) • پسر لقمان • تارَح یا تارَخ (پدر ابراهیم) • حَنّة (حَنّا) بنت فاقوذ (مادر مریم) • دختران محمد • راحیل (همسر یعقوب) • رَحمه (همسر ایّوب) • شمخا بنت أنوش (مادر نوح) • عِمران (پدر موسی) • لمِک بن مَتْوشَلَخ (پدر نوح) • هاجَر (همسر ابراهیم، مادر اسماعیل)

آزَر (پدر ابراهیم) • اُمّ‌جَمیل (زن ابولهب) • قابیل (پسر آدم) • کنعان یا یام (پسر نوح) • والِهه یا واهِله (همسر لوط) • والِعه یا واعِله (همسر نوح) • همسران محمد • برادران یوسُف • فرزند سلیمان (جسد مرده) • فرزندان ایّوب

اصحاب رَسّ • رومیان • قُریش • بنی‌اسرائیل • عرب و عجم • قوم اِلیاس (اِلیاسین) • قوم ابراهیم • قوم تُبَّع • قوم ثَمود (قوم صالح، اصحاب حِجر) • قوم شُعیب (اصحاب مَدیَن (اهل مدین) و اصحاب اَیکه) • قوم سَبَأ • قوم عاد (قوم هود) • قوم لوط (مؤتفکات) • قوم نوح • قوم یونُس • یأجوج و مأجوج

ایرانیان • بنی امیه • بنی قُریظه • بنی قَینُقاع • بنی نَضیر • بنی‌هاشم • عمالقه

اسباط • اسباط بنی‌اسرائیل • اصحاب اخدود • اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته) • اصحاب سبت • اصحاب سفینه نوح • اصحاب فیل • اصحاب القریة (اصحاب یاسین) • اصحاب کهف و رقیم • اهل‌بیت • اهل یَثرب یا اهل مدینه • حواریان (انصار عیسی) • نقبای بنی‌اسرائیل
آل‌ابراهیم • آل‌داوود • آل‌عمران • آل‌لوط • آل‌موسی و آل‌هارون • آل‌یعقوب • اهل نوح • پیامبران اولوا العَزْم

اصحاب صُفّه • اصحاب عقبه • اهل قبا • اهل مکّه • امت اسلام (امت محمد) • اوس و خزرج • مهاجرین و انصار • حزب‌الله • قبطیان (آل‌فرعون، قوم فرعون)

اهل ذِمّه • اهل کتاب • صابئان • کافران • مَجوس (زرتشتیان) • مسلمانان • مشرکان • منافقان • نصاری (اهل انجیل، مسیحیان) • یهود • اَحبار (عالمان یهود) • رَبّانیّون (عالمان دین) • رَهبان (عابدان و زاهدان مسیحی) • قِسّیسین (عالمان مسیحی)

اَحقاف • ارض مقدس(فلسطین و شام) • ارم • باب حطه • بابِل • بَدر • حِجر • حُنَین • رَسّ • سَبَأ • طور سینا (طور سینین، کوه طور) • عرفات و مشعر الحرام • کعبه (بیت الحرام، بیت العتیق) • کوه جودی • کوه صفا و مروه • مجمع البحرین • مَدیَن • مدینه (پیشتر یَثرب) • مسجد الأقصیٰ • مسجد الحرام • مسجد ضِرار • مِصر • مقام ابراهیم • مَکّه (بَکّه، بَلَد الأمین، اُمّ‌القریٰ) • مؤتفکة (سدوم) • وادیِ طُویٰ

انطاکیه (انتاکیه) • ایله • بهشت شَدّاد • بیت المقدس و اریحا • بین‌النهرین • حِجْرِ اِسماعیل و حَجَرُ الأسوَد • حُدَیبیّه • دار الندوة • رود اردن • رود فلسطین • رود نیل • سدِّ ذو القَرنین • سدّ مَأرِب • صحرای سینا و تیه • طائف • غار حَرا و غار ثور • غار اصحاب کهف • مسجد قُبا و مسجد النبی • نینوا • کنعان

بیعه (کلیسا) • صَلات (کنیسه، کنشت) • صومعه (دِیر) • مِحراب • مسجد

اِنجیل عیسی • تورات (صُحُف موسی) • زَبور داوود • صُحُف ابراهیم • قَرآن محمّد

ابابیل • سگ اصحاب کهف • شتر صالح • گاو بنی اسرائیل و گوساله سامری • ماهی یونس • هدهد سلیمان

الواح موسی • تابوت بنی اسرائیل (صندوق عهد) • تخت بلقیس • درخت ممنوعه آدم • صور اسرافیل • عصای موسی • کشتی نوح • مائده آسمانی حواریون

بَعل • لات، عُزّیٰ و مَنات • وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسر • (جِبت و طاغوت • اَنصاب)

حجةالوداع • صلح حدیبیه • عمرةالقضا • غدیر خم • غزوه اُحُد • غزوه اَحزاب (خندق) • غزوه بَدر • غزوه تبوک • غزوه حُنَین • غزوه خیبر • فتح المبین • فتح مکه • لیلةالمبیت • ماجرای افک • مباهله • یوم‌الدار

اِبراهیم (‎/ˈeɪbrəˌhæm, -həm/‎ ABE-raham; به پارسی: آوراهام به زبان عبری: אַבְרָהָם، listen راهنما·اطلاعات) نیای اصلی دین‌های یهودیت، مسیحیت و اسلام است.

این سه دین او را به طریق زیر نیا می‌شمرند: یهودیت و مسیحیت از طریق اسحاق (پسر دوم ابراهیم از سارا) و اسلام از طریق اسماعیل (پسر اول ابراهیم از هاجر). از روی این باور به این سه دین، دین‌های ابراهیمی هم گفته می‌شود. داستان ابراهیم در کتاب پیدایش از عهد عتیق و نیز در قرآن بازگو شده‌است.[۱]

بخش مهمی از کتاب پیدایش در عهد عتیق به ابراهیم اختصاص دارد. این بخش‌ها در پیدایش ۱۱:۲۶ تا ۲۵:۱۰ به شرح زیر وجود دارد. نام ابراهیم در کتاب مقدس ابرام (عبری: אַבְרָם) ذکر شده‌است. در ۹۹ سالگی ابراهیم، نام او در کتاب مقدس از اَبرام به اِبراهام (عبری: אַבְרָהָם) تغییر میابد. از این رو در بخش اول داستان از ابرام و در بخش دوم از ابراهام نام برده می‌شود. نام همسر او نیز در بخش اول سارای و در بخش دوم سارا یا ساره است. ابرام به معنای پدر عالی بود و سپس به ابراهیم، یعنی پدر قوم تبدیل شد.[۲]

تارح دهمین نسل نوح اَبراهیم را به دنیا آورد. ابراهیم دارای دو برادر به نام‌های ناحور و هاران بود. هاران پدر لوط شد. هاران در شهر محل تولد خود اور کلدان از دنیا رفت. ابراهیم با سارا ازدواج کرد ولیکن سارا نازا بود. تارح با ابرام، سارا و لوط به سرزمین کنعان رفتند و در محلی به نام حران ساکن شدند و تارح (پدر ابراهیم) در ۴۲ سالگی از دنیا رفت (پیدایش ۱۱:۲۷ تا ۳۲).

