مریم خدارحمی

مریم خدارحمی
مریم خدارحمی

مریم خدارحمی (زاده ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۲ در اصفهان) هنرپیشه اهل ایران است.

وی فارغ‌التحصیل رشته فیلمسازی می‌باشد و دورهٔ بازیگری خود را در نزد حمید سمندریان گذرانده‌است و کار خود را با تولیدات صداوسیمای اصفهان آغاز کرد.[نیازمند منبع]

ستایش مجموعه‌ای تلویزیونی در سه فصل به کارگردانی سعید سلطانی و به قلم سعید مطلبی است. به گفته کارگردان و بازیگران مجموعه، بانی و طراح این سریال ایرج قادری بوده‌است. البته در ساخت این سریال از فیلم واکنش پنجم اثر تهمینه میلانی اقتباس‌های فراوانی شده‌است.[۲][۳][۴][۵][۶][۷]

تولید فصل اول آن از سال ۱۳۸۸ آغاز شد و سال ۱۳۹۰ پایان یافت، پخش آن از ۱۲ آذر ماه ۱۳۸۹ آغاز شد و در ۶ آبان ۱۳۹۰ به پایان رسید. تولید فصل دوم از سال ۱۳۹۱ آغاز شد و سال ۱۳۹۲ به پایان رسید، پخش سری دوم از ۲۷ دی ۱۳۹۲ آغاز گردید و در ۲۴ مرداد ۱۳۹۳ به پایان رسید.[۸] تولید فصل سوم پس از ۵ سال در سال ۱۳۹۷ شروع و پایان همان سال تصویربرداریش به پایان رسید و از ۲۲ شهریور ۱۳۹۸ تا ۷ آبان ۱۳۹۸ به روی آنتن شبکه سوم سیما رفت.

سریال ستایش، قصهٔ دختر جوانی به نام ستایش را روایت می‌کند که برای نجات برادرش از خطری که در پی فرار او از خدمت سربازی وی را تهدید می‌کرد، به دوست برادر خود، طاهر فردوس، پناه برده و با تمهیداتی برادرش را راهی مرز می‌نماید. محمد برادر ستایش در مرز کشته شده و طاهر به زندان می‌افتد. در نهایت با رضایت خانوادهٔ محمد از زندان آزاد شده و از آنجائی که مجذوب و شیفتهٔ ستایش شده بود، علی‌رغم مخالفت خانوادهٔ خود و خانوادهٔ ستایش و با وجود میل باطنی ستایش، با او ازدواج نموده و صاحب دو فرزند دختر و پسر می‌شود.
طاهر همسر ستایش در پی ماجرای حسادت همسر برادر خود (انیس، همسر صابر) که برادر بزرگتر او و در واقع پسر بزرگتر حشمت فردوس (پدر طاهر فردوس) به حساب می‌رفت، که مبنی بر علاقهٔ شدید پدر طاهر به او و با توجه به مال و ثروت زیاد او بود، متهم به حمل مواد مخدر گشته و پس از فرار از دست مأمورین در تصادفی به کما رفته، فوت می‌نماید. ستایش در فراق برادر، همسر و مادر خود و با توجه به وضعیت نامناسب پدر خود به زندگی با دو فرزندش همچنان ادامه داده و برای فرار از پدر شوهر خود، حشمت فردوس که به دنبال محمد می‌گشت تا به گفتهٔ خودش اسم وی را به یدک بکشد، آنها پس از فرار به شهرهای مختلف سر انجام به اکبر آباد، زادگاه پدر و مادرش و پیش پدربزرگ او، خان بهادر اکبر آبادی (جمشید مشایخی) می‌روند. اما در آنجا خان دوم ده، فتح‌الله خان گله داری (شهاب عسگری)از محمود پدر ستایش کینه دیرینه دارد. چندین سال قبل پدر ستایش در جوانی پسر کوچک فتح‌الله خان را به علت خواب آلودگی از تعزیه خان بهادر بیرون می‌کند و او در راه اسیر گرگ‌ها شده و کشته می‌شود. فتح‌الله خان با خود عهد بست که انتقام پسرش را از او بگیرد. پدر ستایش شبانه از خانه بیرون می‌رود و اتفاقی نوه فتح‌الله خان را نجات می‌دهد اما خودش طعمه گرگ‌ها شده و می‌میرد. محل جدید ستایش نیز برای فردوس توسط پلیس آشکار شده و او می‌خواهد به آنجا برود، اما قبل از رفتن سکته می‌کند و صابر را جای خود می‌فرستد، صابر که سودای اموال فردوس را دارد، به پلیس دروغ می‌گوید که آنها را نمی‌شناسد. پدربزرگ ستایش سند یک مغازه که هدیه عروسی پدرش بود را به او می‌دهد و ستایش با کمک او به آنجا پناه می‌برد.

در فصل دوم این مجموعه، ستایش با دو فرزند خود نازگل و محمد و با نام مستعار رودباری (بجای فردوس) و پس از گذشت ۲۲ سال از آن قضایا در منطقه‌ای در شمال کشور زندگی می‌کند و صاحب رستورانی محبوب در میان مردم است. پسر او محمد ماهی‌فروشی دارد و با موتور ماهی به خانه‌ها می‌برد. به‌صورت اتفاقی حشمت فردوس که با خانواده‌اش در شمال به ویلایشان آمده‌اند، از محمد ماهی می‌خرند و محمد هر بار با یک بهانه‌ای به آن خانه می‌رود، چون هم از نوهٔ حشمت فردوس خوشش آمده و می‌خواهد پیش وی کار کند تا به مقامی بالا برسد و ثروتمند شود. حشمت او را برای جاروکشی به محل کارش دعوت می‌کند و محمد راهی تهران می‌شود تا پیش او کار کند. از طرفی دیگر استاد دانشگاه نازگل از او خواستگاری می‌کند و از ستایش و نازگل می‌خواهد که به تهران نقل مکان کنند و عروسی را آنجا گرفته و ماندگار شوند. ستایش بعد از آمدن به تهران به منزل دوست قدیمی خود، عاطفه می‌رود. صابر، پسر حشمت فردوس نیز رام زنی به نام پری‌سیما که از طرف فردی ناشناس اجیر شده، می‌شود و با کمک او وکالت تمام اموال حشمت را با کلاهبرداری از او می‌گیرد. ستایش نیز توسط همسر عاطفه، دوست قدیمی خود می‌فهمد که اگر رضایت پدربزرگ نازگل یعنی حشمت فردوس نباشد عقد از لحاظ شرعی باطلست، و به دنبال حشمت فردوس می‌رود. از طرفی دیگر محمد که رانندهٔ حشمت است، دختران صابر را به میل خودشان پیش دوستان و خوشگذرانی‌هایشان می‌برد و محمد را تهدید می‌کنند که چیزی به پدربزرگشان نگوید، اما یک شب بعد از برگرداندن آن‌ها از مهمانی کسانی که به آن‌ها مواد داده بودند را کتک می‌زند، ولی با دروغ نوه‌های حشمت، حشمت در صدد اخراج اوست که ستایش برای گرفتن رضایت از حشمت فردوس برای عقد دخترش وارد دفتر او می‌شود و حشمت و محمد را در آنجا می‌بیند. سپس حشمت با دقت به ستایش نگاه می‌کند و او را می‌شناسد. رابطهٔ محمد و حشمت ادامه پیدا می‌کند و در همین اثنا، صابر، پسر بزرگ حشمت با تحریک همسر سومش پری‌سیما صفائی (برادرزادهٔ انیس) از وکالت‌نامهٔ حشمت سوء استفاده کرده، همهٔ اموال پدرش را به نام پری‌سیما می‌کند. حشمت نیز به همراه محمد مجبور به ترک خانه‌اش می‌شود.[۹]

در فصل سوم، حشمت فردوس که به دنبال بازیابی اعتبار از دست رفته‌اش است، به واسطهٔ نوه‌اش، محمد، به ستایش نزدیک و در خانهٔ او ساکن می‌شود. صابر که از رفتارش با حشمت پشیمان است، با نقشهٔ پری‌سیما کشته می‌شود و پری‌سیما صاحب همهٔ اموال حشمت فردوس می‌گردد. انیس، توانائی تکلم خود را بازمی‌یابد و تهدیدی بزرگ برای پری‌سیما محسوب می‌شود. در همین گیر و دار، ستایش درگیر یک رابطهٔ عاطفی با پسر همسایه‌اش می‌شود. رابطه‌ای که مشکلات جدیدی را پیش رویش می‌گذارد. حشمت فردوس با همراهی نوه‌اش، محمد و همکاری زن باغداری به نام «خانوم بزرگ»، موفق می‌شود بخشی از سرمایه‌های از دست رفتهٔ خود را زنده کند. از طرفی نازگل، نوهٔ حشمت با همکاری شوهرش موفق می‌شود اسنادی برای ابطال وکالت‌نامهٔ حشمت فردوس به پسرش که موجب از دست رفتن اموالش شده‌است، بدست بیاورد. در همین اثنا، مهدی مظفری که به ستایش علاقه‌مند شده، از او خواستگاری می‌کند، اما در اتفاقی ناگهانی تصادف می‌کند. ستایش، پس از این تصادف تصمیم می‌گیرد به مهدی جواب مثبت بدهد. این تصمیم او با واکنش منفی اعضای خانواده همراه است. ستایش علی‌رغم مخالفت خانواده‌اش با مهدی مظفری ازدواج می‌کند. پری سیما که از موفقیت وکلای فردوس در ممانعت از فروش اموال وی با خبر می‌شود با همکاری راننده اش حمید، نقشه قتل حشمت فردوس را می‌کشد و برای این کار از زیور، زن دوم صابر کمک می‌گیرد. انیس، زن اول صابر که از نقشه پری سیما با خبر است، حشمت را از نقشه قتل مطلع می‌کند. اما حشمت باور نمی‌کند و به سر قرار می‌رود. زیور، حشمت را به یک کارخانه قدیمی می‌کشاند و حمید و همدستانش حشمت را دوره می‌کنند تا او را به قتل برسانند. در همین اثنی پلیس از راه می‌رسد و حمید، زیور و بقیه همدستانش را دستگیر می‌کند. پری سیما پس از تماس حمید و دریافت خبر دستگیریشان، به انیس حمله می‌کند تا او را خفه کند. برادر انیس با دیدن این صحنه سراسیمه، خود را به حیاط خانه می‌رساند و به سمت پری سیما شلیک می‌کند و او را به قتل می‌رساند. حشمت فردوس که حالا قاتلان پسرش را می‌شناسد، اعلام می‌کند شکایتی از کسی ندارد. پس از پایان این غائله، حشمت از ستایش درخواست کرد که برای او از خانم بزرگ خواستگاری کند. ستایش نیز به همراه محمد از خانم بزرگ خواستگاری می‌کنند. خانم بزرگ به شرط سپردن کارها به محمد و بازنشسته شدن حشمت و همچنین برگزاری مراسم عروسی، به حشمت جواب مثبت می‌دهد و با او ازدواج می‌کند. اموال حشمت با پیگیری نازگل و شوهرش باز پس گرفته می‌شود و ستایش و محمد ادارهٔ غرفهٔ میوهٔ فروشی حشمت فردوس را بر عهده می‌گیرند.
مریم خدارحمی

شهرام پوراسد بازیگر نقش مهدی مظفری در فصل سوم سریال «ستایش» از احتمال ساخت فصل چهارم این سریال گفت.[۱۰]

پخش ادامه این سریال پس از فصل دوم بعلت آنچه که «سطح پائین کیفیت» خوانده می‌شد، پس از مدت کوتاهی با دستور عزت‌الله ضرغامی رئیس وقت صدا و سیما زودتر از آنچه تصور می‌شد، متوقف شد و بنا گردید تا تولید سریال یا به‌طور کامل متوقف شود یا مورد باز تدوین قرار گیرد.[۱۱]

فصل دوم سریال بابت مسائل کیفی، مورد انتقاد بسیار قرار گرفت، یکی از این مسائل گریم بازیگر نقش ستایش یعنی نرگس محمدی، بود. انتقادات بابت این بود که گریم چهره او به عنوان زنی پا به سن گذاشته چندان رضایت‌بخش نبود و برای نشان دادن کهولت سنش به یک عینک و حداقل گریم بسنده شده بود، مسئله ای که در فصل سوم سریال بدتر شد و چهره او که باید زنی سالخورده باشد بدون هیچگونه گریم و چین چروک و نشانی از کهولت سن، به تصویر درآمد، نکته این بود که در فصل سوم دیگر خبری از همان عینک و گریم حداقلی که در فصل قبل وجود داشت نیز نبود، این مسئله بسیار مورد انتقاد قرار گرفت، برخی سریال را «توهین به شعور مخاطب» قلمداد کردند.[۱۲][۱۳][۱۴][۱۵]

پس از ساخته شدن فصل سوم، برخی خبرگزاری‌ها معتقد بودند که سطح کیفی سریال تغییری پیدا نکرده و همچون فصل گذشته ضعیف است. این مسئله باعث طرح این پرسش شد که چگونه سریالی با استانداردهایی نازل این چنین مورد توجه عامه قرار می‌گیرد. تحلیل‌های مذکور معتقد بود که سریال فوق به‌لحاظ فرمی در دسته داستان‌های عامه‌پسند قرار می‌گیرد، داستان‌هایی که صرفاً برای سرگرمی ساخته شدند و فاقد پیچیدگی و مفاهیم خاص هستند.[۱۶]

حشمت فردی مردسالار، زورمند، خودکامه و یکه‌تاز است که البته ویژگی‌های مثبتی مانند خانواده دوستی، نظم خواهی، پاکدستی، پشتکار، جوانمردی و خوش‌پیمانی هم در او دیده می‌شود. درست است که زندگی او دربردارندهٔ تندروی‌هایی هست ولی شخصیت او دو روی سکهٔ همهٔ افراد جامعه است. هم بدی‌های بیننده را گوشزد می‌کند که شایستهٔ فرهنگش نیست و هم خوبی‌هایی که کمرنگ شده‌اند را به او یادآوری می‌کند تا دوباره زنده شود.[۱۷][۱۸]

فصل اول ۴۴ قسمت

فصل دوم ۲۶ قسمت

فصل سوم ۴۱ قسمت

بچه مهندس نام یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی است که در سه فصل تولید شده‌است. فصل نخست این سریال را سجاد ابوالحسنی نوشته و فیلمنامه فصل دو و سوم سریال را حسن وارسته نگاشته‌است.[۵][۶][۷] سه فصل این سریال را علی غفاری کارگردانی کرده و سعید سعدی هم تهیه و تولید سریال را بر عهده داشته‌است.[۸] بنا بر اظهارات تهیه کنندهٔ فصل اول این سریال، این مجموعه از ابتدا برای ماه رمضان ساخته نشده بود اما با تصمیم مدیران سیما فصل اول آن در ۳۰ قسمت در ماه رمضان ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد.[۹] فصل دوم این مجموعه نیز از دی ماه ۹۷ پخش آن شروع و در بهمن ۹۷ به پایان رسید،[۱۰] فصل سوم این مجموعه در ماه رمضان ۱۳۹۹ پخش شد.[۱۱]

داستان این مجموعه در تاریخ معاصر و در سه فاز کودکی، نوجوانی و جوانی پسری به اسم «جواد جوادی» مطرح می‌شود و زندگی پسری را تصویر می‌کند که در کودکی رها شده و در پرورشگاه بزرگ می‌شود و …

نقش کودکی جواد جوادی (فصل اول) را یونا تدین ایفا کرد، مانی رحمانی نقش نوجوانی جواد جوادی (فصل دوم) را ایفا کرد و در فصل سوم سریال بچه مهندس، روزبه حصاری نقش جوانی جواد جوادی را بر عهده گرفت.

