شهلا صافي ضمير (بالفارسية: شهلا صافی ضمیر) (مواليد 1948 – 6 يونيو 2020)، المعروفة باسمها الفني مرجان (بالفارسية: مرجان)، مغنية وممثلة إيرانية.[2] أوقفت الثورة الإسلامية عام 1979 حياتها المهنية ولم تتمكن لمدة 27 عامًا من مواصلتها.[3][4]
ولدت شهلا صافي زامير في شيراز، فارس، إيران. كانت متزوجة من فريدون جوراك.[5] أوقفت الثورة الإسلامية الإيرانية عام 1979 حياتها المهنية. وغادرت إيران إلى أمريكا عام 2006، وعاشت في لوس أنجلوس.[3][4] إلى أن توفيت فيها في 6 يونيو 2020.[6]
كانت بدايتها الفنية في سن الثانية عشرة، كما عملت محررة لمجلة معلومات الأطفال، وفي نفس الوقت مقدمة برامج تلفزيونية لموضوعات المجلة.
وبدأت التمثيل عام 1969 في عمر 21 عاما، وكان أول عمل لها فيلم “عالم مليء بالأمل” من إخراج أحمد شيرازي وبطولة محمد علي فردين، وبعد هذا الفيلم اختارت اسمها الفني مرجان. كان آخر أفلامها مع زوجها بعنوان الاتكاء على الريح، وغنت في الفيلم أيضًا.[7]
شهلا صافي ضمير (بالفارسية: شهلا صافی ضمیر) (مواليد 1948 – 6 يونيو 2020)، المعروفة باسمها الفني مرجان (بالفارسية: مرجان)، مغنية وممثلة إيرانية.[2] أوقفت الثورة الإسلامية عام 1979 حياتها المهنية ولم تتمكن لمدة 27 عامًا من مواصلتها.[3][4]
ولدت شهلا صافي زامير في شيراز، فارس، إيران. كانت متزوجة من فريدون جوراك.[5] أوقفت الثورة الإسلامية الإيرانية عام 1979 حياتها المهنية. وغادرت إيران إلى أمريكا عام 2006، وعاشت في لوس أنجلوس.[3][4] إلى أن توفيت فيها في 6 يونيو 2020.[6]
كانت بدايتها الفنية في سن الثانية عشرة، كما عملت محررة لمجلة معلومات الأطفال، وفي نفس الوقت مقدمة برامج تلفزيونية لموضوعات المجلة.
وبدأت التمثيل عام 1969 في عمر 21 عاما، وكان أول عمل لها فيلم “عالم مليء بالأمل” من إخراج أحمد شيرازي وبطولة محمد علي فردين، وبعد هذا الفيلم اختارت اسمها الفني مرجان. كان آخر أفلامها مع زوجها بعنوان الاتكاء على الريح، وغنت في الفيلم أيضًا.[7]
شهلا صافیضمیر، معروف به مرجان (زادهٔ ۱۳۲۷ در تهران – درگذشتهٔ ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در لس آنجلس) خواننده و بازیگر ایرانی بود.[۱][۲] وی زندانی سیاسی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران زاده شد.[۵] پدرش «علی صافیضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از آموزگاران دبستانهای ابتدایی بود.[۶] مرجان تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان الوند گذراند. در ۱۲ سالگی خبرنگار نوجوان مجلهٔ اطلاعات دختران و پسران (اطلاعات کودکان) بود و گویندگی برنامهٔ هفتگی این مجله را هم در تلویزیون انجام میداد.[۳] او پس از پایان تحصیلات متوسطه با مهدی علیمحمدی (گویندهٔ رادیو و دوبلور) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر به نام پوپک علیمحمدی بود.
شهلا صافیضمیر در سن ۲۱ سالگی برای نخستینبار در فیلم دنیای پرامید به کارگردانی احمد شیرازی بر پردهٔ سینما ظاهر شد.[۳] در آن زمان چون شهلا ریاحی با نام شهلا معروف شدهبود نام هنری مرجان را برای خود برگزید. او پس از جدایی از همسر نخست خود با مهدی ژورک (با نام اصلی فریدون) ازدواج کرد. مرجان از هنرمندانی بود که در آغاز، بازیگر سینما بوده و در فیلمهای بسیاری بازی کردهاست.
مرجان اما وقتی به شهرت و محبوبیت بیشتری رسید که گام در وادی خوانندگی و موسیقی نهاد. راه ورود او به موسیقی را همسر دومش فریدون ژورک باز کرد.[۷] ژورک که دستی در سینما و هنر داشت، به استعداد خوانندگی مرجان پی برد اما آنکه سبب شد تا مرجان به شکلی جدیتر به خوانندگی بیندیشد، بابک بیات بود که به گفتهٔ مرجان (گفتگو با مجله جوانان سال ۱۳۵۴) صدای او را در محفلی خانوادگی میشنود و سخت تشویقش میکند تا گام در دنیای حرفهای خوانندگی بگذارد. آنگونه که مرجان تعریف کردهاست، بابک بیات، واروژان، پرویز مقصدی و یکی دو موزیسین برجسته دیگر یک سالی به او اصول اولیهٔ خوانندگی را آموزش دادند و همزمان به پرورش صدای او پرداختند تا او را به عنوان خوانندهای متفاوت به جامعهٔ موسیقی معرفی کنند.[۸][۳]
نخستین ترانهٔ مرجان را پرویز مقصدی ساخت به نام «دو دونه» که با تنظیم واروژان در یکی از برنامههای صبح جمعهٔ رادیو برای نخستین بار پخش شد. پس از آن او با آهنگسازانی چون تورج شعبانخانی، واروژان، منوچهر چشمآذر به عنوان خواننده همکاری کرد تا در کارنامه کاری خود نزدیک به ۲۰ ترانه را بر جای بگذارد.[۸] ترانهای که از او در اذهان علاقهمندان به موسیقی پاپ خاطرهانگیز شدهاست، «کویر دل» نام دارد که برداشتی بود از ترانهای فرانسوی، با اجرای «دالیدا» که مرجان به توصیهٔ اریک ارکانت و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد و خواند. این ترانه پیشتر توسط خوانندهٔ ترکیهای آژدا پکان نیز به زبان فرانسوی و به نام «Viens dans Ma Vie» اجرا شده بود. او ترانههای «پرندهٔ تنهام»، «جفت سلیمان»، «حسود»، «خونه خالی»، «دو دونه»، «سایهها»، «سکهٔ ماه»، «شوخ»، «قصه»، «قطرهها»، «قُمری»، «کویر دل»، «کی صدا کرد منو»، «گمشده»، «من همینم» و «تکیهٔ بر باد» را اجرا کرد و با شرکت در شوهای تلویزیونی «میخک نقرهای» و «رنگارنگ» محبوبیت او بیشتر شد.
شهلا صافی ضمیر
از جمله ترانههای دیگر او میتوان به ترانهٔ «ای شکسته تو شکستی» با آهنگسازی عماد رام اشاره کرد. اثری که گفته میشود یکی از دلایل دستگیری او در بعد از انقلاب شد.[۸]
مرجان در آستانهٔ انقلاب ۱۳۵۷ با کمتر از ۳۰ سال سن در زندگی هنری خود مشهور و سرشناس بود.[۳][۴] وی پس از انقلاب برای نخستینبار در سال ۱۳۵۹ بهخاطر اجرای ترانهای بازداشت و زندانی شد.[۸][۹] دستگیری بار دوم وی در تیر ۱۳۶۱ و به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تا سال ۱۳۶۹ در زندان اوین، زندانی شد. او در سال ۲۰۰۶ میلادی از ایران خارج و راهی آمریکا شد.[۱۰] مرجان در مصاحبهای که از شبکه تلویزیون سیمای آزادی پخش شد دربارهٔ بازداشت خود و همسرش فریدون ژورک گفته بود که از اوایل سال ۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودند و در همین رابطه در ۱۶ تیر ۱۳۶۱ در خانهشان دستگیر میشوند. او در همین مصاحبه گفته بود که پس از آزادیاش از زندان «۱۷ سال تمام ممنوعالخروج بودهاست.»[۳][۴]
مرجان پس از خروج از ایران از فعالان مخالف حکومت ایران بود و به هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به فعالیت پرداخت. او در ۳ ژوئن ۲۰۱۵ در مصاحبهای گفت: «تصمیم گرفتم مبارزه کنم چون من حق داشتم در مملکت خودم آزاد زندگی کنم»… «میخواهم هنرم را وقف مقاومت برای آزادی میهن و خلق ستم دیده و محروم ایران کنم.»[۱۱]
مرجان پس از اجرای ترانهٔ «رویش ناگزیر» در اجتماع کنگره ایرانیان در واشینگتن، دی.سی. دهها ترانه و اثر هنری دیگر را با همکاری هنرمندان سازمان مجاهدین خلق اجرا و منتشر کرد. از جمله این ترانهها: رویش ناگزیر، قدغن، وقت براندازی، چی بگم، اوین بگو، میهنی میسازیم، شهیدای شهر، پرچم، فریاد بیصدا، چشم به راه و بیبهونه، و میتوان و باید بودند. برخی از این کارها را محمد شمس، آهنگساز ایرانی ساخته بود.[۱۱][۱۲]
مرجان در ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در ۷۲ سالگی بر اثر ایست قلبی در پی یک عمل جراحی درگذشت. یک رسانه به نقل از اطرافیان وی علت درگذشت را اشتباهات پزشکی عنوان کردهاست.[۱۳] وی در آرامگاه پاسیفیک ویوو مموریال پارک در نیوپورت بیچ کالیفرنیا (واقع در ساحل ایالتی کورونا دل مار) به خاک سپرده شد. او واپسین سالهای عمر خود را در لس آنجلس به سر برد.[۳][۱۴]
مریم رجوی ضمن تسلیت فقدان مرجان تأکید کرد: راه و رسم و یاد و خاطره مرجان که تا آخر به مقاومت در برابر فاشیسم دینی و به آرمان آزادی متعهد ماند، برای همیشه زنده و جاوید خواهد بود… و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشتهباشید».[۲][۱۵] سازمان مجاهدین خلق ضمن اعلام خبر درگذشت وی در بیانیهای نوشت که او تا لحظهٔ آخر زندگی «به آرمان آزادی متعهد ماند».[۱۶]
رضا معینی مسئول دفتر ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز دربارهٔ درگذشت مرجان نوشت: «شهلا صافیضمیر «مرجان»، هنرمند و زندان سیاسی در دهه شصت، چشم از جهان فروبست. یاد و صدایش و پایداریاش در برابر نظام تباهان مانا و با ماست.»[۳][۴]
درگذشت مرجان واکنش زیادی در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشت و بسیاری ضمن تاسف از رفتار جمهوری اسلامی در قبال او و سایر هنرمندان، ترانههای معروف او را به اشتراک گذاشتند.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در طول فعالیت سینمایی خود با بازیگران مطرحی چون محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی، رضا بیک ایمانوردی، ایرج قادری، سعید راد، رضا فاضلی، و عارف به ایفای نقش پرداخته بود. خوانندههایی چون عهدیه در فیلمها با وی ترانه میخواندند.
مرجان با شاعران و آهنگسازان خبره و بنامی همچون: پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، اردلان سرفراز، منوچهر چشمآذر، آرش سزاوار، تورج شعبانخانی، اریک ارکانت و رضا اشعاری همکاری داشت.
برخی کنشهای هنری مرجان:
شهلا صافیضمیر، معروف به مرجان (زادهٔ ۱۳۲۷ در تهران – درگذشتهٔ ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در لس آنجلس) خواننده و بازیگر ایرانی بود.[۱][۲] وی زندانی سیاسی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران زاده شد.[۵] پدرش «علی صافیضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از آموزگاران دبستانهای ابتدایی بود.[۶] مرجان تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان الوند گذراند. در ۱۲ سالگی خبرنگار نوجوان مجلهٔ اطلاعات دختران و پسران (اطلاعات کودکان) بود و گویندگی برنامهٔ هفتگی این مجله را هم در تلویزیون انجام میداد.[۳] او پس از پایان تحصیلات متوسطه با مهدی علیمحمدی (گویندهٔ رادیو و دوبلور) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر به نام پوپک علیمحمدی بود.
شهلا صافیضمیر در سن ۲۱ سالگی برای نخستینبار در فیلم دنیای پرامید به کارگردانی احمد شیرازی بر پردهٔ سینما ظاهر شد.[۳] در آن زمان چون شهلا ریاحی با نام شهلا معروف شدهبود نام هنری مرجان را برای خود برگزید. او پس از جدایی از همسر نخست خود با مهدی ژورک (با نام اصلی فریدون) ازدواج کرد. مرجان از هنرمندانی بود که در آغاز، بازیگر سینما بوده و در فیلمهای بسیاری بازی کردهاست.
مرجان اما وقتی به شهرت و محبوبیت بیشتری رسید که گام در وادی خوانندگی و موسیقی نهاد. راه ورود او به موسیقی را همسر دومش فریدون ژورک باز کرد.[۷] ژورک که دستی در سینما و هنر داشت، به استعداد خوانندگی مرجان پی برد اما آنکه سبب شد تا مرجان به شکلی جدیتر به خوانندگی بیندیشد، بابک بیات بود که به گفتهٔ مرجان (گفتگو با مجله جوانان سال ۱۳۵۴) صدای او را در محفلی خانوادگی میشنود و سخت تشویقش میکند تا گام در دنیای حرفهای خوانندگی بگذارد. آنگونه که مرجان تعریف کردهاست، بابک بیات، واروژان، پرویز مقصدی و یکی دو موزیسین برجسته دیگر یک سالی به او اصول اولیهٔ خوانندگی را آموزش دادند و همزمان به پرورش صدای او پرداختند تا او را به عنوان خوانندهای متفاوت به جامعهٔ موسیقی معرفی کنند.[۸][۳]
نخستین ترانهٔ مرجان را پرویز مقصدی ساخت به نام «دو دونه» که با تنظیم واروژان در یکی از برنامههای صبح جمعهٔ رادیو برای نخستین بار پخش شد. پس از آن او با آهنگسازانی چون تورج شعبانخانی، واروژان، منوچهر چشمآذر به عنوان خواننده همکاری کرد تا در کارنامه کاری خود نزدیک به ۲۰ ترانه را بر جای بگذارد.[۸] ترانهای که از او در اذهان علاقهمندان به موسیقی پاپ خاطرهانگیز شدهاست، «کویر دل» نام دارد که برداشتی بود از ترانهای فرانسوی، با اجرای «دالیدا» که مرجان به توصیهٔ اریک ارکانت و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد و خواند. این ترانه پیشتر توسط خوانندهٔ ترکیهای آژدا پکان نیز به زبان فرانسوی و به نام «Viens dans Ma Vie» اجرا شده بود. او ترانههای «پرندهٔ تنهام»، «جفت سلیمان»، «حسود»، «خونه خالی»، «دو دونه»، «سایهها»، «سکهٔ ماه»، «شوخ»، «قصه»، «قطرهها»، «قُمری»، «کویر دل»، «کی صدا کرد منو»، «گمشده»، «من همینم» و «تکیهٔ بر باد» را اجرا کرد و با شرکت در شوهای تلویزیونی «میخک نقرهای» و «رنگارنگ» محبوبیت او بیشتر شد.
شهلا صافی ضمیر
از جمله ترانههای دیگر او میتوان به ترانهٔ «ای شکسته تو شکستی» با آهنگسازی عماد رام اشاره کرد. اثری که گفته میشود یکی از دلایل دستگیری او در بعد از انقلاب شد.[۸]
مرجان در آستانهٔ انقلاب ۱۳۵۷ با کمتر از ۳۰ سال سن در زندگی هنری خود مشهور و سرشناس بود.[۳][۴] وی پس از انقلاب برای نخستینبار در سال ۱۳۵۹ بهخاطر اجرای ترانهای بازداشت و زندانی شد.[۸][۹] دستگیری بار دوم وی در تیر ۱۳۶۱ و به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تا سال ۱۳۶۹ در زندان اوین، زندانی شد. او در سال ۲۰۰۶ میلادی از ایران خارج و راهی آمریکا شد.[۱۰] مرجان در مصاحبهای که از شبکه تلویزیون سیمای آزادی پخش شد دربارهٔ بازداشت خود و همسرش فریدون ژورک گفته بود که از اوایل سال ۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودند و در همین رابطه در ۱۶ تیر ۱۳۶۱ در خانهشان دستگیر میشوند. او در همین مصاحبه گفته بود که پس از آزادیاش از زندان «۱۷ سال تمام ممنوعالخروج بودهاست.»[۳][۴]
مرجان پس از خروج از ایران از فعالان مخالف حکومت ایران بود و به هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به فعالیت پرداخت. او در ۳ ژوئن ۲۰۱۵ در مصاحبهای گفت: «تصمیم گرفتم مبارزه کنم چون من حق داشتم در مملکت خودم آزاد زندگی کنم»… «میخواهم هنرم را وقف مقاومت برای آزادی میهن و خلق ستم دیده و محروم ایران کنم.»[۱۱]
مرجان پس از اجرای ترانهٔ «رویش ناگزیر» در اجتماع کنگره ایرانیان در واشینگتن، دی.سی. دهها ترانه و اثر هنری دیگر را با همکاری هنرمندان سازمان مجاهدین خلق اجرا و منتشر کرد. از جمله این ترانهها: رویش ناگزیر، قدغن، وقت براندازی، چی بگم، اوین بگو، میهنی میسازیم، شهیدای شهر، پرچم، فریاد بیصدا، چشم به راه و بیبهونه، و میتوان و باید بودند. برخی از این کارها را محمد شمس، آهنگساز ایرانی ساخته بود.[۱۱][۱۲]
مرجان در ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در ۷۲ سالگی بر اثر ایست قلبی در پی یک عمل جراحی درگذشت. یک رسانه به نقل از اطرافیان وی علت درگذشت را اشتباهات پزشکی عنوان کردهاست.[۱۳] وی در آرامگاه پاسیفیک ویوو مموریال پارک در نیوپورت بیچ کالیفرنیا (واقع در ساحل ایالتی کورونا دل مار) به خاک سپرده شد. او واپسین سالهای عمر خود را در لس آنجلس به سر برد.[۳][۱۴]
مریم رجوی ضمن تسلیت فقدان مرجان تأکید کرد: راه و رسم و یاد و خاطره مرجان که تا آخر به مقاومت در برابر فاشیسم دینی و به آرمان آزادی متعهد ماند، برای همیشه زنده و جاوید خواهد بود… و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشتهباشید».[۲][۱۵] سازمان مجاهدین خلق ضمن اعلام خبر درگذشت وی در بیانیهای نوشت که او تا لحظهٔ آخر زندگی «به آرمان آزادی متعهد ماند».[۱۶]
رضا معینی مسئول دفتر ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز دربارهٔ درگذشت مرجان نوشت: «شهلا صافیضمیر «مرجان»، هنرمند و زندان سیاسی در دهه شصت، چشم از جهان فروبست. یاد و صدایش و پایداریاش در برابر نظام تباهان مانا و با ماست.»[۳][۴]
درگذشت مرجان واکنش زیادی در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشت و بسیاری ضمن تاسف از رفتار جمهوری اسلامی در قبال او و سایر هنرمندان، ترانههای معروف او را به اشتراک گذاشتند.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در طول فعالیت سینمایی خود با بازیگران مطرحی چون محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی، رضا بیک ایمانوردی، ایرج قادری، سعید راد، رضا فاضلی، و عارف به ایفای نقش پرداخته بود. خوانندههایی چون عهدیه در فیلمها با وی ترانه میخواندند.
مرجان با شاعران و آهنگسازان خبره و بنامی همچون: پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، اردلان سرفراز، منوچهر چشمآذر، آرش سزاوار، تورج شعبانخانی، اریک ارکانت و رضا اشعاری همکاری داشت.
برخی کنشهای هنری مرجان:
شهلا صافیضمیر، معروف به مرجان (زادهٔ ۱۳۲۷ در تهران – درگذشتهٔ ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در لس آنجلس) خواننده و بازیگر ایرانی بود.[۱][۲] وی زندانی سیاسی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران زاده شد.[۵] پدرش «علی صافیضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از آموزگاران دبستانهای ابتدایی بود.[۶] مرجان تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان الوند گذراند. در ۱۲ سالگی خبرنگار نوجوان مجلهٔ اطلاعات دختران و پسران (اطلاعات کودکان) بود و گویندگی برنامهٔ هفتگی این مجله را هم در تلویزیون انجام میداد.[۳] او پس از پایان تحصیلات متوسطه با مهدی علیمحمدی (گویندهٔ رادیو و دوبلور) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر به نام پوپک علیمحمدی بود.
شهلا صافیضمیر در سن ۲۱ سالگی برای نخستینبار در فیلم دنیای پرامید به کارگردانی احمد شیرازی بر پردهٔ سینما ظاهر شد.[۳] در آن زمان چون شهلا ریاحی با نام شهلا معروف شدهبود نام هنری مرجان را برای خود برگزید. او پس از جدایی از همسر نخست خود با مهدی ژورک (با نام اصلی فریدون) ازدواج کرد. مرجان از هنرمندانی بود که در آغاز، بازیگر سینما بوده و در فیلمهای بسیاری بازی کردهاست.
مرجان اما وقتی به شهرت و محبوبیت بیشتری رسید که گام در وادی خوانندگی و موسیقی نهاد. راه ورود او به موسیقی را همسر دومش فریدون ژورک باز کرد.[۷] ژورک که دستی در سینما و هنر داشت، به استعداد خوانندگی مرجان پی برد اما آنکه سبب شد تا مرجان به شکلی جدیتر به خوانندگی بیندیشد، بابک بیات بود که به گفتهٔ مرجان (گفتگو با مجله جوانان سال ۱۳۵۴) صدای او را در محفلی خانوادگی میشنود و سخت تشویقش میکند تا گام در دنیای حرفهای خوانندگی بگذارد. آنگونه که مرجان تعریف کردهاست، بابک بیات، واروژان، پرویز مقصدی و یکی دو موزیسین برجسته دیگر یک سالی به او اصول اولیهٔ خوانندگی را آموزش دادند و همزمان به پرورش صدای او پرداختند تا او را به عنوان خوانندهای متفاوت به جامعهٔ موسیقی معرفی کنند.[۸][۳]
نخستین ترانهٔ مرجان را پرویز مقصدی ساخت به نام «دو دونه» که با تنظیم واروژان در یکی از برنامههای صبح جمعهٔ رادیو برای نخستین بار پخش شد. پس از آن او با آهنگسازانی چون تورج شعبانخانی، واروژان، منوچهر چشمآذر به عنوان خواننده همکاری کرد تا در کارنامه کاری خود نزدیک به ۲۰ ترانه را بر جای بگذارد.[۸] ترانهای که از او در اذهان علاقهمندان به موسیقی پاپ خاطرهانگیز شدهاست، «کویر دل» نام دارد که برداشتی بود از ترانهای فرانسوی، با اجرای «دالیدا» که مرجان به توصیهٔ اریک ارکانت و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد و خواند. این ترانه پیشتر توسط خوانندهٔ ترکیهای آژدا پکان نیز به زبان فرانسوی و به نام «Viens dans Ma Vie» اجرا شده بود. او ترانههای «پرندهٔ تنهام»، «جفت سلیمان»، «حسود»، «خونه خالی»، «دو دونه»، «سایهها»، «سکهٔ ماه»، «شوخ»، «قصه»، «قطرهها»، «قُمری»، «کویر دل»، «کی صدا کرد منو»، «گمشده»، «من همینم» و «تکیهٔ بر باد» را اجرا کرد و با شرکت در شوهای تلویزیونی «میخک نقرهای» و «رنگارنگ» محبوبیت او بیشتر شد.
شهلا صافی ضمیر
از جمله ترانههای دیگر او میتوان به ترانهٔ «ای شکسته تو شکستی» با آهنگسازی عماد رام اشاره کرد. اثری که گفته میشود یکی از دلایل دستگیری او در بعد از انقلاب شد.[۸]
مرجان در آستانهٔ انقلاب ۱۳۵۷ با کمتر از ۳۰ سال سن در زندگی هنری خود مشهور و سرشناس بود.[۳][۴] وی پس از انقلاب برای نخستینبار در سال ۱۳۵۹ بهخاطر اجرای ترانهای بازداشت و زندانی شد.[۸][۹] دستگیری بار دوم وی در تیر ۱۳۶۱ و به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تا سال ۱۳۶۹ در زندان اوین، زندانی شد. او در سال ۲۰۰۶ میلادی از ایران خارج و راهی آمریکا شد.[۱۰] مرجان در مصاحبهای که از شبکه تلویزیون سیمای آزادی پخش شد دربارهٔ بازداشت خود و همسرش فریدون ژورک گفته بود که از اوایل سال ۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودند و در همین رابطه در ۱۶ تیر ۱۳۶۱ در خانهشان دستگیر میشوند. او در همین مصاحبه گفته بود که پس از آزادیاش از زندان «۱۷ سال تمام ممنوعالخروج بودهاست.»[۳][۴]
مرجان پس از خروج از ایران از فعالان مخالف حکومت ایران بود و به هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به فعالیت پرداخت. او در ۳ ژوئن ۲۰۱۵ در مصاحبهای گفت: «تصمیم گرفتم مبارزه کنم چون من حق داشتم در مملکت خودم آزاد زندگی کنم»… «میخواهم هنرم را وقف مقاومت برای آزادی میهن و خلق ستم دیده و محروم ایران کنم.»[۱۱]
مرجان پس از اجرای ترانهٔ «رویش ناگزیر» در اجتماع کنگره ایرانیان در واشینگتن، دی.سی. دهها ترانه و اثر هنری دیگر را با همکاری هنرمندان سازمان مجاهدین خلق اجرا و منتشر کرد. از جمله این ترانهها: رویش ناگزیر، قدغن، وقت براندازی، چی بگم، اوین بگو، میهنی میسازیم، شهیدای شهر، پرچم، فریاد بیصدا، چشم به راه و بیبهونه، و میتوان و باید بودند. برخی از این کارها را محمد شمس، آهنگساز ایرانی ساخته بود.[۱۱][۱۲]
مرجان در ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در ۷۲ سالگی بر اثر ایست قلبی در پی یک عمل جراحی درگذشت. یک رسانه به نقل از اطرافیان وی علت درگذشت را اشتباهات پزشکی عنوان کردهاست.[۱۳] وی در آرامگاه پاسیفیک ویوو مموریال پارک در نیوپورت بیچ کالیفرنیا (واقع در ساحل ایالتی کورونا دل مار) به خاک سپرده شد. او واپسین سالهای عمر خود را در لس آنجلس به سر برد.[۳][۱۴]
مریم رجوی ضمن تسلیت فقدان مرجان تأکید کرد: راه و رسم و یاد و خاطره مرجان که تا آخر به مقاومت در برابر فاشیسم دینی و به آرمان آزادی متعهد ماند، برای همیشه زنده و جاوید خواهد بود… و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشتهباشید».[۲][۱۵] سازمان مجاهدین خلق ضمن اعلام خبر درگذشت وی در بیانیهای نوشت که او تا لحظهٔ آخر زندگی «به آرمان آزادی متعهد ماند».[۱۶]
رضا معینی مسئول دفتر ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز دربارهٔ درگذشت مرجان نوشت: «شهلا صافیضمیر «مرجان»، هنرمند و زندان سیاسی در دهه شصت، چشم از جهان فروبست. یاد و صدایش و پایداریاش در برابر نظام تباهان مانا و با ماست.»[۳][۴]
درگذشت مرجان واکنش زیادی در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشت و بسیاری ضمن تاسف از رفتار جمهوری اسلامی در قبال او و سایر هنرمندان، ترانههای معروف او را به اشتراک گذاشتند.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در طول فعالیت سینمایی خود با بازیگران مطرحی چون محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی، رضا بیک ایمانوردی، ایرج قادری، سعید راد، رضا فاضلی، و عارف به ایفای نقش پرداخته بود. خوانندههایی چون عهدیه در فیلمها با وی ترانه میخواندند.
مرجان با شاعران و آهنگسازان خبره و بنامی همچون: پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، اردلان سرفراز، منوچهر چشمآذر، آرش سزاوار، تورج شعبانخانی، اریک ارکانت و رضا اشعاری همکاری داشت.
برخی کنشهای هنری مرجان:
شهلا صافیضمیر، معروف به مرجان (زادهٔ ۱۳۲۷ در تهران – درگذشتهٔ ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در لس آنجلس) خواننده و بازیگر ایرانی بود.[۱][۲] وی زندانی سیاسی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران زاده شد.[۵] پدرش «علی صافیضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از آموزگاران دبستانهای ابتدایی بود.[۶] مرجان تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان الوند گذراند. در ۱۲ سالگی خبرنگار نوجوان مجلهٔ اطلاعات دختران و پسران (اطلاعات کودکان) بود و گویندگی برنامهٔ هفتگی این مجله را هم در تلویزیون انجام میداد.[۳] او پس از پایان تحصیلات متوسطه با مهدی علیمحمدی (گویندهٔ رادیو و دوبلور) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر به نام پوپک علیمحمدی بود.
شهلا صافیضمیر در سن ۲۱ سالگی برای نخستینبار در فیلم دنیای پرامید به کارگردانی احمد شیرازی بر پردهٔ سینما ظاهر شد.[۳] در آن زمان چون شهلا ریاحی با نام شهلا معروف شدهبود نام هنری مرجان را برای خود برگزید. او پس از جدایی از همسر نخست خود با مهدی ژورک (با نام اصلی فریدون) ازدواج کرد. مرجان از هنرمندانی بود که در آغاز، بازیگر سینما بوده و در فیلمهای بسیاری بازی کردهاست.
مرجان اما وقتی به شهرت و محبوبیت بیشتری رسید که گام در وادی خوانندگی و موسیقی نهاد. راه ورود او به موسیقی را همسر دومش فریدون ژورک باز کرد.[۷] ژورک که دستی در سینما و هنر داشت، به استعداد خوانندگی مرجان پی برد اما آنکه سبب شد تا مرجان به شکلی جدیتر به خوانندگی بیندیشد، بابک بیات بود که به گفتهٔ مرجان (گفتگو با مجله جوانان سال ۱۳۵۴) صدای او را در محفلی خانوادگی میشنود و سخت تشویقش میکند تا گام در دنیای حرفهای خوانندگی بگذارد. آنگونه که مرجان تعریف کردهاست، بابک بیات، واروژان، پرویز مقصدی و یکی دو موزیسین برجسته دیگر یک سالی به او اصول اولیهٔ خوانندگی را آموزش دادند و همزمان به پرورش صدای او پرداختند تا او را به عنوان خوانندهای متفاوت به جامعهٔ موسیقی معرفی کنند.[۸][۳]
نخستین ترانهٔ مرجان را پرویز مقصدی ساخت به نام «دو دونه» که با تنظیم واروژان در یکی از برنامههای صبح جمعهٔ رادیو برای نخستین بار پخش شد. پس از آن او با آهنگسازانی چون تورج شعبانخانی، واروژان، منوچهر چشمآذر به عنوان خواننده همکاری کرد تا در کارنامه کاری خود نزدیک به ۲۰ ترانه را بر جای بگذارد.[۸] ترانهای که از او در اذهان علاقهمندان به موسیقی پاپ خاطرهانگیز شدهاست، «کویر دل» نام دارد که برداشتی بود از ترانهای فرانسوی، با اجرای «دالیدا» که مرجان به توصیهٔ اریک ارکانت و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد و خواند. این ترانه پیشتر توسط خوانندهٔ ترکیهای آژدا پکان نیز به زبان فرانسوی و به نام «Viens dans Ma Vie» اجرا شده بود. او ترانههای «پرندهٔ تنهام»، «جفت سلیمان»، «حسود»، «خونه خالی»، «دو دونه»، «سایهها»، «سکهٔ ماه»، «شوخ»، «قصه»، «قطرهها»، «قُمری»، «کویر دل»، «کی صدا کرد منو»، «گمشده»، «من همینم» و «تکیهٔ بر باد» را اجرا کرد و با شرکت در شوهای تلویزیونی «میخک نقرهای» و «رنگارنگ» محبوبیت او بیشتر شد.
شهلا صافی ضمیر
از جمله ترانههای دیگر او میتوان به ترانهٔ «ای شکسته تو شکستی» با آهنگسازی عماد رام اشاره کرد. اثری که گفته میشود یکی از دلایل دستگیری او در بعد از انقلاب شد.[۸]
مرجان در آستانهٔ انقلاب ۱۳۵۷ با کمتر از ۳۰ سال سن در زندگی هنری خود مشهور و سرشناس بود.[۳][۴] وی پس از انقلاب برای نخستینبار در سال ۱۳۵۹ بهخاطر اجرای ترانهای بازداشت و زندانی شد.[۸][۹] دستگیری بار دوم وی در تیر ۱۳۶۱ و به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تا سال ۱۳۶۹ در زندان اوین، زندانی شد. او در سال ۲۰۰۶ میلادی از ایران خارج و راهی آمریکا شد.[۱۰] مرجان در مصاحبهای که از شبکه تلویزیون سیمای آزادی پخش شد دربارهٔ بازداشت خود و همسرش فریدون ژورک گفته بود که از اوایل سال ۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودند و در همین رابطه در ۱۶ تیر ۱۳۶۱ در خانهشان دستگیر میشوند. او در همین مصاحبه گفته بود که پس از آزادیاش از زندان «۱۷ سال تمام ممنوعالخروج بودهاست.»[۳][۴]
مرجان پس از خروج از ایران از فعالان مخالف حکومت ایران بود و به هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به فعالیت پرداخت. او در ۳ ژوئن ۲۰۱۵ در مصاحبهای گفت: «تصمیم گرفتم مبارزه کنم چون من حق داشتم در مملکت خودم آزاد زندگی کنم»… «میخواهم هنرم را وقف مقاومت برای آزادی میهن و خلق ستم دیده و محروم ایران کنم.»[۱۱]
مرجان پس از اجرای ترانهٔ «رویش ناگزیر» در اجتماع کنگره ایرانیان در واشینگتن، دی.سی. دهها ترانه و اثر هنری دیگر را با همکاری هنرمندان سازمان مجاهدین خلق اجرا و منتشر کرد. از جمله این ترانهها: رویش ناگزیر، قدغن، وقت براندازی، چی بگم، اوین بگو، میهنی میسازیم، شهیدای شهر، پرچم، فریاد بیصدا، چشم به راه و بیبهونه، و میتوان و باید بودند. برخی از این کارها را محمد شمس، آهنگساز ایرانی ساخته بود.[۱۱][۱۲]
مرجان در ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در ۷۲ سالگی بر اثر ایست قلبی در پی یک عمل جراحی درگذشت. یک رسانه به نقل از اطرافیان وی علت درگذشت را اشتباهات پزشکی عنوان کردهاست.[۱۳] وی در آرامگاه پاسیفیک ویوو مموریال پارک در نیوپورت بیچ کالیفرنیا (واقع در ساحل ایالتی کورونا دل مار) به خاک سپرده شد. او واپسین سالهای عمر خود را در لس آنجلس به سر برد.[۳][۱۴]
مریم رجوی ضمن تسلیت فقدان مرجان تأکید کرد: راه و رسم و یاد و خاطره مرجان که تا آخر به مقاومت در برابر فاشیسم دینی و به آرمان آزادی متعهد ماند، برای همیشه زنده و جاوید خواهد بود… و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشتهباشید».[۲][۱۵] سازمان مجاهدین خلق ضمن اعلام خبر درگذشت وی در بیانیهای نوشت که او تا لحظهٔ آخر زندگی «به آرمان آزادی متعهد ماند».[۱۶]
رضا معینی مسئول دفتر ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز دربارهٔ درگذشت مرجان نوشت: «شهلا صافیضمیر «مرجان»، هنرمند و زندان سیاسی در دهه شصت، چشم از جهان فروبست. یاد و صدایش و پایداریاش در برابر نظام تباهان مانا و با ماست.»[۳][۴]
درگذشت مرجان واکنش زیادی در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشت و بسیاری ضمن تاسف از رفتار جمهوری اسلامی در قبال او و سایر هنرمندان، ترانههای معروف او را به اشتراک گذاشتند.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در طول فعالیت سینمایی خود با بازیگران مطرحی چون محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی، رضا بیک ایمانوردی، ایرج قادری، سعید راد، رضا فاضلی، و عارف به ایفای نقش پرداخته بود. خوانندههایی چون عهدیه در فیلمها با وی ترانه میخواندند.
مرجان با شاعران و آهنگسازان خبره و بنامی همچون: پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، اردلان سرفراز، منوچهر چشمآذر، آرش سزاوار، تورج شعبانخانی، اریک ارکانت و رضا اشعاری همکاری داشت.
برخی کنشهای هنری مرجان:
شهلا صافیضمیر، معروف به مرجان (زادهٔ ۱۳۲۷ در تهران – درگذشتهٔ ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در لس آنجلس) خواننده و بازیگر ایرانی بود.[۱][۲] وی زندانی سیاسی پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران زاده شد.[۵] پدرش «علی صافیضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از آموزگاران دبستانهای ابتدایی بود.[۶] مرجان تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان الوند گذراند. در ۱۲ سالگی خبرنگار نوجوان مجلهٔ اطلاعات دختران و پسران (اطلاعات کودکان) بود و گویندگی برنامهٔ هفتگی این مجله را هم در تلویزیون انجام میداد.[۳] او پس از پایان تحصیلات متوسطه با مهدی علیمحمدی (گویندهٔ رادیو و دوبلور) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج یک دختر به نام پوپک علیمحمدی بود.
شهلا صافیضمیر در سن ۲۱ سالگی برای نخستینبار در فیلم دنیای پرامید به کارگردانی احمد شیرازی بر پردهٔ سینما ظاهر شد.[۳] در آن زمان چون شهلا ریاحی با نام شهلا معروف شدهبود نام هنری مرجان را برای خود برگزید. او پس از جدایی از همسر نخست خود با مهدی ژورک (با نام اصلی فریدون) ازدواج کرد. مرجان از هنرمندانی بود که در آغاز، بازیگر سینما بوده و در فیلمهای بسیاری بازی کردهاست.
مرجان اما وقتی به شهرت و محبوبیت بیشتری رسید که گام در وادی خوانندگی و موسیقی نهاد. راه ورود او به موسیقی را همسر دومش فریدون ژورک باز کرد.[۷] ژورک که دستی در سینما و هنر داشت، به استعداد خوانندگی مرجان پی برد اما آنکه سبب شد تا مرجان به شکلی جدیتر به خوانندگی بیندیشد، بابک بیات بود که به گفتهٔ مرجان (گفتگو با مجله جوانان سال ۱۳۵۴) صدای او را در محفلی خانوادگی میشنود و سخت تشویقش میکند تا گام در دنیای حرفهای خوانندگی بگذارد. آنگونه که مرجان تعریف کردهاست، بابک بیات، واروژان، پرویز مقصدی و یکی دو موزیسین برجسته دیگر یک سالی به او اصول اولیهٔ خوانندگی را آموزش دادند و همزمان به پرورش صدای او پرداختند تا او را به عنوان خوانندهای متفاوت به جامعهٔ موسیقی معرفی کنند.[۸][۳]
نخستین ترانهٔ مرجان را پرویز مقصدی ساخت به نام «دو دونه» که با تنظیم واروژان در یکی از برنامههای صبح جمعهٔ رادیو برای نخستین بار پخش شد. پس از آن او با آهنگسازانی چون تورج شعبانخانی، واروژان، منوچهر چشمآذر به عنوان خواننده همکاری کرد تا در کارنامه کاری خود نزدیک به ۲۰ ترانه را بر جای بگذارد.[۸] ترانهای که از او در اذهان علاقهمندان به موسیقی پاپ خاطرهانگیز شدهاست، «کویر دل» نام دارد که برداشتی بود از ترانهای فرانسوی، با اجرای «دالیدا» که مرجان به توصیهٔ اریک ارکانت و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد و خواند. این ترانه پیشتر توسط خوانندهٔ ترکیهای آژدا پکان نیز به زبان فرانسوی و به نام «Viens dans Ma Vie» اجرا شده بود. او ترانههای «پرندهٔ تنهام»، «جفت سلیمان»، «حسود»، «خونه خالی»، «دو دونه»، «سایهها»، «سکهٔ ماه»، «شوخ»، «قصه»، «قطرهها»، «قُمری»، «کویر دل»، «کی صدا کرد منو»، «گمشده»، «من همینم» و «تکیهٔ بر باد» را اجرا کرد و با شرکت در شوهای تلویزیونی «میخک نقرهای» و «رنگارنگ» محبوبیت او بیشتر شد.
شهلا صافی ضمیر
از جمله ترانههای دیگر او میتوان به ترانهٔ «ای شکسته تو شکستی» با آهنگسازی عماد رام اشاره کرد. اثری که گفته میشود یکی از دلایل دستگیری او در بعد از انقلاب شد.[۸]
مرجان در آستانهٔ انقلاب ۱۳۵۷ با کمتر از ۳۰ سال سن در زندگی هنری خود مشهور و سرشناس بود.[۳][۴] وی پس از انقلاب برای نخستینبار در سال ۱۳۵۹ بهخاطر اجرای ترانهای بازداشت و زندانی شد.[۸][۹] دستگیری بار دوم وی در تیر ۱۳۶۱ و به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران بود که تا سال ۱۳۶۹ در زندان اوین، زندانی شد. او در سال ۲۰۰۶ میلادی از ایران خارج و راهی آمریکا شد.[۱۰] مرجان در مصاحبهای که از شبکه تلویزیون سیمای آزادی پخش شد دربارهٔ بازداشت خود و همسرش فریدون ژورک گفته بود که از اوایل سال ۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودند و در همین رابطه در ۱۶ تیر ۱۳۶۱ در خانهشان دستگیر میشوند. او در همین مصاحبه گفته بود که پس از آزادیاش از زندان «۱۷ سال تمام ممنوعالخروج بودهاست.»[۳][۴]
مرجان پس از خروج از ایران از فعالان مخالف حکومت ایران بود و به هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران به فعالیت پرداخت. او در ۳ ژوئن ۲۰۱۵ در مصاحبهای گفت: «تصمیم گرفتم مبارزه کنم چون من حق داشتم در مملکت خودم آزاد زندگی کنم»… «میخواهم هنرم را وقف مقاومت برای آزادی میهن و خلق ستم دیده و محروم ایران کنم.»[۱۱]
مرجان پس از اجرای ترانهٔ «رویش ناگزیر» در اجتماع کنگره ایرانیان در واشینگتن، دی.سی. دهها ترانه و اثر هنری دیگر را با همکاری هنرمندان سازمان مجاهدین خلق اجرا و منتشر کرد. از جمله این ترانهها: رویش ناگزیر، قدغن، وقت براندازی، چی بگم، اوین بگو، میهنی میسازیم، شهیدای شهر، پرچم، فریاد بیصدا، چشم به راه و بیبهونه، و میتوان و باید بودند. برخی از این کارها را محمد شمس، آهنگساز ایرانی ساخته بود.[۱۱][۱۲]
مرجان در ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ در ۷۲ سالگی بر اثر ایست قلبی در پی یک عمل جراحی درگذشت. یک رسانه به نقل از اطرافیان وی علت درگذشت را اشتباهات پزشکی عنوان کردهاست.[۱۳] وی در آرامگاه پاسیفیک ویوو مموریال پارک در نیوپورت بیچ کالیفرنیا (واقع در ساحل ایالتی کورونا دل مار) به خاک سپرده شد. او واپسین سالهای عمر خود را در لس آنجلس به سر برد.[۳][۱۴]
مریم رجوی ضمن تسلیت فقدان مرجان تأکید کرد: راه و رسم و یاد و خاطره مرجان که تا آخر به مقاومت در برابر فاشیسم دینی و به آرمان آزادی متعهد ماند، برای همیشه زنده و جاوید خواهد بود… و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشتهباشید».[۲][۱۵] سازمان مجاهدین خلق ضمن اعلام خبر درگذشت وی در بیانیهای نوشت که او تا لحظهٔ آخر زندگی «به آرمان آزادی متعهد ماند».[۱۶]
رضا معینی مسئول دفتر ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز دربارهٔ درگذشت مرجان نوشت: «شهلا صافیضمیر «مرجان»، هنرمند و زندان سیاسی در دهه شصت، چشم از جهان فروبست. یاد و صدایش و پایداریاش در برابر نظام تباهان مانا و با ماست.»[۳][۴]
درگذشت مرجان واکنش زیادی در شبکههای اجتماعی بهدنبال داشت و بسیاری ضمن تاسف از رفتار جمهوری اسلامی در قبال او و سایر هنرمندان، ترانههای معروف او را به اشتراک گذاشتند.[۳][۴]
شهلا صافیضمیر در طول فعالیت سینمایی خود با بازیگران مطرحی چون محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی، رضا بیک ایمانوردی، ایرج قادری، سعید راد، رضا فاضلی، و عارف به ایفای نقش پرداخته بود. خوانندههایی چون عهدیه در فیلمها با وی ترانه میخواندند.
مرجان با شاعران و آهنگسازان خبره و بنامی همچون: پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، اردلان سرفراز، منوچهر چشمآذر، آرش سزاوار، تورج شعبانخانی، اریک ارکانت و رضا اشعاری همکاری داشت.
برخی کنشهای هنری مرجان:
منبع تصویر، Etelaat banovan
مرجان از خواننده های محبوب پیش از انقلاب ایران بود و تصویر او بارها روی جلد نشریه های آن زمان منتشر شد
شهلا صافی ضمیر، با نام هنری مرجان، خواننده و بازیگر ایرانی در ۷۲ سالگی در بیمارستانی در لسآنجلس آمریکا درگذشت.
او در سالهای اخیر از فعالان مخالف حکومت ایران بود و با مجاهدین خلق همکاری میکرد و برای این سازمان چند ترانه اجرا کرده بود.
شهلا صافی ضمیر، در سال ۱۳۲۷ متولد شد. به گفته خودش به خاطر چشمهای درشتش مادرش نام او را شهلا گذاشت.
شهلا صافی ضمیر
او در ۱۲ سالگی خبرنگار نوجوان مجله اطلاعات کودکان بود و گویندگی برنامه هفتگی این مجله را هم در تلویزیون انجام میداد.
اولین بازی او در سن ۲۱ سالگی در فیلم “دنیای پر امید” به کارگردانی احمد شیرازی و با بازی محمدعلی فردین بود. او پس از این فیلم نام هنری”مرجان” را برای خود برگزید.
او درطول فعالیت سینمایی خود با بازیگران معروف و سرشناسی چون محمدعلی فردین، ناصر ملکمطیعی، رضا بیکایمانوردی، سعیدراد، رضا فاضلی و ایرج قادری به ایفای نقش پرداخته است.
‘هدفم درست خواندن بود ‘
او درباره اینکه چطور به شکل حرفهای خواننده شد در مصاحبه با تلویزیون “سیمای آزادی” گفت که در حال زمزمه آهنگ “کوچههای فرهاد” بوده است که فریدون ژورک، همسرش که کارگردان سینما و تلویزیون بود به او میگوید چه صدای خوبی دارد و صدای او را کشف میکند.
مرجان میگوید که پس از آن یک سال با آقایان واروژان، بابک بیات و پرویز مقصدی کار کرده و “راه و رسم خواندن را آموخته است.”
اولین ترانه مرجان “دودونه” ساخته پرویز مقصدی و با تنظیم واروژان بود که اولین بار از برنامه رادیویی “صبح جمعه با شما” پخش شد.
مرجان میگوید: “هدفم این نبود که فقط بخوانم، هدفم این بود که درست بخوانم.”
مرجان با شاعران وآهنگسازان سرشناسی همچون: پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، اردلان سرفراز ، منوچهر چشم آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان خانی، و اریک ارکانت همکاری داشته است.
مرجان با خواندن ترانه “کویر دل” که پیشتر خواننده ترکیهای آژدا پکان آن را به زبان فرانسه اجرا کرده بود، بسیار معروف شد.
زندانی سیاسی سالهای شصت و فعالیت خارج از ایران
مرجان تا قبل از مرگ از مخالفان فعال حکومت ایران بود و با همکاری نزدیک با مجاهدین خلق چند ترانه علیه جمهوری اسلامی خوانده بود از جمله ترانه “وقت براندازی شده”، “رویش”، “اوین بگو” و “رهایی” را اجرا کرده است.
مرجان پس از انقلاب بازداشت و زندانی شد اما پس از آزادی از ایران خارج شد و در لسآنجلس آمریکا زندگی میکرد.
او در مصاحبه ای که از شبکه تلویزیون “سیمای آزادی” پخش شد درباره بازداشت خود و همسرش فریدون ژورک گفته بود که از اوایل سال ۵۹ به جمع هواداران سازمان مجاهدین خلق پیوسته بودند و در همین رابطه در ۱۶ تیرماه ۱۳۶۱ در خانه شان دستگیر میشوند.
مرجان در همین مصاحبه گفته بود که پس از آزادیش از زندان “۱۷ سال تمام ممنوع الخروج بوده است.”
خبر درگذشت مرجان به سرعت در شبکههای اجتماعی منعکس شد و بسیاری از چهرههای هنری، فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی به او ادای احترام کردند.
از جمله رضا معینی مسئول دفتر ایران و افغانستان گزارشگران بدون مرز درباره مرگ مرجان در فیسبوک خود نوشت: “شهلا صافی ضمیر “مرجان”، هنرمند و زندان سیاسی در دهه شصت، چشم از جهان فرو بست. یاد و صدایش و پایداریاش در برابر نظام تباهان مانا و با ماست.”
“مرجان با ما بود. رفیق گریههای ما بود. در خانهای خالی و پر از سکوت فریاد شد. و بازهم صدایی در “شب میگوید، او که رفته اینجاست.”
ابی خواننده سرشناس هم در اینستاگرام خود از مرگ مرجان ابراز تاسف کرد.
© 2021 بی بی سی. بی بی سی مسئول محتوای سایت های دیگر نیست. سیاست ما درباره لینک دادن به سایت های دیگر.
مرجان با نام اصلی شهلا صافی ضمیر (متولد ۱۳۲۷ در تهران- درگذشت در ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در آمریکا) در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. پدرش یک مدیر در وزارت راه و مادرش معلم بود. او پس از تحصیلات ابتدایی و در حالی که نوجوانی بیش نبود، پس از نامنویسی برای مجریگری برنامه کودکان از میان انبوهی از داوطلبان برای اینکار انتخاب شد و به عنوان یکی از گویندگان برنامه کودک تلویزیون ملی ایران «ثابت پاسال» آغاز به کار کرد. مرجان در همان زمان به تحصیل در زمینهٔ خبرنگاری و کار برای مجلهٔ اطلاعات کودکان روی آورد.
مرجان در سن ۲۱ سالگی با مهدی علی محمدی گوینده و دوبلور رادیو ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام پوپک بود.[۱] مرجان در جوانی وارد دنیای سینما شد. اولین فیلمی که مرجان در آن بازی کرد دنیای پرامید بود. نام مرجان درهمین فیلم برایش انتخاب شد زیرا در آن زمان خانم شهلا ریاحی بازیگر سینما و تئاتر ایران بسیار مشهور بود.[۲] مرجان پس از مدتی به دلیل محدودیتهایی که همسرش برای او در کار هنری ایجاد میکرد از وی جدا شد و با فریدون ژورک، کارگردان و تهیهکنندهٔ سینما ازدواج کرد.
مرجان پس از مدتی از کار بازیگری دلزده شد. او خود میگوید از این که باید جای شخصیتهایی بازی میکردم که با ذات و خمیرهٔ من در تضاد بودند خشنود نبودم. وی در سال ۱۳۵۴ با بابک بیات و پرویز مقصدی آشنا شد و به دلیل صدای زیبایش به خواندن تشویق شد. اولین ترانهٔ او «دو دونه» ساختهٔ پرویز مقصدی، با تنظیم استاد واروژان بود.[۳] او پس از آن ترانههای بسیاری اجرا کرد و به سرعت تبدیل به یکی از خوانندگان محبوب ایران شد.
مرجان پس از انقلاب ضدسلطنتی همچون دیگر هنرمندان زن از خواندن محروم شد. او در تیرماه ۱۳۶۱ به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و اموالش ضبط گردید. مرجان سالها در زندان به سر برد. همبند شدن او با زنان و دختران مجاهدین که در آن دوران اعدام شدند، تأثیری عمیق بر او گذاشت. مرجان پس از آزادی از زندان، سرانجام در سال ۱۳۸۰ به همراه همسرش فریدون ژورک، کارگردان و تهیهکننده سینما به آمریکا رفت. وی در آمریکا از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بود و در جلسات شورای ملی مقاومت شرکت میکرد. همسر وی، فریدون ژورک، از هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران میباشد. مرجان در این سالها ترانههای اعتراضی و اجتماعی زیادی اجرا کرد. او در شامگاه ۱۶ خرداد در اثر ایست قبلی در آمریکا درگذشت.
مرجان (شهلا صافی ضمیر) درسحرگاه بیست و سوم تیرماه ۱۳۲۷، در بیمارستان ورجاوند، واقع در خیابان امیریه تهران، چشم به جهان گشود. پدرش «علی صافی ضمیر» از مدیران وزارت راه و مادرش «کبری بهمنی تبری» از معلمان دبستانهای ابتدایی بود. مرجان کودکی را در پناه خانواده و سرپرستی پدر و مادری آگاه سپری کرد.
شهلا صافی ضمیر
در مهرماه ۱۳۳۴ وارد دبستان «سرخوش»، واقع در محله امیریه تهران شد. او پس از اتمام دوران ابتدایی و همزمان با حضور در دبیرستان الوند، واقع در خیابان منیریه، با پدیده اعجابانگیز زمان خود، یعنی تلویزیون آشنا شد که آن روزها عمومیت پیدا نکرده بود. این اتفاق او را به مسیری هدایت کرد که نهایتاً، به شکوفایی استعدادهای نهفتهاش انجامید. مرجان خود در این باره مینویسد:
«آن روزها، خانهای که ما در آن اقامت داشتیم، تنها خانهای بود که در کوچهٔ ما تلویزیون داشت و آنتنی روی بامش بود. این موضوع برای من و خواهر کوچکترم، عامل فخر و غروری کودکانه، نسبت به همسالان محله شده بود. از این تلویزیون، که الزاماً بایستی بعد از ظهرها پس از انجام تکالیف مدرسه به تماشایش مینشستیم، برنامه ای برای کودکان پخش میشد که مجری آن دختر خانمی بود، به نام «عباسه امیرعلائی»، که من به شوق دیدنش بخشی از تکالیف مدرسه را در زنگهای تفریح کلاس انجام میدادم. سالی گذشت و این مجری محبوب من، به لحاظ سنی ناچار به ترک برنامه شد و من به تشویق مادرم برای گویندگی در این برنامه، که از طریق تلویزیون آگهی میشد، نامنویسی کردم، خوشبختانه بخت یارم بود و از جمع کثیر داوطلبان این جایگزینی، من انتخاب شدم.»[۴]
انتخاب مرجان به عنوان مجری برنامه کودک، و جلوه توانائی و استعدادش در این رشته، راه را برای ورودش به مجله اطلاعات کودکان، در مقام اولین خبرنگار نوجوان هموارکرد، و او را در عالم مطبوعات با بزرگانی هم چون بهرام افرهی، پرویز قاضی سعید، منصور سپهروند و خسرو ذوالفقاری آشنا کرد.
مرجان برای ادامه تحصیل از کلاس نهم به بعد، خود را به دبیرستان همایون، مقابل دانشگاه تهران منتقل کرد. او تا پایان تحصیلات دبیرستانی و اخذ دیپلم، به خاطر فعالیتهایش در تلویزیون و مطبوعات، نه تنها در دبیرستان همایون، بلکه درفضای آموزشی تهران، به موقعیتی ورای سن و سال خود دست یافته بود. این موفقیتها برای او سکویی برای حرکت به جلو شد و او را به دنیای هنرهای نمایشی و سپس موسیقی هدایت کرد.[۵]
مرجان در سال ۱۳۴۸ وارد عرصه سینما شد. او شبی در یک میهمانی خانوادگی، با محمد علی فردین و رضا کریمی، تهیهکننده سینما که از شرکای استودیو مهرگان فیلم بود آشنا میشود. رضا کریمی که قصد داشت فیلمی به نام دنیای پرامید را با کمک فردین بسازد. فردین در گفتگویی ایفای نقش اول زن را به مرجان پیشنهاد میدهد. این فیلم اولین تجربهٔ بازیگری مرجان بود.
در فیلم دنیای پرامید که بر اساس فیلمنامهای از سعید مطلبی در استودیو مهرگان تولید شد، فردین، تقی ظهوری، هوشنگ بهشتی و احمد قدکچیان نیز ایفای نقش میکردند. با نمایش این فیلم مرجان به جمع ستارگان زن سینمای ایران پیوست. مرجان در این فیلم بازی بسیار خوبی داشت و به همین دلیل پس از نمایش آن با پیشنهادات بسیاری برای بازیگری مواجه شد. مهمترین فلیلمهایی که وی در آنها بازی کرد فیلم سکهٔ ماه به همراه ناصر ملک مطیعی و فردین بود. مرجان طی هشت سال در ۳۲ فیلم ایفای نقش کرد. فیلم تکیه بر باد به کارگردانی همسرش فریدون ژورک، آخرین فیلم او بود. این فیلم از معدود فیلمهای تولید شده پیش از انقلاب ضدسلطنتی است که پس از انقلاب نیز مدتی در سینماهای تهران و چند مرکز استان نمایش داده شد. قسمتهایی از این فیلم در شهر آبادان فیلمبرداری شده بود.
مرجان درمصاحبه ای با مجله جوانان درسال ۱۳۵۴ میگوید:
«تصمیم برای ورود من به عالم موسیقی، شبی در ویلای ما در متل قوی شمال گرفته شد. همکاری بابک بیات با همسرم فریدون ژورک، در زمینه موسیقی متن فیلم، مناسبتی بود، که در یک تعطیلات آخر هفته چند روزی میهماندار بابک بیات، و خانواده ایشان باشیم، شبی دور هم، بابک بیات گفت دریغ است که شنونده صدای بم و گیرای من، تنها اقوام و خانواده باشند، تأیید و تشویق او، تلنگری شد، جهت بازشدن باب گفتگوی بابک بیات با همسرم، برای آموزش و تعلیم من، تا فراگیری راز و رمزخوانندگی.»
حاصل این تصمیم، دریک دوره کوتاه اما فشرده، منجر به تولید ترانه ای میشود، به نام «دودونه»، کاری از «پرویز مقصدی» با تنظیم زیبائی از «واروژان»، که اولین بار در برنامه صبح جمعه از رادیو ایران پخش شد و بسیاری را به خود جذب کرد. مرجان در زمانی کمتر از دوسال، بیش از پانزده ترانه از ساختههای پرویز مقصدی، فریبرز لاچینی، منوچهر چشم آذر، آرش سزاوار، تورج شعبان خانی، محمد شمس و اریک ارکانت (تنظیم کننده و آهنگساز فرانسوی مقیم ایران) را اجرا کرد، که مشهورترین آنها ترانهای به نام «کویر دل» است. این ترانه زیبا برداشتی از یک ترانه فرانسوی، با اجرای بسیار زیبای «دالیدا» بود که مرجان به توصیه اریک و تنظیم او، در تابستان ۱۳۵۶ اجرا کرد.
اریک آرکانت» یکی از پایهگذاران ارکستراسیون هارمونیک و از بانیان تحول موزیک پاپ ایران در دههٔ پنجاه بود.
پخش ترانهٔ کویر دل از رادیو ایران، همزمان شد با انتشار آلبومی از ترانههای او، که توسط کمپانی “سی بی اس”، تهیه شده بود. به این ترتیب مرجان که ستاره ای محبوب سینمای ایران بود، به عنوان یک خواننده موسیقی پاپ نیز به اوج محبوبیت و شهرت رسید. مرجان که به گفتهٔ خود با بازیگری به دلیل روحیاتش دیگر میانهای نداشت، در مورد ورودش به عرصهٔ موسیقی میگفت:
«دودونه» اولین ترانهای بود که اجرا کردم، ساخته پرویز مقصدی با تنظیمی از روان شاد واروژان. کمتر از دوسال، بیش از بیست ترانه خواندم و سرخوش از هنر به عرصه موسیقی ایران قدم نهادم. حال دیگر خودم بودم، من بودم که انتخاب میکردم چه بخوانم، نه اینکه انتخاب شوم چه کسی را بازی کنم. بعد از دو سال صدایم در هیاهوی انقلاب گم شد و با کودتای آخوندی، بیست و سه سال، درسکوتی سنگین به عزلت نشستم، چرا که از وطن خوانده بودم، ترانه ای ازعلیرضا میبدی با آهنگی از شادروان عماد رام.
مرجان پس از انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۹ به رغم ممنوعیت صدای زنان ترانهای با نام وطن را از علیرضا میبدی با آهنگ بسیار زیبایی از شادروان عماد رام اجرا کرد. این ترانه منجر به دستگیری او برای اولین بار شد، زیرا به طور خاص مضمونی اجتماعی و سیاسی داشت.[۶]
مرجان اولین بار در سال ۱۳۵۹ به خاطر اجرای ترانهٔ وطن دستگیر شد. او میگوید پاسداران در حمله به خانهاش ویولن پرویز یاحقی را شکستند و مدت یک ماه به شکنجه و آزار او پرداختند. ترانه وطن با شعری از علیرضا میبدی و ساختهٔ عماد رام یک ترانه میهنی بود. ویلای او پس از دستگیری ضبط شد و ممنوع از کار گشت. مرجان دو سال پس از آزادی بار دیگر در تیرماه ۱۳۶۱ در خانهاش، واقع درخیابان پاسداران به جرم هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران دستگیر شد و به زندان رفت. مرجان در بند زنان با بسیاری از زندانیان سیاسی، به ویژه دختران و زنان مجاهد همبند و شاهد شکنجه و اعدام بسیاری از آنها بود. امری که تأثیر عمیقی بر وی گذاشت. مرجان خاطرات بسیاری از دوران زندان خود و مشاهداتش نقل کردهاست.
مرجان در سال ۱۳۸۰، ناچار به خروج از کشور شد و به همراه همسرش فریدون ژورک به آمریکا رفت.
مرجان در آمریکا نیز به فعالیتهای سیاسی ادامه داد و در زمرهٔ هواداران سازمان مجاهدین خلق به همکاری با آنان پرداخت. اولین کار هنری او در خارج از کشور خواندن ترانه ای بنام «رهایی» به مناسبت اعتراضهای مردمی، در ایران بود، ملودی این آهنگ توسط مرجان، بر روی سرودهای از همسرش، فریدون ژورک، با تنظیم پرویز رحمان پناه، ساخته شده بود. او برای اولین بار پس از ۲۶ سال سکوت، در اجتماع بزرگ کنگرهٔ ایرانیان در واشینگتن دی سی حضور پیدا کرد و ترانهای را با نام رویش ناگزیر بر اساس شعری از شهریار داور با آهنگسازی محمد شمس اجرا کرد.[۷]
مرجان در مصاحبه ای با مجله جوانان که درلس آنجلس منتشر میشود، رسماً اعلام کرد که صدای من از این پس تا آزادی هم میهنان دربندم سلاح من است، و ترجیح میدهم، این صدا را نه درکنسرتها که در کنواسیونهای مبارزاتی شورای ملی مقاومت، علیه آخوندهای حاکم برکشورم به کار خواهم گرفت.
مرجان پس از آن دهها ترانه با همکاری هنرمندان مجاهدین خلق اجرا و منتشر کرد. از جملهٔ آنها میتوان از ترانهٔ قدغن، وقت براندازی، چی بگم (برای شهدای تظاهرات سراسری ایران)، ترانهٔ شهیدای شهر (اجرای مشترک)، پرچم و … نام برد.
مرجان در طول عمر هنری خود دهها ترانه پیش انقلاب اجرا کردهاست. وی همچنین پس از انقلاب و سفر به آمریکا در همکاری با هنرمندان شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ترانههای مختلفی را اجرا نمودهاست.
مرجان، شهلا صافی ضمیر در شامگاه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ در امریکا در شهر لسآنجلس در بیمارستانی بر اثر ایست قلبی درگذشت.
تلویزیون سیمای آزادی و شورای ملی مقاومت درگذشت او را تسلیت گفتند. او از همراهان شورای ملی مقاومت بود.
سلام بر مرجان صدای شورش زن ایرانی در برابر نظم ارتجاعی حاکم.
از درگذشت نابهنگام هنرمند محبوب ایران، مرجان عزیزم بسیار متاثرم. قبل از او هم معصومه عزیزم، معصومه جوشقانی، از زندانیان همان زمان، پر کشید.
سالهای پر درد و شکنجه و زندان مرجان در کنار زنان مقاوم و مجاهد، روح آزاده و وجدان نا آرام او را به راهی نو برای آزادی مردم و میهنش سمت داد.
در سالهای تبعید در کنار مجاهدین و مقاومت ایران قرار گرفت و طی دو دهه با شور و اشتیاق و با صدای روحبخش و لطیفاش، صدای دختران و زنان ستمدیده میهنمان شد و در میان اندوه شب با صدایش از روز خبر میداد و روشنایی.
او با شورشاش بر آنچه که بود و هست، بر این حقیقت گواهی داد که تعهد انسان به آزادی، بزرگترین سرمایه اوست و در دوران تاریک ارتجاع و اختناق، هنرمند مردمی باید به این تعهد بزرگ بپیوندد.
براستی زنان هنرمندی مثل مرجان و مرضیه که به مبارزه و مقاومت برخاستند، رنجهای زن ایرانی و خواست پرقدرت او برای رهایی را نمایندگی کردند.
خواهر بسیار عزیزی را از دست دادم اما میدانم که خواهران مجاهدش بهخصوص خواهران همبندش و دختران شورشگر ایرانی که برای آزادی بهپا میخیزند، جای خالی او را پر خواهند کرد.
به آقای ژورک و خانواده محترمش، به همکاران هنری او، به یکایک هنرمندان آزاده و جامعه هنرمندان ایران و به خانواده بزرگ مقاومت تسلیت میگویم.
مرجان عزیزم همیشه با ماست و سرود آزادی میخواند، سرودی که قطعاً به حقیقت خواهد پیوست.
صدای مرجان، قدرت انتخاب و تعهدش به آزادی و مردم ایران، نیروبخش فرزندان قیامآفرین این میهن بهویژه دختران شورشگر است. صدایی که در فردای آزادی ایران هم، حاضر و همراه و طنینانداز خواهد بود.
صدای «شهیدای شهر»، «طنین زندهام هنوز، صدای من نمردهام، شکستن سکوت یکهزاره در ۲۰۹»، سرود «وقت براندازی» و آوای «میهنی میسازیم»، بخشی از وجدان غنی، لطیف و تسلیمناپذیر جامعه ایران است.
از یاد نمیبریم خروش او علیه آخوندهای حاکم را که «گیرم که میزنی. گیرم که میکشی، با رویش ناگزیر جوانه چه میکنی. با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنی؟»
و کلمات او خطاب به زن ایرانی از یاد نخواهد رفت که «عزیزانم کمر همت ببندید و بهعنوان چاوشان این کاروان پرشتاب جلودار میدان مبارزه باشید و به همت و قدرت خودتان باور داشته باشید».
سلام بر مرجان، او رستگار و جاودانه شد.
0