خدا به ابراهیم ظاهر شد و به او گفت که از شهر خود خارج شود. بعد از اینکه او در حران که پدر او تارح در آنجا مرده بود ساکن شد خدا به او گفت که کشور خود و خانه پدر خود را ترک کرده و به سمت زمینی رود که خدا او را به قومی بزرگ تبدیل کند، او را بیامرزد، او را بزرگ کند، کسانی که او را بیامرزند بیامرزد و کسانی که او را لعن کنند نفرین کند (پیدایش ۱۲:۱ تا ۱۲:۳). بعد از دستور خدا، در سن ۷۵ سالگی ابرام به همراه همسر خود سارا، برادرزاده خود لوط و اموال و افرادی که به دست آورده بود به سمت سرزمین کنعان در شکیم (نابلوس امروزی) حرکت کرد.
سارا

در سرزمین کنعان قحطی شدیدی آمد. ابراهیم به همراه همسر خود و لوط و بقیه افرادش به سمت سرزمین مصر رفتند. در راه ابراهیم به سارا گفت که وانمود کند خواهر و نه همسر اوست تا مصریان او را برای رسیدن به همسرش نکشند (پیدایش ۱۲:۱۰ تا ۱۳). وقتی به مصر رسیدند شاهزادگان فرعون، زیبایی سارا را به فرعون خبر دادند و او را به قصر فرعون بردند. به ابراهیم نیز چیزهایی مانند «گاو، الاغ، خدمتکار مرد و زن، الاغ ماده و شتر» داده شد؛ ولیکن خدا به فرعون و افراد او بلاهای سختی فرستاد. (پیدایش ۱۲:۱۴ تا ۱۷). بعد از اینکه فرعون فهمید که سارا همسر ابراهیم و نه خواهر او است دیگر نخواست که سارا در قصر او باشد. او دستور داد که ابراهیم و افرادش مصر را ترک کنند و تمام چیزهای خود را نیز با خود ببرند (پیدایش ۱۲:۱۸ تا ۲۰).

بعد از اینکه ابراهیم و لوط به بیت‌ئیل و عای بازگشتند تعداد گله آن‌ها زیاد شده بود. این برای آن‌ها مشکلاتی ایجاد کرد و ابراهیم پیشنهاد کرد که لوط در مکانی جدا مستقر شود تا بین برادران اختلافی پیش نیاید. لوط تصمیم گرفت به شرق و اردن رود که زمین آب مناسبی داشت و او به سرزمین سُدوم وارد شد. ابراهیم به جنوب به سمت حبرون (الخلیل امروزی) رفت و در دره ممری ساکن شد و در آنجا مکانی برای عبادت خدا ساخت (پیدایش ۱۳:۱ تا ۱۸).

پیام خدا در خوابی به ابراهیم ظاهر شد و در آن به او وعده داده شد که نسل او مانند ستارگان بی‌شمار می‌شود. ابراهیم جشنی گرفت و خدا دربارهٔ زندانی شدن فرزندان او در مصر وعده داد. خدا به ابراهیم «سرزمین‌های قینیان و قَنِّزیان و قَدْمونیان و حِتّیان و فَرِزیان و رَفائِیان و اَمُوریان و کنعانیان و جرجاشیان و یبوسیان» را وعده داد. (پیدایش ۱۵:۱۹ و ۱۵:۲۰)

ابراهیم و سارا در فکر بودند که چگونه قرار است او پدر بسیاری ملت‌ها شود در صورتی که بعد از ۱۰ سال زندگی در کنعان هنوز هیچ فرزندی ندارد. سارا خدمتکار خود هاجر مصری را به ابراهیم داد تا با او بخوابد و از او بچه‌دار شود. این اتفاق بعدها در روابط سارا و هاجر تأثیر زیادی گذاشت (پیدایش ۱۶:۱ تا ۶).

هاجر با سارا دچار اختلاف شد و به سمت شور فرار کرد. در راه فرشته خدا بر او ظاهر شد و به او گفت که به سمت سارا بازگردد زیرا او فرزندی خواهد آورد «که مانند الاغی وحشی خواهد بود، دست او در جنگ با همه و دست همه در جنگ با او خواهد بود و او بر تمامی هم‌قبیله‌های خود برتری خواهد داشت». فرشته به او گفت که پسر خود را اسماعیل (ترکیب اسمع و یل به معنی خدا او را شنید یا خدا او را نام نهاد) نام دهد. هاجر بعد از این اتفاق خدا را «اَنْتَایل‌رُئی» خطاب کرد که به معنی این است که چشمان او باز شد بعد از اینکه خدا او را دید. بعد از این روز چاه آبی که این اتفاق در آنجا افتاد بِئَرلَحَیرُئی نام گرفت. او سپس دستور خدا را اجرا کرد و به ابراهیم بازگشت تا از او فرزندی به دنیا آورد. ابراهیم در این زمان ۸۶ سال داشت که اسماعیل به دنیا آمد. (پیدایش ۱۶:۷ تا ۱۶).

در سِفر پیدایش باب ۱۷ عهد خدا با ابرام که ۱۳ سال قبل آغاز شده بود تکمیل می‌شود. در این زمان ابرام ۹۹ سال دارد و خدا نام او را از «ابرام» (عبری: אַבְרָם) به «ابراهام» (عبری: אַבְרָהָם) به معنی پدر بسیاری از مردم تغییر می‌دهد «و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلکه نام تو ابراهام خواهد بود، زیرا که تو را پدر امت‌های بسیار گردانیدم.» پیدایش ۱۷:۵). در این زمان خدا به ابراهام دستور داد که دستور خدا را انجام دهد زیرا خدا به زودی فرزندی از همسر او سارا به وی خواهد داد. خدا به او گفت که تمامی مردان همراه او باید ختنه شوند و اگر ختنه نشوند عهد خدا با آن‌ها نخواهد بود. خدا نام سارا را به ساره تغییر می‌دهد و او را می‌آمرزد. بعد از این دستور ابراهیم بلافاصله تمام مردان همراه خود را از جمله پسر خود، اسماعیل را ختنه می‌کند (پیدایش ۱۷:۱ تا ۲۷).

بعد از این اتفاق در میانه یک روز ابراهیم در چادر خود در ممری نشسته بود. او به دور نگاه کرد که سه مرد را در هاله‌ای الهی دید. او به سمت آن‌ها رفته و به آن‌ها خوش‌آمد گفت. ابراهیم به درون چادر خود رفت و به خدمتکار خود گفت که گوساله‌ای بریان را آماده کند. او سفره‌ای برای آن‌ها زیر درخت پهن کرد و اما دید آن سه مرد به خوردن مشغول نشدند. پس از آنان وحشت کرد وگفت آیا شما غذا نمی‌خورید؟! و آنان گفتند نترس ما مأمورانی از جانب پروردگارت هستیم تا عذابی بر قومی طغیانگر (قوم لوط) فرود آوریم (پیدایش ۱۸:۱ تا ۸).