این سریال در گروه فیلم و سریال شبکه پنج سیما تولید شده بود و قرار شد در ماه رمضان همان سال از شبکه پنج پخش شود اما به دلیل آماده نشدن سریال ویژه ماه رمضان شبکه دو (پدر) این سریال از شبکه دو پخش شد.[۱۲]

زنی هراسان و با حالی پریشان کودک خود را با اصرار و التماس زیاد به پرورشگاه می‌سپارد و ادعا می‌کند اگر بچه را نپذیرند پدرش او را خواهد فروخت. در پرورشگاه نام بچه را جواد جوادی می‌گذارند و او با بچه‌های دیگر در خانواده بزرگ پرورشگاه کم‌کم بزرگ می‌شود. صدیقه (ساناز سعیدی) همسر قدرت کم‌کم به او علاقمند شده و رابطه عاطفی میان او و جواد برقرار می‌شود. مدیر پرورشگاه خانم جاهد (بهناز جعفری) شخصی بسیار سخت گیر و خشن است که روشهای تربیتی او موجب ناراحتی بچه‌ها و کارکنان مرکز می‌گردد. از طرف دیگر سر و کله مردی که چهره وحشتناکی دارد و به صورت زخمی معروف است پیدا می‌شود و همه فکر می‌کنند که پدر جواد است (اما در فصل دوم مشخص می‌شود که پدر مژگان است) و با ایجاد وحشت و نگرانی در پرورشگاه، منشأ اتفاقاتی در سریال می‌شود. جواد به کارهای فنی علاقه دارد و استعداد عجیبی در ساختن وسایل با استفاده از مواد بی‌مصرف و دور انداخته شده دارد و به همین دلیل بچه مهندس نامیده می‌شود. او در ۶ سالگی موفق شد به تنهایی دوچرخه ای دیدار کند. جواد دوست صمیمی با نام رسول دارد که در خوشی‌ها و لحظات سخت با اوست. جواد به یکی از دختران پرورشگاه بنام مژگان علاقمند می‌شود و این علاقه یکی از محورهای داستان می‌گردد؛ و آن را به سرپرستی خانم آقای عباسی می‌سپارند و جواد سعی می‌کند تا به او برسد و او را برگرداند. سپس صدیقه (مادر جواد جوادی) می‌میرد و مدیر پرورشگاه خانم جاهد به دلیلی از پرورشگاه می‌رود و آقای لاهوتی (سیاوش چراغی پور) جانشین او می‌شود و به دلیل بزرگ شدن بچه دخترها و کارمندان زن را از هم جدا می‌کنند و… فاز اول سریال بچه مهندس در ۳۰ قسمت، ماه رمضان ۹۷ از شبکه دو سیما پخش شد.[۱۳]
مریم خدارحمی

فصل دوم سریال بچه مهندس روایتگر داستان مقطع نوجوانی جواد جوادی است.[۱۵]
قصه این فصل در سال ۸۳ رخ می‌دهد. جواد که همچون سن کودکیش کنجکاوست و ذهن پرسشگری دارد[۱۶] در این فصل به دنبال هویت اصلی خودست؛ بنابراین با یافتن سرنخی کوچک از مادرش گلچهره، و پدرش که گمان می‌کند صورت زخمی است، به جستجو می‌پردازد تا به راز گذشته خود پی ببرد. این راز گشایی فقط محدود به هویت خود نمی‌شود، او با زیر نظر گرفتن بابا اسماعیل و نشانه‌هایی از سرلک پی به هویت اصلی بابا اسماعیل می‌برد. در میانه کنجکاویهای نوجوانانه و یافتن حقیقت، بر آن می‌شود تا سراغ عشق دوره کودکیش مومو، که فرزند خوانده خانواده متمول عباسی شده؛ رفته و قول و قرار کودکی را به مژگان و خانواده عباسی یادآوری کند. جواد با یافتن خانه عباسی و دیدار با مجدد با مژگان، دوباره با شروط دیگر خانواده عباسی روبرو می‌شود. او برای رسیدن به مژگان باید به سن قانونی و عقلی رسیده و در دانشگاه معتبری قبول شود.[۱۷] جواد در ۱۸ سالگی پس از قبولی با رتبه خوب در کنکور آن هم در دانشگاه امیر کبیر، با روزنامه اعلام نتایج پذیرفتگان کنکور نزد مژگان و خانواده اش می‌رود تا به آنها بگوید که به عهد خود وفا کرده، حال نوبت آنهاست که به قرار خود پایبند باشند، اما باز با مانع جدیدی روبرو می‌شود خانواده عباسی قصد رفتن به کشور آمریکا دارند و جواد و مژگان در فرودگاه با یکدیگر خداحافظی می‌کنند و مژگان به او قول می‌دهد که پایان داستان این دو خوش است[۱۸] …… داستان فصل دوم بچه مهندس در ۳۳ قسمت در دی و بهمن ۱۳۹۷ از شبکه دو پخش شد.[۱۹]

«جواد جوادی» در این فصل پا به دانشگاه امیر کبیر می‌گذارد. در همان بدو ورود طی اتفاق غیر مترقبه ای با مسعود و سپس قاسم که از اهالی بیرجند است آشنا می‌شود. گرچه دوستی جواد با این دو کمی دچار چالش بوده اما رفته رفته با یکدیگر رفیق می‌شوند. هر سه دوست با هم پیمان می‌بندند که با سخت کوشی و تحصیل، نخبه شده و به راحتی جذب دانشگاه پورتلند آمریکا که محل سکونت مژگان عباسی است بشوند. آنها در مقطع فوق لیسانس برای آزمایش پروژه خود وارد حریم ممنوعه شده و برایشان مشکلات عدیده امنیتی پیش می‌آورد. مشکلاتی که موجب می‌شود جواد به آینده اش و رسیدن به پورتلند نگران شود. در ادامه ماجرا خطرهای زیادتری دامن جواد و مسعود و قاسم را می‌گیرد. آنها در این فصل برای رهایی از موانع به نوبه خود اقدام می‌کنند. تیم جهت برای رسیدن به هدف بزرگشان در چند جبهه می‌جنگند. جنگ با رقبای دانشگاه، درگیری با بازار کار و تبعیض‌ها، جنگ برای اثبات خود به مدیران و مسئولین و صاحب صنایع، مرافعه با رئیس سخت گیر و مقرراتی دانشگاه آقای توفیقی، تلاش برای برطرف کردن سوءظنی که سرگرد خوشنام به آنها دارد باعث شده تا این فصل با فراز و فرودهای متعددی مواجه شود. به‌خصوص در میانه نبرد هر سه دوست درگیر مسائل عاطفی هستند یا می‌شوند که راه را برای رسیدن به پورتلند دشوارتر می‌کند… در پایان داستان، جواد از رفتن به پورتلند و ازدواج با مژگان منصرف می‌شود و با مرضیه، همکار و هم دانشگاهی اش، دختر دکتر توفیقی ازدواج می‌کند.
فصل سوم سریال بچه مهندس در ۳۵ الی ۴۰ قسمت تهیه و تولید و در کنداکتور پخش ماه رمضان ۹۹ شبکه دو قرار گرفت.[۲۳]

انتقادات بابت طراحی صحنه و رعایت نکردن صحنه با دوره زمانی وقوع قصه متوجه مجموعه فوق گشت، جایی که سریال در اوایل دهه هشتاد اتفاق می‌افتد اما فضای شهری متعلق آن دوره نیست.[۲۸] مرگ تراژیک گلچهره و دیر رسیدن جواد به همراه ژاله[۲۹] بر سر جنازه مادر نوجوان قصه، بخشی از مخاطبان را به خاطر نرسیدن مادر و فرزند و دیدن صحنه دلخراش مرگ مادر توسط فرزندش، مکدر کرد.[۳۰] نقد بعدی وارد شده به مجموعه به تصویر کشیده شدن رابطه عاشقانه بین دو شخصیت نوجوان سریال بود، و تابوی نشان دادن روابط عاطفی دو نوجوان ۱۶ ساله که سالها در رسانه رسمی ایران و بین خانواده‌های سنتی ممنوع بود را به تصویر کشید. برخی سازندگان این مجموعه را مروج سند ۲۰۳۰ یونسکو و تساهل «روابط غیرشرعی» دانستند و برخی سریال فوق را بابت طرح مسئله ازدواج دو شخصیت نوجوان مروج کودک‌همسری دانستند.[۳۱][۳۲][۳۳] در سریال بازیگر نوجوان نقش جواد جوادی ۱۶ ساله (مانی رحمانی) تصمیم به ارتباط با عشق قدیمی و هم سن خود مژگان ۱۶ ساله دارد در قسمتی از سریال بازیگر دختر نوجوان نیز شروطی را برای بقای این رابطه و در نهایت ازدواج در سن بالا تعیین می‌کند) مسئلهٔ کودک همسری پیش از این ضمن مطرح بودن در محافل مجازی و سیاسی-اجتماعی کشور مورد بحث‌های بسیار قرار گرفته و موضوع حساسی بود. کاربران در فضای مجازی سریال را حاوی «بدآموزی»، «ترویج کودک همسری»، «بیدار کردن هیجانات جنسی نوجوانان» و راحت شدن روابط دخترها و پسرهای نوجوان دانستند. عده زیادی نیز بر این اعتقاد بودند که سرانجام تلویزیون برخی از تابوها و خطوط قرمز را شکسته و دیدش را نسبت به اینگونه روابط که مستلزم این مقطع سنی است باز کرده و آن را به فال نیک گرفته اندو خواهان پرداخت و شکافتن بیشتر موضوعات از صدا و سیما شدند.[۳۴] بهاره رهنما بازیگر تئاتر و سینما و از بازیگران این سریال تلویزیونی که پیشتر سابقه واکنش نشان دادن به مسائل اجتماعی را داشت در خصوص پذیرفتن بازی در این سریال و انفعالش برابر موضوع فوق که توسط عده ای مورد انتقاد قرار گرفت. بدین امر واکنش نشان داد و گفت سریال بچه مهندس به هیچ وجه در پی ترویج کودک همسری نبوده و قصد نویسنده و کارگردان آگاهی بخشی به نوجوانان و والدین بوده.[۳۵][۳۶]
بازیگران و عوامل مورد انتقاد سریال عموماً از پاسخگویی مستقیم به اتهامات خود داری کردند. علی غفاری کارگردان[۳۷] و سریال و حسن وارسته نویسنده و سایر عوامل تولید نسبت به آن واکنش نشان دهند.[۳۸][۳۹] در گفتگوهایشان با سایتها و خبرگزاریها[۴۰] این اتهام را رد کرده و موکداً گفتند که سریال چنین قصدی نداشته‌است. چرا که هم سند ۲۰۳۰ تعریف مشخصی دارد و هم کودک همسری.[۴۱]

سیاوش چراغی پور دیگر بازیگر این مجموعه نیز در پاسخ به ادعاهای مطرح شده در خصوص ترویج کودک همسری این‌طور پاسخ داد:

دربارهٔ بعضی موضوعات شیطنت‌هایی صورت گرفته که خیلی نظر بی‌رحمانه‌ای است؛ مثلاً گفتند که این سریال دارد ترویج عشق بین نوجوانان و ازدواج در سن پایین می‌کند در حالی که اصلاً این هدف نویسنده نبود. همان‌طور که همه ما چالش‌های عاطفی در دوران نوجوانی احتمالاً برایمان پیش آمده که گذرا و بدون عمق بوده در این سریال هم به درستی به آن اشاره می‌شود. اما بزرگترهای این بچه‌ها همگی ناراضی هستند و سد اینها شده‌اند و مخالف هستند و همین نشان می‌دهد که قرار نیست چیزی تبلیغ شود.[۴۲]

منتقدان به تصویر کشیده شدن روابط فوق در سریال بچه مهندس اما عقیده دارند که فارق از آنچه که پایان‌بندی این سریال دربردارد، با به تصویر کشیدن این مسئله قبح امر را شکسته‌اند، فارق از اینکه کودکان در نهایت به هم برسند یا خیر.[۴۳]

راوی فصل اول سریال

پایتخت به کارگردانی سیروس مقدم و با طراحی و بازی محسن تنابنده مجموعه سریالی است که فصل اول آن در نوروز ۱۳۹۰ از شبکه ۱ سیما پخش شد. در نوروز سال ۱۳۹۲ فصل دوم این مجموعه پخش شد. پایتخت ۳ در نوروز ۱۳۹۳ و پایتخت ۴ در رمضان ۱۳۹۴ پخش شد. پایتخت ۵ در نوروز سال ۱۳۹۷ و پایتخت ۶ در نوروز سال ۱۳۹۹ پخش شد. این مجموعه داستان زندگی یک خانواده مازندرانی را روایت می‌کند.

فصل اول سریال ماجرای خانوادهٔ «نقی معمولی» را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرند از شیرگاه به تهران کوچ کنند؛ اما هنگام ورود به پایتخت با مشکلات زیادی مواجه می‌شوند …[۱] صاحبخانه می‌میرد و وراث حاضر به تحویل خانه نمی‌شوند، بدین ترتیب در پی مشکلاتی که در تهران برای آنها پیش می‌آید مجبور می‌شوند مدتی در کامیون ارسطو زندگی کنند…

نقی در گنبد و گلدسته سازی کار می‌کند و با کامیون ارسطو از طرف محل کارش، مسئول می‌شود یک گنبد و گلدسته را به روستایی در قشم ببرند. او با خانواده‌اش به همراه سرپرست بار راهی تهران می‌شوند تا گنبد و گلدسته را به صاحبش که در خانه سالمندان زندگی می‌کند نشان دهند و بعد به طرف مکان نصب بروند.
در این بین اتفاقات بسیار جالبی از جمله مسابقه تلفنی، گیر افتادن در رستوران، بکسل کردن ماشین مسئولین شورا و عاشق شدن ارسطو می‌افتد…

ارسطو برای سومین بار عاشق شده‌است و قصد برپایی مراسم عروسی دارد. نقی که در حال ساخت خانه خود است، این مراسم را در همان خانه نیمه کاره برگزار می‌کند و شام مراسم را هم هما به عهده می‌گیرد. اوس موسی (معمار مشهدی ساختمان) به نقی اصرار می‌کند تا ستونی را وسط خانه نصب کند ولی نقی قبول نمی‌کند. مراسم برگزار می‌شود و بعد از شام هنگامیکه همه مشغول رقص و پایکوبی در طبقه دوم هستند ساختمان فرو می‌ریزد و همه مصدوم می‌شوند. چند هفته از این ماجرا می‌گذرد و نقی در خانه خواهرش فهیمه سکونت دارد و با ارسطو قهر کرده‌است. بهبود (همسر فهیمه) که جنگلبان است به گفته خودش در راه نجات جان پلنگ مازندران از دست شکارچی‌ها با برخورد تیر به لگنش جانفدایی کرده‌است و این قصه را همیشه با آب و تاب فراوان تعریف می‌کند. نقی که چند وقتی است بیکار شده تصمیم می‌گیرد در مسابقات کشتی پیشکسوتان شرکت کند…

هما سعادت در انتخابات شورای شهر رأی می‌آورد و طرفداران او در منزلشان جمع می‌شوند. همسر چینی ارسطو در سانحه هواپیمایی مالزی جان خودش را از دست داده و این مسئله موجب شده تا کام ارسطو هر روز تلخ و تلخ‌تر بشود.
نقی از همسرش درخواست می‌کند تا برای ساخت خانه فهیمه (خواهر نقی) مجوز بگیرد اما او این کار را خلاف میداند و هیچ رقمه زیر بار نمیرود.
نقی به همراه اقوام و خویشانش و کمک اوس موسی دست به کار می‌شوند و خانه فهیمه را به‌طور پنهانی با آوردن مصالح از راه و بیراه میسازند…
در این بین ماجراهایی از جمله ازدواج بابا پنجعلی، دعوای نقی و هما، حضور بهبود در آفریقا اتفاق می‌افتد…
مریم خدارحمی

ارسطو ماشین شاسی بلند می‌خرد و خانواده را برای خوردن هویج بستنی می‌برد امّا در میانه راه ماشین چپ می‌کند و در آب می‌افتد. خانواده نقی معمولی بر سر این اتفاق صدمات شدیدی دیده‌اند و نقی برای این موضوع رابطه‌اش را با ارسطو قطع می‌کند. او برای عوض شدن روحیه خانواده پس از این حادثه، آن‌ها را به ترکیه می‌برد. در میانه‌راه، نقی با ارسطو روبرو می‌شود و درگیری لفظی بین این دو رخ می‌دهد اما پس از آن با هم صلح می‌کنند. آن‌ها در کشور ترکیه سوار بر بالن می‌شوند. مسئول هدایت بالن بر اثر مصرف مشروبات الکلی سکته کرده و منجر به مرگش می‌شود. سپس بالن آن‌ها را به سمت سوریه و جبهه داعش می‌برد…

قصه سریال «پایتخت ۶» با فوت بابا پنجعلی و اهدای اعضای بدن او آغاز می‌شود.[۲] بهبود فریبا پس از سال‌ها به ایران بازمی‌گردد اما ماجراهایی برایش پیش می‌آید که فهیمه را از شوهرش دلسرد می‌کند. بهبود در این فصل به بیماری سندرم دست بیقرار مبتلا است. بهتاش که در فصل ۵ بیکار و آس و پاس بود حالا دروازه‌بان باشگاه فوتبال نساجی مازندران شده‌است و به بازیکن فوتبال پیتر چک علاقه دارد و نقی معمولی هم سیاسی شده و راننده و محافظ شخصی نماینده مجلس است. هما همسر نقی هم گوینده اخبار شده است. ارسطو با فردی به اسم کاووس ناخواسته وارد فروش موادمخدر می‌شود و از ماشین نقی که راننده نماینده مجلس است برای جابجایی مواد استفاده می‌کند…[۳]

نشریه معتبر دنیای تصویر نقش نقی معمولی را جزء ۱۰۰ نقش ماندگار تاریخ سینما و تلویزیون ایران انتخاب کرد.[۸]

مهران احمدی علت ترک مجموعه را اینگونه تعریف میکند:

«هرکسی برای خود برنامه‌هایی دارد. من مهران احمدی هستم و کمدین نیستم که نقش ثابتی را بازی کنم، عکس آن‌چه آقای شریفی‎نیا گفتند که بازیگر خوب باید بتواند یک نقش را خوب بازی کند. من بازیگر هستم و سعی می‌کنم نقش‌های متفاوتی را بازی کنم و اگر بهبود ادامه پیدا کند، تبدیل می‌شود به عین الله باقرزاده.»[۲۴]

وی همینطور از علت بازگشت خود میگوید:

«خودم گفته بودم که نمی‌خواهم یک کاراکتر را مجدد تکرار کنم، ولی مردم جایگاهی دارند که به هر صورت برای من عزیز و محترم است. در واقع با قبول بازی در فصل ششم پایتخت، من در برابر خواست مردم تسلیم شدم.»[۲۵]

به گفته عوامل سریال و علیرضا خمسه دلیل حذف بابا پنجعلی از سریال آلزایمر زیادی بیش از حد شخصیت بوده است زیرا استفاده از این شخصیت بسیار محدود میشد.همچنین کارگردان سریال در این باره گفته است که به این شخصیت در پنج فصل به اندازه کافی پرداخته شده است و دلیلی برای ادامه دادن شخصیت نیست.گرچه در ابتدا خشایار الوند میخواست از روح بابا پنجعلی در فصل ششم استفاده کند اما محسن تنابنده نظرش این بود که این شخصیت در فصل ششم حضور نداشته باشد. سرانجام با از دنیا رفتن خشایار الوند و گفتگو بین علیرضا خمسه و عوامل سریال، تصمیم گرفتند که این شخصیت را حذف کنند و از مردنش موقعیت های خنده دار خلق کنند.[۲۶]

هدایت هاشمی از علت حضور نداشتن خود میگوید:

«شخصیت اوس موسی قرار بود فقط دو قسمت در فصل سه «پایتخت باشد» اما به سبب پیشرفت قصه و اینکه جا داشت به این شخصیت بیشتر پرداخته شود، قرار شد در فصل‌های چهار و پنج هم حضور داشته باشد که من به علت فوت مادرم نتوانستم در فصل ۵ حضور پیدا کنم و فقط یک قسمت صدایم بود.»

وی همچنین به این سوال که آیا دوست دارد به مجموعه برگردد گفته است:

«به نظر خودم در مورد شخصیت اوس موسی حق مطلب ادا شد و من خودم به شخصه از آن سیراب شدم.»

مقدم با اشاره به علت نامگذاری این مجموعه به نام «پایتخت» و نحوه ی دنباله دار کردن داستان افزود: بدلیل اینکه خانوادهٔ ما از یک شهر دیگری وارد تهران، پایتخت ایران می‌شوند و دچار یکسری معضلات می‌شوند پایتخت نام گرفت و این اسم هم روی آن ماند، حتی درسری چهارم که ممکنه قصه‌اش به تهران هم کشیده نشود، ولی به هرحال مردم این مجموعه را به نام پایتخت می‌شناسند.[۵۴]

مریم خدارحمی 16 اردیبهشت ماه سال 1362 در اصفهان متولد شد.

کودکی مریم خدارحمی در کنار برادر و پسرعمویش

این بانوی هنرمند تحصیلاتش را در رشته فیلمسازی ادامه داد و برای آموزش بازیگری،در کلاس های استاد سمندریان شرکت کرد.

مریم خدارحمی

این بازیگر جوان بازیگری را در اصفهان آغاز کرد و برای ادامه فعالیت های هنری به تهران آمد و به زندگی در تهران ادامه داد.

زهرا برومند بازیگر پیشکسوت کشورمان مادر مریم خدارحمی است و این بازیگر جوان راه مادر را در دنیای هنر ادامه داد.

عکسی از مریم خدارحمی و مادرش

مادر مریم خدارحمی بازیگری را به صورت حرفه ای با فیلم رهایی آغاز کرد و در فیلم و سریال های زیادی چون روزهای بیقراری، آشپزباشی، راز پنهان، غلامرضا تختی، به وقت رویا، چهارچرخ و… ایفای نقش کرد.

مریم خدارحمی و مادرش در کنار سوگل طهماسبی

این بانوی هنرمند به فوتبال علاقه زیادی داشت و مدتی هم عضو تیم فوتبال داخل سالن هنرمندان بود اما یک آسیب جدی او را از دنیای فوتبال دور کرد.

مریم خدارحمی در حین بازی فوتبال در سال 94 دچار آسیب از ناحیه پا شد و در همین حین مشغول بازی در سریال روزهای بیقراری بود و نتوانست پایش را گچ بگیرد و به توصیه دکتر برای همیشه فوتبال را کنار گذاشت.

 مریم خدارحمی در حال بازی فوتبال

مریم خدارحمی حدود سال 92 یک جراحی زیبایی روی بینی اش انجام داد و اما سه سال بعد، از این اتفاق اظهار پشیمانی کرد.

مریم خدارحمی قبل و بعد از جراحی بینی

مریم خدارحمی با اظهار پشیمانی درباره جراحی بینی اش نوشت:

سلام دوستان عزیزم این دوتا عکس قبل و بعد از جراحی پلاستیک بینی من هستش، خیلی از دوستان نظرشون رو در موردش مینویسن و نظرات متفاوتی دارن بیشتر مخالف و تعدادی موافقِ کاری که انجام دادم هستن و البته خیلی ها تلفن جراحم رو خواستن.

دوستان این پست از این جهت نیست که خدایی نکرده تشویق به جراحی بشین، من خیلی بدون فکر و سهل انگارانه این جراحی رو انجام دادم و خدا دوستم داشت و اتفاق بدی نیفتاد اما خیلی از آدما رو دیدم که این جراحی صورتشون رو کلاً بهم ریخته و متاسفانه قابل برگشت هم نبوده، در کل جراحی بسیار سخت و ریسک پذیری هست و من به هیچ وجه به کسی توصیه ش نمیکنم چون متوجه شدم حتی سخت تر از جراحی قلب هستش و اگه آگاهی الان رو سه سال پیش داشتم قطعاً انجامش نمیدادم، در هر صورت این توصیه من هست امیدوارم به داشته هاتون قانع باشین و مثل من آدم اهل ریسکی نباشین.

اسارت و شهادت عموی مریم خدارحمی

مریم خدارحمی در دوران کودکی شاهد آزادی عمویش از اسارت بود که به دلیل شکنجه های زیاد دچار مشکلات جسمی شده بود و همین موضوع سبب شد تا در سن 36 سالگی فوت کند.

مریم خدارحمی در طول زندگی با حوادث تلخی روبرو شده است که یکی از آنها شهادت عموی جوانش در 36 سالگی بود که رنج از دست دادن او باعث شد مادربزرگش تاب نیاورد و از غصه درگذشت پسرش فوت کرد.

یکی دیگر از حوادث تلخی مریم خدارحمی تجربه کرد مربوط به زمانی است که مادرش برای دیدن خواهرش به اصفهان رفت و در این میان حالش به شدت بد شد و در بیمارستان بستری شد اما مریم خدارحمی به دلیل حضور در تصویربرداری یک فیلم نتوانست خودش را به مادر برساند و سه روز بعد که به دیدن مادر رفت تازه متوجه شد که مادرش تا مرز سکته مغزی رفته است.

حادثه تلخ دیگری که مریم خدارحمی تجربه کرده است مربوط به حضور او در یک فیلم است که به ناگاه از پله سقوط میکند و بر اثر ضربه خوردن سرش چند روزی در بیمارستان بیهوش بوده و احتمال مرگ مغزی او وجود داشته است اما خوشبختانه خانم بازیگر این حادثه را پشت سر گذاشته است.

مریم خدارحمی بازیگر سینما و تلویزیون را همه اهالی دنیای هنر با سریال های تلویزیونی اش می شناسند.

این بانوی هنرمند بازیگری را از 18 سالگی با سریال گلهای شمعدانی در صدا و سیمای مرکز اصفهان آغاز کرد و بعد از آن در فیلم و سریال های زیادی مقابل دوربین رفت.

مریم خدارحمی بعد از بازی در این سریال برای گذراندن دوره بازیگری به تهران آمد و بعد از گرفتن مدرک از کلاسهای استاد سمندریان، فعالیت هایش را در تهران از سر گرفت.

گلهای شمعدانی اولین سریال مریم خدارحمی

فیلم سینمایی مردی که گیلاس هایش را خورد به کارگردانی پیمان حقانی در سال 1387 اولین تجربه سینمایی مریم خدارحمی است که در کنار بازیگرانی چون حسن پورشیرازی، آشا محرابی، حامد بهداد، رضا افشار و… در این فیلم ایفای نقش کرد.

در ادامه این مطلب مروری بر چند نقش مریم خدارحمی در سریال های تلویزیونی اش داشته ایم که در ادامه مشاهده خواهید کرد.

مریم خدارحمی در جدیدترین تجربه هنری اش در سریال دخترم نرگس به کارگردانی باقر پیران مقابل دوربین رفت و ایفاگر نقش اصلی قصه این سریال شد.

این بازیگر جوان در سریال دخترم نرگس بازیگر نقش نرگس است و در این سریال با هنرمندانی چون محمود پاک نیت، مهوش صبرکن، مریم خدارحمی، حسین سحرخیز، فریبا طالبی، رحیم نوروزی همبازی است.

مریم خدارحمی

مریم خدارحمی، محمود پاک نیت و مهوش صبرکن در سریال دخترم نرگس

ستایش سریالی به کارگردانی سعید سلطانی است که در فصل ساخته شد و مریم خدارحمی در فصل سوم این سریال به ایفای نقش پرداخت.

مریم خدارحمی در این سریال ایفاگر نقش آهو خواهرزاده خانم مظفری است که مهدی پسرعمه اش ازدواج کند اما به دلیل عدم علاقه مهدی به او و قصد او برای ازدواج با ستایش مراسم ازدواجش با مهدی منتفی میشود.

مریم خدارحمی و رسول نجفیان در سریال ستایش 3

یکی از سریال های ماندگار مریم خدارحمی مجموعه دوردست ها به کارگردانی جواد ارشاد است که سال 95 از شبکه یک سمیا پخش شد.

مریم خدارحمی در این سریال با بازیگرانی چون دانیال حکیمی، هومن برق نورد، فاطمه گودرزی، سیامک اطلسی، حسین محب اهری و… همبازی بود.

مریم خدارحمی و دانیال حکیمی در سریال دوردست ها

با ادامه این مطلب از بخش فرهنگ و هنر نمناک همراه باشید تا شما را با فیلم و سریال های مریم خدارحمی بیشتر آشنا کنیم.

عکسی از مریم خدارحمی در ستایش 3

فیلم کوتاه کوچ (1395)

مریم مومن در اولین فیلم مریم خدارحمی

عکسی از مریم خدارحمی و محمود پاک نیت

مریم خدارحمی و شهرام پوراسد در ستایش 3

عکسی از مریم خدارحمی با لباس محلی

مریم خدارحمی در کنار محمود پاک نیت

مریم خدارحمی در کنار محسن قاضی مرادی و مهوش وقاری

مریم خدارحمی و مادرش در کنار رضا بابک و مریم امیرجلالی

عکس مریم خدارحمی و گلاب آدینه

مریم خدارحمی در کنار بازیگران سریال دوردست ها

مریم خدارحمی و آزیتا حاجیان در سریال روزهای بهتر

مریم خدارحمی، سیروس گرجستانی و مریم امیرجلالی در فیلم چمدانهای خالی

عکسی از مریم خدارحمی و هومن برق نورد در سریال دوردست ها

مریم خدارحمی و الهه رضایی مجری قدیمی

عکسی از مریم خدارحمی در کنار پرویز پورحسینی

مریم خدارحمی در کنار نفیسه روشن



مریم خدا رحمی بازیگر جوان ایرانی

 

 مریم خدارحمی متولد فروردین ماه ۱۳۶۲ در اصفهان است ، دیپلمه است ، وی قبلا در سیمای اصفهان مشغول فعالیت بوده . مریم خدارحمی

 

 قبل از آنکه توسط مجموعه یک وجب خاک معرفی شود در ‏تولیدات سیمای اصفهان در مجموعه‌هایی چون گل‌های شمعدانی، نقش جهان و… بازی می‌کرد. در کارنامه کاری مریم خدارحمی سریال پای پیاده کار اصغر توسلی، سریال یک وجب خاک ‌علی عبدالعلی‌زاده، آرزوهای شیرین، سریال پاتوق، سریال خانه شش در و… دیده می‌شود. به اعتقاد بسیاری از منتقدان این بازیگر جوان آینده درخشانی دارد؛ آینده‌ای که به اعتقاد او با یک اتفاق ساده ممکن بود هیچ وقت رخ ندهد.

 

قسمتی از مصاحبه با مریم حدا رحمیهشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران صدمات غیرقابل جبرانی را به مردم وارد کرد بعد از آن هم تا چندین سال خانواده‌ها منتظر بازگشت عزیزانشان بودند در این میان خانواده مریم خدارحمی هم از این داستان غم انگیز سهم به سزایی داشتند.

 

زمانی که مریم ۴ ساله بود شاهد واقعه تلخ به اسارت رفتن عمویش مسعود بوده است:

مریم خدا رحمی: عمویم ۳ سال بعد آزاد شد. هنوز صحنه‌هایی را که به وطن بازگشت به یاد دارم. چون تمامی اهالی محل‌ جمع شده بودند و شور و هیجان زیادی داشتیم. به خاطر ضایعات ناشی از شکنجه‌های جسمی و روحی که هنوز آثارش به شکل بیماری گوارشی و پوستی به قوت خود در او باقی بود، روز به روز شدیدتر می‌شد و دکترها گفتند باید با این وضعیت بسازد. با این حال باز هم امید داشتیم که او پیش ما بماند چون ۳۶ سال بیشتر نداشت اما افسوس بالاخره سال ۷۸ شهید شد. خیلی ضربه سنگینی به ما وارد شد به طوری که مادر‌بزرگم از غصه مرگ او تاب نیاورد و فوت کرد. 

 تصاویر مریم خدا رحمی 

یکی از حوادثی که هم می‌تواند بد باشد و هم خوب، برمی‌گردد به زمانی که خدارحمی مشغول بازی در یکی از فیلم‌هایش بوده است:

مریم خدا رحمی: مادرم رفته بود خانه خواهرم در اصفهان. در این میان حال مادرم به صورت اورژانسی بد شده بود و از بیمارستان با من تماس گرفتند ولی من به خاطر حرفه خاصم بازیگری نتوانستم تا ۳ روز به اصفهان بروم، سختی زیادی کشیدم تمام سکانس‌ها را با بغض بازی کردم و تنها کاری که کردم از خدا خواستم مادرم را برایم نگه دارد. بعد از ۳ روز که به من اجازه دادند بروم زمانی‌که پیش مادرم حاضر شدم با‌خبر شدم او در آستانه سکته مغزی بوده و به طور معجزه‌آسایی آن را رد کرده است.اما اتفاقی که می‌توانست در‌جا موجب مرگ مریم خدارحمی شود هنگام بازی در سریال رهایی ساخته حسین تبریزی بود:

مریم خدا رحمی: میله‌های آهنی قطور و ضخیمی را به سقف بسته بودند و من هم دقیقا زیر آنها نشسته بودم و دوربین هم کاشته شده بود روبه‌رویم. من یک‌لحظه از جا بلند شدم که لباسم را مرتب کنم ناگهان میله بزرگی بافاصله نیم سانتی متری از من سقوط کرد، دوستان برایم نگران شدند اما من بیش از هر‌چیز در شوک بودم که چطور شد بی‌دلیل جابه جا شدم و فکر می‌کنم خواست خدا بود که اتفاقی برایم نیفتاد.

 

و اتفاق دیگری در زندگی مریم خدا رحمی:

مریم خدارحمی می‌گوید: بالا و پایین رفتن از پله بخشی جدایی‌ناپذیر از هر فیلمی است و یک بازیگر در طول بازی خود مجبور است بارها این کار را تکرار کند… این صحنه آنقدر عادی و تکراری است که در ذهن کسی باقی نمی‌ماند مگر آنکه از روی پله‌ها پرت شوی پایین. خدارحمی ادامه می‌دهد: واقعا خدا رحم کرد. از پله‌ها بالا رفتم، تعادلم را از دست دادم و از پشت چند ردیف پله به پایین پرتاب شدم. فقط جیغ اطرافیان را شنیدم و دیگر چیزی یادم نیامد… صداها‌ را مبهم و گنگ می‌شنیدم… چشم‌هایم راکه باز کردم پرستار با خوشحالی فریاد زد به هوش آمد به هوش آمد…این بازیگر گفت: منظورش را نمی‌فهمیدم اما حالم که بهتر شد متوجه شدم چند روز بی‌هوش بودم و دکتر اعلام کرده بود اگر به زودی به هوش نیایم به کمای عمیق و مرگ مغزی دچار می‌شوم… بیچاره مادرم وقتی دیدمش احساس کردم چند سال پیرتر شده است…. واقعا خدا رحم کرد.

عکی های مریم خدا رحمی

 

فیلم شناسی مریم خدارحمی

 

سریالسریال پای پیاده : کارگردان : اصغر توسلیسریال یک وجب خاک : کارگردان : علی عبدالعلی زادهسریال آرزوهای شیرین : کارگردان : سید وحید حسینیسریال پاتوق : کارگردان : شاهین باباپورسریال خانه شش در : کارگردان : مجید جوانمرد

سریال سایه ای در تاریکی : کارگردان : ابراهیم جوادخانی

سریال سه پنج دو :کارگردان : حسین سهیلی زاده

 

تله فیلم  تله فیلم به سوی آسمان : کارگردان : علی عبدالعلی زادهتله فیلم معجزه های روزانه : کارگردان : حمید طالقانیتله فیلم نابغه : کارگردان : اسماعیل فلاح پورتله فیلم دوئت : کرگردان : سید جواد هاشمیتله فیلم تاوان عشق : کارگردان : امیر داوریتله فیلم پدر کاغذی : کارگردان : علیرضا اسحاقیو چند فیلم کوتاه و بلند دیگر …..

 

  تصاویر مریم خدا رحمی

 تصاویر جدید مریم خدا رحمی بازیگر جوان ایرانی

 

 عکس های جدید مریم خدا رحمی 

 

جدیدترین عکس های مریم خدا رحمی

  

تصاویر اینستاگرامی مریم خدا رحمی

مریم خدارحمی

  

عکس های مریم خدا رحمی

 

مریم خدا رحمی

مریم خدا رحمی بازیگر ایرانی

گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته

 

منبع:

صفحه شخصی مریم خدا رخمی

biograph.ir

هوشمند سرمایه گذاری کنید

جدیدترین و کاربردی ترین مدلهای چرخ خیاط

کوتاه ترین راه اخذمجوز کار وتحصیل درآمریکا

در شرف ازدواج هستید و دچار سردرگمی؟

مهاجرت به ساده ترین و ارزان ترین روش

تست شنوایی و درمان وزوز گوش

ماندگاری و بور نشدن لباس های تیره

سم زدایی بدن از مواد مخدر، سیگار و الکل

دریافت سود روز شمار بدون ریسک

جدیدترین مدلهای تلویزیون سامسونگ و ال جی

رزرو آنلاین مفرح ترین تورهای پیشنهادی فصل

تخته نرد خاتم، بهترین انتخاب برای هدیه

لوازم خانگی رو از کجا مطمئن خرید کنیم؟

خرید اقساطی لوازم خانگی /ثبت نام

Makan Inc.‎| All Rights Reserved – © 2013 – 2020

مریم خدارحمی، بازیگر جوان سینما و تلویزیون متولد ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ در اصفهان می باشد. دیپلمه است ، وی قبلا در سیمای اصفهان مشغول فعالیت بوده .

مریم خدارحمی هنوز ازدواج نکرده مجرد می باشد.

مریم خدارحمی از شاگردان استاد حمید سمندریان می باشد و دوره های بازیگری را نزد ایشان گذرانده است. او فعالیت خود را در سال ۱۳۸۰ و با تولیدات صدا و سیمای اصفهان شروع کرد و در مجموعه هایی نظیر کارگاه رشید، گل های شمعدانی، نقش جهان و … به ایفای نقش پرداخت. سپس برای ادامه ی فعالیت های خود در عرصه بازیگری به تهران آمده و با بازی در سریال یک وجب خاک علی عبدالعلی زاده که از شبکه ۳ پخش شد، در میان مردم شناخته شد. مریم خدارحمی در سریال های پرمخاطبی همچون دوردست، سه پنج دو، آرزوهای شیرین، پاتوق، خانه شش در و … بازی کرده است. خدارحمی در سریال بچه مهندس و ستایش ۳ در نقش آهو نیز به ایفای نقش پرداخته است..

مریم خدارحمی در سریال های پرمخاطبی همچون دوردست، سه پنج دو، آرزوهای شیرین، پاتوق، خانه شش در و … بازی کرده است. مریم خدارحمی با سریال 3 دوردست ها محصول شبکه یک بکارگردانی جواد افشار به شهرت رسید.

مریم خدارحمی تجربه ی کارگردانی را نیز در کارنامه خود داراست. خدارحمی در سال ۱۳۹۵ فیلم کوتاه کوچ را کارگردانی کرده است.مریم خدارحمی

مریم خدارحمی فارغ التحصیل رشته فیلم سازی در مقطع لیسانس است.

مریم خدارحمی به فوتبال علاقه زیادی دارد و مدتی بطور حرفه ای آن را در تیم فوتبال هنرمندان دنبال کرده است اما به دلیل مصدومیت نتوانست این رشته ورزشی را ادامه دهد.

من علاقه شدیدی به بازی فوتبال داشتم، چند سال پیش توی تمرین پام آسیب دید و باید گچ می گرفتم اما بدلیل بازی در سریال روزهای بی قرار نشد و لنگ لنگان و با درد بازی کردم. در نهایت با صلاحدید پزشکان این ورزش را برای همیشه ترک کردم.

خدا رحمی در این چند سالی که به فعالیت مشغول است با دو اتفاق ناگوار در صحنه های فیلمبرداری مواجه شده است.

سر صحنه ی فیلمی هنگام بالا رفتن از پله ها تعادلش را از دست می دهد و به سمت پایین پرتاب می شود. بر اثر ضربه ای که به سر او وارد می شود بیهوش می شود و تا چند روز به هوش نمی آید. پزشکان می گفتند اگر زودتر به هوش نمی آمد دچار ضربه مغزی می شد.

اتفاق دیگری که می توانست منجر به مرگ مریم خدارحمی بشود در زمان ساخت سریال تا رهایی ساخته حسین تبریزی بود.

سر صحنه عوامل درحال فیلم برداری بودند، میله های ضخیم و قطوری به سقف بسته شده بود و مریم خدارحمی زیر میله ها و در مقابل دوربین کاشته شده نشسته بود که ناگهان برای مرتب کردن لباس اش از جایش بلند می شود و همان زمان میله ای در فاصله نیم سانتی متری سقوط می کند و خواست خدا بر این بود که این بازیگر این بار هم از این حادثه جان سالم به در ببرد.

من خیلی بدون فکر و سهل انگارانه این جراحی رو انجام دادم و خدا دوستم داشت و اتفاق بدی نیفتاد اما خیلی از آدما رو دیدم که این جراحی صورتشون رو کلاً بهم ریخته و متاسفانه قابل برگشت هم نبوده.

سال

نام سریال

کارگردان

توضیحات

۱۳۸۴

نقش جهان

فریدون خسروی

شبکه دو

۱۳۸۴

پای پیاده

اصغر توسلی

شبکه تهران

۲۹ قسمت

۱۳۸۵

خانه شش در

مجید جوانمرد

شبکه ۲

۱۳ قسمت

۱۳۸۶

یک وجب خاک

علی عبدالعلی زاده

شبکه ۳

۳۰ قسمت

پخش در ماه رمضان

۱۳۸۶

آرزوهای شیرین

سید وحید حسینی

مریم خدارحمی

شبکه ۱

۷۰ قسمت

۱۳۸۷

سایه ای در تاریکی

سید ابراهیم جوادخانی

شبکه ۳

۱۳ قسمت

۱۳۸۸

دفترخانه شماره ۱۳

سید وحید حسینی

شبکه ۱

۲۶ قسمت

بازیگر مهمان

۱۳۸۸

تا رهایی

حسین تبریزی

شبکه ۱

۱۳ قسمت

۱۳۸۹

ارمغان تاریکی

جلیل سامان

شبکه ۳

۲۲ قسمت

پخش در دهه فجر

۱۳۹۰

پایتخت

سیروس مقدم

شبکه یک

۱۵ قسمت

۱۳۹۰

سه، پنج، دو

حسین سهیلی زاده

شبکه تهران

۳۶ قسمت

۱۳۹۱

چمدان

خسرو ملکان

شبکه ۲

۲۴ قسمت

پخش در ماه رمضان

۱۳۹۳

گذر از رنج ها

فریدون حسن پور

شبکه ۱

۳۷ قسمت

۱۳۹۴

میکائیل

سیروس مقدم

شبکه ۱

۱۹ قسمت

۱۳۹۵

دوردست ها

جواد ارشاد

شبکه ۱

۳۷ قسمت

۱۳۹۵

روزهای بیقراری

کاظم معصومی

شبکه ۳

۲۳ قسمت

۱۳۹۶

روزهای بهتر

حمیدرضا لوافی

شبکه ۱

بازی در اپیزود گذر از مه

۱۳۹۷

بچه مهندس

علی غفاری

شبکه ۲

۳۰ قسمت

پخش در ماه رمضان

۱۳۹۷

خاک گرم

جواد ارشاد سرابی

شبکه ۱

۱۳۹۸

دخترم نرگس

باقر پیران

شبکه۳

۱۳۹۷–١٣٩٨

ستايش ٣

شبکه ٣

مریم خدارحمی بازیگر جوان و خوش سیمای سینما و تلوزیون. با پخش سری سوم سریال ستایش و نقش آهو توسط مریم نگاهی داریم به بیوگرافی و زندگینامه وی با تصاویر زیبا و خاص. از انتخاب شما سپاسگزاریم.


بیوگرافی مریم خدارحمی

مریم خدارحمی زاده 16 اردیبهشت 1362 در اصفهان بازیگر ایرانی است. بیوگرافی و عکسهای مریم خدارحمی و همسرش در ایرناک

عکس کودکی مریم خدارحمی

 

مریم خدارحمی

 

او از بازیگران زن مطرح و موفق ایرانی بوده که در سریال های زیادی بازی کرده است.

مریم خدارحمی قبل و بعد از عمل بینی

 

 


تحصیلات

دارای لیسانس فیلمسازی است ولی در این زمینه فعالیت حرفه ای ندارد و فیلمی را نساخته است.

مریم خدارحمی و بازیگران مشهور زن

 

 


شروع بازیگری

در اواخر سال 1379 برای کسب تجربه بازیگری به کلاس های استاد سمندریان رفت کلاسی که 95 درصد بازیگران ایرانی تجربه حضور در آن را دارند و حالا هنرپیشه های بزرگی شده اند.

فعالیت هنری اش را در سال 1380 با فیلم سینمایی گل‌های شمعدانی آغاز کرده است این فیلم آقای احمد بهمن کارگردانی نموده.

بعد از این اینکه در این فیلم به ایفای نقش پرداخت یک سال بعد در فیلم دیگر به نام نقش جهان بازی کرد که محصولی از سیمای اصفهان بود.

Maryam Khodarahmi

 

 

شهرت با سریال یک وجب خاک

سریال یک وجب خاک از سریال های ساخته شده در سال 1386 بود که در ماه رمضان از شبکه سوم سیما پخش شد.

پخش این مجموعه در هنگام افطار که بهترین زمان برای پخش یک فیلم است باعث شده که به خوبی دیده شود و بسیار از بازیگران آن به صورت گسترده معروف شده و شناخته شوند.

 

 


حضور در بچه مهندس

از دیگر دلایل شهرت این خانم میتوان به حضور در سریال بچه مهندس اشاره کرد که توسط علی غفاری ساخته شد و و از بازیگران آن می‌توان به ساناز سعیدی، بهناز جعفری، بهاره رهنما و برزو ارجمند اشاره نمود.او در این سریال در نقش آسیه ایفای نقش میکرد.

 

 


مریم خدارحمی در ستایش 3

مریم خدارحمی از بازیگران فصل سوم ستایش است او در این سریال در نقش آهو ایفای نقش میکند.

 

مریم خدارحمی

 

سقوط از پله ها و ضربه مغزی

در یکی از صحنه های فیلمبرداری او از پله ها سقوط میکند و تا آستانه مرگ پیش میرود.

به گفته خودش زمانی که از پله ها سقوط کرد صدای جیغ اطرافیان بلند شد و زمانی که به زمین برخورد کرد دیگر چیزی را ندیده و بی هوش شده.پزشکان گفته بودند که اگر به هوش نیاید احتمال مرگ مغزی بسیار زیاد است و خانواده اش چند روز اقدام به راز و نیاز با خدا کرده و از خداوند خواسته اند که مریم خدارحمی به هوش بیاید که خوشبختانه این خانم هنرمند به هوش امد و ماجرا ختم بخیر شد.

 

 

وضعیت ازدواج و همسر مریم خدارحمی

درباره ازدواج مریم خدارحمی اطلاعاتی در دسترس نیست و در هیچ خبرگزاری یا منابع معتبری صحبتی از ازدواج او نوشته نشده است.

وضعیت ازدواج و همسر مریم خدارحمی

 

 


فیلمشناسی مریم خدارحمی

بچه مهندس (علی غفاری ۱۳۹۶)
روزهای بی‌قراری (کاظم معصومی ۱۳۹۵)
روزهای بهتر (حمیدرضا لوافی ۱۳۹۵)
دوردست‌ها (جواد ارشاد ۱۳۹۴)
گذر از رنج‌ها (فریدون حسن پور۱۳۹۲)
پرانتز باز (کیومرث پور احمد۱۳۹۱)
چمدان (خسرو ملکان۱۳۹۱)
سه پنج دو (حسین سهیلی زاده۱۳۹۰)
ارمغان تاریکی (جلیل سامان۱۳۸۹)
رهایی (مجموعه تلویزیونی) (حسین تبریزی ۱۳۸۸)
دفترخانه شماره ۱۳ (سیدوحید حسینی ۱۳۸۸)
پاتوق (شاهین باباپور۱۳۸۶)
آرزوهای شیرین (سید وحید حسینی ۱۳۸۶)
یک وجب خاک(علی عبدالعلی زاده۱۳۸۶)
سایه‌ای در تاریکی (ابراهیم جواد خانی ۱۳۸۴)
خانه شش در مجید جوانمرد(۱۳۸۳)
پای پیاده (اصغر توسلی۱۳۸۲)
نقش جهان (فریدون خسروی ۱۳۸۱)
گل‌های شمعدانی (احمد بهمن ۱۳۸۰)

و دیگر حواشی زندگی مریم خدارحمی در یک گفتگوی دوستانه

شروع فعالیت مریم خدارحمی از یک وجب خاک تا ستایش سه

 

 

مریم خدارحمی از شاگردان استاد حمید سمندریان می باشد و دوره‎‎‌های بازیگری را نزد ایشان گذرانده است. او فعالیت خود را در سال ۱۳۸۰ و با تولیدات صدا و سیمای اصفهان شروع کرد و در مجموعه هایی نظیر کارگاه رشید، گل های شمعدانی، نقش جهان و … به ایفای نقش پرداخت.

 

 

سپس برای ادامه‌ ی فعالیت‌ های خود در عرصه بازیگری به تهران آمده و با بازی در سریال یک وجب خاک علی عبدالعلی زاده که از شبکه ۳ پخش شد، در میان مردم شناخته شد. مریم خدارحمی در سریال های پرمخاطبی همچون دوردست، سه پنج دو، آرزوهای شیرین، پاتوق، خانه شش در و … بازی کرده است. خدارحمی در سریال بچه مهندس و ستایش ۳ در نقش آهو نیز به ایفای نقش پرداخته است.

 

 

حادثه برای مریم خدارحمی سر صحنه فیلمبرداری

خدا رحمی در این چند سالی که به فعالیت مشغول است با دو اتفاق ناگوار در صحنه های فیلمبرداری مواجه شده است.

سر صحنه‌ی فیلمی هنگام بالا رفتن از پله‌ ها تعادلش را از دست می‌دهد و به سمت پایین پرتاب می‌شود. بر اثر ضربه‌ای که به سر او وارد می شود بیهوش می‌شود و تا چند روز به هوش نمی‌آید. پزشکان می‌گفتند اگر زودتر به هوش نمی‌آمد دچار ضربه مغزی می‌شد.

 

 

اتفاق دیگری که می‌توانست منجر به مرگ مریم خدارحمی بشود در زمان ساخت سریال تا رهایی ساخته حسین تبریزی بود.
زندگی مریم خدارحمی بازیگر ستایش از کارگردانی تا پشیمانی از جراحی زیبایی|سبک زندگی افراد مشهور (277)

 

 

سر صحنه عوامل درحال فیلم برداری بودند، میله های ضخیم و قطوری به سقف بسته شده بود و مریم خدارحمی زیر میله ها و در مقابل دوربین کاشته شده نشسته بود که ناگهان برای مرتب کردن لباس اش از جایش بلند می شود و همان زمان میله ای در فاصله نیم سانتی متری سقوط می کند و خواست خدا بر این بود که این بازیگر این بار هم از این حادثه جان سالم به در ببرد.

 

 

کارگردانی فیلم کوتاه کوچ به کارگردانی مریم خدارحمی

مریم خدارحمی تجربه‌ کارگردانی را نیز در کارنامه خود داراست. خدارحمی در سال ۱۳۹۵ فیلم کوتاه کوچ را کارگردانی کرده است.

این فیلم از تولیدات جدید موسسه تصویر ستاره هنر است. «کوچ» توسط مریم خدارحمی کارگردانی شده و تهیه کننده آن محمد رضا یکانی است.

بیوگرافی جدید مریم خدارحمی و همسرش/ از ضربه مغزی تا جراحی زیبایی

 

 

زندگی مریم خدارحمی بازیگر ستایش از کارگردانی تا پشیمانی از جراحی زیبایی|سبک زندگی افراد مشهور (277)

 

 

دیگر عوامل این فیلم عبارتند از: تصویربردار: رسول خدابنده لو، صدابردار: علی عدالت دوست، نویسنده: مریم خدارحمی، مدیر تولید: فرشته صداقت، چهره پرداز: طناز قاسمی، دستیار کارگردان: مسعود شهری، بازیگران: مریم مؤمن، أکرم علمدار، مینا موسویان، جواد زیتونی و محمد شهبازی.

 

 

داستان فیلم درباره زنی به نام پرستو است که به دلیل مشکلات موجود در زندگی اش به ناچار، تصمیم خطرناکی می گیرد.
پشیمانی مریم خدارحمی از جراحی زیبایی

 

 

این بازیگر ۳۳ ساله با انتشار عکس و متن زیر از جراحی زیبایی خود ابراز پشیمانی کرده است. سلام دوستان عزیزم این دوتا عکس قبل و بعد از جراحى پلاستیک بینى من هستش

خیلى از دوستان نظرشون رو در موردش مینویسن و نظرات متفاوتى دارن بیشتر مخالف و تعدادى موافقِ کارى که انجام دادم هستن و البته خیلى ها تلفن جراحم رو خواستن

 

 

مریم خدارحمی بازیگر سریال دوردست ها

هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران صدمات غیرقابل جبرانی را به مردم وارد کرد بعد از آن هم تا چندین سال خانواده‌ها منتظر بازگشت عزیزانشان بودند در این میان خانواده خدارحمی هم از این داستان غم انگیز سهم به سزایی داشتند.

 

 

زمانی که مریم ۴ ساله بود شاهد واقعه تلخ به اسارت رفتن عمویش مسعود بوده است: عمویم ۳ سال بعد آزاد شد. هنوز صحنه‌هایی را که به وطن بازگشت به یاد دارم. چون تمامی اهالی محل‌ جمع شده بودند و شور و هیجان زیادی داشتیم.

 

 

به خاطر ضایعات ناشی از شکنجه‌های جسمی و روحی که هنوز آثارش به شکل بیماری گوارشی و پوستی به قوت خود در او باقی بود، روز به روز شدیدتر می‌شد و دکترها گفتند باید با این وضعیت بسازد.

 

 

با این حال باز هم امید داشتیم که او پیش ما بماند چون ۳۶ سال بیشتر نداشت اما افسوس بالاخره سال ۷۸ شهید شد. خیلی ضربه سنگینی به ما وارد شد به طوری که مادر‌بزرگم از غصه مرگ او تاب نیاورد و فوت کرد.

یکی از حوادثی که هم می‌تواند بد باشد و هم خوب، به سال گذشته برمی‌گردد زمانی که خدارحمی مشغول بازی در یکی از فیلم‌هایش بوده است: مادرم رفته بود خانه خواهرم در اصفهان.

 

 

در این میان حال مادرم به صورت اورژانسی بد شده بود و از بیمارستان با من تماس گرفتند ولی من به خاطر حرفه خاصم بازیگری نتوانستم تا ۳ روز به اصفهان بروم، سختی زیادی کشیدم تمام سکانس‌ها را با بغض بازی کردم و تنها کاری که کردم از خدا خواستم مادرم را برایم نگه دارد.

بعد از ۳ روز که به من اجازه دادند بروم زمانی‌که پیش مادرم حاضر شدم با‌خبر شدم او در آستانه سکته مغزی بوده و به طور معجزه‌آسایی آن را رد کرده است.

 

 

اما اتفاقی که می‌توانست در‌جا موجب مرگ مریم خدارحمی شود هنگام بازی در سریال رهایی ساخته حسین تبریزی بود: میله‌های آهنی قطور و ضخیمی را به سقف بسته بودند و من هم دقیقا زیر آنها نشسته بودم و دوربین هم کاشته شده بود روبه‌رویم.

 

 

من یک‌ لحظه از جا بلند شدم که لباسم را مرتب کنم ناگهان میله بزرگی بافاصله نیم سانتی متری از من سقوط کرد، دوستان برایم نگران شدند اما من بیش از هر‌چیز در شوک بودم که چطور شد بی‌دلیل جابه جا شدم و فکر می‌کنم خواست خدا بود که اتفاقی برایم نیفتاد.
مریم خدارحمی در اجرای نمایش عشق لرزه

مریم خدارحمی در اجرای نمایش «عشق لرزه» اریک امانوئل اشمیت و به کارگردانی آیلارنوشهری در تماشاخانه پرویز پرستویی میهمان بازیگران این نمایش بوده است.

 

 

نمایش «عشق لرزه» نوشته اریک امانوئل اشمیت و به کارگردانی آیلارنوشهری با بازی حمیدرضا فراهانی ، رویا جزینی ، ماهانا نریمانی ، معصومه میراشه و کیمیا بیگلو تا پایان تیرماه هر شب ساعت ۱۹ به مدت ۵۰ دقیقه در تماشاخانه پرویز پرستویی به نمایش در آمده بود.

 

 

لازم به ذکر است که مریم خدارحمی به فوتبال علاقه زیادی دارد و مدتی بطور حرفه ای آن را در تیم فوتبال هنرمندان دنبال کرده است اما به دلیل مصدومیت نتوانست این رشته ورزشی را ادامه دهد.
زندگی مریم خدارحمی بازیگر ستایش از کارگردانی تا پشیمانی از جراحی زیبایی|سبک زندگی افراد مشهور (277)

 

 

خدارحمی: علاقه اصلی‌ام تصویر است

مریم خدارحمی که به عنوان بازیگر مهمان در سریال نوروزی “پایتخت” حضور داشت، درباره فعالیت‌های خود در سال ۸۹ به خبرنگار تلویزیون برنا گفت: در انتهای سال با سعید سهیلی زاده برای سریال “سه، پنج،دو” قرار داد امضا کردم که این باعث خوشحالی بسیارم شد و آرزوی همیشگی‌ام بود که با سهیلی‌زاده کار کنم.

 

 

سال ۸۹ همچنین در سه اپیزود از مجموعه “شاید برای شما هم اتفاق بیفتد” به کارگردانی احمد معظمی بازی داشتم.

وی افزود: فیلم تلویزیونی “اولتیماتوم” ساخته حسن لفافیان کار دیگری بود که در آن حضور داشتم. در ۳۰ قسمت از سریال “دفترخانه” محصول گروه اجتماعی شبکه اول نیز بازی کردم. همچنین “ارمغان تاریکی” سریال موفقی بود که با جلیل سامان تجربه کردم.

 

 

در هم آمیختن وجهه سیاسی، اجتماعی و عاشقانه در “ارمغان تاریکی” به جذب مخاطب این سریال انجامید. سامان نیز فردی خونسرد، آرام و کاربلد است که همیشه می‌داند از بازیگر چه می‌خواهد.

 

 

خدارحمی درباره همکاری با مقدم در سریال “پایتخت” اظهار کرد: دومین کارم با سیروس مقدم بعد از فیلم تلویزیونی “زمانی برای شخم زدن”، “پایتخت” بود که امیدوارم حضور من در یک اپیزود این سریال در نقش همسر یک پلیس با بازی پژمان بازغی برای مخاطبان قابل توجه بوده باشد.

 

 

وی درباره شیوه حضورش در تلویزیون به عنوان بازیگر و نوع فعالیت خود در این عرصه اظهار کرد: دوره آموزش بازیگری را در کلاس‌های استاد سمندریان دیدم و تحصیلات دانشگاهی‌ام نیز در رشته تدوین است که به دلیل نیاز به فرصت زیاد و تداخل با بازی هنوز در این عرصه فعالیت نکردم.

اما به دلیل علاقه ام به تدوین قطعاً حضور در این حوزه را تجربه می کنم. تدوین نیازمند فاصله گرفتن از جمع و تمرکز بر راش های تصویر برداری شده است اما بازیگری کاری گروهی است که هر کدام علاقه خاص خود را می طلبد.

 

 

خدا رحمی در انتها گفت: حضور در تئاتر و سینما نیز به دلیل درگیری در آثار تلویزیونی فعلا مقدور نیست. البته علاقه اصلی من تصویر است.

با آرزوی موفقیت های روز افزون برای همه هنرمندان عزیز کشورمان.

برچسبها: مریم خدا رحمی

در ادامه با بیوگرافی کامل مریم خدارحمی بازیگر و کارگردان سینما ، تئاتر و تلویزیون به همراه عکس های خانوادگی و فیلمشناسی مریم خدارحمی با شما در نم نمک خواهیم بود.

مریم خدارحمی زاده 16 اردیبهشت 1362 در اصفهان بازیگر ایرانی است.

او از بازیگران زن مطرح و موفق ایرانی بوده که در سریال های زیادی بازی کرده است.

مریم خدارحمی

دارای لیسانس فیلمسازی است ولی در این زمینه فعالیت حرفه ای ندارد و فیلمی را نساخته است.

در اواخر سال 1379 برای کسب تجربه بازیگری به کلاس های استاد سمندریان رفت کلاسی که 95 درصد بازیگران ایرانی تجربه حضور در آن را دارند و حالا هنرپیشه های بزرگی شده اند.

فعالیت هنری اش را در سال 1380 با فیلم سینمایی گل های شمعدانی آغاز کرده است این فیلم آقای احمد بهمن کارگردانی نموده.

بعد از این اینکه در این فیلم به ایفای نقش پرداخت یک سال بعد در فیلم دیگر به نام نقش جهان بازی کرد که محصولی از سیمای اصفهان بود.

سریال یک وجب خاک از سریال های ساخته شده در سال 1386 بود که در ماه رمضان از شبکه سوم سیما پخش شد.

پخش این مجموعه در هنگام افطار که بهترین زمان برای پخش یک فیلم است باعث شده که به خوبی دیده شود و بسیار از بازیگران آن به صورت گسترده معروف شده و شناخته شوند.

از دیگر دلایل شهرت این خانم میتوان به حضور در سریال بچه مهندس اشاره کرد که توسط علی غفاری ساخته شد و و از بازیگران آن می توان به ساناز سعیدی ، بهناز جعفری ، بهاره رهنما و برزو ارجمند اشاره نمود.او در این سریال در نقش آسیه ایفای نقش میکرد.

مریم خدارحمی از بازیگران فصل سوم ستایش است او در این سریال در نقش آهو ایفای نقش میکند.

در یکی از صحنه های فیلمبرداری او از پله ها سقوط میکند و تا آستانه مرگ پیش میرود.

به گفته خودش زمانی که از پله ها سقوط کرد صدای جیغ اطرافیان بلند شد و زمانی که به زمین برخورد کرد دیگر چیزی را ندیده و بی هوش شده.پزشکان گفته بودند که اگر به هوش نیاید احتمال مرگ مغزی بسیار زیاد است و خانواده اش چند روز اقدام به راز و نیاز با خدا کرده و از خداوند خواسته اند که مریم خدارحمی به هوش بیاید که خوشبختانه این خانم هنرمند به هوش امد و ماجرا ختم بخیر شد.

درباره ازدواج مریم خدارحمی اطلاعاتی در دسترس نیست و در هیچ خبرگزاری یا منابع معتبری صحبتی از ازدواج او نوشته نشده است.

مریم خدارحمی

مرا برای نظرات کاربرانی بعدی به یاد بسپار

اینستاگرام بازیگران و پست هنرمندان در اینستاگرام و پست خوانندگان در اینستاگرام و پست بازیگران زن در اینستاگرام و پست کارگردان معروف در اینستاگرام و پست تهیه کننده در اینستاگرام و عکسهای اینستاگرام بازیگران و جدیدترین پست های اینستاگرامی چهره ها و اینستاگرام بازیگران را در نم نمک ببینید.

استان لرستان با مرکزیت خرم آباد سرزمینی کوهستانی است که سراسر آن را کوه های زاگرس پوشانده است

All Rights Reserved – © 2016 – 2020

مریم خدارحمی، بازیگر سریال «دخترم نرگس» معتقد است که اگر بودجه بیشتری به این سریال تعلق می‌گرفت، بیشتر به کیفیت سریال پرداخته می‌شد

مهسا بهادری: مخاطبان پر و پا قرص تلویزیون به تازگی شاهد پخش سریالی با نام «دخترم نرگس» از شبکه یک سیما بودند، سریالی که شاید به نظر می‌آمد موضوع آن تکراری باشد اما با جلوتر رفتن داستان مشخص شد که مقداری با تصورات تفاوت دارد. مریم خدارحمی یکی از بازیگران نقش اصلی سریال بود که سال‌ها از تلویزیون فاصله گرفته بود و ما کمتر شاهد نقش آفرینی او در عرصه تلویزیون بودیم او که پس از بازی در این سریال دوباره به جایگاه قبلی خود بازگشت از کمبود بودجه و بی توجهی به سریال سازی در شهرستان گلایه داشت. به همین بهانه با او به گفت و گو نشستیم که در ادامه می‌خوانید.

مدت طولانی بود که فعالیت نداشتید. چرا حضورتان کمرنگ شده بود؟ با تلویزیون قهر کرده بودید یا خداحافظی؟

موضوع قهر و خداحافظی نبود. من یک مدتی احساس کردم که بهتر است آدم در بعضی از نقش‌ها بازی نکند و از کار دور باشد تا اینکه فعالیت کند اما از کار راضی نباشد. در واقع کیفیت را به کمیت ترجیح دادم.

زمانی از این تصمیمم اطمینان حاصل کردم که برای بازی در فصل اول سریال «بچه مهندس» به من پیشنهاد بازی دادند. فیلمنامه سریال کامل نبود و به من گفته بودند که قرار است نقش اصلی باشم اما فیلمنامه که جلوتر رفت دیدم خیلی در آن سریال حضور ندارم و در چنین شرایطی روحیه آدم به شدت از بین می‌رود. چرا که من یک سری فعالیت انجام دادم و زحمت کشیدم و زمانی که می‌بینم آنطور که باید و شاید به من و امثال من بها داده نمی‌شود، آزرده خاطر می‌شوم، به همین دلیل تصمیم گرفتم مقداری فاصله بگیرم تا نقشی که در شان من باشد به من پیشنهاد شود. تا اینکه سریال«دخترم نرگس» به من پیشنهاد شد و بازخوردهای خوبی را هم از مخاطبان دریافت کردیم. نرگس محوریت قصه و بسیار پر چالش  بود و زمانی که فیلمنامه را خواندم پذیرفتم که پس ازسال‌ها دوری از کار دوباره به کار بازگردم.مریم خدارحمی

خب این کناره گیری شما از فضای تصویر باعث نشد که کارگردانان شما را فراموش کنند؟

من سالیان سال است که در عرصه تصویر فعالیت کردم و بسیاری نیز مرا می‌شناسند اینگونه نیست که بگویم شناخته شده نیستم. یک جایی تصمیم می‌گیری که حضور پیدا کنی تا مطلقا فراموش نشوی اما به قدری گاهی اندازه نقشی که پیشنهاد می‌شود پایین است که کلا ترجیح می‌دهی فراموش شوی. به همین دلیل عده‌ای به طور کلی فراموش شدن و در خانه نشستند را انتخاب کردند و عده‌ای دیگر هم رفتند یک شغل دیگر پیدا کردند تا به گونه‌ای خرج زندگیشان را بدهند.

من بازی در «دخترم نرگس» را پذیرفتم چون احساس کردم کیفیت بالایی دارد. هرچند که مجبور بودم پنج ماه از خانواده دور باشم، اما به نظر من ارزشش را داشت و بازخوردهای خوبی هم گرفتم. البته که سختی‌های کار بسیار زیاد بود به طور مثال مسئله بودجه خیلی مهم بود و متاسفانه بودجه شهرستان‌ها از بودجه سریال سازی در تهران کمتر است و این خودش یک مشکل بزرگ است.

جرا برای ساخت این فیلم از تهران خارج شدید و به ارومیه رفتید؟ امکان اینکه این فیلم  در تهران یا هر جای دیگری ساخته شود وجود داشت. چرا که خیلی به فرهنگ و آداب و رسوم مردم ارومیه نپرداخته بود.

آقای باقر پیران، نویسنده و کارگردان این سریال اهل ارومیه هستند و آقای پیران قصد داشت این فیلم را برای استان خودشان و بازیگران خودشان تولید کند و این موضوع هم بسیار درست است باید به هنرمندان شهرستان پرداخته شود من اصالتا اصفهانی هستم اما چون تولیدات در آنجا ضعیف و کم است مجبور شدم به تهران بیایم تا در کنار هنرمندان پایتخت فعالیتم را ادامه دهم. این سریال هم برای بومیان آن منطقه ساخته شده بود اما برای اینکه سریال از شبکه سراسری پخش شود باید چند بازیگر شناخته شده هم در آن ایفای نقش می‌کردند.

من سالیان سال است که در عرصه تصویر فعالیت کردم و بسیاری نیز مرا می‌شناسند اینگونه نیست که بگویم شناخته شده نیستم. یک جایی تصمیم می‌گیری که حضور پیدا کنی تا مطلقا فراموش نشوی اما به قدری گاهی اندازه نقشی که پیشنهاد می‌شود پایین است که کلا ترجیح می‌دهی فراموش شوی. به همین دلیل عده‌ای به طور کلی فراموش شدن و در خانه نشستند را انتخاب کردند و عده‌ای دیگر هم رفتند یک شغل دیگر پیدا کردند تا به گونه‌ای خرج زندگیشان را بدهند.

اگر یک روزی توجه به سریال سازی در شهرستان‌ها افزایش پیدا کند شما حاضرید به شهر خودتان برگردید و برای شبکه اصفهان بازی کنید؟

بله، اگر تولیدات بهتر شود، بودجه کافی بدهند و کارهای با کیفیت ساخته شود حتما بازمی‌گردم به شهرم چون در ابتدا من کارم را در اصفهان آغاز کردم و چه کسی بدش می‌آید که در شهر و دیار خود بماند؟ اما متاسفانه هنرمندان شهرستان بیکارند و خیلی بها داده نمی‌شود، در صورتی که بسیار نیاز است.

فکر می‌کنید این سریال به قدری تاثیرگذار بود که دیگر کارگردان‌ها نیز به این فکر بیفتند که به شهر و دیار خودشان بازگردند و از بازیگران بومی آنجا استفاده کنند؟

من امیدوارم که این اتفاق بیفتد اما چیزی که وجود دارد این است که بیشتر تمرکز در تهران است. این موضوع یک برنامه ریزی بزرگ می‌خواهد. من امیدوارم این اتفاق بیفتد اما کمبود بودجه برای ساخت سریال در شهرستان نیز خودش یک مشکل بزرگ است.

ما۲۷ قسمت را در پنج ماه کار کردیم و تمام عوامل به سختی و با بودجه کم این سریال را ساختند، حتی مهلت ما به قدری کم بود که فرصت تمرین و دور خوانی هم نداشتیم. این فشارهای مالی در کاهش کیفیت کار تاثیر گذار بود و امکانش هست که یک بودجه بیشتری بدهند تا عوامل هم با دقت بیشتری روی کار متمرکز شوند.

یعنی معتقدید یکی از دلایل اصلی اُفت کیفیت سریال‌های تلویزیون در تمام شبکه‌ها مشکل بودجه است؟

بله، صد درصد یکی از موارد بودجه است و مورد دیگر نیز تنوع در بازیگر است ما بسیار شاهد این موضوع هستیم که همزمان دو سریال از تلویزیون پخش می‌شود و بازیگرانی که در سریال اول بازی کردند در سریال دوم هم بازی کردند و بسیار این اتفاق می‌اُفتد و همین موضوع باعث می‌شود تا طیف وسیعی از بازیگران کنار گذاشته شوند و عده معدودی دائم دیده شوند و متاسفانه هیچ نظارتی هم روی آن انجام نمی‌شود. خود من فراموش شده بودم و این موضوع بسیار طبیعی است که فراموش شویم چون به اندازه کافی به بازیگرها بها داده نمی‌شود، فقط عده معدودی هستند که خیلی فعالند و به آنها خیلی توجه می‌شود و این تنها حرف من نیست، حرف جمعیت زیادی است. که آیا امیدی هست که که یک تقسیم کار عادلانه شکل بگیرد؟ در کل من این سریال را بسیار دوست داشتم و به شدت شخصیت نرگس را باور کرده بودم. علاوه بر تمام این مواد باور دارم که هم نویسندگی کار و هم کارگردانی آن بسیار قوی بود.

یک چیزی درباره نقش نرگس وجود دارد و ان هم این است که اگر کسی بفهمد فرزند یک خانواده نیست، باید رفتارش با اعضای خانواده‌اش تغییر کند؟

نه اینگونه نیست، اما روزی که ما رفته بودیم روابط عمومی سازمان و به تلفن‌ها پاسخ می‌دادیم خانمی تماس گرفت و گفت موضوع مشابه این سریال برای یکی از اقوام ما اتفاق افتاد و آن دختر بسیار بی معرفت بود و زمانی که خانواده واقعی خود را پیدا کرد، خانواده‌اش را رها کرد و با آنها به انگلستان مهاجرت کرد. تربیت آدم‌ها بسیار متفاوت است، نرگس داستان از یک خانواده اصیل بود و خانواده بسیار درستی داشت.

خود من فراموش شده بودم و این موضوع بسیار طبیعی است که فراموش شویم چون به اندازه کافی به بازیگرها بها داده نمی‌شود، فقط عده معدودی هستند که خیلی فعالند و به آنها خیلی توجه می‌شود و این تنها حرف من نیست، حرف جمعیت زیادی است. که آیا امیدی هست که که یک تقسیم کار عادلانه شکل بگیرد؟ 

همه آدم‌ها در شخصیتشان یک نقص و رفتار نادرستی دارند، به نظر شما شخصیت نرگس خیلی سفید نبود؟ یعنی این نقش برای خودتان باور پذیر بود؟

اینکه شخصیت نرگس خیلی سفید بود را قبول دارم. شاید شخصیت نرگس یک مقدار دورتر از افراد جامعه باشد، اما من می‌گویم حداقل در آثار هنریمان آن دختر ایده‌آل را نشان دهیم تا شاید عده‌ای را به انجام رفتار درست تشویق کند. بسیاری به من گفتند آنقدر کاراکتر نرگس برای ما جذاب بود که ما خواندن نماز اول وقت را شروع کردیم یا رفتارمان با والدینمان تغییر پیدا کرد. به نظر من نشان دادن ایده آل‌های اخلاقی در آثار هنری ایرادی ندارد و ممکن است مخاطب را در برخی زمینه‌ها تشویق کند.

شما در این سریال با آقای محمود پاک‌نیت برای اولین بار همبازی شدید.

بله و ایشان به معنای واقعی کلمه فرشته‌اند. به قدری این انسان شریف و بزرگ و با شخصیت و نجیب بود که شما اصلا احساس نمی‌کردید که ایشان پدر واقعیتان نیست. از بازی کردن در کنار ایشان بسیار لذت بردم. گفتید شخصیت نرگس سفید است؛ آقای پاک‌نیت دقیقا همچین شخصیتی دارد.

اگر در سینما پیشنهادی داشته باشید حاضرید وارد این عرصه شوید؟

من تا کنون کار سینمایی نداشتم و هرچند که تلویزیون یک‌سری چهارچوب‌ها دارد اما ترجیحم تلویزیون است اما این به این معنا نیست که اصلا نمی‌خواهم در سینما بازی کنم قطعا دوست دارم یک‌بار آنجا را امتحان کنم اما ترجیحم تلویزیون است به دو دلیل اول اینکه فضای سفیدتری دارد، دوم اینکه بدون واسطه وارد خانه‌های مردم می‌شویم .

بسیاری به من گفتند آنقدر کاراکتر نرگس برای ما جذاب بود که ما خواندن نماز اول وقت را شروع کردیم یا رفتارمان با والدینمان تغییر پیدا کرد. به نظر من نشان دادن ایده آل‌های اخلاقی در آثار هنری ایرادی ندارد و ممکن است مخاطب را در برخی زمینه‌ها تشویق کند.

۲۵۸۲۴۵

در شهر اصفهان و در محله حکیم آن، مسجد حکیم قرار گرفته است که دارای یکی از تاریخی ترین سردرهای ایران است.

شلوغی ، آلودگی ، استرس ، کاشانه نشینی و دغدغه های دیگر در شهرهای بزرگ و صنعتی باعث شده تا افراد در ایام تعطیل به دنبال مکانی برای سکونت موقت و سفرهای کوتاه برای خود باشند تا بتوانند اندکی از این تنش های محیطی دور شده و به آرامش روحی دست یابند. از همین رو بسیاری از کسانی که در مرکز و جنوب کشور زندگی می کنند به دلیل آب و هوا و عدم وجود طبیعت سبز در محیط زندگیشان ، محیطی دلپذیری را برای سکونت موقت و سفر انتخاب میکنند که از جمله این مکان ها میتوان خطه ی زیبای شمال را نام برد . آب و هوای خوب ، محیط بکر و آرام ، دور بودن از خطر خشک‌ سالی و بسیاری از ویژگی های دیگر ، بستری مناسب برای خرید و فروش ویلا در شمال میباشد. تا انتهای این مقاله با ما همراه باشید تا شما را در خرید ویلا و ویژگی های مهم برای خرید ویلا در شمال بیشتر آشنا کنیم.

تمامی حقوق این سایت برای خبرآنلاین محفوظ است.
نقل مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright © 2018 khabaronline News Agancy, All rights reserved

چگیده‌ای از بیوگرافی مریم خدارحمی

نام کامل: مریم خدارحمی

تاریخ تولد: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۲

محل تولد: اصفهان

پیشه: بازیگر، کارگردان

مریم خدارحمی

سال های فعالیت: ۱۳۸۰ تاکنون

تحصیلات:  لیسانس رشته فیلم سازی

وضعیت تاهل: نامشخص

مریم خدارحمی، بازیگر جوان سینما و تلویزیون متولد ۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ در اصفهان می باشد.

مریم خدارحمی از شروع بازیگری تا شناخته شدن

مریم خدارحمی از شاگردان استاد حمید سمندریان می باشد و دوره‎‎‌های بازیگری را نزد ایشان گذرانده است.

او فعالیت خود را در سال ۱۳۸۰ و با تولیدات صدا و سیمای اصفهان شروع کرد و در مجموعه هایی نظیر کارگاه رشید، گل های شمعدانی، نقش جهان و …  به ایفای نقش پرداخت.

سپس برای ادامه‌ی فعالیت‌های خود در عرصه بازیگری به تهران آمده و با بازی در سریال یک وجب خاک علی عبدالعلی زاده که از شبکه ۳ پخش شد، در میان مردم شناخته شد.

مریم خدارحمی در سریال های پرمخاطبی همچون دوردست، سه پنج دو، آرزوهای شیرین، پاتوق، خانه شش در و … بازی کرده است.

خدارحمی در سریال بچه مهندس و ستایش ۳ در نقش آهو نیز به ایفای نقش پرداخته است..

تجربه‌ی کارگردانی مریم خدارحمی

مریم خدارحمی تجربه‌ی کارگردانی را نیز در کارنامه خود داراست. خدارحمی  در سال ۱۳۹۵ فیلم کوتاه کوچ را کارگردانی کرده است.

تحصیلات مریم خدارحمی

مریم خدارحمی فارغ التحصیل رشته فیلم سازی در مقطع لیسانس است.

مریم خدارحمی و فوتبال

مریم خدارحمی به فوتبال علاقه زیادی دارد و مدتی بطور حرفه ای آن را در تیم فوتبال هنرمندان دنبال کرده است اما به دلیل مصدومیت نتوانست این رشته ورزشی را ادامه دهد.

حادثه های مرگ آفرین برای مریم خدارحمی سر صحنه فیلمبرداری

خدا رحمی در این چند سالی که به فعالیت مشغول است با دو اتفاق ناگوار در صحنه های فیلمبرداری مواجه شده است.

سر صحنه‌ی فیلمی هنگام بالا رفتن از پله‌ها تعادلش را از دست می‌دهد و به سمت پایین پرتاب می‌شود. بر اثر ضربه‌ای که به سر او وارد می شود بیهوش می‌شود و تا چند روز به هوش نمی‌آید. پزشکان می‌گفتند اگر زودتر به هوش نمی‌آمد دچار ضربه مغزی می‌شد.

اتفاق دیگری که می‌توانست منجر به مرگ مریم خدارحمی بشود در زمان ساخت سریال تا رهایی ساخته حسین تبریزی بود.مریم خدارحمی

سر صحنه عوامل درحال فیلم برداری بودند، میله های ضخیم و قطوری به سقف بسته شده بود و مریم خدارحمی زیر میله ها و در مقابل دوربین کاشته شده نشسته بود که ناگهان برای مرتب کردن لباس اش از جایش بلند می شود و همان زمان میله ای در فاصله نیم سانتی متری سقوط می کند و خواست خدا بر این بود که این بازیگر این بار هم از این حادثه جان سالم به در ببرد.

جراحی زیبایی مریم خدارحمی

من خیلی بدون فکر و سهل انگارانه این جراحی رو انجام دادم و خدا دوستم داشت و اتفاق بدی نیفتاد اما خیلی از آدما رو دیدم که این جراحی صورتشون رو کلاً بهم ریخته و متاسفانه قابل برگشت هم نبوده.

در کل جراحی بسیار سخت و ریسک پذیری هست و من به هیچ وجه به کسی توصیه ش نمیکنم چون متوجه شدم حتی سخت تر از جراحی قلب هستش و اگه آگاهی الان رو سه سال پیش داشتم قطعاً انجامش نمیدادم، در هر صورت این توصیه من هست. امیدوارم به داشته هاتون قانع باشین و مثل من اهل چنین ریسکهایی نباشین.. .

فیلم شناسی مریم خدارحمی

سریال هایی که مریم خدارحمی در آن به ایفای نقش پرداخته است

– سریال دوردست ها (جواد ارشاد – ۱۳۹۴)

– سریال میکائیل (سیروس مقدم – ۱۳۹۳)

– سریال گذر از رنج ها (فریدون حسن پور – ۱۳۹۳)

– سریال سه دونگ سه دونگ (شاهد احمدلو – ۱۳۹۰)

– سریال سه پنج دو (حسین سهیلی زاده – ۱۳۹۰)

– سریال ارمغان تاریکی (جلیل سامان – ۱۳۸۹)

– سریال‌ دفتر خانه شماره ‌۱۳ (سید وحید حسینی – ۱۳۸۹)

– سریال تا رهایی (حسین تبریزی – ۱۳۸۸)

– سریال پاتوق (شاهین باباپور – ۱۳۸۷)

– سریال سایه ای در تاریکی (ابراهیم جوادخانی – ۱۳۸۶)

– سریال آرزوهای شیرین (سید وحید حسینی – ۱۳۸۶)

– سریال یک وجب خاک (علی عبدالعلی زاده – ۱۳۸۶)

– سریال نقش جهان (فریدون خسروی  – ۱۳۸۶)

– سریال خانه شش در (مجید جوانمرد – ۱۳۸۴)

– سریال پای پیاده (اصغر توسلی – ۱۳۸۴)

– سریال کارآگاه رشید (سید محسن موسویان – ۱۳۸۴)

بازی مریم خدارحمی در فیلم‌های سینمایی 

– شانتاژ (امیر مومنی اصل – ۱۳۹۷)

– چشمهایت (حسین طبیب زاده – ۱۳۹۷)

– دنیای پرامید (منوچهر هادی – ۱۳۹۱)

– مردی که گیلاس‌هایش را خورد (پیمان حقانی)

فیلم‌های مریم خدارحمی

– فیلم شرط و شروط

– فیلم نوای شیدایی  (محمدرضا خاکی – ۱۳۹۰)

– فیلم آینه درون (هادری رمضان پور – ۱۳۹۲)

– فیلم جواد و فرشته (محسن افشانی – ۱۳۹۲)

– فیلم گوهر ( منوچهر هادی – ۱۳۸۹)

– فیلم برکت (رضا ابوفاضلی – ۱۳۸۹)

– فیلم قاتل پنجم (بهروز خلجی – ۱۳۸۷)

– فیلم مردی که گیلاس هایش را خورد  (پیمان حقانی – ۱۳۸۷)

– فیلم به همین راحتی (مجید حسین شیرودی – ۱۳۸۸)

– فیلم آزمایش مرگ (شهرام حاجی زاده – ۱۳۸۲)

تله فیلم های مریم خدارحمی

– تله فیلم چمدان های خالی (متین اوجانی – ۱۳۹۳)

– تله فیلم ما سه نفر بودیم (روح ا… فخر – ۱۳۹۳)

– تله فیلم روز امتحان (نادر مقدس – ۱۳۹۱)

– تله فیلم عقیق (روح الله فخر – ۱۳۹۳)

– تله فیلم بازگشت (حسین سحر خیز – ۱۳۸۸)

– تله فیلم پدر کاغذی (علیرضا اسحاقی)

– تله فیلم تاوان عشق (امیر داوری)

– تله فیلم دوئت (سید جواد هاشمی – ۱۳۸۲)

– تله فیلم نابغه (اسماعیل فلاح پور)

– تله فیلم معجزه های روزانه (حمید طالقانی)

– تله فیلم به سوی آسمان (علی عبدالعلی زاده)

عکس‌های مریم خدارحمی

گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش

کاربر مهمان

۱۳۹۹/۵/۸ – ۱۸:۴۸

Permalink

کاربر مهمان

۱۳۹۸/۸/۶ – ۱۸:۴۷

Permalink

admin

بیوگرافی, هنرمندان

ارسال دیدگاه
16,665 بازدید

مریم خدارحمی متولد فروردین ماه ۱۳۶۲ در اصفهان است ، ، وی قبلا در سیمای اصفهان مشغول فعالیت بوده .

وی فارغ‌التحصیل رشته فیلمسازی می‌باشد و دورهٔ بازیگری خود را در نزد حمید سمندریان گذرانده است و کار خود را با تولیدات صداوسیمای اصفهان آغاز کرد.

 

فیلم شناسی مریم خدا رحمی

مریم خدارحمی

فیلم و سریال

روزهای بی قراری (کاظم معصومی ۱۳۹۵)
روزهای بهتر (حمیدرضا لوافی ۱۳۹۵)
دوردست‌ها (جواد ارشاد ۱۳۹۴)
گذر از رنج‌ها (فریدون حسن پور۱۳۹۲)
پرانتز باز (کیومرث پور احمد۱۳۹۱)
چمدان (خسرو ملکان۱۳۹۱)
پایتخت (سیروس مقدم۱۳۹۰)
سه پنج دو (حسین سهیلی زاده۱۳۹۰)
ارمغان تاریکی (جلیل سامان۱۳۸۹)
رهایی (مجموعه تلویزیونی) (حسین تبریزی ۱۳۸۸)
دفترخانه شماره ۱۳ (سیدوحید حسینی ۱۳۸۸)
پاتوق (شاهین باباپور۱۳۸۶)
آرزوهای شیرین (سید وحید حسینی ۱۳۸۶)
یک وجب خاک(علی عبدالعلی زاده۱۳۸۶)
سایه‌ای در تاریکی (ابراهیم جواد خانی ۱۳۸۴)
خانه شش در مجید جوانمرد(۱۳۸۳)
پای پیاده (اصغر توسلی۱۳۸۲)
نقش جهان (فریدون خسروی ۱۳۸۱)
گل‌های شمعدانی (احمد بهمن ۱۳۸۰)

فیلم تلویزیونی

شکلات تلخ (روح‌الله ظریف ۱۳۹۶)
جاده لغزنده است (روح الله فخرو ۱۳۹۶)

سینمایی

دنیای پرامید (منوچهر هادی۱۳۹۱)
مردی که گیلاس‌هایش را خورد (پیمان حقانی)

کارگردانی
فیلم کوتاه کوچ (۱۳۹۵)

 

 

 

به عقیده بسیاری از منتقدین سینما و تلویزیون مریم خدارحمی از بازیگران آینده دار در این عرصه خواهد بود آینده ای که به اعتقاد خودش با یک اتفاق ساده شاید هیچگاه رقم نمی خورد، خدا رحمی در این چند سالی که به فعالیت مشغول است

 

مصاحبه با مریم خدارحمی

حادثه های برای مریم خدارحمی در پشت صحنه

یکی از حوادثی که هم می‌تواند بد باشد و هم خوب، برمی‌گردد به زمانی که خدارحمی مشغول بازی در یکی از فیلم‌هایش بوده است:

مریم خدا رحمی: مادرم رفته بود خانه خواهرم در اصفهان. در این میان حال مادرم به صورت اورژانسی بد شده بود و از بیمارستان با من تماس گرفتند ولی من به خاطر حرفه خاصم بازیگری نتوانستم تا ۳ روز به اصفهان بروم، سختی زیادی کشیدم تمام سکانس‌ها را با بغض بازی کردم و تنها کاری که کردم از خدا خواستم مادرم را برایم نگه دارد. بعد از ۳ روز که به من اجازه دادند بروم زمانی‌که پیش مادرم حاضر شدم با‌خبر شدم او در آستانه سکته مغزی بوده و به طور معجزه‌آسایی آن را رد کرده است.

اما اتفاقی که می‌توانست در‌جا موجب مرگ مریم خدارحمی شود هنگام بازی در سریال رهایی ساخته حسین تبریزی بود:

مریم خدا رحمی: میله‌های آهنی قطور و ضخیمی را به سقف بسته بودند و من هم دقیقا زیر آنها نشسته بودم و دوربین هم کاشته شده بود روبه‌رویم. من یک‌لحظه از جا بلند شدم که لباسم را مرتب کنم ناگهان میله بزرگی بافاصله نیم سانتی متری از من سقوط کرد، دوستان برایم نگران شدند اما من بیش از هر‌چیز در شوک بودم که چطور شد بی‌دلیل جابه جا شدم و فکر می‌کنم خواست خدا بود که اتفاقی برایم نیفتاد.

و اتفاق دیگری در زندگی مریم خدا رحمی:

مریم خدارحمی می‌گوید: بالا و پایین رفتن از پله بخشی جدایی‌ناپذیر از هر فیلمی است و یک بازیگر در طول بازی خود مجبور است بارها این کار را تکرار کند… این صحنه آنقدر عادی و تکراری است که در ذهن کسی باقی نمی‌ماند مگر آنکه از روی پله‌ها پرت شوی پایین. خدارحمی ادامه می‌دهد: واقعا خدا رحم کرد. از پله‌ها بالا رفتم، تعادلم را از دست دادم و از پشت چند ردیف پله به پایین پرتاب شدم. فقط جیغ اطرافیان را شنیدم و دیگر چیزی یادم نیامد… صداها‌ را مبهم و گنگ می‌شنیدم… چشم‌هایم راکه باز کردم پرستار با خوشحالی فریاد زد به هوش آمد به هوش آمد…این بازیگر گفت: منظورش را نمی‌فهمیدم اما حالم که بهتر شد متوجه شدم چند روز بی‌هوش بودم و دکتر اعلام کرده بود اگر به زودی به هوش نیایم به کمای عمیق و مرگ مغزی دچار می‌شوم… بیچاره مادرم وقتی دیدمش احساس کردم چند سال پیرتر شده است…. واقعا خدا رحم کرد.

 

 عکس مریم خدارحمی به همراه دوستانش در بازی فوتبال

قبل از آنکه توسط مجموعه یک وجب خاک معرفی شود در ‏تولیدات سیمای اصفهان در مجموعه‌هایی چون گل‌های شمعدانی، نقش جهان و… بازی می‌کرد. در کارنامه کاری مریم خدارحمی سریال پای پیاده کار اصغر توسلی، سریال یک وجب خاک ‌علی عبدالعلی‌زاده، آرزوهای شیرین، سریال پاتوق، سریال خانه شش در و… دیده می‌شود. به اعتقاد بسیاری از منتقدان این بازیگر جوان آینده درخشانی دارد؛ آینده‌ای که به اعتقاد او با یک اتفاق ساده ممکن بود هیچ وقت رخ ندهد.

ابراز پشیمانی مریم خدارحمی از جراحی زیبایی بینی

جراحی زیبایی بینی یکی از رایج ترین و شایع ترین جراحی های پلاستیک و زیبایی میان زنان و مردان ایرانی محسوب می شود که اگر چه با هدف زیبایی و داشتن ظاهری متناسب میان مردم باب شده ، اما در صورتی که جراحی زیبایی بینی با همراهی و مشاوره یک جراح و پزشک متبحر و با تجربه انجام شود، می تواند بسیاری از عارضه ها و اختلالات موجود در بینی را برطرف کند.

مریم خدارحمی : این دوتا عکس قبل و بعد از جراحی پلاستیک بینی من هستش

خیلی از دوستان نظرشون رو در موردش مینویسن و نظرات متفاوتی دارن بیشتر مخالف و تعدادی موافقِ کاری که انجام دادم هستن و البته خیلی ها تلفن جراحم رو خواستن

دوستان این پست از این جهت نیست که خدایی نکرده تشویق به جراحی بشین، من خیلی بدون فکر و سهل انگارانه این جراحی رو انجام دادم و خدا دوستم داشت و اتفاق بدی نیفتاد اما خیلی از آدما رو دیدم که این جراحی صورتشون رو کلاً بهم ریخته و متاسفانه قابل برگشت هم نبوده

در کل جراحی بسیار سخت و ریسک پذیری هست و من به هیچ وجه به کسی توصیه ش نمیکنم چون متوجه شدم حتی سخت تر از جراحی قلب هستش و اگه آگاهی الان رو سه سال پیش داشتم قطعاً انجامش نمیدادم، در هر صورت این توصیه من هست

امیدوارم به داشته هاتون قانع باشین و مثل من آدم اهل ریسکی نباشین

برچسببازیگر بازیگر زن بیوگرافی مریم خدا رحمی بیوگرافی هنرمندان عکس مریم خدا رحمی در بازی فوتبال عکس مریم خدارحمی عکس های اینستاگرامی مریم خدا رحمی مریم خدارحمی

مارس 7, 2018

فوریه 28, 2018

فوریه 7, 2018

فوریه 3, 2018

مریم خدارحمی

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دیدگاه

نام *

ایمیل *

وب‌ سایت

ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی می‌نویسم.

مریم خدارحمی
مریم خدارحمی
0

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *