![نصیرپور
نصیرپور](http://dl.molisy.ir/wp-content/uploads/20210319/cultural-221603-0.png)
مهتاب نصیرپور (زادهٔ ۲۹ آذر ۱۳۴۴ در کازرون[۲]) بازیگر ایرانی است.
مهتاب نصیرپور در سال ۱۳۴۴ در کازرون زاده شد. او مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۱ بدست آورد. مهتاب نصیرپور از سال ۱۳۶۵ بازی در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود.[۳] فعالیت او در تلویزیون از سال ۱۳۶۸ آغاز شد. پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.[۴]
او در سال ۱۳۸۴ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم «به نام پدر» از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.[۴] همچنین در سال ۱۳۸۶ به خاطر بازی در فیلم فرزند خاک در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای دومین بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. مهتاب نصیرپور در نخستین جشنواره تولیدات تلویزیونی صدا و سیما در سال ۱۳۷۴ نیز، بخاطر ایفای نقش در نمایش تلویزیونی معمای یک قتل برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن شد.[۵]
همسر مهتاب نصیرپور محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و تلویزیون است.
مهتاب نصیرپور (زادهٔ ۲۹ آذر ۱۳۴۴ در کازرون[۲]) بازیگر ایرانی است.
مهتاب نصیرپور در سال ۱۳۴۴ در کازرون زاده شد. او مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۱ بدست آورد. مهتاب نصیرپور از سال ۱۳۶۵ بازی در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود.[۳] فعالیت او در تلویزیون از سال ۱۳۶۸ آغاز شد. پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.[۴]
او در سال ۱۳۸۴ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم «به نام پدر» از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.[۴] همچنین در سال ۱۳۸۶ به خاطر بازی در فیلم فرزند خاک در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای دومین بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. مهتاب نصیرپور در نخستین جشنواره تولیدات تلویزیونی صدا و سیما در سال ۱۳۷۴ نیز، بخاطر ایفای نقش در نمایش تلویزیونی معمای یک قتل برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن شد.[۵]
همسر مهتاب نصیرپور محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و تلویزیون است.
مهتاب نصیرپور (زادهٔ ۲۹ آذر ۱۳۴۴ در کازرون[۲]) بازیگر ایرانی است.
مهتاب نصیرپور در سال ۱۳۴۴ در کازرون زاده شد. او مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۱ بدست آورد. مهتاب نصیرپور از سال ۱۳۶۵ بازی در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود.[۳] فعالیت او در تلویزیون از سال ۱۳۶۸ آغاز شد. پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.[۴]
او در سال ۱۳۸۴ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم «به نام پدر» از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.[۴] همچنین در سال ۱۳۸۶ به خاطر بازی در فیلم فرزند خاک در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای دومین بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. مهتاب نصیرپور در نخستین جشنواره تولیدات تلویزیونی صدا و سیما در سال ۱۳۷۴ نیز، بخاطر ایفای نقش در نمایش تلویزیونی معمای یک قتل برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن شد.[۵]
همسر مهتاب نصیرپور محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و تلویزیون است.
مهتاب نصیرپور (زادهٔ ۲۹ آذر ۱۳۴۴ در کازرون[۲]) بازیگر ایرانی است.
مهتاب نصیرپور در سال ۱۳۴۴ در کازرون زاده شد. او مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۱ بدست آورد. مهتاب نصیرپور از سال ۱۳۶۵ بازی در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود.[۳] فعالیت او در تلویزیون از سال ۱۳۶۸ آغاز شد. پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.[۴]
او در سال ۱۳۸۴ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم «به نام پدر» از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.[۴] همچنین در سال ۱۳۸۶ به خاطر بازی در فیلم فرزند خاک در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای دومین بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. مهتاب نصیرپور در نخستین جشنواره تولیدات تلویزیونی صدا و سیما در سال ۱۳۷۴ نیز، بخاطر ایفای نقش در نمایش تلویزیونی معمای یک قتل برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن شد.[۵]
همسر مهتاب نصیرپور محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و تلویزیون است.
مهتاب نصیرپور (زادهٔ ۲۹ آذر ۱۳۴۴ در کازرون[۲]) بازیگر ایرانی است.
مهتاب نصیرپور در سال ۱۳۴۴ در کازرون زاده شد. او مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۱ بدست آورد. مهتاب نصیرپور از سال ۱۳۶۵ بازی در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود.[۳] فعالیت او در تلویزیون از سال ۱۳۶۸ آغاز شد. پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.[۴]
او در سال ۱۳۸۴ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای بازی در فیلم «به نام پدر» از بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.[۴] همچنین در سال ۱۳۸۶ به خاطر بازی در فیلم فرزند خاک در بیست و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر، برای دومین بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. مهتاب نصیرپور در نخستین جشنواره تولیدات تلویزیونی صدا و سیما در سال ۱۳۷۴ نیز، بخاطر ایفای نقش در نمایش تلویزیونی معمای یک قتل برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن شد.[۵]
همسر مهتاب نصیرپور محمد رحمانیان، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر و تلویزیون است.
محمد رحمانیان (۱۳۴۱- تهران) نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و مدرس تئاتر ایرانی است. رحمانیان طی سی سال فعالیت در عرصه تئاتر، نمایشهای مختلفی را به روی صحنه بردهاست. از جمله آثار او میتوان به نمایشهای مصاحبه، پل، فنز و مانیفست چو اشاره کرد.
محمد رحمانیان در سال ۱۳۴۱ در تهران زاده شد. همسرش مهتاب نصیرپور، بازیگر زن ایرانی است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۰ و همچنین مدرک کارشناسی ارشد از دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر در سال ۱۳۷۷ است.[۱] وی در سال ۱۳۸۹ پس از اینکه اجرای چند تئاتر وی به مشکل برخورد به کانادا مهاجرت کرد و در آنجا چند نمایش به روی صحنه برد و نهایتاً در سال ۱۳۹۲ به ایران بازگشت.[۲]
محمد رحمانیان در ۱۶ دی ۱۳۹۷ با احضار به دادسرای ۲۱ ارشاد بازداشت و همان روز با تودیع قرار کفالت آزاد شد.[۳] این احضار و بازداشت پیرامون حواشی نمایش «پیکان جوانان» و تکخوانی هانا کامکار در بخشهایی از این تئاتر بودهاست. این نمایش آذر تا دی ۹۶ روی صحنه تئاتر شهرزاد رفته بود.[۴][۵]
احضار اخیر او (۱۶ دی ۱۳۹۷) به دلیل شکایت مطرح شده در پرونده مفتوح «کنسرت-نمایش ترانههای قدیمی: پیکان جوانان» و به اتهام و دلیل تکخوانی زن (هانا کامکار) در این نمایش بودهاست. همچنین وی در احضار اخیر (۱۶ دی ۱۳۹۷) خود با اتهام جدید «تبلیغ علیه نظام» مواجه شده و در گفتگو با روزنامه قانون عنوان کردهاست «اصلاً نمیدانم چطور از تکخوانی زنان یا از اشارات انتهایی نمایش به ماجراهای سال ۸۸ بدون هیچ سوگیری و جهتگیری توانستهاند به موضوع تبلیغ علیه نظام برسند».[۵]
غالب نمایشنامههای محمد رحمانیان نخستین بار توسط خود او، اجرا شدهاست.
مجلس شمر کشی (تئاتر) جشنواره آیینی و سنتی
تئاتر شهر پلاتو اجرا
نصیرپور
جاماسپی فرگرد ۱۶ •
بازیگر[۱] یا هنرپیشه یا آکتور[۲][۳] (به فرانسوی: Acteur) به کسی گفته میشود که بهطور حرفهای یک نقش را در یک نمایش، تئاتر، سینما و تلویزیون بازی میکند.
این اصطلاح بیشتر برای آنان که در نقش بازی میکنند به کار میرود هرچند که صداپیشهها و بازیگران نقشها در هر برنامه رادیویی نیز ممکن است بازیگر خوانده شوند.
بازیگر میتواند کار خود را در چهارچوب یک تئاتر، فیلم، مجموعه تلویزیونی یا در حین آموزش دیگر بازیگران انجام دهد.
بازیگران گاه به صداگذاری شخصیتهای کارتونی یا صحبت کردن به جای افرادی در آگهیهای تلویزیونی هم میپردازند.
بازیگران امروزی گاه در بازیهای ویدئویی هم نقشی را به اجرا میگذارند. این کار توسط ثبت حرکات و صدای آنها و بازسازی دادههای رایانهای به دست آمده صورت میگیرد.
در فارسی، پیشتر بهجای اصطلاحات «بازیگر» یا «هنرپیشه»، واژههای «آکتور»، «آرتیست» یا «ارباب صنایع ظریفه» بهکار میرفت و واژه «هنرپیشه» معنی کلی هنرمند را داشت (نمونه از ناصرخسرو: هنرپیشه آن است کز فعل نیک، سر خویش را تاج، خود برنهد)، اما فرهنگستان زبان فارسی، «بازیگر» و «هنرپیشه» را برابر آکتور قرار داد.[۴]
مسئولیت انتخاب بازیگران را، یا تهیهکننده و کارگردان با مشارکت همدیگر انجام میدهند یا از فردی میخواهند که زیر نظر آنها، بازیگران مناسب را انتخاب کند.
او کسی است که مسئولیت بازیگران را بر عهده دارد، نقششان را به آنها تفهیم میکند و نقششان را با آنها تمرین میکند و سر انجام، آنها را برای بازی نهایی جلوی دوربین آماده میکند. برخی از کارگردانها این کار را خودشان انجام میدهند، اما امروزه در فیلمسازی حرفهای، معمولاً از شخصی که خود اشراف کامل به عرصه بازیگری دارد (حتی گاهی از بازیگران مطرح)، استفاده میشود، تا این مسئولیت را به عهده گیرند و به نوعی بازیگران را کارگردانی کنند.
بازیگران اصلی:
نصیرپور
بازیگرانی که نقشهای مهم فیلم را بر عهده دارند، به ویژه نقشهای اول و دوم.
بازیگران نقش جزئی: نقش کوچکی در فیلم که معمولاً با ذکر یک یا دو جمله همراه است و همین آن را از نقش سیاهی لشکر که کلمهای به زبان نمیآورد و معمولاً جزئی از جمعیت است، متمایز میکند.
بازیگری که برای حضور در جمع، یا حضور تصادفی در صحنهای، بیآنکه حرفی به زبان آورد، استخدام میشود. این بازیگران به صورت روزمزدی دستمزد میگیرند و بر خلاف بازیگران نقش جزئی، نامشان در عنوان بندی ذکر نمیشود.
رده:تئاتر
کازرون شهری در باختر استان فارس و مرکز شهرستان کازرون میباشد. این شهر با تاریخی کهن، دارای آثار باستانی و تاریخی فراوان و جاذبههای گردشگری بسیاری است. مردم این شهر شیعه مذهب و فارسیزبان با لهجه کازرونی هستند. کازرون ششمین شهر پرجمعیت و هفتمین شهر بزرگ استان فارس است.[۵] جمعیت شهر کازرون در سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، برابر با ۹۶٬۶۸۳ تن بود.[۶]
کازرون امروزی در سدهٔ چهارم هجری از ادغام ۳ روستا به نامهای «نورد»، «راهبان» و نیز «دریست» تأسیس شد.[۷]شهر باستانی بیشاپور و غار شاپور از مجموعهٔ چشمانداز باستانشناسی ساسانی منطقه فارس در نزدیکی کازرون قرار دارند و از آثار ثبتشدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو هستند.[۸]
از سده ۴ و ۵ هجری قمری این شهر توسط شیخ ابواسحاق کازرونی مسلمان شد. این شهر در دوران طلایی اسلام موطن بسیاری از دانشمندان، شاعران، صوفیان و دیگر بزرگان بودهاست و از آن به عنوان یکی از مراکز تمدن، فرهنگ و دانش اسلامی در دوران طلایی اسلام یاد میشود.[۹]
اقتصاد شهرستان کازرون برپایه کشاورزی، دام پروری و صنایع استوار است. مهمترین فراوردههای آن گندم، مرکبات، پنبه، تره بار و فراوردههای دامی است. در شهرستان کازرون کشاورزی صنعتی و سنتی رایج است.[۹] هنرهای رایج در کازرون دولچه دوزی، نمدمالی، سفالگری، گیوه دوزی و… هستند.[۱۰]نصیرپور
نام شهر تاریخی کازرون، از گازران و گازرون گرفته شدهاست، زیرا در زمان دیلمیان که کارخانههای پارچهبافی در کازرون پارچههای توزی و دبیکی را میبافت و صادر میکرد، دوازده هزار گازر یعنی شویندگان الیاف کتان، در این شهر زندگی میکردند و به همین جهت این شهر به شهر گازران یعنی شهر گازرها معروف شده بود که نام گازران در بعضی متون به صورت گازران و کازران آمدهاست. گازران در تلفظ به صورت گازرون و کازرون تحریف یافت و اکنون نام کازرون باقی ماندهاست. در بعضی کتب گازرات نیز آمدهاست. کازرون به واسطه تولید پارچههای مرغوب با شهر دمیاط مصر رقابت میکرده و به همین جهت به دمیاط عجم نیز مشهور است.
برخی از اهالی کازرون نیز بهطور عامیانه وجه تسمیه کازرون را از کوه زرّان میدانند و معتقدند چون کوههای آن به خاطر داشتن درختان و ثمرات جنگلی، زر خیز است، آن را کوه زرّان نامیده و به صورت کازرون تحریف یافته که ریشه تاریخی ندارد و تنها در اعتقاد برخی از مردم چنین وجه تسمیهای بیان شدهاست.[۹]
شهر کازرون در بخش باختری استان فارس و در ارتفاع ۸۶۰ متری از سطح دریا قرار گرفتهاست. نزدیکترین کوهها به این شهر، کوههای کمارج و مست و انار هستند. مساحت شهر کازرون در حدود ۲۰۴۰ هکتار است.[۲]
فاصله شهر کازرون تا تهران ۱۰۶۰ کیلومتر میباشد. دو شاخه بازویش یکی به طول ۱۶۰ کیلومتر به طرف خلیج فارس (بوشهر) و دیگری به طول ۱۲۰ کیلومتر از میان زیباترین و بزرگترین جنگلهای بلوط در ایران (دشت برم) به طرف شیراز و خاور ایران دراز شدهاست. این شهر بین دو رشته کوه موازی از دامنههای فرعی زاگرس واقع و چند روستا بر دایرهای به شعاع یک تا سه فرسنگ در اطرافش دارد. قلعه سید، بورنجان، کاسکان، دوان، عموئی، جام بزرگی، دریس، فتحآباد، بلیان، سیف آباد، پوسکان، ابوعلی، مهرنجان، ملااره، پل آبگینه، قلعه نارنجی، پریشان و چند ده کوچک و بزرگ دیگر در دور و نزدیک.
آب هوای این شهر در فصل تابستان گرم و خشک و در زمستان خنک و معتدل است. مناطق خوش آب و هوای اطراف این شهر، مقصد کوچنشینان استانهای همجوار است. طبق اطلاعات مربوط به ایستگاه کلیماتولوژی شهر کازرون در یک دوره ۲۴ ساله میتوان گفت که سردترین ماه سال، دیماه با میانگین دما ۱۰٬۴۲ درجه سانتیگراد و گرمترین ماه سال، تیرماه با میانگین ۳۳٬۱۶ درجه سانتیگراد میباشد. درجه حرارت متوسط سالیانهٔ این شهرستان ۲۱٬۷۸ درجه سانتیگراد است.
پوشش گیاهی این منطقه بیشتر به صورت درختچه زار و بوتهزارهای باز است. در اطراف آن اراضی تحت کشاورزی و علفزار و چمنزار نیز میباشد. همچنین بخش انبوهی از جنگلهای حومه این شهر را پوشش فشردهای از بلوط دربر گرفتهاست. در بخش باختری کازرون نخلستانهای وسیع و در نیمروز آن نیز نرگسزارها و شقایقزارهای وسیعی قرار دارند.
رودخانههایی که از کازرون عبور میکنند، یعنی رودهای شاپور و جره، جزو حوزه آبریز خلیج فارس و دریای عمان هستند.
کازرون روی کمربند زلزلهاست و بارها به سبب زلزله با خاک یکسان گردیده. زلزله مشهور گازرگاه که سبب مهاجرت مردم آن به کازرون شده و انتخاب کازرون به علت واقع شدن میان دو رشته کوه و احتمال کمتر وقوع زلزله در این شهر گویای این مسئلهاست. به همین خاطر است که شهر کازرون چندان در معرض خطرهای زلزله نیست و بیشتر اطراف آسیب میبیند. آخرین زلزله قابل توجه کازرون، زلزله سال ۱۳۸۹ به قدرت ۶٫۱ ریشتر بود.
کازرون در سدهٔ چهارم و پنجم هجری از ادغام ۳ روستا به نامهای «نورد» (محله کوزهگران فعلی)، «راهبان» (منطقه دامنه شمالی کازرون) و نیز «دریست» بنیان نهاده شدهاست. پیش از این تاریخ بلدالعتیق (شهر کهنه) که جایگاه آن در شرق کازرون امروزی و در نزدیکی دریاچه پریشان قرار داشته منطقه تمرکز جمعیت بودهاست.[۱۲]
در اواخر سده چهارم هجری جابه جایی جمعیت از شهر کهنه در نزدیکی دریاچه پریشان که در عربی به بلدالعتیق شناخته میشد به سمت شهر کازرون امروزی آغاز میشود. کازرون موجود پیش از تبدیل شدن به شهر کازرون امروزی، متشکل از سه روستا به نامهای نورد (محله کوزهگران فعلی)، راهبان (منطقه دامنه شمالی کازرون) و نیز دریست بود و پیش از این تاریخ به صراحت آثاری همچون «فردوسالمرشدیه» شهر کازرون به صورت امروزی وجود نداشت و صرفاً روستایی از توابع بلدالعتیق بودهاست.[۱۳][۱۴] پررنگ شدن فعالیتهای گسترده شیخ ابواسحاق کازرونی برای گسترش اسلام و ارشاد مردم در منطقه کازرون و ویرانی شهر بیشاپور در اواخر سده پنجم به دست ابوسعید شبانکارهای از دلایل مهم جابهجایی جمعیت و رونق کازرون در آن دوران بودند. انتقال از شهر کهنه به کازرون امروزی در یک دوره چندصدساله صورت میگیرد. به همین دلیل در منابع تاریخی کازرون تا سده نهم هجری، مانند فردوسالمرشدیه و مفتاحالهدایه و شروط فارسی، همچنان از شهر کهنه یا بلدالعتیق سخن رفته و نشان میدهد تا سده نهم شهر کهنه نیز همچنان کاملاً از رونق نیفتاده بود و ساکنینی داشتهاست.[۱۵][۱۶]
از سده چهارم تا دهم هجری، مرکزیت دو سلسله مهم «مرشدیه» و «بلیانیه»، با خانقاهها و اماکن متبرکه پر رونق که در سراسر دنیای اسلام آن روزگار نمایندگان و شعباتی داشت، در کازرون قرار داشت. صدقات و نذورات بسیاری در این شهرگرد میآمد و برای غریبان و مسافران و نیازمندان و پرورش عالمان و هنرمندان صرف میشد. در پرتو این مرکزیت، علما، شعرا، هنرمندان، عارفان، محدثان و نویسندگان بسیاری پرورش یافتند.[۹]
پس از وقوع جنگ جهانی اول و حمله انگلیسیها به نیمروز ایران از جمله فارس و کازرون، ناصر دیوان کازرونی و یارانش به همراه سایر سرداران نیمروز چون صولتالدوله قشقایی به جنگ با انگلیسیها پرداختند و پیروز شدند. کازرون در دوره پهلوی دارای شهرداری و فرمانداری مستقل شد و شهرستان ممسنی از آن جدا شد. همچنین با ایجاد محور شیراز-چنارشاهیجان-بوشهر، شهر کازرون در بنبست قرار گرفت.[۹]
در جریان پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه ۱۳۵۷ مردم کازرون نقش به سزایی ایفا کردند به گونهای که این شهر در شمار یازده شهری بود که قبل از پیروزی انقلاب در آن حکومت نظامی بر قرار شد. مردم کازرون در جنگ تحمیلی نیز حضوری فعال داشتند و ۱۱۰۰ شهید در این راه تقدیم به ایران کردند.[۱۷] در سال ۱۳۹۸ نیز شهرستان کوهچنار نیز از کازرون جدا شد و کازرون در مخالفت با آن ناآرامیهایی را تجربه کرد.[۱۸] نیروگاه، شهرک صنعتی، دانشگاهها و تنها بیمارستان شهر در این دوران بنیان گذاشته شدند.
طبق آخرین سرشماری انجام شده در سال ۱۳۹۵ جمعیت شهر کازرون برابر ۹۶٬۶۸۳ تن (۲۸٬۹۸۸ خانوار) و جمعیت شهرستان برابر ۲۱۱٬۳۴۱ تن میباشد.[۱۹] شهر کازرون پنجمین شهر بزرگ و پرجمعیت استان فارس پس از شهرهای شیراز، مرودشت، جهرم و فسا میباشد. شهرستان کازرون نیز سومین شهرستان پرجمعیت استان پس از شهرستان شیراز و مرودشت میباشد.[۱۹]
نژاد اکثریت مردم کازرون، همانند مردم نیمروز ایران، از نژاد پارسه یا (پاراسواژ) شعبهای از نژاد آریاست که تقریباً ۳ هزار سال پیش از میلاد از مسکن اصلی خود به ایران و فارس آمدهاند. واژههای محلی و آداب و رسومی که نسل به نسل حفظ کردهاند نشانگر این واقعیت میباشد.[۹]
مردم این منطقه به زبان پارسی لهجه داری (کازرونی) سخن میگویند. ریشه این لهجه از زبان پهلوی است که در ایران باستان در میان قوم پارس رواج داشتهاست.
قصه یا به قول مردم محل مَثَلکهای ناب و مثلها و شعرهای عامیانه در زبان مردم فراوان است.
یک شعر با که با لهجه کازرونی توسط شاعر کازرونی محسن پزشکیان سروده شدهاست و مردم کازرون را در آن به اتحاد دعوت کردهاست:
شعر دیگری که با لهجه کازرونی و توسط شاعر کازرونی نصرالله مردانی سروده شده و در آن طبیعت زیبا و با صفای این شهر به تصویر کشیده شده:
در زمان حمله اعراب به ایران و پس از آن کازرون بارها پایداری و سرکشی میکند و تا آغازهای سدهٔ پنجم هجری قمری کازرونیان بر کیش زرتشتی میمانند. شیخ ابواسحاق کازرونی (درگذشتهٔ ۴۲۶ ق) معروف به شیخ غازی که خود تبار ایرانی داشت، برای تحمیل دین اسلام به مردم منطقه یورش برد که با مقاوت ۲۴ هزار تن روبرو شد که همه آنها را سر برید و مابقی را وادار به مسلمان شدن کرد. کازرون از مراکز مهم تبلیغ دین اسلام بود بهطوریکه دو سلسله مشهور مرشدیه یاکازرونیه به سرپرستی شیخ ابواسحاق کازرونی و بلیانیه به سرپرستی شیخ عبدالله بلیانی در این شهر فعالیت میکردند و حوزه گسترش آنها تا هند و پاکستان و ترکیه هم میرسید، بهطوریکه طرفداران بسیاری را در کشورهای گفته شده به دست آورده بودند.[۲۱]
برگزاری مراسم تاسوعا و عاشورا حسینی در شهرستان کازرون یکی از منحصر به فردترین مراسم در نوع خود در ایران میباشد.
در این دو روز مراسم تعزیه خوانی به همراه تمامی نمادهای کربلا (شمر، عبیدالله، دست بریده ابوالفضل، شیر بر سر دست بریده اباالفضل، انواع عروسکهای نمایشی) و حیواناتی از قبیل اسب و شتر در خیابانهای شهر برای نشان دادن گوشهای از حماسه کربلای حسینی به چشم میخورد. در صبح روز عاشورا از زمان طلوع آفتاب در تمامی محلات شهر کرنا و دُهل شروع به نواختن میکنند. این صدا اعلام آمادگی برای بیرون رفتن مردم جهت انجام مراسم میباشد. تا نزدیکی ظهر عاشورا تقریباً تمامی مردم شهر با در دست داشتن نمادهای ظهر عاشورا به سمت میدان اصلی شهر جهت تماشای این کاروان عزای خیابانی میروند.
شاعران، دانشمندان و شخصیتهای علمی و فرهنگی بزرگی در بالین این شهر پرورانده شدهاند:
در پهنه شهرستان کازرون آثار تاریخی زیادی وجود دارد. بیشترین آثار این منطقه مربوط به دوره ساسانی است. این احتمال وجود دارد که هیچکجای سرزمین ایران این اندازه آثار مربوط به دوره ساسانی را در برنداشته باشد. بزرگترین و تنها مجسمه سنگی دوره ساسانی، مجسمه شاپور اول واقع در غار شاپور (بزرگترین مجسمه عصر باستان ایران)، شهر تاریخی بیشاپور، معبد آناهیتا (الهه آب)و عبور جاده شاهی از این دیار و آثار ارزشمند دیگر، همه و همه حکایت از تاریخ کهن این شهرستان دارد.[۲۲]غار شاپور و شهر بیشاپور دو مورد از میراث جهانی چشمانداز باستانشناسی ساسانی منطقه فارس در منطقه کازرون هستند. آثار تاریخی مهم کازرون عبارتند از:
بیشاپور، غار شاپور، امامزاده سید حسین، آتشکده کازرون، باغ نظر (از قدیمیترین باغهای ایران)، تنگ چوگان، آرامگاه شیخ ابواسحاق کازرونی، آرامگاه علامه دوانی، آرامگاه شیخ امینالدین بلیانی، آرامگاه ناصر دیوان کازرونی، آرامگاه شیخ عبدالله بلیانی، آرامگاه میرعمادالدین بلیانی، بقعه پیر بنکی، کاروانسرای میان کتل (تنها کاروانسرای سنگی ایران)، قلعه نارنجی، روستای دوان، سرمشهد (بزرگترین محوطه ساسانی-اسلامی)، قلعه پوسکان، کاخ به والرین، معبد آناهیتا (تنها معبد قطعی آناهیتا در ایران)، قلعه دختر دوان، تالار تشریفات شاپور، مسجد و مدرسه دوران اسلامی بیشاپور، ایوان موزاییک بیشاپور، کاروانسرای کمارج، کاروانسرای کنارتخته، مسجد جامع بیشاپور، آتشکده بیشاپور، مجسمه شاپور اول، قلعه دختر بیشاپور، استودانهای ساسانی، چهارطاقی جره، روستای تاریخی دوسیران، مسجد جامع سیریزجان، بازار کازرون، کتیبه نرسه در بیشاپور، کتیبه کرتیر در سرمشهد، کتیبه اپسای دبیر و نقش برجسته تنگ قندیل
ویرانههای بیشاپور
نقش برجسته بهرام اول در بیشاپور
معبد آناهیتا بیشاپور
غار شاپور
آرامگاه علامه دوانی
آرامگاه شیخ ابواسحاق کازرونی
ایوان موزائیک بیشاپور
بازار کازرون
نصیرپور
از مشهورترین مکانهای مذهبی کازرون میتوان امامزاده سید حسین در ۲۰ کیلومتری کازرون (در کنار چشمه سرآب اردشیر)، امامزاده شاه حمزه در خیابان حضرتی، امامزاده سید محمد نوربخش (کاشی) در بزرگترین گورستان شهر کازرون و قدمگاه خضر نبی که از خیابانهای قدمگاه و بهجت العما راه ورودی دارد، را نام برد. منطقه کازرون در کل ۱۶۶ بقعه متبرکه دارد. همچنین حوزه علمیه کازرون نیز در این شهر فعال است.[۹]
مرکز آموزش ۰۷ ارتش واقع در کازرون از مراکز آموزشی مهم ارتش در کشور محسوب میشود. چند پادگان سپاه نیز در این شهر وجود دارد که برجستهترین آنها تیپ تکاور امام سجاد است.
از مکانهای تفریحی کازرون میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
دشت برم، کاسکان، تنگ چوگان، دریاچه پریشان، نرگسزار، باغ نظر، سرآب اردشیر، تنگ تیکاب، چشمه ساسان، چشمه رنجان، آبشار روستای حکیمباشی، سرو کلانی، چاه برفی عبدوئی، حوض بیدمشک، دره اوسودوک، دشت بخنگ، چشمه سرآب دختران، منطقه توریستی دادین، چشمه دادین، تنگ جیز و…
شهر کازرون از چند محله قدیمی تشکیل شده: محله آهنگران، محله پایین (مصلی)، محله بالا (علیا)، محله گنبد (گنبز)، محله کوزهگران، محله بازار، محله امامزاده، محله چهابی و چند محله دیگر که در حواشی شهر به مرور زمان بهوجود آمدهاست، مثل سعادت آباد، محله قرچه (گل سُوزَکی)، کویالزهرا (محله باغ آسیایی)، فرهنگ شهر و چند محله دیگر که همه این محلهها به هم چسبیدهاند و شهر را بهوجود آوردهاند. به همراه چند شهرک به نامهای انتظام، پردیس و شهید بهشتی و چند شهرک دیگر.
از مجتمعهای ورزشی این شهر میتوان مجتمع ورزشی شهید فهمیده، هلال احمر، کارگران و چند مجتمع ورزشی دیگر اشاره کرد. در این شهر ۳ استخر نیز وجود دارد، ۲ استخر سرپوشیده و ۱ استخر روباز.
کازرون در گذشته دارای دو سینما به نامهای «پیام» و «شهر سبز» بودهاست که هماکنون هردو غیرفعالند.[۲۵]
سال ۱۲۷۹ هجری شمسی و ۱۳۱۹ قمری مرحوم خسرو مؤدب (پدر آموزش و پرورش کازرون) معروف به میرزا حاج آقا نخستین مدرسه (مدرسه هدایت) به سبک جدید در کازرون و دومین مدرسه سبک جدید در ایران را دائر کرد. این مدرسه قدیمیترین مدرسه سبک جدید کازرون است.[۳۲] از سایر مدارس تاریخی کازرون میتوان به مدارس شاپور، بواسحاق و ناصر دیوان کازرونی و احمد مصلائی اشاره نمود.[۲۲]
میرزا حسن عکاس (چهرهنگار کازرونی) (پدر عکاسی ایران) نخستین عکاسخانه را در فارس و نیمروز ایران دایر کرد.[۳۳]قطبالدین کازرونی نیز از بزرگترین موسیقی دانان ایران بود.[۳۴] از معاصران نیز میتوان به طاهر شیخالحکمایی، رئیس انجمن مجسمهسازان ایران و استاد دانشگاه،[۳۵]محمود پاکنیت بازیگر مشهور ایرانی،[۳۶]فرشاد فرشتهحکمت، نویسنده، کارگردان و مستندساز ایرانی،[۳۷]امین تارخ (بازیگر سینما و تلویزیون)، سیامک ایقانی (نوازنده)، افسر شهیدی (خواننده)، حمید عسکری (خواننده)، محسن پزشکیان (شاعر و نقاش) و بسیاری دیگر اشاره کرد.
قالی بافی، نمد مالی، گیوه دوزی، دولچه دوزی (از صنایع دستی خاص و از ابتکارات مردم کازرون)، اشیا فلزی، زینت آلات، وسایل چوبی، زنبیل و حصیر، وسائل گلی، وسایل سنگی و صنایع غذایی و…[۱۰]
هفتم اردیبهشت در سال ۱۳۸۹، توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز کازرون نامگذاری گردید.[۳۹]
محبوبترین تیم این شهر، باشگاه هندبال نیروی زمینی کازرون در لیگ برتر هندبال ایران است[۳۷] و از سایر تیمهای محبوب این شهر میتوان به تیم فوتبال سیفآباد کازرون[۴۴] در لیگ دسته دوم کشور اشاره کرد.
از ورزشکاران مشهور کازرون میتوان به این افراد اشاره کرد:
پایانه مسافربری شهرسبز کازرون، در بلوار سلمان فارسی و جنب میدان بعثت و پارک ۱۱۰۰ شهید واقع گردیدهاست.
در طرحهای آینده راهآهن در فارس، کازرون در مسیر راهآهن شیراز به خوزستان قرار دارد.
پروژه استخراج نفت در میدان نفتی شهرستان کازرون از حدود ۳ سال پیش شروع شده و تاکنون ۷۰٪ پیشرفت فیزیکی داشته وقرار است که در اسفند ماه ۱۳۹۰ تکمیل شد. این میدان نفتی در بخش خشت واقع شدهاست.
کازرون روزگاری یکی از مراکز معروف پارچه بافی بوده و پارچههای خود را به بیشتر کشورهای دنیا صادر میکردند که «توزی» نام داشتهاست. یکی از علل معروف شدن این کالا نزدیکی با بندر بوشهر بودهاست، چون تاجران و قافلههای زیادی دررفتوآمد بودهاند که این کالا را به خارج از کشور و سایر نقاط ایران بفرستند.
از خوراکیهای سنتی کازرون میتوان به کباب، دمپخت کازرون، آش سنتی کازرون (آش بازار)، آش کارده، آش ناربادمجان، آش شله قلم کار، پلو بابونه، چنگال، خورشت قورمه کلم بادنجان، لَلَک، آش آخورک (بادام کوهی) و چند خوراک دیگر اشاره کرد.
از رهآوردهای کازرون میتوان به ترشی گلک و موسیر و ترشی کِوِرَک، مسقطی کازرون، رب انار، ارده (روغن کنجد)، گل نرگس، خرما، رطب، خارک، نارنج، بلوط، بنه، گوجه، زیتون، عرقیات و بسیاری دیگر اشاره نمود.
اقتصاد کازرون متکی بر کشاورزی است. گوجه، زیتون، پرتقال و مرکبات و سبزی و بسیاری دیگر از محصولات کشاورزی کازرون در منطقه مشهور است.
کازرونیها همواره در سیاست ایران نقش مهمی ایفا نمودهاند. از پایتختی بیشاپور در زمان ساسانیان تا نخستین مسلمان ایرانی سلمان فارسی که از این دیار بوده، تا دلاوریهای ناصر دیوان کازرونی و همرزمان وی و انتشار اولین روزنامه ایران توسط میرزا محمدصالح کازرونی و اعلام حکومت نظامی در این شهر در دوران حکومت محمد رضا شاه پهلوی و ۱۱۰۰ کشته جمهوری اسلامی.
پس از انقلاب نیز شخصیتهای مشهور سیاسی چون محمد سلیمانی (وزیر ارتباطات)، غلامحسین نوذری (وزیر نفت)، شاهین محمدصادقی (عضو هیئت رئیسه مجلس)، شریعتمداری (معاون وزیر کشاورزی)، سراجالدین کازرونی (وزیر بازرگانی)، فریدون عباسی دوانی (معاون رئیسجمهور و رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران)، اسدالله ایمانی (امام جمعه سابق شیراز) و چهرههای سیاسی دیگری چون، محمدباقر باقرینژادیانفرد، رجبعلی طاهری (استاندار تهران) و بسیاری دیگر اهل این شهر بودهاند.
فرمانداری شهرستان کازرون به عنوان نهمین فرمانداری فارس در سال ۱۳۲۵ تأسیس شد.[۴۵] ساختمان آن در بلوار ارتش قرار گرفتهاست. در سالهای اخیر شهرستانهای ممسنی، رستم و کوهچنار از کازرون جدا و مستقل شدند و بخش ارژن نیز به شهرستان شیراز پیوست.
فرمانداری کازرون در ۱۰ مهر ۱۳۹۸ همزمان با ایجاد شهرستان کوهچنار، به فرمانداری ویژه ارتقا یافت.[۴۶] کازرون و مرودشت چهارمین و پنجمین شهرستانهای فارس بودند که دارای فرمانداری ویژه شدند.
شهرداری کازرون در سال ۱۳۱۰ به عنوان هفتمین شهرداری استان فارس تشکیل شد. شهرداری کازرون دارای شهرداری درجه ۹ میباشد و از این نظر، پس از شهرداری شیراز در کنار مرودشت و جهرم رتبه دوم را در استان داراست.[۴۷] شهرداری کازرون دارای دو سازمان وابسته به نامهای مدیریت حمل و نقل و آتشنشانی و خدمات ایمنی است.[۴۸]
بزرگانی چون علامه قطب الدین کازرونی، علامه سدیدالدین کازرونی، شرفالدین زکی بوشکانی، جمالالدین مرشدی، ابراهیم نادری کازرونی، شیخالحکماء کازرونی، محمد شفیع کازرونی، مجدالاطباء کازرونی و بسیاری دیگر در زمانهای گذشته و بزرگانی چون محمدتقی میر (استاد مشهور دانشگاه علوم پزشکی شیراز)، رضا ملکزاده (وزیر سابق بهداشت و رئیس سابق دانشگاههای علوم پزشکی تهران و شیراز) و شاهین محمدصادقی (رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) در زمان حال و بسیاری دیگر، حکایت از تاریخ کهن پزشکی در این منطقه دارد.
شهر کازرون یک بیمارستان در حال فعالیت و ۲ بیمارستان در حال ساخت دارد.
در این شهر ۹ درمانگاه به نامهای تأمین اجتماعی، شیخ ابواسحاق، المهدی، شهید اسماعیلی، قدس، سعدی، امام سجاد (ع) و امام حسین (ع) وجود دارد.[۵۲]
آمار درجه، جمعیت و سال تأسیس شهرهای کشور بر اساس سرشماری جمعیت سال ۹۵
آمار درجه، جمعیت و سال تأسیس شهرهای کشور بر اساس سرشماری جمعیت سال ۹۵
«آمار درجه، جمعیت و سال تأسیس شهرهای کشور بر اساس سرشماری جمعیت سال ۹۵»
«آمار درجه، جمعیت و سال تأسیس شهرهای کشور بر اساس سرشماری جمعیت سال ۹۵»
نام:مهتاب
نام خانوادگی:نصیرپور
تاریخ تولد:1344/9/29
محل تولد:تهران
تحصیلات:کارشناسی بازیگری و کارگردانی
نصیرپور
همسر:محمد رحمانیان
—————————————————
مهتاب نصیرپور در 29 آذر ماه سال سال 1344 در تهران متولد شد. مهتاب نصیرپور مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکدهٔ هنرهای زیبا در سال 1371 بدست آورد.
همسر او محمد رحمانیان، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر و تلویزیون می باشد.
او از سال 1365 بازی در تئاتر را با نمایش حادثه در صبح پاییزی آغاز کرد و از سال 1371 بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود. فعالیت او در تلویزیون از سال 1368 آغاز شد. پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت.
مهتاب نصیرپور در نقشهای متفاوت
فرزند خاک
من ترانه 15 سال دارم
دنیای وارونه
به نام پدر
مهتاب نصیرپور در کنار همسرش:
مهتاب نصیرپور متولد 29 آذر ماه 1344 در تهران بازیگر زن ایرانی است.
محمد رحمانیان همسر مهتاب نصیرپور متولد 1341 در تهران کارگردان و نویسنده نمایشنامه و فیلمنامه است.
نصیرپور
مهتاب نصیرپور مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکدهٔ هنرهای زیبا در سال 1371 بدست آورد. از سال 1365 بازی در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و از سال 1370 بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود.
مهتاب نصیرپور در سال ۱۳۴۴ در تهران زاده شد. همسرش محمد رحمانیان، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر و تلویزیون می باشد. وی مدرک کارشناسی بازیگری و کارگردانی تئاتر را از دانشکدهٔ هنرهای زیبا در سال ۱۳۷۱ بدست آورد. از سال ۱۳۶۵ بازی در تئاتر را با نمایش «حادثه در صبح پاییزی» آغاز کرد و از سال ۱۳۷۰ بازی در سینما را با فیلم مسافران آغاز نمود. فعالیت او در تلویزیون از سال ۱۳۶۸ آغاز شد. پس از آن به آموزش بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی پرداخت. او در سال ۱۳۸۰، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش دوم زن را برای بازی در فیلم من، ترانه ۱۵ سال دارم از بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. همچنین به خاطر بازی در فیلم «به نام پدر» در بیست و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر، برنده سیمرغ بلورین نقش دوم زن شد. مهتاب نصیرپور در اولین جشنواره تولیدات تلویزیونی سیما در سال ۱۳۷۴ نیز، بخاطر ایفای نقش در نمایش تلویزیونی «معمای یک قتل» برنده دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن شده بود. او همچنین بازیگر فیلم محبوب الو الو من جوجو ام نیز بوده است.
اکشن – جنگی
1397 – ایران
خانوادگی – اجتماعی
1396 – ایران – زیرنویس دارد
نصیرپور
به همراه نسخه ناشنوایان
خانوادگی – اجتماعی
1396 – ایران
خانوادگی – اجتماعی
1393 – ایران
فیلم تئاتر
1392 – ایران
فیلم تئاتر
1387 – ایران
خانوادگی – اجتماعی
1386 – ایران
خانوادگی – اجتماعی
1384 – ایران – زیرنویس دارد
خانوادگی – اجتماعی
1380 – ایران – زیرنویس دارد
برای تماشا، تلویزیونهای خود را با دستگاه فیلیمو باکس هوشمند کنید و اشتراک رایگان نیز هدیه بگیرید.
دانلود اپلیکیشن اندروید
امکان دانلود و تماشای آنلاین تمامی فیلم ها
این بازیگر، پس از ۳۳ سال بازیگری در تئاتر قصد دارد، فرودین سال آینده برای اولین بار نمایشی را به کارگردانی خودش روی صحنه ببرد.
نصیرپور متولد سال ۱۳۴۴ کازرون، کار بازیگری را با نمایش «کنیزک و بانو» در سال ۱۳۶۴ آغاز کرد و در طول سه دهه بازیگری تئاتر، با کارگردانهایی چون بهزاد فراهانی، محمد رحمانیان، محمد یعقوبی، ابوالقاسم معارفی، مجید بهشتی، سعید آرمند و حبیب رضایی در بیش از چهل نمایش ایفای نقش کرده است.
وی برای نخستین اجرای خود متنی از «پل زیندل»، نمایشنامهنویس آمریکایی و برنده جایزه پولیتزر را انتخاب کرده است. این تنها متن ترجمه شده از پل زیندل به فارسی است که برگردانِ آن توسط شهرام زرگر انجام گرفته و در نشر بیدگل به چاپ رسیده است.
نصیرپور در تلویزیون با حضور در آثار کارگردانهایی چون رضا کرمرضایی، مرضیه برومند، حسن فتحی، محمد رحمانیان، محمد عاقبتی، مسعود شامحمدی، مسعود آبپرور، جاوید مهتدی و پروانه مژده و.. در بیش از بیست تلهتئاتر و نماهنگ و مجموعهی تلویزیونی حضور مستمر داشته است و بازی در سینما را هم از سال ۱۳۷۰ و با حضور در فیلم مسافران بهرام بیضایی آغاز کرد و با کارگردانهایی چون مرضیه برومند، شهریار بحرانی، رسول صدرعاملی، ابراهیم حاتمیکیا، محمدعلی باشه آهنگر، سهیلا گلستانی و مجیدرضا مصطفوی ادامه داد.نصیرپور
او از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۸ در دپارتمان تئاتر دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و نیز دانشکدهی هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی تهران به عنوان مدرس بازیگری به تدریس پرداخت.
از میان جوایز این بازیگر میتوان به دو سیمرغ بلورین و یک دیپلم افتخار از جشنوارهی فیلم فجر، تندیس بازیگری جشنوارهی تئاتر فجر و تندیس بازیگری خانهی سینما اشاره کرد
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه
نام *
ایمیل *
وبسایت
تئاترهایی را که این ماه برای شما در نظر گرفتیم در این ستون مشاهده کنید.
توضیحات بیشتر
تماس با ما
info@pezhart.com
۰۹۳۵-۵۶۲-۹۸۲۲
۰۲۱-۶۶۹۶-۱۰۷۱
آخرین اخبار
!(function (w, d) { ‘use strict’; var ad = {zone: “brtrha1”, user: “1565432215”, width: 728, height: 90, id: ‘adro-246454’}, h = d.head || d.getElementsByTagName(‘head’)[0]; if (typeof w.adroParams != ‘object’) w.adroParams = {}; w.adroParams[ad.id] = ad; var script = document.createElement(“script”); script.type = “text/javascript”; script.async = 1; script.src = “//static-cdn.adro.ir/dlvr/rsdnt.js”; h.appendChild(script); })(this, document); var h = document.getElementsByTagName(“head”)[0], s = document.createElement(“script”); s.async = !0, s.defer = !0, s.type = “text/javascript”, d = new Date, s.src = “https://cdn.sanjagh.com/assets/sdk/www.bartarinha.ir/client.js?t=” + d.getFullYear().toString() + d.getMonth() + d.getDate() + d.getHours(), h.appendChild(s); var sabaVisionWebsiteID = “1c27cb39-612a-452a-954c-b3e3dd1f3d36”; var sabaVisionWebsitePage = “ALL” _atrk_opts = {atrk_acct: “i2i8r1SZw320l9”, domain: “bartarinha.ir”, dynamic: true}; (function () { var as = document.createElement(‘script’); as.type = ‘text/javascript’; as.async = true; as.src = “https://certify-js.alexametrics.com/atrk.js”; var s = document.getElementsByTagName(‘script’)[0]; s.parentNode.insertBefore(as, s); })();
The online version of the Iranian daily Hamshahri
کیکاووس زیاری:
مهتاب نصیرپور برای «فرزند خاک» (تلخ عین عسل) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن نقش مکمل را از بیستوششمین دوره جشنواره فیلم فجر گرفت.
اما سابقه بازیهای خوب این بازیگر به سالها قبل بر میگردد. وی که متولد سال 1344 است، از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر را گرفته است. او کار حرفهای بازیگری را از سال 1365 با حضور در نمایشهای تئاتری شروع کرد. در کنار کارهای مختلف و مطرح تئاتری او، از جمله نمایش کمدی «فنز» که در بسیاری از کشورهای جهان هم به روی صحنه رفته است، میتوان به فیلمهای سینمایی «مسافران»، «الوالو من جوجوام»، «دنیای وارونه»، «من ترانه، پانزده سال دارم» و «به نام پدر» اشاره کرد. فعالیتهای تئاتری نصیرپور بیش از کارهای سینماییاش بوده است. این گفتوگو گرچه درباره سینماست، ولی او ، درباره خیلی چیزهای دیگر هم صحبت کرده است.
عکس از محمد توکلی
نصیرپور
راه خیلی سختی بود که با مرارت و دردسر زیاد طی شد. من به آسانی به وضعیت امروز نرسیدم. به همین دلیل از گرفتن جایزه یا تشویق ذوق زده نمیشوم. برای رسیدن به آن چه که امروز هستم تلاش زیادی کردم. نوجوان بودم که پدرم فوت کرد و این مسئله تاثیر زیادی بر من گذاشت و به نوعی راه زندگیام را عوض کرد. راهی که طی کردم به من آموخت که تلاش و فعالیت کنم و هیچوقت از یادگیری غفلت نکنم.
واقعیت امر، با درگذشت پدرم احساس کردم وظیفه من است که بار مسائل خانواده را به دوش بکشم. ما در تنکابن زندگی میکردیم و من به تهران آمدم. قرار بود که کار کنم تا مشکلات اقتصادی خانواده حل شود. اما چون به نویسندگی علاقه داشتم سر از کلاسهای داستاننویسی و نمایشنامهنویسی درآوردم. نتیجهاش ورودم به دنیای هنر بود.
تقدیر این بود که چنین شود. در کلاسهای داستاننویسی و نمایشنامهنویسی ما باید به کلاس بازیگری هم میرفتیم. این کلاسها جزو درس های ما بود. خیلی دوست داشتم بنویسم، حالا فرقی نمیکرد نمایشنامه باشد یا داستان. در کلاس بازیگری بود که کمکم احساس کردم این رشته را هم دوست دارم و به آن علاقهمندم. خیلی جالب است که درس من از درس بچههایی که به قصد بازیگری به این کلاسها آمده بودند بهتر بود و من کارم را خیلی جدی گرفته بودم. در آنجا چند دوست خوب پیدا کردم که خانم عاطفه رضوی بازیگر و چهرهپرداز موفق سینما هم یکی از آنهاست.آنجا بود که فهمیدم میخواهم بازیگر شوم.
او چندان موافق فعالیتم دراین رشته نبود. بیشتر دوست داشت در رشتهای مثل پزشکی تحصیل کنم. عقیده داشت حرفهای که انتخاب کردهام چندان به نفع من نیست و میگفت این کار آخر و عاقبت ندارد.
خیر. نگران من و آیندهام بود، همین نگرانی باعث میشد اینطوری فکر کند. او میخواست من آیندهای مطمئن داشته باشم و به همین دلیل آن حرفها را میزد. ولی وقتی اشتیاق مرا برای بازیگری دید، دیگر چیزی نگفت. مادرها را که میشناسید؛ خیلی مهربان و با احساس هستند. مادر من هم دقیقاً چنین حالوهوا و رفتاری داشت.
ما یک خانواده بزرگ با هشت خواهر و برادر بودیم. من فرزند دوم و دختر بزرگ خانوادهام.
اصلاً، اصلاً به چنین چیزی فکر نمیکردم. مطالعه را خیلی زود و از همان دوران ابتدایی شروع کردم. شیفته مطالعه و کتابخوانی بودم. مادرم علاقه خاصی به کتاب داشت. از نظر اقتصادی دست و بالش باز نبود، ولی همیشه بخشی از مخارج زندگی روزانه و خانه را صرف خرید کتاب میکرد. همین مسئله باعث علاقهمندی ما بچههایش به کتابخوانی شده بود. یادم میآید کلاس اول دبستان بودم که چند تا از قصههای هانسکریستین آندرسن را خواندم. به اشعار فولکلور خیلی علاقه داشتم و قصههای کوتاه زیادی را خواندم. در دوره راهنمایی بود که به سراغ نمایشنامههای داخلی و بینالمللی رفتم وبه نوشتن علاقه پیدا کردم. سال اول دبیرستان نمایشنامههای بهرام بیضایی را خواندم. در تمام این سالها مطالعه یار اصلیام بوده است. من خودم مدرس دانشگاه هنر هستم و خیلی تعجب میکنم وقتی بعضی از دانشجویان تئاتر را میبینم که مثلاً بیضایی را نمیشناسند و یا نوشتههایش را نخواندهاند. این واقعاً دردناک است. ولی در مورد خودم باید بگویم مطالعه کتابهای مختلف بود که کمک کرد تا راهم را پیدا کنم.
حقیقتش را بخواهید، باید بگویم هیچ تأثیری در کار من ندارد. در طول این سالها یاد گرفتم منتقدی تیزبین نسبت به کارم باشم. همیشه سعی میکنم خودم را نقد کنم و نسبت به این مسئله حساسم. همه تلاشم این است که تشویق و جایزه باعث غرورم نشود و خودم را به چیزی بالاتر از آنچه که الان هستم برسانم. به همین دلیل اینجور چیزها خیلی تشویقم نمیکند و نگرانم که مبادا نقطه پایانی بر تواناییهایم باشد و باعث شود در همین حد بمانم. راستش، حتی بعضی وقتها به من برمیخورد. همیشه خواستهام بهتر از گذشته ایفای نقش کنم و کارهای بهتری ارائه دهم. از سوی دیگر متوجه شدم که برندهشدن آدم روی بقیه آدمهای دوروبر تأثیر عجیب و غریبی میگذارد. در عین حال، اعتماد آنها را به آدم بیشتر میکند. باعث میشود شما بیشتر از گذشته دعوت به کار شوید و بتوانید مشارکت بیشتری در کاری که به شما پیشنهاد شده داشته باشید. در این حالت، کارگردان به پیشنهادهای شما بیشتر گوش میکند و به آنها عمل میکند. این یکجور خوشبختی است که بتوانید تا این حد در کاری که حضور دارید مشارکت داشته باشید.
“بهنام پدر”،عکس از گلاره کیازند
آن زمان که کار بازیگری را شروع کردم، تا سالها قدرت انتخاب نداشتم. هر کاری که پیشنهاد میشد میپذیرفتم. واقعیت این است که هیچ حامی یا تجربهای نداشتم. برای ورود به کار هنر باید تک و تنها کارم را پیش میبردم. این نکته از یک طرف باعث سختشدن کارم میشد، ولی از سوی دیگر کمک میکرد تا روی پای خودم بایستم و یاد بگیرم برای رسیدن به آنچه که میخواهم باید سعی و تلاش زیادی بکنم. همین نکته باعث شد تا بعدها بتوانم با اطمینان قدمهایم را بردارم و در کارم اعتماد به نفس داشته باشم. خودم باید به خودم کمک میکردم و تجربه کسب میکردم. این تجربهها کمک خیلی زیادی به من کرد. وقتی با آقای رحمانیان (کارگردان تئاتر) آشنا شدم، احساس کردم که گروه و همراهان خودم را پیدا کردهام. ایشان اشراف کامل به کار داشت و این به من هم کمک کرد تا دست به انتخابهای درست بزنم. از آنجا بود که تغییر کردم و از آن به بعد دیگر هر کاری را قبول نمیکردم. حالا وقت استفاده و بهرهگرفتن از تجربههایی بود که کسب کرده بودم. این تجربهها باعث خلق تجربههای جدید و امکانات تازه شد. حالا دیگر هر پیشنهادی را قبول نمیکردم و معیارهای خاصی برای قبول کارهای جدید داشتم.
مهمترین نکته خود قصه و داستان بود و این که این قصه درست تعریف شده باشد. همچنین برایم مهم بود که این قصه دارد چه چیزی را روایت میکند. به همین دلیل کوچک یا بزرگبودن نقش برایم اهمیتی نداشت. به این فکر نمیکردم که حجم نقش چقدر است، بلکه بر عکس برایم این نکته مطرح بود که این نقش چه ویژگیهایی دارد و چگونه پرورش یافته است. همین مسئله باعث میشد که مثلاً در نمایش «دایی وانیا»ی آنتوان چخوف نقش مارینای پیرزن را بگیرم که حضوری کوتاهمدت در این قصه دارد.
به شدت، همیشه این نیاز را در خودم احساس میکنم که مطالعه کنم و کتابهای مختلف را بخوانم. اتفاقاً برای ما بازیگران، مطالعه یک امر ضروری است. گاهی وقتها میبینم که دانشجویانم میگویند ما فیلم میبینیم و این کافی است. اما هیچچیز جای مطالعه را نمیگیرد. فیلم، انتخاب کارگردان و بازیگرانی است که میگویند ما این شخصیتها را اینجوری، یا آن جوری میبینیم. در حقیقت، آدم با موجودی روبهرو میشود که قبلاً توسط کس دیگری ساخته و پرداخته شده است. در اینجا ما قدرت انتخاب نداریم و آن چیزی را میبینیم که کارگردان یا بازیگر خلق کرده است. اما وقتی کتابی را میخوانیم، براساس توضیحات نویسنده سعی میکنیم خودمان انتخابکننده باشیم و شخصیت مورد نظر او را خلق کنیم. در این حالت، ما با استفاده از تخیل خود برای این یا آن شخصیت رفتار و منش خلق میکنیم و آن لباسی را تن او میکنیم که خودمان میخواهیم.
نقشهای خیلی زیادی است که بسیار مایلم در آنها ایفای نقش کنم. تعدادشان خیلی زیاد است، مثل آنتیگونه، لیدی مکبث، اوفلیا یا مادر هملت و یا تمام نمایشنامههای ویلیام شکسپیر یا دوران بیزانس، کارهای چخوف را هم خیلی دوست دارم.
بعضی وقتها فیلمی را میبینم و به خودم میگویم کاش جای این بازیگر، من این نقش را بازی کرده بودم. با خودم فکر میکنم اگر من آن نقش را بازی می کردم، چه شکلی میشد و آیا آن نقش یا فیلم، شکل دیگری به خودش میگرفت؟ به نقشها و بازیهای خوب غبطه میخورم. این یک احساس طبیعی است که در همه آدمها وجود دارد. این مسئله ایجاد رقابت میکند و خیلی خوب است. البته اگر از این حد فراتر برود، میتواند نتیجه منفی بهبار بیاورد. همیشه سعی میکنم به یک رقابت سالم فکر کنم.
من آدمی بسیار خجالتی هستم. مهمترین مسئله هنگام بازی برایم این است که احساس کنم اعتماد کارگردان و بازیگران دوروبرم را جلب کردهام. باید باور کنم آنها مرا پذیرفتهاند. بدون ایجاد رابطهای صمیمانه با اطرافیانم نمیتوانم کارم را انجام دهم. باید یک چنین فضای سرشار از اعتماد بهوجود بیاید. در این حالت دیگر معذب نیستم و راحت کارم را انجام میدهم. هر چه این فضای صمیمانه و اعتماد بیشتر شود، به من کمک بیشتری میکند تا بازی بهتری ارائه بدهم.
اصلاً نداشتم.کودکیام بلافاصله با بزرگسالی گره خورد. به دلیل شرایط و اوضاع خاص آن دوران در نوجوانی مثل آدمبزرگها عمل میکردم. دوران نوجوانیام با جنبوجوش زیادی در سطح جامعه همراه بود. سال سوم راهنمایی بودم که انقلاب شد. همه درگیر مسائل سیاسی شده بودیم و متوجه نبودیم که چه دورانی را طی میکنیم. پس از آن جنگ شد و درگیر مسایل آن بودیم که پدرم درگذشت. مرگ پدرم یک فاجعه بزرگ برای همه ما بود. همه این اتفاقها مرا از خودم دور میکرد و به سمت چیزهای دیگر میبرد. همین نکته بود که باعث شد نوجوانی من مثل نوجوانی بچههای امروزی نباشد. آرزوی قلبیام این است که نوجوانها در شرایط متعارفتری نوجوانی کنند و قدر این موقعیت و نوجوانی خود را بدانند. برای آیندهشان برنامهریزی کرده و سعی کنند آنرا دنبال کنند. نوجوانی بهترین دوره زندگی هر آدمی است و موقعیتی تعیینکننده در ارتباط با آینده آنها دارد.
نمیدانم. تا حالا به آن فکر نکردهام. یک سری اتفاقها و مسائل مختلف مرا به اینجا رسانده است. از وضعیت و موقعیتی که دارم راضیام. احساس میکنم به آن نتیجه دلخواهی که میخواستم رسیدهام. هیچوقت از تلاش باز نایستادهام و سعی کردهام از چیزی که به دست آوردهام مغرور نشوم. نوجوانی هم یک دوره از دورههای مختلف زندگی است. ما باید کل زندگی را در نظر بگیریم و حرفی بزنیم. نمیتوان یک بخش آن (حالا بگو دوران نوجوانی) را به صورت مجرد از بقیه جدا کرد و دربارهاش حرف زد. با این وجود، به آنچه که اکنون هستم خشنودم.
به نویسندگی علاقهمندم. فکر میکنم خیلی به درد بازیگری نمیخورم. بالاخره یک روز کار نوشتن را به صورت جدی شروع میکنم. البته نمایشنامهنویسی خیلی سخت است؛ ولی چند تا داستان کوتاه نوشتهام.
اتفاقاً من اصلاً بازیگر پرکاری نیستم. از سوی دیگر میخواهم نویسندگی را به صورت جدی ادامه بدهم.
دوچرخه را دوست دارم. این نکته که به نوجوانان آگاهی میدهد بسیار قابل تحسین است. مطلب های خوب زیادی را در آن خواندهام، مطالب محیطزیستی، اقدام های فرهنگی که در کشورهای دیگر صورت میگیرد و آشناکردن بچهها با فرهنگ و رسوم ملل و قومهای مختلف. اما در بعضی شمارهها از این گونه اطلاعات خبری نیست. شمارههایی را که خنثی هستند دوست ندارم. به تازگی خودم خیلی به مسائل محیطزیستی علاقهمند شدهام. این از جمله چیزهایی است که دوچرخه خیلی خوب به آن میپردازد. مسئله آلودگی محیط زیست از جمله چیزهای مهمی است که خیلی به آن توجه نمیشود و در نشریه شما آگاهیهای خوبی در این باره به بچهها داده میشود. وقتی این مقالهها را میخوانم بیشتر تشویق و علاقهمند میشوم که در این باره من هم کاری انجام دهم. بحثهای شما درباره فضای سبز، مواد پلاستیکی و اینجور چیزها خیلی خوب است.
در کنار ترانه علیدوستی در نمایش فنز، عکس از پایگاه اینترنتی ایران تئاتر
بله. این مثل یک وظیفه است که بر دوش امثال من قرار دارد تا از شهرت و اعتبار خودمان استفاده کرده و مردم را تشویق به رعایت یک سری چیزهای مهم بکنیم. خیلی دوست دارم از این موقعیت برای کمک به حل مشکلات محیط زیست استفاده کنم.
مطلبی که نوجوانها را با فرهنگ و هنر جهان بیشتر آشنا کند و بزرگان خودمان را در طول تاریخ، به زبانی شیرین به آنها معرفی کند. به تهیه یک گزارش جالب و جذاب فکر میکنم که در آن از هر یک از منطقه های ایران یک نوجوان را انتخاب کند. میدانید که در کشور ما قومهای مختلفی زندگی میکنند. موقعیت جغرافیایی متفاوت کشور ما، باعث خلق فرهنگها و خلق و خوهای مختلف و متفاوت شده است. در این گزارش میتوان به بچهها فرصت داد تا یک روز از زندگیشان را برای بقیه بچههای ایران بازگو کنند. این مسئله باعث آشنایی بهتر بچههای منطقههای مختلف با یکدیگر میشود و آنها با آداب و رسوم و فرهنگ هم از نزدیک آشنایی پیدا میکنند. این مسئله آنها را به نوعی همگرایی و وحدت میرساند. یک چنین آشناییای باعث می شود تا آنها بیشتر به یکدیگر علاقهمند شوند. در عین حال، مهمترین چیزی که مرا آزار میدهد همین آلودگی هوا و استفاده افراطی از آلودهکنندههای شیمیایی مثل پلاستیک است. در مقام سردبیر، حتماً به این مسئله توجه ویژهای میکردم و از خود بچهها میخواستم مقالههایی درباره این مسئله برای نشریه بفرستند. در این مقالهها بحث اصلی این باید باشد که چگونه میتوان مصرف اینگونه آلایندهها را کمتر کرد تا بتوانیم در شهر امنتر و سالمتری بازی و زندگی کنیم. محیطزیست ما را پلاستیک و زبالهها دارد پر میکند و این در آینده برای همه ما مشکل بزرگی ایجاد میکند. پیشگیری بهتر از درمان است. ما میتوانیم با چاپ مقالههایی در اینباره و انجام بعضی حرکتهای همگانی از وقوع چنین اتفاقهایی پیشگیری کنیم.
حتماً این کار را میکنم. فقط باید آنها را پیدا کنم. خیلی خوشحال میشوم آنها در دوچرخه چاپ شوند.
حتماً!
حقوق همشهریآنلاین متعلق به موسسه همشهری است
Copyright © 2020 HamshahriOnline, All rights reserved
ÙÙ
Ø´ÙØ±Û Ù
ØÙÙ