یکی از این مردها به ابراهیم گفت که در زمان بازگشت او به نزد ابراهیم در سال آینده او پسری از ساره خواهد داشت. ساره این را شنید و خندید زیرا فکر بچه‌دار شدن در سن او برایش خنده‌دار بود. مردها از ابراهیم دلیل خنده ساره را پرسیدند و در جواب به او گفتند که برای خدا هیچ کاری مشکل نیست. ساره که ترسیده بود خندیدن را انکار کرد.

بعد از غذا خوردن سه مرد بلند شدند. آن‌ها از دور دست به شهرهای سدوم و عموره نگاه کردند زیرا در این شهرها گناه بسیار زیاد بود و خدا قصد عذاب آن‌ها را داشت. به دلیل اینکه برادرزاده ابراهیم، لوط در سدوم و عموره زندگی می‌کرد خدا تصمیم خود به عذاب این شهرها را به او آشکار کرد. در این زمان دو مرد به سمت سدوم حرکت کردند. ابراهیم از خدا درخواست کرد که اگر در این شهر ده مرد صالح باشند آن‌ها را عذاب نکند. خدا گفت اگر در این شهر ۱۰ مرد صالح باشند آن‌ها را عذاب نخواهد کرد (پیدایش ۱۸:۱۷ تا ۳۳).

بعد از اینکه دو فرشته به سدوم رسیدند قصد داشتند در میدان اصلی شهر بخوابند؛ ولیکن لوط به نزد آن‌ها رفت و اصرار کرد که شب را در منزل او بمانند. گروهی از مردان بیرون خانه لوط جمع شدند و درخواست کردند که آن دو را بیرون آورد تا بتوانند آن‌ها را «بشناسند». (در ادبیات کتاب مقدس منظور از شناختن برقراری ارتباط جنسی است) ولیکن لوط این را رد کرد و به آن‌ها گفت که با دو دختر باکره او باشند. آن‌ها این را رد کرده و تلاش کردند که در خانه او را بشکنند تا به مردان دسترسی یابند. در این زمان سرنوشت آن‌ها قطعی شد (پیدایش ۱۹:۱۲ و ۱۳).

صبح روز بعد ابراهیم بیدار شد و از دور دست به سمت سدوم و عموره نگاه کرد. او از دور دود بسیاری زیادی که مانند دود شعله بود دید و فهمید که در آن شهرها حتی ۱۰ مرد صالح نیز وجود نداشته‌است (پیدایش ۱۸:۳۲).

سارا از بی فرزندی رنج می‌برد. برای ابراهیم ندا آمد که صاحب فرزندی خواهی شد. (پیدایش ۱۸:۱۴) ابراهیم تعجب کرد و پرسید در این سن که من و سارا داریم، چگونه باردار می‌شویم؟ چند سال پس از تولد اسماعیل، خداوند اسحاق را به ابراهیم و سارا داد. (پیدایش ۲۱:۲) نام او را به این سبب اسحاق قرار دادند که سارا در زمان شنیدن وعده فرزنددار شدن خندیده بود و اسحاق به عبری به معنی خندیدن است.

خدا به ابراهیم دستور داد که پسر خود اسحاق را در سرزمین موریا قربانی کند. ابراهیم سه روز راه رفت تا به زمینی که خدا دستور قربانی داده بود رسید. او به خدمتکاران دستور داد پایین بمانند و خود به همراه اسحاق به بالای کوه رفت. در زمانی که ابراهیم نزدیک بود پسر خود را قربانی کند فرشته خدا بر او پدیدار شد و به او قوچی داد تا به جای پسرش قربانی کند. به دلیل تسلیم شدنش در برابر امر خدا، دوباره وعده الهی نسبت به او تأیید شد. بعد از این اتفاق ابراهیم به بِئَر شَبَع رفت (پیدایش ۲۲:۱ تا ۱۹).

سارا در سن ۱۲۷ سالگی مرد و ابراهیم او را در غار ابراهیمی دفن کرد. بعد از مرگ سارا، ابراهیم همسر دیگری به نام قطوره گرفت و از او شش پسر به دنیا آمد: زمران، یقشان، مَدان، مِدیان، یشباق و شوحا (پیدایش ۶:۲۵ تا ۱).

ابراهیم ۱۷۵ سال زندگی کرد و در سن پیری وفات یافت. دو پسر او اسماعیل و اسحاق او را در غار مکفیله در صحرای عفرون بن صوحارحتی دفن کردند (پیدایش ۲۵:۷ تا ۱۰).

سِفر یتزیرا (סֵפֶר יְצִירָה) (کتاب فرمگیری) که با نام هخالوت یتزیرا نیز شناخته می‌شود یکی از قدیمیترین کتاب‌های عرفانی یهودی است. ریشه این کتاب معلوم نیست ولیکن پیروان کابالا اعتقاد دارند که ابراهیم نبی نویسنده آن است. سِفر یتزیرا ۳۲ مسیر حکمت را بیان می‌کند که از ۱۰ سفیروت و ۲۲ حرف عبری تشکیل شده‌است.

در تلمود بابلی داستان عجیبی در مورد این که شاگردان یهودا هناسی، رب حنینا و رب هوشایا در زمان شبات با استفاده از سفر یتزیرا برای خود یک گاو درست کرده و می‌خوردند وجود دارد. پیروان کابالا اعتقاد دارند که ابراهیم نیز از این روش برای ایجاد گاو برای آن سه فرشته استفاده کرده‌است. تمامی داستانهای ماورا طبیعه مربوط به حاخام‌ها از این کتاب کمک گرفته‌است.

ابراهیم یکی از مهمترین پیامبران در قرآن است. در قرآن سوره‌ای به نام او وجود دارد و نام او ۶۹ بار ذکر شده‌است. در قرآن تسلیم شدن ابراهیم در برابر امر خدا نمونه‌ای از مؤمن کامل است. بر اساس قرآن (بقره ۱۲۴ تا ۱۳۴) ابراهیم خانه کعبه را به همراه پسر خود اسماعیل باسازی کرد. قرآن در آیه ۱۲۵ سوره نساء، ابراهیم را «خلیل‌الله» (یعنی دوست خدا) خوانده‌است.همچنین در اسلام ابراهیم،نبی[۳]رسول[۴] و اولوالعزم[۵]می باشد.

نحوه به دنیا آمدن ابراهیم در قرآن به‌طور کامل نیامده اما در دیگر کتاب‌های اسلامی ولادت ابراهیم آمده‌است. نام پدر ابراهیم در قرآن ذکر نشده‌است؛ اما نام پدر ابراهیم در عهد عتیق تارح (تارخ) آمده‌است. در قرآن او فردی به نام «آزر» را پدر (با لفظ اب و نه والدی) خطاب می‌کند؛ اما در منابع اسلامی، خصوصاً منابع شیعه استدلال شده‌است که این فرد پدر تنی ابراهیم نیست؛ یا پدر ناتنی او و شوهر مادر اوست، یا عمو یا حتی پدربزرگ مادری او. به هر حال کسی بوده‌است که ابراهیم نزد او زندگی می‌کرده‌است.[۶] اولین داستان مربوط به ابراهیم در قرآن، تلاش او برای متقاعد کردن آزر به ترک بت‌پرستی است. ابراهیم به آزر گفت که او از طرف خدا پیامی دریافت کرده‌است و او نباید اشیایی را که نمی‌توانند ببینند و بشنوند بپرستد.

ابراهیم آزر را از عذاب شدیدی که خدا برای کافران آماده کرده‌است برحذر داشت؛ ولیکن آزر حرف او را رد و او را تهدید به اخراج از خانه یا به تعبیر برخی سنگسار شدن کرد.[۷] ابراهیم از نزد او رفت و گفت که برای او از خدا تقاضای بخشش خواهد کرد و چون قول داده بود، به قول خود نیز عمل کرد[۸]؛ اما پس از اینکه مشخص شد که آزر به هیچ قیمتی حاضر نیست دست از شرک بردارد و برای هیچ پیامبری جایز نیست برای افراد مشرک تقاضای بخشش کند از او بیزاری جست.[۹] اتفاقاً یکی از شواهدی که ثابت می‌کند آزر پدر تنی (والد) ابراهیم نبوده‌است همین موضوع است. زیرا در قرآن دعای ابراهیم در اواخر عمر او آورده شده‌است. در این دعا ابراهیم خدا را به خاطر دادن اسماعیل و اسحاق در سنین سالمندی سپاس می‌گوید و می‌ستاید. بعد می‌گوید: رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ: یعنی خدایا مرا، و پدر و مادرم را و تمام اهل ایمان را روز قیامت بیامرز[۱۰] این جمله نشان می‌دهد که استغفار ابراهیم برای پدرش جایز بوده، زیرا او کسی غیر از آزر است. البته در قرآن استفاده از لفظ «اب» برای عمو سابقه دارد؛ مانند آیه ۱۳۳ سوره بقره قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً: «فرزندان یعقوب به او گفتند ما خداوند تو و خداوند پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، خداوند یگانه را می‌پرستیم» و این را می‌دانیم که اسماعیل عموی یعقوب بود نه پدر او.

قرآن مشخصاً مردم زمان ابراهیم را بت‌پرست می‌خواند. ابراهیم تصمیم گرفت که به مردم درسی بدهد. او تمامی بت‌ها را شکست و تنها بت بزرگ را باقی گذاشت. بعد از بازگشت مردم از یکدیگر پرسیدند که چه شده‌است تا اینکه بعضی یاد آوردند که جوانی به نام ابراهیم از بت‌ها بد می‌گفت. بعد از اینکه ابراهیم حاضر شد، مردم از او سؤال کردند که با بت‌ها چه کرده‌است و او پاسخ داد که چرا از بت بزرگ نمی‌پرسند. مردم پاسخ دادند که این بت قابلیت شنیدن و حرف زدن ندارد و ابراهیم گفت که پس چرا او را پرستش می‌کنید. مردم که شرمسار شده بودند تصمیم گرفتند او را به درون آتش بیندازند.

محل مرتفعی را آماده کردند تا نمرود از آنجا منظره سوزاندن ابراهیم را تماشا کند. نمرودیان برای انداختن ابراهیم در آتش دچار مشکل شدند چون نمی‌توانستند با این آتش عظیم به آن نزدیک شوند تا ابراهیم را در آن افکنند، لذا به فکر ساختن منجنیق افتادند.

جبرئیل در آن وقت بر ابراهیم نازل شد و گفت؛ ابراهیم! آیا حاجت و درخواستی داری من برآورده سازم؟

ابراهیم جواب داد؛ «به تو احتیاجی ندارم، خدا کافی و کفیل من است»[۱۱]

جبرئیل گفت: پس از خدا بخواه تا نجاتت دهد.

ابراهیم گفت «همین که او مرا در این حال می‌بیند کافی است.» و گفت: «ای خدای بزرگ! ای خدای یکتا و بی‌همتا و بی‌نیاز که نه پدر کسی هستی و نه فرزند کسی، و نه نظیر و همتایی داری، به لطف و کرمت مرا از آتش نجات بده.»[۱۲][۱۳][۱۴] خدا به آتش دستور داد سرد شود و برای او بی‌خطر گردد. ابراهیم آسیب ندید ولیکن مردم همچنان به اذیت او ادامه دادند. قرآن اشاره می‌کند که آن‌ها خسران بزرگتر را به دست آوردند.

بنابر روایت دیگر، به آتش افکندن ابراهیم پس از شکستن بتها و مجادله وی با فرمانروای عصر بود، که در طی آن ابراهیم او را با بیان توانایی پروردگار بر زنده کردن و میراندن موجودات و طلوع خورشید از مشرق و غروب آن در مغرب، مغلوب و مبهوت ساخت.[۱۵][۱۶] موضوع این مجادله به صورتی شبیه به قرآن در روایات یهودی نیز آمده‌است بنابر روایت‌هایی، ابراهیم ۷ یا ۴۰ یا ۵۰ روز در آتش ماند.[۱۷]

طبری روایتی ذکر کرده‌است که بنابر آن چون ابراهیم بی‌گزند از آتش نجات یافت، نمرود به عظمت پروردگار او اقرار کرد و قربانی داد و ابراهیم را آزاد ساخت.[۱۸]

بعد از این اتفاق ابراهیم با حاکمی ظالم که خود را خدا می‌دانست بحث کرد. ابراهیم به پادشاه غلط بودن کارهایش را نشان داد ولیکن او همچنان پیام ابراهیم را رد کرد. ابراهیم سپس این سرزمین را به همراه لوط و بقیه افراد خود ترک کرد و به سمت ارض مقدس رفت. ابراهیم از همسر دوم خود پسری به نام اسماعیل دارا شد. لوط توسط خدا پیامبر شد و از ابراهیم جدا شد و به سمت شهرهای فاسد رفت.

در کتب آسمانی آمده‌است که خدا به ابراهیم دستور داد که یگانه فرزندش را قربانی کند. اما در اینکه فرمان ذبح در مورد کدام فرزند ابراهیم بوده‌است، منابع اسلامی با تورات اختلاف دارد. چراکه روایات «اسماعیل» را به عنوان فرد ذبیح معرفی می کنند اما تورات «اسحاق» را.[۱۹]

خدا به ابراهیم دستور داد اسماعیل خود را قربانی کند. این امتحانی بسیار بزرگ برای او بود که خدا از او خواست تنها پسر خود را قربانی کند. وقتی ابراهیم به پسر خود این امتحان را گفت او آن را با خرسندی قبول کرد. این به ابراهیم نشان داد که پسرش نیز کاملاً تسلیم امر خداست. ابراهیم پسر خود را خواباند و در حالی که می‌خواست او را قربانی کند خدا به او گفت که از امتحان الهی موفقیت‌آمیز بیرون آمده‌است.

اسماعیل پیامبر شد و به سرزمین اعراب رفت. خداوند به ابراهیم اسحاق را عطا کرد و او نیز مانند اسماعیل پیامبر شد. دو فرشته عذاب قوم لوط به سمت ابراهیم رفتند و ابراهیم برای آنان غذا تهیه کرد. دو فرشته به او گفتند که او دارای نوه‌ای به نام یعقوب خواهد شد. سارا گفت که چگونه ممکن است که او فرزندی داشته باشد در حالی که او و همسرش بسیار سالمند هستند. فرشتگان گفتند که برای خدا هر چیزی آسان است.

ابراهیم دستور یافت که خانه کعبه را در مکه به همراه پسر خود اسماعیل بنا کند. خدا با ابراهیم و اسماعیل عهد کرد که خدا خانه کعبه را پاکیزه می‌کند و آن را به صورت مکان پرستش قرار می‌دهد. ابراهیم دعا کرد که خدا شهر مکه را شهری مقدس کند و آن را امن نگه دارد و به مردم مؤمن آن روزی بدهد. خدا به او گفت که به مؤمنین آن شهر پاداش داده و مردم کافر آن شهر را مجازات خواهد کرد. ابراهیم سال‌های پایانی عمر خود را با نوه خود یعقوب گذراند ولیکن به پسر خود اسماعیل نیز در مکه سر می‌زد.

مسلمانان اعتقاد دارند که بخشی از مراسم حج تلاش هاجر را برای پیداکردن آب برای فرزند خود اسماعیل یادآوری می‌کند. هاجر در آن هنگام که از نزد ابراهیم رفته بود، هفت بار بین صفا و مروه دوید تا برای اسماعیل آب پیدا کند و وقتی موفق نشد خداوند چاه زمزم را بر او آشکار کرد و اسماعیل و هاجر به واسطه نوشیدن آب از آن چاه از مرگ نجات یافتند.

در بین روایت کتاب پیدایش و قرآن تفاوت‌هایی وجود دارد:
سارا

از تفاوت‌های مهم دید اسلامی و دید یهودی-مسیحی در مورد محل پاران است. در کتاب پیدایش ذکر شده‌است که هاجر پس از جداشدن از ابراهیم به سمت پاران رفت و در آنجا خدا به او کمک کرد و او و اسماعیل را از مرگ نجات داد. مسلمانان اعتقاد دارند که پاران (فاران) شهر مکه امروزی است ولیکن یهودیان اعتقاد دارند که فاصله بین کنعان و مکه بسیار بیشتر از آن است که بتواند توسط هاجر و اسماعیل طی شده باشد. آن‌ها همچنین اعتقاد دارند که رفت و برگشت ابراهیم و سر زدن او به پاران نشان‌دهنده نزدیک بودن این محل به کنعان دارد در حالی که فاصله مکه تا کنعان زیاد است.[۲۸]

یکی از اختلاف‌های اصلی بین اسلام و یهودیت در مسئله ارث بردن اسماعیل از ابراهیم است. بعضی از مسلمانان عقیده دارند که دلیلی که در دین یهودیت امروزی نسل از طریق مادر و نه از طریق پدر منتقل می‌شود توجیه وارث ندانستن اسماعیل است. به‌طور کلی دید متون یهودی نسبت به اسماعیل بسیار منفی است. همچنین چون خدا وعده ارض مقدس را به فرزندان ابراهیم می‌دهد و در زمان مرگ ابراهیم اسحاق و اسماعیل هر دو فرزند او خوانده می‌شوند زندگی فرزندان اسماعیل در آن منطقه (نیل تا فرات) نیز این عهد را برآورده می‌کند.[۲۹]

نام‌ها و صفات بیان شده در قرآن

اِسرافیل • جَبرَئیل (جِبریل، روح‌الأمین) و روح‌القُدُس • عِزرائیل (مَلَک‌ُالموت) • میکائیل (میکال) • هاروت و ماروت • فرشته روح

اِبلیس یا شَیطان • عِفریت

حورٌ عین • غِلمان و وِلدان

آدم • اِبراهیم (خلیل‌الله) • اِدریس • اِسحاق • اِسماعیل (ذبیح‌الله) • اِلیاس (اِلیاسین) • اَلْیَسَع • اَیّوب • داوود • ذوالکِفل • زَکریّا • سُلیمان • شُعیب • صالِح • عُزَیر • عِمران بن ماثان (پدر مریم) • عیسیٰ مَسیح (روح‌الله) • لوط • محمّد یا احمد • موسیٰ (کلیم‌الله) • نوح • هارون • هود • یَحییٰ • یَعقوب (اسرائیل) • یوسُف • یونُس (ذو النّون، صاحِبِ الحوت)

اِرمیا بن حلقیّا • سَموئیل (اُشْموئیل) • یوشَع بن نون

ذو القَرنَین • طالوت • لُقمان • مَریَم

آسیة بنت مزاحم (همسر فرعون‏) • آصِف بن بَرخیا • بِلقیس (ملکه سَبَأ) • بِنیامین • جادوگران فرعون • حَبیب نَجّار (مؤمن آل‌یاسین‏) • خِضر • شَمعون الصَّفا (شمعون فطرس) • کالِب بن یوفَنّا (همراه یوشع) • مؤمن آل‌فرعون (حزبیل/حزقیل بن صبورا)

آزَر (عموی ابراهیم) • جالوت • سامِریّ • فِرعون • قارون • هامان

ابرهه • بُختُ‌نَصَّر • بَرصیصا • بَلعَم باعورا • پوتیفار (عزیز مصر) • پولس • زُلِیخا یا راعیل (زن عزیز مصر) • شَدّاد • شَمعون بن یعقوب‏ • قاتلان ناقه صالح (قدار بن سالف و مصدع بن دهر (مصدع بن مهرج)) • نمرود • ولید بن ریّان یا آمنحوتپ چهارم آخِناتون (پادشاه مصر زمان یوسف)

ابولَهَب • زید بن حارثه

اِلیصابات یا ایشاع (همسر زکریّا) • حَوّا (همسر آدم) • ساره (همسر ابراهیم، مادر اسحاق) • صَفورا (همسر موسی) و لیّا (خواهر صفورا) • کُلثُم یا کُلثوم (خواهر موسی) • هابیل (پسر آدم) • یوکابِد (مادر موسی) • دختران لوط (ریثا، زعورا و…)

ابیونا (مادر ابراهیم) • پسر لقمان • تارَح یا تارَخ (پدر ابراهیم) • حَنّة (حَنّا) بنت فاقوذ (مادر مریم) • دختران محمد • راحیل (همسر یعقوب) • رَحمه (همسر ایّوب) • شمخا بنت أنوش (مادر نوح) • عِمران (پدر موسی) • لمِک بن مَتْوشَلَخ (پدر نوح) • هاجَر (همسر ابراهیم، مادر اسماعیل)

آزَر (پدر ابراهیم) • اُمّ‌جَمیل (زن ابولهب) • قابیل (پسر آدم) • کنعان یا یام (پسر نوح) • والِهه یا واهِله (همسر لوط) • والِعه یا واعِله (همسر نوح) • همسران محمد • برادران یوسُف • فرزند سلیمان (جسد مرده) • فرزندان ایّوب

اصحاب رَسّ • رومیان • قُریش • بنی‌اسرائیل • عرب و عجم • قوم اِلیاس (اِلیاسین) • قوم ابراهیم • قوم تُبَّع • قوم ثَمود (قوم صالح، اصحاب حِجر) • قوم شُعیب (اصحاب مَدیَن (اهل مدین) و اصحاب اَیکه) • قوم سَبَأ • قوم عاد (قوم هود) • قوم لوط (مؤتفکات) • قوم نوح • قوم یونُس • یأجوج و مأجوج

ایرانیان • بنی امیه • بنی قُریظه • بنی قَینُقاع • بنی نَضیر • بنی‌هاشم • عمالقه

اسباط • اسباط بنی‌اسرائیل • اصحاب اخدود • اصحاب الجنة (صاحبان باغ سوخته) • اصحاب سبت • اصحاب سفینه نوح • اصحاب فیل • اصحاب القریة (اصحاب یاسین) • اصحاب کهف و رقیم • اهل‌بیت • اهل یَثرب یا اهل مدینه • حواریان (انصار عیسی) • نقبای بنی‌اسرائیل
آل‌ابراهیم • آل‌داوود • آل‌عمران • آل‌لوط • آل‌موسی و آل‌هارون • آل‌یعقوب • اهل نوح • پیامبران اولوا العَزْم

اصحاب صُفّه • اصحاب عقبه • اهل قبا • اهل مکّه • امت اسلام (امت محمد) • اوس و خزرج • مهاجرین و انصار • حزب‌الله • قبطیان (آل‌فرعون، قوم فرعون)

اهل ذِمّه • اهل کتاب • صابئان • کافران • مَجوس (زرتشتیان) • مسلمانان • مشرکان • منافقان • نصاری (اهل انجیل، مسیحیان) • یهود • اَحبار (عالمان یهود) • رَبّانیّون (عالمان دین) • رَهبان (عابدان و زاهدان مسیحی) • قِسّیسین (عالمان مسیحی)

اَحقاف • ارض مقدس(فلسطین و شام) • ارم • باب حطه • بابِل • بَدر • حِجر • حُنَین • رَسّ • سَبَأ • طور سینا (طور سینین، کوه طور) • عرفات و مشعر الحرام • کعبه (بیت الحرام، بیت العتیق) • کوه جودی • کوه صفا و مروه • مجمع البحرین • مَدیَن • مدینه (پیشتر یَثرب) • مسجد الأقصیٰ • مسجد الحرام • مسجد ضِرار • مِصر • مقام ابراهیم • مَکّه (بَکّه، بَلَد الأمین، اُمّ‌القریٰ) • مؤتفکة (سدوم) • وادیِ طُویٰ

انطاکیه (انتاکیه) • ایله • بهشت شَدّاد • بیت المقدس و اریحا • بین‌النهرین • حِجْرِ اِسماعیل و حَجَرُ الأسوَد • حُدَیبیّه • دار الندوة • رود اردن • رود فلسطین • رود نیل • سدِّ ذو القَرنین • سدّ مَأرِب • صحرای سینا و تیه • طائف • غار حَرا و غار ثور • غار اصحاب کهف • مسجد قُبا و مسجد النبی • نینوا • کنعان

بیعه (کلیسا) • صَلات (کنیسه، کنشت) • صومعه (دِیر) • مِحراب • مسجد

اِنجیل عیسی • تورات (صُحُف موسی) • زَبور داوود • صُحُف ابراهیم • قَرآن محمّد

ابابیل • سگ اصحاب کهف • شتر صالح • گاو بنی اسرائیل و گوساله سامری • ماهی یونس • هدهد سلیمان

الواح موسی • تابوت بنی اسرائیل (صندوق عهد) • تخت بلقیس • درخت ممنوعه آدم • صور اسرافیل • عصای موسی • کشتی نوح • مائده آسمانی حواریون

بَعل • لات، عُزّیٰ و مَنات • وَدّ، سُواع، یَغوث، یَعوق و نَسر • (جِبت و طاغوت • اَنصاب)

حجةالوداع • صلح حدیبیه • عمرةالقضا • غدیر خم • غزوه اُحُد • غزوه اَحزاب (خندق) • غزوه بَدر • غزوه تبوک • غزوه حُنَین • غزوه خیبر • فتح المبین • فتح مکه • لیلةالمبیت • ماجرای افک • مباهله • یوم‌الدار

Sara, Sarah und Sahra sind weibliche Vornamen.

Der semitische Name Sara oder Sarah geht in jüdischer und christlicher Tradition in der Regel auf die biblische Gestalt Sarai (hebräisch: שָׂרַי) zurück (Gen 11,29 EU), Abrahams Frau, die von Elohim (Gott) in Sarah (hebräisch: שָׂרָה) umbenannt wurde (Gen 17,15 EU). Sie gilt als eine der Erzmütter Israels. Der (hebräische) Name Sara bedeutet Fürstin oder Herrin, auch Prinzessin.

Davon zu unterscheiden ist der indoeuropäische (aramäisch-persische) Name Sahra. In der ugaritischen und aramäischen Religion wurde der Mondgott wie auch der „Morgenstern“ (die Venus) mit Namen Sahra verehrt. Da die Venus als Morgen- und Abendstern eine weibliche Gottheit verkörpert, erhielt die Venus auch den Beinamen Herrin des Himmels.[1]

In der Zeit des Nationalsozialismus ab 1938 wurden kraft der Namensänderungsverordnung alle jüdischen Frauen und Mädchen gezwungen, zusätzlich den Namen Sara anzunehmen, wenn sie nicht bereits einen Vornamen trugen, der in Nazi-Deutschland als „typischer jüdischer Name“ angesehen wurde.

Als Rufname war der Name vor den 1970er Jahren kaum verbreitet, dann nahm seine Popularität kontinuierlich zu. Ab Mitte der 1980er Jahre bis Mitte der 2000er Jahre war der Name unter den zehn am häufigsten vergebenen weiblichen Vornamen in Deutschland. In den 1990er Jahren war er sogar zweimal auf Platz eins der Häufigkeitsstatistik. Seit der zweiten Hälfte der 2000er Jahre hat seine Popularität etwas nachgelassen.[2]
سارا

Namenstage sind der 13. Juli für Sara die Einsiedlerin[3] und der 9. Oktober für die Erzmutter Sara[4].

Folgende Werke in Literatur und Film haben eine Frau namens Sara oder Sarah als Titelfigur:

Sara, Sarah und Sahra sind weibliche Vornamen.

Der semitische Name Sara oder Sarah geht in jüdischer und christlicher Tradition in der Regel auf die biblische Gestalt Sarai (hebräisch: שָׂרַי) zurück (Gen 11,29 EU), Abrahams Frau, die von Elohim (Gott) in Sarah (hebräisch: שָׂרָה) umbenannt wurde (Gen 17,15 EU). Sie gilt als eine der Erzmütter Israels. Der (hebräische) Name Sara bedeutet Fürstin oder Herrin, auch Prinzessin.

Davon zu unterscheiden ist der indoeuropäische (aramäisch-persische) Name Sahra. In der ugaritischen und aramäischen Religion wurde der Mondgott wie auch der „Morgenstern“ (die Venus) mit Namen Sahra verehrt. Da die Venus als Morgen- und Abendstern eine weibliche Gottheit verkörpert, erhielt die Venus auch den Beinamen Herrin des Himmels.[1]

In der Zeit des Nationalsozialismus ab 1938 wurden kraft der Namensänderungsverordnung alle jüdischen Frauen und Mädchen gezwungen, zusätzlich den Namen Sara anzunehmen, wenn sie nicht bereits einen Vornamen trugen, der in Nazi-Deutschland als „typischer jüdischer Name“ angesehen wurde.

Als Rufname war der Name vor den 1970er Jahren kaum verbreitet, dann nahm seine Popularität kontinuierlich zu. Ab Mitte der 1980er Jahre bis Mitte der 2000er Jahre war der Name unter den zehn am häufigsten vergebenen weiblichen Vornamen in Deutschland. In den 1990er Jahren war er sogar zweimal auf Platz eins der Häufigkeitsstatistik. Seit der zweiten Hälfte der 2000er Jahre hat seine Popularität etwas nachgelassen.[2]
سارا

Namenstage sind der 13. Juli für Sara die Einsiedlerin[3] und der 9. Oktober für die Erzmutter Sara[4].

Folgende Werke in Literatur und Film haben eine Frau namens Sara oder Sarah als Titelfigur:

Sara, Sarah und Sahra sind weibliche Vornamen.

Der semitische Name Sara oder Sarah geht in jüdischer und christlicher Tradition in der Regel auf die biblische Gestalt Sarai (hebräisch: שָׂרַי) zurück (Gen 11,29 EU), Abrahams Frau, die von Elohim (Gott) in Sarah (hebräisch: שָׂרָה) umbenannt wurde (Gen 17,15 EU). Sie gilt als eine der Erzmütter Israels. Der (hebräische) Name Sara bedeutet Fürstin oder Herrin, auch Prinzessin.

Davon zu unterscheiden ist der indoeuropäische (aramäisch-persische) Name Sahra. In der ugaritischen und aramäischen Religion wurde der Mondgott wie auch der „Morgenstern“ (die Venus) mit Namen Sahra verehrt. Da die Venus als Morgen- und Abendstern eine weibliche Gottheit verkörpert, erhielt die Venus auch den Beinamen Herrin des Himmels.[1]

In der Zeit des Nationalsozialismus ab 1938 wurden kraft der Namensänderungsverordnung alle jüdischen Frauen und Mädchen gezwungen, zusätzlich den Namen Sara anzunehmen, wenn sie nicht bereits einen Vornamen trugen, der in Nazi-Deutschland als „typischer jüdischer Name“ angesehen wurde.

Als Rufname war der Name vor den 1970er Jahren kaum verbreitet, dann nahm seine Popularität kontinuierlich zu. Ab Mitte der 1980er Jahre bis Mitte der 2000er Jahre war der Name unter den zehn am häufigsten vergebenen weiblichen Vornamen in Deutschland. In den 1990er Jahren war er sogar zweimal auf Platz eins der Häufigkeitsstatistik. Seit der zweiten Hälfte der 2000er Jahre hat seine Popularität etwas nachgelassen.[2]
سارا

Namenstage sind der 13. Juli für Sara die Einsiedlerin[3] und der 9. Oktober für die Erzmutter Sara[4].

Folgende Werke in Literatur und Film haben eine Frau namens Sara oder Sarah als Titelfigur:

Sara, Sarah und Sahra sind weibliche Vornamen.

Der semitische Name Sara oder Sarah geht in jüdischer und christlicher Tradition in der Regel auf die biblische Gestalt Sarai (hebräisch: שָׂרַי) zurück (Gen 11,29 EU), Abrahams Frau, die von Elohim (Gott) in Sarah (hebräisch: שָׂרָה) umbenannt wurde (Gen 17,15 EU). Sie gilt als eine der Erzmütter Israels. Der (hebräische) Name Sara bedeutet Fürstin oder Herrin, auch Prinzessin.

Davon zu unterscheiden ist der indoeuropäische (aramäisch-persische) Name Sahra. In der ugaritischen und aramäischen Religion wurde der Mondgott wie auch der „Morgenstern“ (die Venus) mit Namen Sahra verehrt. Da die Venus als Morgen- und Abendstern eine weibliche Gottheit verkörpert, erhielt die Venus auch den Beinamen Herrin des Himmels.[1]

In der Zeit des Nationalsozialismus ab 1938 wurden kraft der Namensänderungsverordnung alle jüdischen Frauen und Mädchen gezwungen, zusätzlich den Namen Sara anzunehmen, wenn sie nicht bereits einen Vornamen trugen, der in Nazi-Deutschland als „typischer jüdischer Name“ angesehen wurde.

Als Rufname war der Name vor den 1970er Jahren kaum verbreitet, dann nahm seine Popularität kontinuierlich zu. Ab Mitte der 1980er Jahre bis Mitte der 2000er Jahre war der Name unter den zehn am häufigsten vergebenen weiblichen Vornamen in Deutschland. In den 1990er Jahren war er sogar zweimal auf Platz eins der Häufigkeitsstatistik. Seit der zweiten Hälfte der 2000er Jahre hat seine Popularität etwas nachgelassen.[2]
سارا

Namenstage sind der 13. Juli für Sara die Einsiedlerin[3] und der 9. Oktober für die Erzmutter Sara[4].

Folgende Werke in Literatur und Film haben eine Frau namens Sara oder Sarah als Titelfigur:

Sara, Sarah und Sahra sind weibliche Vornamen.

Der semitische Name Sara oder Sarah geht in jüdischer und christlicher Tradition in der Regel auf die biblische Gestalt Sarai (hebräisch: שָׂרַי) zurück (Gen 11,29 EU), Abrahams Frau, die von Elohim (Gott) in Sarah (hebräisch: שָׂרָה) umbenannt wurde (Gen 17,15 EU). Sie gilt als eine der Erzmütter Israels. Der (hebräische) Name Sara bedeutet Fürstin oder Herrin, auch Prinzessin.

Davon zu unterscheiden ist der indoeuropäische (aramäisch-persische) Name Sahra. In der ugaritischen und aramäischen Religion wurde der Mondgott wie auch der „Morgenstern“ (die Venus) mit Namen Sahra verehrt. Da die Venus als Morgen- und Abendstern eine weibliche Gottheit verkörpert, erhielt die Venus auch den Beinamen Herrin des Himmels.[1]

In der Zeit des Nationalsozialismus ab 1938 wurden kraft der Namensänderungsverordnung alle jüdischen Frauen und Mädchen gezwungen, zusätzlich den Namen Sara anzunehmen, wenn sie nicht bereits einen Vornamen trugen, der in Nazi-Deutschland als „typischer jüdischer Name“ angesehen wurde.

Als Rufname war der Name vor den 1970er Jahren kaum verbreitet, dann nahm seine Popularität kontinuierlich zu. Ab Mitte der 1980er Jahre bis Mitte der 2000er Jahre war der Name unter den zehn am häufigsten vergebenen weiblichen Vornamen in Deutschland. In den 1990er Jahren war er sogar zweimal auf Platz eins der Häufigkeitsstatistik. Seit der zweiten Hälfte der 2000er Jahre hat seine Popularität etwas nachgelassen.[2]
سارا

Namenstage sind der 13. Juli für Sara die Einsiedlerin[3] und der 9. Oktober für die Erzmutter Sara[4].

Folgende Werke in Literatur und Film haben eine Frau namens Sara oder Sarah als Titelfigur:

سارا (به عبری: שרה) نامی برگرفته از زبان عبری می‌باشد. سارا به معنای شاهزاده خانم[۱] و زن بلندمرتبه به‌کار می‌رود. سارا در زبان فارسی به معنای خالص و پاک است. در کتاب‌های مقدس ادیان ابراهیمی، «سارا»، همسر ابراهیم و مادر اسحاق معرفی شده‌است.

استفاده گسترده از نام «سارا» به دلیل اهمیت آن برای پیروان ادیان ابراهیمی می‌باشد. از سارا، همسر ابراهیم در تورات، عهد عتیق، کتاب مقدس و قرآن نام برده شده‌است.

سارا نامی پرکاربرد در اروپا، آمریکای شمالی، آسیا و به‌خصوص در خاورمیانه می‌باشد، بطوریکه در رده ۱۰ نام برگزیده برای نوزادان دختر در جهان به‌شمار می‌آید.

در آلمان نازی، یهودیان زن است که به‌طور معمول یهودی نام بود برای اضافه کردن سارا تا ژانویه ۱۹۳۹ مجبور شدند.

سارا بیوتی کرنر

سارا

سارا بیوتی کرنر(سری ویدئو های ایده ای برای دختران نوجوان)

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Sarah (given name)». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۱ بهمن ۱۳۸۹.

سارا (به عبری: שרה) نامی برگرفته از زبان عبری می‌باشد. سارا به معنای شاهزاده خانم[۱] و زن بلندمرتبه به‌کار می‌رود. سارا در زبان فارسی به معنای خالص و پاک است. در کتاب‌های مقدس ادیان ابراهیمی، «سارا»، همسر ابراهیم و مادر اسحاق معرفی شده‌است.

استفاده گسترده از نام «سارا» به دلیل اهمیت آن برای پیروان ادیان ابراهیمی می‌باشد. از سارا، همسر ابراهیم در تورات، عهد عتیق، کتاب مقدس و قرآن نام برده شده‌است.

سارا نامی پرکاربرد در اروپا، آمریکای شمالی، آسیا و به‌خصوص در خاورمیانه می‌باشد، بطوریکه در رده ۱۰ نام برگزیده برای نوزادان دختر در جهان به‌شمار می‌آید.

در آلمان نازی، یهودیان زن است که به‌طور معمول یهودی نام بود برای اضافه کردن سارا تا ژانویه ۱۹۳۹ مجبور شدند.

سارا بیوتی کرنر

سارا

سارا بیوتی کرنر(سری ویدئو های ایده ای برای دختران نوجوان)

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Sarah (given name)». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۱ بهمن ۱۳۸۹.

سارا (به عبری: שרה) نامی برگرفته از زبان عبری می‌باشد. سارا به معنای شاهزاده خانم[۱] و زن بلندمرتبه به‌کار می‌رود. سارا در زبان فارسی به معنای خالص و پاک است. در کتاب‌های مقدس ادیان ابراهیمی، «سارا»، همسر ابراهیم و مادر اسحاق معرفی شده‌است.

استفاده گسترده از نام «سارا» به دلیل اهمیت آن برای پیروان ادیان ابراهیمی می‌باشد. از سارا، همسر ابراهیم در تورات، عهد عتیق، کتاب مقدس و قرآن نام برده شده‌است.

سارا نامی پرکاربرد در اروپا، آمریکای شمالی، آسیا و به‌خصوص در خاورمیانه می‌باشد، بطوریکه در رده ۱۰ نام برگزیده برای نوزادان دختر در جهان به‌شمار می‌آید.

در آلمان نازی، یهودیان زن است که به‌طور معمول یهودی نام بود برای اضافه کردن سارا تا ژانویه ۱۹۳۹ مجبور شدند.

سارا بیوتی کرنر

سارا

سارا بیوتی کرنر(سری ویدئو های ایده ای برای دختران نوجوان)

مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Sarah (given name)». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۱ بهمن ۱۳۸۹.

فیلم آرایش کردن سارا و نیکا در لایو اینستاگرام جنجال ساز شد. در ادامه این فیلم را مشاهده می کنید.

فیلم آرایش کردن سارا و نیکا در لایو اینستاگرام جنجال ساز شد. در ادامه این فیلم را مشاهده می کنید. سارا و نیکا فرقانی اصل دو بازیگر تلویزیون در اولین حضور خود تجربه بازی در سریال دوباره زندگی به کارگردانی نادر مقدس را داشتند و در سریال پایتخت به اوج شهرت رسیدند.


 


 

سارا


 


 


 

سارا و نیکا فرقانی اصل متولد 8 مرداد 1383 در تهران و ساکن سوئد هستند.

سارا و نیکا فرقانی اصل متولد 8 مرداد 1383 در تهران و ساکن سوئد هستند. سارا و نیکا بازیگر هنوز یکسال نشده بود که وارد عرصه هنر شدند و با سریال پایتخت به شهرت رسیدند، در حال حاضر در سوئد زندگی میکنند، نیکا یک دقیقه از سارا بزرگتر است . به تازگی کلیپی از سارا و نیکا بازیگران سریال پایتخت در اینستاگرام پخش شده است که باعث شایعات زیادی در فضای مجازی شده است. در ادامه این کلیپ را مشاهده می نمایید.


 


 

سارا


اولین بازی

اولین تجربه حضور هنری سارا و نیکا به سریال دوباره زندگی به کارگردانی نادر مقدس در سال 1384 بر میگردد که 9 ماه بودند و در آن سریال نقش دو خواهر را ایفا می کردند که در کودکی از یکدیگر جدا شده بودند و یکی در خانواده ای ثروتمند و دیگری در خانواده مذهبی بود.


 


 


درگیر شدن خواهران دوقلو با چالش مومو

نیکا فرقانی با انتشار یک استوری در صفحه اینستاگرام خود درباره چالش مومو نوشت: حواستون باشه….


 


علایق سارا و نیکا فرقانی

سارا و نیکا در مصاحبه های گوناگونی که با رسانه ها داشتند همواره در پاسخ به این سوال که علاقه ای به بازیگری دارند پاسخ داده اند در حال حاضر هنوز تصمیمی نگرفته اند و دوست دارند درس خواندن را ادامه دهند. نیکا به دامپزشکی علاقه زیادی دارد و عکس های زیادی از سارا و نیکا در کنار های سگ های مختلف منتشر شده است.


 


شهرت


خانواده و مهاجرت

پدر سارا و نیکا فوتبالیست بود و تو لیگ جوانان درتیم های عقاب و راه آهن 15 سال توپ زدند و بخاطر حادثه ای که در فوتبال برایشان پیش آمد دیگر نتوانستند فوتبال را ادامه بدهند و بعد از مدتی پس از فصل دو پایتخت از سال 1392 خانواده فرقانی برای ادام تحصیل دختران دوقلو عازم کشور سوئد شدند تا دخترا در این کشور به تحصیلات خود ادامه می دهند.


 


سایتتون عالیه


خوب بود🤣🤣🤣🤣🤣


واقعا خیلی خوشگله هستن

تمامی حقوق برای وبسایت خبری

“شما نیوز”

محفوظ است و نقل مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است.

سارا
سارا
0

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *