![نازنین مرعشی
نازنین مرعشی](http://dl.molisy.ir/wp-content/uploads/20201026/ac-image-AO1577783044VA.jpeg)
سیاوش قمیشی متولد 21 خرداد 1324 در دزفول؛ خواننده است.فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته آهنگسازی از دانشگاه Royal Society of Arts لندن می باشد، حالا در کنار آهنگسازی از خوانندگان صاحب سبک می باشد.
در یک خانوه 6 نفره با دو برادر بزرگتر از خود بنام های سیروس و سیامک و یک خواهر بنام سیمین در دزفول متولد شد و در 9 ماهگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کردند.
سیاوش قمیشی در 29 سالگی با دختری بنام لیلا وصال ازدواج کرد که ثمره این زندگی یک فرزند بنام علیرضا می باشد که مدتی در شیراز زندگی می کرد آقای قمیشی بعد از طلاق خود 5 بار دیگر ازدواج کرد که همگی به جدایی ختم شدند او در سال های اخیر با دختری بنام نازنین مرعشی نامزد کرده بود.
این خواننده که کم طرفدار ندارد روابط خوبی با پسرش که ترانه سرا و خواننده نیز شده ندارد، او می گوید با هم در تماس نیستیم چون زندگی اش مورد تایید من نیست.
علاقه اش به موسیقی از 6 سالگی زمانی که برادرش آکاردئون و مادرش پیانو یاد میگرفت شروع شد تا اینکه در 11 سالگی با کادوی گیتار پدر مسیر زندگی اش تغییر یافت او با همان گیتار ناکوک شروع به یادگیری کرد و در نهایت در یکی از اجراهای ویگن در پشت صحنه از او کوک کردن گیتار را یاد گرفت.
نازنین مرعشی
در 13 – 14 سالگی بود که توسط یک گیتاریست و خواننده بنام ضیا برای همکاری دعوت شد اما با مخالفت پدرش نتوانست جدی با او کار کند در نهایت با گرفتن شعری از این خواننده شروع به آهنگسازی کرد و بعد از استقبال ضیا، این آهنگ توسط وی برای رادیو به نام ای قایقران خوانده شد.
در سال 1338 وقتی 14 ساله بود به همراه برادرش نزد خواهرشان در لندن رفتند و آنجا ادامه تحصیل داد و در گروه های مختلفی با نوازندگی خرج زندگی و تحصیل اش را در آورد. در نهایت بعد از 11 سال وقتی 25 ساله بود در سال 1349 به ایران بازگشت.
بعد از بازگشت بعنوان خواننده و نوازنده به زبان انگلیسی شروع کرد تا کم کم به زبان فارسی نیز فعالیت های انجام داد، سپس آشنایی اش با عارف و ایرج جنتی عطایی کار آهنگسازی رو بصورت حرفه ای برای خواننده ها شروع کرد. سال 1353 در 29 سالگی آلبومش را منتشر کرد و با ترانه فرنگیس سر زبان ها افتاد
بعد از سال 57 از ایران خارج شد او ابتدا به انگلستان رفت و بعد از چند ماه، در سال 1358 به شهر لس آنجلس آمریکا رفت و تاکنون در این شهر اقامت داشته است.
جورج مايکل ترانه سرا و آهنگساز انگلیسی را دوست دارم، مدتی هم به موسیقی عربی علاقمند شدم و موسیقی ترنس هم، همیشه مورد توجهم بود.
به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان : گویا، محمود احمدی نژاد مشخصا هوادار سیاوش قمیشی بوده و حتی در یکی از سفرها به نیویورک قصد داشت او را در هواپیمای خود به ایران برگرداند که این کار نشد .
آدم عصبی هستی
عصبی هستم اما برای خودم. با اطرافيانم آرام هستم.
صحبت های اطرافیان در موردت اهمیت دارد؟
به هيچ وجه.
در جامعه هنری دوستی داری؟
دوست دارم ولی رفيق ندارم، می دونی معاشرتی با کسی ندارم.
ازدواج
پنج بار ازدواج کردم … يک پسر دارم به نام عليرضا که در شيراز زندگی می کند که با هم در تماس نيستيم چون زندگيش مورد تأييد من نيست.
شایعه است پسرت خواننده است؟
منم شنيدم … ولی گوشه و کنار می خونه … نه به صورت حرفه ای … ، نظر من اينست که انسانهايی بايد بچه به دنيا بياورند که مطمئن باشند که می توانند مسئوليتش را از هر جهت برای مدت طولانی تقبل کنند.
زن در زندگی تو چه نقشی دارد؟
بسيار زياد … همه جور زن … همسر آدم … همکار زن … دوست … حتی مادر …
الان زنی در زندگی تو هست
بله! به نام نازنين مرعشی که 4 سال است با هم هستيم و بسيار هم از زندگيم راضی هستم.
خوانندگی تا کی ؟
نمی دونم.
لذت در زندگی در چیه ؟
وقتی شعری که دوست دارم به دستم می رسه و ملودی قشنگی را روش می ذارم و کار خوب داره می شه لذت می برم.
خواننده و موسیقی مورد علاقه ات
جرج مايکل ، چون همه کارهاشو خودش می کند. به تازگی هم به موسيقی عربی علاقمند شدم و به نظرم خيلی خوب کار می کنند. موسيقی ترنس هم که هميشه مورد علاقه ام بوده.
فاصله سنی بین تو و همسرت اذیتت نمی کنه؟
نه. به هيچ وجه، مثل ارتباطم با جوانهای ديگر است …
بهترین خصیصه سیاوش
صداقتم يا روحياتم …
برای چی دلتنگی می کنی؟
شمال، سياه بيشه، رامسر، شاه عبدالعظيم، اهواز، آبادان …
چه آرزویی داری؟
ياد گرفتم که توقعم از زندگی کم باشه. الان همه چيز خوبه و خوشبختم.
سخن آخر
هميشه برقرار و سالم و سرحال و اميدوار باشيد و بگذاريد که غم نااميدتون نکند، زندگی در حال تغيير است پس هميشه اميد هست.
اما آنچه که احتمالا مهمه اینه که من متن تمام کارهای باستان تا امروز سیاوش و لینک کارهای اونو برای طرفدارانش می زارم تا دینم رو به خاطراتم ادا کرده باشم!
در ادامه مطلب نخست بیوگرافی بعد متن تمام اشعار و سپس …
این شما و این سیاوش قمیشی:
نازنین مرعشی
استاد سیاوش قمیشی متولد ۲۱ خرداد ماه ۱۳۲۴ هجری شمسی برابر با ۱۱ june سال ۱۹۴۵ میلادی صادره از اهواز به شمارهٔ شناسنامهٔ ۱۷۳ میباشد . پدرش مصطفی قمیشی در شهر دزفول و در روستایی به نام «قمیش» زندگی میکردهاست و اصلا متعلق به همانجا میباشد ؛ اکنون فوت شده و در آرامگاه شاه عبدالعظیم در شهر تهران آرمیدهاست . . سیاوش قمیشی کوچکترین فرزند خانوادهٔ خویش است و دارای دو برادر به نامهای سیامک و سیروس و یک خواهر به نام سیمین میباشد . او نزدیک به ۹ ماه بیشتر نداشت که خانواده اش تصمیم گرفتند راهی تهران شوند و به همراه این تغییر محل زندگی ، سیاوش قمیشی نیز توسط خانواده به تهران آورده شد . . سیاوش که حدود ۶ سال بیشتر نداشت از شنیدن صدای نواختن آنها لذت بسیاری میبرد و در عین کودکی و با اینکه پایش به پدالهای پیانو نمیرسید به پشت ساز مادرش (پیانو) مینشست و در عالم بچگی با پدالهای آن بازی میکرد .
در حین همین بازیها و به همراه صداهائی که از این ساز خارج میشد احساس خوبی به وی دست میداد و همانجا بود که سیاوش به موسیقی علاقهای ویژه پیدا کرد . خانوادهٔ سیاوش قمیشی که علاقهٔ او را به موسیقی درک کرده بودند خانمی را برای تعلیم به وی استخدام کردند و او چهار سال زیر نظر این معلم به آموختن زیر و بم موسیقی پرداخت . بعدها گیتاری برایش تهیه کردند و سیاوش از ده سالگی ، شخصا و بدون این که معلمی داشته باشد به نواختن گیتار مشغول شد و در مدت کوتاهی توانست به آن مسلط شود . . کلاس هفتم و هشتم را در تهران و در مدرسهٔ البرز به درس خواندن مشغول شد و در همان دوران با کوروش یغمائی صمیمیت فراوانی پیدا کرد . این دو در خلوت دوستانهٔ شان به خواندن و نواختن میپرداختند و بعدها نیز همکاری بیشتری با هم پیدا کردند . سیاوش قمیشی در سن ۱۲سالگی به آن مرحله رسیده بود که میتوانست هنر موسیقی اش را در مقابل عموم به نمایش بگذارد . به همین جهت به همراه بندی اجرای موسیقی را شروع کرد . د . آهنگ قایقران اولین تجریهٔ آهنگ سازی سیاوش قمیشی در سن (۱۴ سالگی) بود ، آهنگی که توسط خوانندهای به نام ضیا خوانده شد . پدر سیاوش قمیشی با گرایش او به سمت موزسیقی مخالف بود و از اینکه پسرش چنین راهی را انتخاب کرده راضی به نظر نمیرسید . به همین علت سیاوش مجبور شد راهش را به تنهایی ادامه دهد و مسیر زندگیش را خودش انتخاب نماید . زمانی که سیاوش در ایران به موسیقی میپرداخت ، برادر و خواهرش در انگلستان به تحصیل مشغول بودند .
داستان از این قرار است که وقتی برادرش در فصل تابستان برای دیدار خانواده به تهران آمد به سیاوش قمیشی پیشنهاد داد که همراه او به انگلستان برود و هنرش را در آنجا دنبال نماید . سیاوش نیز پیشنهاد وی را پذیرفت . این چنین شد که سیاوش قمیشی در سال ۱۹۵۹در حالی که هنوز به سن چهارده سالگی نرسیده بود با خوشحالی و شادمانی به نزد برادر و خواهرش در لندن رفت و در انگلستان سکنی گزید . به مدت یک سال در کنار برادرش زندگی کرد اما طرز فکر آنها زیاد با هم متناسب نبود ؛ (سیاوش زیاد به کلاب میرفت و موزیک گوش میداد و این نوع زندگی مورد تائید برادر و خواهرش نبود) . دیپلمش را از high school (دبیرستان) در لندن گرفت و بعد از آن به royal academy of arts رفت و تحصیلش را در رشتهٔ classical jaaz ادامه داد . composition خواند و مدرک arrangment از royal academy of arts اخذ نمود . او با با اعضاء گروههایی که کنسرت اجرا میکردند دوست بود و همین دوستی باعث شد که بعد از مدتی فعالیت خود را با یکی از همین گروهها آغاز کند . داستان از این قرار بود که سیاوش ساز مینواخت و اعضا ارکستری که با او دست بودند از این موضوع اطلاع داشتند و وقتی گیتاریست یکی از همین ارکسترها مریض شد و مدتها بود که کسی را به عنوان جانشین وی پیدا نمیکردند از سیاوش قمیشی درخواست نمودند تا جایگزین وی شود و این چنین رسما پیشنهاد همکاری به او دادند . این همکاری بسیار خوب شروع شد و پایه گذاری مناسبی بود . سیاوش همکاری خود را به مدت سه سال با این ارکستر (که insects نام داشـت) ادامه داد و بعد از آن به مدت چهار سـال با گروهی به نام wingers به ادامهٔ فعالیت پرداخـت و سرانجام خودش ارکستر مخصوص خودش را پایه گذاشت ؛ ارکستری که جز خودش باقی نوازندههای آن غیر ایرانی بودنـد . وظیفهٔ سیاوش قمیشی در این بند خوانندگی بود و در عین حال به نواختن گیتار هم میپرداخت . بعد از مدتی کیبوردیستشان به دلایلی ارکستر را ترک کرد و سیاوش از آن موقع مسئولیت نواختن کیبورد را نیز پذیرفت و جای خالی کیبوردیستِ رفته را پُر کرد .
زندگی سیاوش به همین شکل میگذشت . تا اینکه در سال ۱۹۷۱ یعنی نزدیک به ۱۲ سال بعد و در سن بیست و پنج سالگی تصمیم گرفت محل زندگیش را به تهران تغییر دهد و عازم ایران شود بعد از ورود به ایران بندی به نام stars تشکیل داد و در آن گروه به بازخوانی آهنگهای خارجی پرداخت . بعدها در کنار شهرام شب پره ، کامبیز معینی و همایون جلالی ، در گروهی به نام rebels به همکاری پرداخت . مسئولیت سیاوش قمیشی در این بند خواندن آهنگهای slow بود و شهرام شب پره آهنگهای تند را اجرا مینمود . در همین اثنا سیاوش با شرکت رنگارنگ همکاری نزدیکی پیدا کرد و برای این شرکت آهنگ میساخت که «وارطان آوانسیان» آهنگهایش را برای اجرا در اختیار خوانندگان مختلفی قرار میداد و چون سیاوش قمیشی قبل از خواندن آهنگش توسط خوانندهها ، خودش نیز آنها را اجرا میکرد ، به شدت مورد توجه آوانسیان قرار گرفت و این گونه شد که آوانسیان بعد از انقلاب مجموعهٔ آثار سیاوش را به صورت مستقل منتشر کرد . سیاوش تا سن ۳۴ سالگی در ایران بود تا اینکه انقلاب صورت گرفت و او نیز شرایط را برای ماندن محیا ندید به همین علت در سال ۱۹۷۸ به آمریکا رفت و در شهر لس آنجلس مشغول به زندگی شد . او در ایران با شخصی به نام «جمال نادر» آشنا شده بود که هر دو مینواختند و میخواندند و وقتی به لس آنجلس رفتند تصمیم گرفتند با همکاری هم آلبومی منتشر کنند . پس با همکای یکدیگر کار روی آلبوم «فرنگیس» را شروع و برای آماده شدنش یک سال و نیم وقت صرف نمودند و در نهایت توانستند در سال ۱۹۸۱ آن را روانهٔ بازار نمایند . در آن دوران کمپانی خاصی برای پخش این آلبوم وجود نداشت به همین علت این آلبوم توسـط مردم کـپی و دسـت به دسـت میشد . اما بـعدها توسـط چهـار کـمپانی : «آرت کو» ، «آواز» ، «ترانه» و «پارس ویدئو» منتشر شـد که با فـروش بسـیار خوبی نیز روبرو گردیـد . سیاوش قمیشی تاکـید میکند که ارائهٔ آلبـوم «فرنگیس» تنها برای سرگرم شدن بوده و او قصد نداشتهاست تا با این آلبوم تبدیل به یک خواننده شود اما وقتی که در سال ۱۹۹۲ «مسعود فردمنش» به او پیشنهاد داد که کاری مشترک ارائه دهند و چندین شعر (که بارز ترین آنها به گفتهٔ سیاوش پرندههای قفسی بود) در اختیار سیاوش قرار داد انتشار آلبوم جدید را قبول کرد . به این ترتیب سیاوش قمیشی از سن ۴۹ سالگی رسما خوانندگی را آغار نمود و آلبوم «حکایت» را منتشر ساخت که مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفت . درخواست مردم و کمپانیها بعد از آلبوم «حکایت» و استقبال پرشوری که از آن صورت گرفت ، باعث شد که او حرفهٔ خوانندگی را ادامه دهد و علاوه بر آلبوم فرنگیس ۱۴ آلبوم دیگر نیز روانهٔ بازار موسیقی نماید که این آلبومها شامل : «خواب بارون» ، «حکایت» ، «تاک» ، «قصه گل و تگرگ» ، «شهر خورشید» ، «قصه امیر» ، «هوای خونه» ، «قاب شیشهای» ، «شکوفههای کویری» ، «حادثه» ، «نقاب» ، «بی سرزمین تر از باد» ، «روزهای بی خاطره» ، «رگبار» هستند . سیاوش قمیشی خوانندگی را بسیار دیر شروع کرد و در یکی از مصاحبههایش در این مورد گفت که زیاد از شغل خوانندگی یا لااقل در حد میکروفون بدست گرفتن و زنده اجرا کردن خوشش نمیآید ولی به خاطر طرفدارانی که منتظر شنیدن صدای وی هستند به ارائهٔ کنسرت میپردازد . او زیاد به رفت و آمد با مردم لس آنجلس نمیپرداخت و در مورد این عدم رفت و آمد و دوری خویش از محیط لس آنجلس «گرفتاریها» و تنها دلیلش را برای ماندن در لس آنجلس «انجام کارهایش» عنوان میکرد . بعد از آلبوم «نقاب» همهٔ توجهها به طرز ویژهای به او معطوف شد ، به طور صعودی بر طرفدارانش افزوده گردید و کنسرتهایش رو به فزونی نهاد . سیاوش قمیشی ۵ بار ازدواج کردهاست و حاصل این ازدواجها تنها یک فرزند از اولین همسر اوست . نام پسرش علیرضاست که در شیراز زندگی میکند و ظاهرا به خوانندگی هم میپردازد او بیش از ۳۵ سال سن دارد . نام اولین همسر وی «وصال» میباشد . آخرین همسر سیاوش قمیشی «نازنین مرعشی» نام دارد که بیش از سی و پنج سال از وی کوچکتر است و حدودا بیست و پنج سال سن دارد . سیاوش قمیشی بعد از سالهای طولانی ماندن در لس آنجلس (در سال ۱۳۸۵) شمسی تصمیم گرفت آمریکا را به قصد اروپا ترک کند و راهی آلمان و (تحقیقا) در روستایی به نام akhen ساکن شود . او علت این تغییر مکان ناگهانی را دوری از محیط مسموم و ناجالب لس آنجلس و رسیدن به آرامش بیشتر عنوان کرد ! از گفتههای او به نظر میرسد آخرین همسرش همراه او عازم اورپا نشد . در حال حاضر یکی از بردانش در مونترال ، دیگری در تهران و خواهرش در لس آنجلس زندگی میکنند . در میان خانوادهٔ او سه نفر به هنر روی آوردهاند یکی بردار زاده اش «ژیان قمیشی» است . او در کانادا شو اجرا میکند . سیاوش موفق به دیدار وی نشدهاست و پدر او یعنی بردارش را نیز بسیار کم دیدهاست . دیگری پسرش علیرضاست که در ایران مشغول به خوانندگی است ولی به هیچ وجه مورد استقبال نیست و شخص دیگری به نام «برزا قمیشی» نیز وجود دارد که او هم بردار زاده اش است ، گیتار مینوازد ، راک ان رول میخواند و البته سیاوش قمیشی با او ملاقات داشتهاست . اصولا سیاوش قمیشی چندان ارتباط نزدیکی با خانوادهٔ خود ندارد . چندین سال پیش شایعه شده بود که او برای بازگشت به ایران به دولت جمهوری اسلامی نامهای نوشتهاست اما بعد از مصاحبهای این موضوع را تکذیب کرد و شرط خودش را برای بازگشت به ایران آزادی عمل برای انجام کارها و هم چنین کنسرتهایش عنوان نمود و بازگو کرد که از طرف دست اندرکاران پیشنهاداتی برای خواندن در جزیرهٔ کیش داشتهاست اما این پیشنهاد را رد کرده و از خواندن در آن جا صرف نظر کردهاست . وی در یکی از مصاحبههایش گفت که تا پنج سال آینده به خواندن ادامه خواهد داد و چون آهنگ ساز است باقی عمر خویش را از طریق آهنگ سازی امرار معاش خواهد نمود . سیاوش قمیشی علاقه دارد تا او را بیشتر به عنوان آهنگساز بشناسند تا خواننده . هر گاه شعر جدید ی به او میرسد و آهنگ زیبائی روی آن قرار میدهد بیشترین لذت را میبرد و دوست دارد اگر آهنگساز نبود شاعر یا نقاش میشد . روزی چند ساعت موزیک گوش میدهد ، پیانو میزند و کتاب میخواند . علاقهٔ زیادی به چائی بعد از ظهر ، نگهداری و پرورش گیاهان و همچنین گربهٔ سیاهش موسول دارد . هیچ شخصی بالاتر از موسیقی او وجود ندارد و میتواند با موزیکش بدون هر شخصی به زندگی بپردازد . به گفتهٔ خودش او به هیچ وجه اهل تجملات نیست و بسیار کم از کروات استفاده میکند . آرزوی او بازگشت به ایران و بازدید از وطن خویش است
آلبومهای سیاوش قمیشی
* فرنگیس ۱۳۵۳* حکایت ۱۳۷۱* خواب بارون ۱۳۷۲* تاک ۱۳۷۳* شهر زیبای خورشید ۱۳۷۴* هوای خونه ۱۳۷۵* قصه امیر ۱۳۷۶* قاب شیشهای ۱۳۷۷* قصهٔ گل و تگرگ ۱۳۷۸* شکوفههای کویری ۱۳۷۹* حادثه ۱۳۸۰* نقاب ۱۳۸۱* بی سرزمین تر از باد ۱۳۸۲* روزهای بی خاطره ۱۳۸۴* غروب تا طلوع (رمیکس) ۱۳۸۵* رگبار ۱۳۸۷موسیقی و صدای سیاوش همچون زندگی اش ساده, روان و بی پیرایه است و به سادگی در ضمیر پاک جوانان می نشیند و شاید از این روست که جوانان بسیار دوستش می دارند چرا که جوانی مظهر سادگی و یکرنگی ست.تصور کن = Imagineتصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته = Imagine! Even if it is hard to imagineجهانی که هر انسانی تو اون خوشبخت خوشبخته = a world where each person istruly fortunateجهانی که تو اون پول و نژاد و قدرت ارزش نیست = Imagine a world where money,race, and power have no placeجواب همصدایی ها پلیس ضد شورش نیست = a world where riot police is not theanswer to the calls for unityنه بمب هسته ای داره نه بمب افکن نه خمپاره = a world with no nuclear bombs, noartillery, and no bombardmentsدیگه هیچ بچه ای پاشو روی مین جا نمیزاره = a world where no child will leave hislegs on land minesهمه آزاد آزادن = Everybody free, totally freeهمه بی درد بی دردن = no one in pain, no painتو روزنامه نمی خونی = You wouldn’t read in newspapers thatنهنگا خودکشی کردن = such and such person committed suicideجهانی رو تصور کن بدون نفرت و باروت = Imagine a world with no hatred, nogunpowder,بدون ظلم خودکامه بدون وحشت و تابوت = no cruelty of arrogant, no fear, nocoffinجهانی رو تصور کن پر از لبخند و آزادی = Imagine a world filled with smile andfreedomلبالب از گل و بوسه پر از تکرار آبادی = full of flowers and kisses! Filled with up-growing improvementsتصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه = Imagine! Even if it is a crime to imaginesoاگه با بردن اسمش گلو پر میشه از سرمه = even if you’d lay down your life onthisتصور کن جهانی رو که توش زندان یه افسانه س = Imagine a world where prisondoes not exist in reality,تمام جنگای دنیا شدن مشمول آتش بس = where all wars of the world areincluded in ‘The Ceasefire Treaty’کسی آقای عالم نیست = a world where nobody is ‘The Boss’ of the worldبرابر با همن مردم = people are all equalدیگه سهم هر انسانه = Then each person will have an equal share inتن هر دونه گندم = each single seed of wheatبدون مرز و محدوده – وطن یعنی همه دنیا = No border, no boundaries –motherland would mean the entire worldتصور کن تو می تونی بشی تعبیر این رویاImagine you could be the interpretation of thisdream
منبع : khandoon.com
خب اینم لینک فایل ترانه های سیاوش قمیشی از روزهای کهن تا اشعار امروز!
http://www.4shared.com/file/120513577/294d654c/siavash_ghomeyshi_wwwkamy109blogfacom.html
**** singers.blogfa.com ****
بیوگرافی بازیگران سریال 021 جواد رضوان و سیامک انصاری با عکس و اسامی بازیگران سریال صفر 21 به همراه داستان آنرا می خاونید اسامی بیوگرافی بازیگران سریال 021 سریال 021 مجموعه جدید شبکه سه در ژانر کمدی و طنز می باشد این سریال به کارگردانی مشترک جواد رضویان و سیامک […]
بیوگرافی سیاوش قمیشی و همسرش لیلا وصال و نازنین مرعشی با عکس های بیوگرافی سیاوش قمیشی و عکس همسر او را در سایت فتوکده می خوانید
نازنین مرعشی
سیاوش قمیشی متولد 21 خرداد 1324 در دزفول؛ خواننده است
فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته آهنگسازی از دانشگاه Royal Society of Arts لندن می باشد، حالا در کنار آهنگسازی از خوانندگان صاحب سبک می باشد
در یک خانوه 6 نفره با دو برادر بزرگتر از خود بنام های سیروس و سیامک و یک خواهر بنام سیمین در دزفول متولد شد و در 9 ماهگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کردند
علاقه اش به موسیقی از 6 سالگی زمانی که برادرش آکاردئون و مادرش پیانو یاد میگرفت شروع شد تا اینکه در 11 سالگی با کادوی گیتار پدر مسیر زندگی اش تغییر یافت
او با همان گیتار ناکوک شروع به یادگیری کرد و در نهایت در یکی از اجراهای ویگن در پشت صحنه از او کوک کردن گیتار را یاد گرفت
در 13 – 14 سالگی بود که توسط یک گیتاریست و خواننده بنام ضیا برای همکاری دعوت شد اما با مخالفت پدرش نتوانست جدی با او کار کند
در نهایت با گرفتن شعری از این خواننده شروع به آهنگسازی کرد و بعد از استقبال ضیا، این آهنگ توسط وی برای رادیو به نام ای قایقران خوانده شد
در سال 1338 وقتی 14 ساله بود به همراه برادرش نزد خواهرشان در لندن رفتند و آنجا ادامه تحصیل داد و در گروه های مختلفی با نوازندگی خرج زندگی و تحصیل اش را در آورد
در نهایت بعد از 11 سالگی وقتی 25 ساله بود در سال 1349 به ایران بازگشت
بعد از بازگشت بعنوان خواننده و نوازنده به زبان انگلیسی شروع کرد
تا کم کم به زبان فارسی نیز فعالیت های انجام داد، سپس آشنایی اش با عارف و ایرج جنتی عطایی کار آهنگسازی رو بصورت حرفه ای برای خواننده ها شروع کرد
سال 1353 در 29 سالگی آلبومش را منتشر کرد و با ترانه فرنگیس سر زبان ها افتاد
نازنین مرعشی
بعد از سال 57 از ایران خارج شد او ابتدا به انگلستان رفت و بعد از چند ماه، در سال 1358 به شهر لس آنجلس آمریکا رفت و تاکنون در این شهر اقامت داشته است
سیاوش قمیشی در 29 سالگی با دختری بنام لیلا وصال ازدواج کرد که ثمره این زندگی یک فرزند بنام علیرضا می باشد که مدتی در شیراز زندگی می کرد
آقای قمیشی بعد از طلاق خود 5 بار دیگر ازدواج کرد که همگی به جدایی ختم شدند او در سال های اخیر با دختری بنام نازنین مرعشی نامزد کرده بود
این خواننده که کم طرفدار ندارد روابط خوبی با پسرش که ترانه سرا و خوننده نیز شده ندارد، او می گوید با هم در تماس نیستیم چون زندگی اش مورد تایید من نیست
جورج مايکل ترانه سرا و آهنگساز انگلیسی را دوست دارم، مدتی هم به موسیقی عربی علاقمند شدم و موسیقی ترنس هم، همیشه مورد توجهم بود
به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان :
گویا، محمود احمدی نژاد مشخصا هوادار سیاوش قمیشی بوده و حتی در یکی از سفرها به نیویورک قصد داشت او را در هواپیمای خود به ایران برگرداند که این کار نشد
بیوگرافی سیاوش قمیشی و همسرش | سایت فتوکده
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
هرگونه نشر، بازنشر و باز تولید تمام یا بخشی از محتوای سایت فتوکده برای (خبرگزاری ها) بدون اجازه کتبی ممنوع است
و در روستایی به نام «قمیش» زندگی میکردهاست و اصلا متعلق به همانجا میباشد ؛ اکنون فوت شده و در آرامگاه شاه عبدالعظیم در شهر تهران آرمیدهاست . رود دز از میان شهرستان دزفول میگذرد . در قدیم برای آب رسانی در شهر دزفول در زیر زمین تونلهایی حفر میشد که آب را به تمام نقاط شهر میرساند . در محلهای مخصوصی زمین را حفر میکردند تا به این تونل برسند که به این محلها قمیش (قمش) میگفتند . این قمیشها تا دهه چهل خورشیدی مورد استفاده مردم برای نوشیدن ، شستشو و … بودهاست و پس از آن به علت گسترش لوله کشی مسدود و در حال حاضر آبی در آنها جاری نمیباشد . اکنون نیز روستاهای زیادی با این نام موجود هستند که به عنوان مثال میتوان از «قمیش» ، «قمیشانه» ، «قمیش اصلان» و «قمیش حاجیان» و … نام برد . سیاوش قمیشی کوچکترین فرزند خانوادهٔ خویش است و دارای دو برادر به نامهای سیامک و سیروس و یک خواهر به نام سیمین میباشد . او نزدیک به ۹ ماه بیشتر نداشت که خانواده اش تصمیم گرفتند راهی تهران شوند و به همراه این تغییر محل زندگی ، سیاوش قمیشی نیز توسط خانواده به تهران آورده شد . مادرش به آموختن موسیقی میپرداخت ، پیانو مینواخت و خانمی به نام اُلگا (که تباری روس داشت) به وی آموزش میداد . سیاوش که حدود ۶ سال بیشتر نداشت از شنیدن صدای نواختن آنها لذت بسیاری میبرد و در عین کودکی و با اینکه پایش به پدالهای پیانو نمیرسید به پشت ساز مادرش (پیانو) مینشست و در عالم بچگی با پدالهای آن بازی میکرد . در حین همین بازیها و به همراه صداهائی که از این ساز خارج میشد احساس خوبی به وی دست میداد و همانجا بود که سیاوش به موسیقی علاقهای ویژه پیدا کرد . خانوادهٔ سیاوش قمیشی که علاقهٔ او را به موسیقی درک کرده بودند خانمی را برای تعلیم به وی استخدام کردند و او چهار سال زیر نظر این معلم به آموختن زیر و بم موسیقی پرداخت . بعدها گیتاری برایش تهیه کردند و سیاوش از ده سالگی ، شخصا و بدون این که معلمی داشته باشد به نواختن گیتار مشغول شد و در مدت کوتاهی توانست به آن مسلط شود . آن چه از دوران کودکی به نیکی باقی در ذهن سیاوش مانده نوروز ، ماهی قرمز و شمردن پولهای عیدی است . کلاس هفتم و هشتم را در تهران و در مدرسهٔ البرز به درس خواندن مشغول شد و در همان دوران با کوروش یغمائی صمیمیت فراوانی پیدا کرد . این دو در خلوت دوستانهٔ شان به خواندن و نواختن میپرداختند و بعدها نیز همکاری بیشتری با هم پیدا کردند . سیاوش قمیشی در سن ۱۲سالگی به آن مرحله رسیده بود که میتوانست هنر موسیقی اش را در مقابل عموم به نمایش بگذارد . به همین جهت به همراه بندی اجرای موسیقی را شروع کرد . بعد از یک سال چنان پیشرفت خوبی حاصل کرد که از سیزده سالگی در مُتل قو با ارکستری که مخصوص به خودش بود آهنگهای خوانندههای معروف آن زمان (مانند بیتلز و …) را میخواند و از این طریق کسب در آمد مینمود . آهنگ قایقران اولین تجریهٔ آهنگ سازی سیاوش قمیشی در سن (۱۴ سالگی) بود ، آهنگی که توسط خوانندهای به نام ضیا خوانده شد . پدر سیاوش قمیشی با گرایش او به سمت موزسیقی مخالف بود و از اینکه پسرش چنین راهی را انتخاب کرده راضی به نظر نمیرسید . به همین علت سیاوش مجبور شد راهش را به تنهایی ادامه دهد و مسیر زندگیش را خودش انتخاب نماید . زمانی که سیاوش در ایران به موسیقی میپرداخت ، برادر و خواهرش در انگلستان به تحصیل مشغول بودند . داستان از این قرار است که وقتی برادرش در فصل تابستان برای دیدار خانواده به تهران آمد به سیاوش قمیشی پیشنهاد داد که همراه او به انگلستان برود و هنرش را در آنجا دنبال نماید . سیاوش نیز پیشنهاد وی را پذیرفت . این چنین شد که سیاوش قمیشی در سال ۱۹۵۹در حالی که هنوز به سن چهارده سالگی نرسیده بود با خوشحالی و شادمانی به نزد برادر و خواهرش در لندن رفت و در انگلستان سکنی گزید . به مدت یک سال در کنار برادرش زندگی کرد اما طرز فکر آنها زیاد با هم متناسب نبود ؛ (سیاوش زیاد به کلاب میرفت و موزیک گوش میداد و این نوع زندگی مورد تائید برادر و خواهرش نبود) . به علت همین عدم تفاهم بعد از مدتی از برادرش جدا شد و شخصا به زندگی پرداخت . در سالهای ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۲ ، حضور او در انگلستان مصادف با زایش گروههای معروف و قدرتمند موزیک مانند بیتلز بود که مسلما تاثیر شگرفی در رشد و شکوفایی هنر وی داشتهاست . دیپلمش را از high school (دبیرستان) در لندن گرفت و بعد از آن به royal academy of arts رفت و تحصیلش را در رشتهٔ classical jaaz ادامه داد . composition خواند و مدرک arrangment از royal academy of arts اخذ نمود . او با با اعضاء گروههایی که کنسرت اجرا میکردند دوست بود و همین دوستی باعث شد که بعد از مدتی فعالیت خود را با یکی از همین گروهها آغاز کند . داستان از این قرار بود که سیاوش ساز مینواخت و اعضا ارکستری که با او دست بودند از این موضوع اطلاع داشتند و وقتی گیتاریست یکی از همین ارکسترها مریض شد و مدتها بود که کسی را به عنوان جانشین وی پیدا نمیکردند از سیاوش قمیشی درخواست نمودند تا جایگزین وی شود و این چنین رسما پیشنهاد همکاری به او دادند . این همکاری بسیار خوب شروع شد و پایه گذاری مناسبی بود . سیاوش همکاری خود را به مدت سه سال با این ارکستر (که insects نام داشـت) ادامه داد و بعد از آن به مدت چهار سـال با گروهی به نام wingers به ادامهٔ فعالیت پرداخـت و سرانجام خودش ارکستر مخصوص خودش را پایه گذاشت ؛ ارکستری که جز خودش باقی نوازندههای آن غیر ایرانی بودنـد . وظیفهٔ سیاوش قمیشی در این بند خوانندگی بود و در عین حال به نواختن گیتار هم میپرداخت . بعد از مدتی کیبوردیستشان به دلایلی ارکستر را ترک کرد و سیاوش از آن موقع مسئولیت نواختن کیبورد را نیز پذیرفت و جای خالی کیبوردیستِ رفته را پُر کرد . زندگی سیاوش به همین شکل میگذشت . تا اینکه در سال ۱۹۷۱ یعنی نزدیک به ۱۲ سال بعد و در سن بیست و پنج سالگی تصمیم گرفت محل زندگیش را به تهران تغییر دهد و عازم ایران شود . پس با این تصمیم راهی کشورش ایران شد . در این میان چندین بار به لندن رفت و برگشت . در همین حین همکاری بیشتری نیز با کوروش یغمائی پیدا کرد . بعد از ورود به ایران بندی به نام stars تشکیل داد و در آن گروه به بازخوانی آهنگهای خارجی پرداخت . بعدها در کنار شهرام شب پره ، کامبیز معینی و همایون جلالی ، در گروهی به نام rebels به همکاری پرداخت . مسئولیت سیاوش قمیشی در این بند خواندن آهنگهای slow بود و شهرام شب پره آهنگهای تند را اجرا مینمود . در همین اثنا سیاوش با شرکت رنگارنگ همکاری نزدیکی پیدا کرد و برای این شرکت آهنگ میساخت که «وارطان آوانسیان» آهنگهایش را برای اجرا در اختیار خوانندگان مختلفی قرار میداد و چون سیاوش قمیشی قبل از خواندن آهنگش توسط خوانندهها ، خودش نیز آنها را اجرا میکرد ، به شدت مورد توجه آوانسیان قرار گرفت و این گونه شد که آوانسیان بعد از انقلاب مجموعهٔ آثار سیاوش را به صورت مستقل منتشر کرد . سیاوش تا سن ۳۴ سالگی در ایران بود تا اینکه انقلاب صورت گرفت و او نیز شرایط را برای ماندن محیا ندید به همین علت در سال ۱۹۷۸ به آمریکا رفت و در شهر لس آنجلس مشغول به زندگی شد . او در ایران با شخصی به نام «جمال نادر» آشنا شده بود که هر دو مینواختند و میخواندند و وقتی به لس آنجلس رفتند تصمیم گرفتند با همکاری هم آلبومی منتشر کنند . پس با همکای یکدیگر کار روی آلبوم «فرنگیس» را شروع و برای آماده شدنش یک سال و نیم وقت صرف نمودند و در نهایت توانستند در سال ۱۹۸۱ آن را روانهٔ بازار نمایند . در آن دوران کمپانی خاصی برای پخش این آلبوم وجود نداشت به همین علت این آلبوم توسـط مردم کـپی و دسـت به دسـت میشد . اما بـعدها توسـط چهـار کـمپانی : «آرت کو» ، «آواز» ، «ترانه» و «پارس ویدئو» منتشر شـد که با فـروش بسـیار خوبی نیز روبرو گردیـد . سیاوش قمیشی تاکـید میکند که ارائهٔ آلبـوم «فرنگیس» تنها برای سرگرم شدن بوده و او قصد نداشتهاست تا با این آلبوم تبدیل به یک خواننده شود اما وقتی که در سال ۱۹۹۲ «مسعود فردمنش» به او پیشنهاد داد که کاری مشترک ارائه دهند و چندین شعر (که بارز ترین آنها به گفتهٔ سیاوش پرندههای قفسی بود) در اختیار سیاوش قرار داد انتشار آلبوم جدید را قبول کرد . به این ترتیب سیاوش قمیشی از سن ۴۹ سالگی رسما خوانندگی را آغار نمود و آلبوم «حکایت» را منتشر ساخت که مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفت . درخواست مردم و کمپانیها بعد از آلبوم «حکایت» و استقبال پرشوری که از آن صورت گرفت ، باعث شد که او حرفهٔ خوانندگی را ادامه دهد و علاوه بر آلبوم فرنگیس ۱۳ آلبوم دیگر نیز روانهٔ بازار موسیقی نماید که این آلبومها شامل : «خواب بارون» ، «حکایت» ، «تاک» ، «قصه گل و تگرگ» ، «شهر خورشید» ، «قصه امیر» ، «هوای خونه» ، «قاب شیشهای» ، «شکوفههای کویری» ، «حادثه» ، «نقاب» ، «بی سرزمین تر از باد» ، «روزهای بی خاطره» هستند . سیاوش قمیشی خوانندگی را بسیار دیر شروع کرد و در یکی از مصاحبههایش در این مورد گفت که زیاد از شغل خوانندگی یا لااقل در حد میکروفون بدست گرفتن و زنده اجرا کردن خوشش نمیآید ولی به خاطر طرفدارانی که منتظر شنیدن صدای وی هستند به ارائهٔ کنسرت میپردازد . او زیاد به رفت و آمد با مردم لس آنجلس نمیپرداخت و در مورد این عدم رفت و آمد و دوری خویش از محیط لس آنجلس «گرفتاریها» و تنها دلیلش را برای ماندن در لس آنجلس «انجام کارهایش» عنوان میکرد . بعد از آلبوم «نقاب» همهٔ توجهها به طرز ویژهای به او معطوف شد ، به طور صعودی بر طرفدارانش افزوده گردید و کنسرتهایش رو به فزونی نهاد . سیاوش قمیشی ۵ بار ازدواج کردهاست و حاصل این ازدواجها تنها یک فرزند از اولین همسر اوست . نام پسرش علیرضاست که در شیراز زندگی میکند و ظاهرا به خوانندگی هم میپردازد او بیش از ۳۵ سال سن دارد . نام اولین همسر وی «وصال» میباشد . آخرین همسر سیاوش قمیشی «نازنین مرعشی» نام دارد که بیش از سی و پنج سال از وی کوچکتر است و حدودا بیست و پنج سال سن دارد . سیاوش قمیشی بعد از سالهای طولانی ماندن در لس آنجلس (در سال ۱۳۸۵) شمسی تصمیم گرفت آمریکا را به قصد اروپا ترک کند و راهی آلمان و (تحقیقا) در روستایی به نام akhen ساکن شود . او علت این تغییر مکان ناگهانی را دوری از محیط مسموم و ناجالب لس آنجلس و رسیدن به آرامش بیشتر عنوان کرد ! از گفتههای او به نظر میرسد آخرین همسرش همراه او عازم اورپا نشد . در حال حاضر یکی از بردانش در مونترال ، دیگری در تهران و خواهرش در لس آنجلس زندگی میکنند . در میان خانوادهٔ او سه نفر به هنر روی آوردهاند یکی بردار زاده اش «ژیان قمیشی» است . او در کانادا شو اجرا میکند . سیاوش موفق به دیدار وی نشدهاست و پدر او یعنی بردارش را نیز بسیار کم دیدهاست . دیگری پسرش علیرضاست که در ایران مشغول به خوانندگی است ولی به هیچ وجه مورد استقبال نیست و شخص دیگری به نام «برزا قمیشی» نیز وجود دارد که او هم بردار زاده اش است ، گیتار مینوازد ، راک ان رول میخواند و البته سیاوش قمیشی با او ملاقات داشتهاست . اصولا سیاوش قمیشی چندان ارتباط نزدیکی با خانوادهٔ خود ندارد . چندین سال پیش شایعه شده بود که او برای بازگشت به ایران به دولت جمهوری اسلامی نامهای نوشتهاست اما بعد از مصاحبهای این موضوع را تکذیب کرد و شرط خودش را برای بازگشت به ایران آزادی عمل برای انجام کارها و هم چنین کنسرتهایش عنوان نمود و بازگو کرد که از طرف دست اندرکاران پیشنهاداتی برای خواندن در جزیرهٔ کیش داشتهاست اما این پیشنهاد را رد کرده و از خواندن در آن جا صرف نظر کردهاست . وی در یکی از مصاحبههایش گفت که تا پنج سال آینده به خواندن ادامه خواهد داد و چون آهنگ ساز است باقی عمر خویش را از طریق آهنگ سازی امرار معاش خواهد نمود . سیاوش قمیشی علاقه دارد تا او را بیشتر به عنوان آهنگساز بشناسند تا خواننده . هر گاه شعر جدید ی به او میرسد و آهنگ زیبائی روی آن قرار میدهد بیشترین لذت را میبرد و دوست دارد اگر آهنگساز نبود شاعر یا نقاش میشد . روزی چند ساعت موزیک گوش میدهد ، پیانو میزند و کتاب میخواند . علاقهٔ زیادی به چائی بعد از ظهر ، نگهداری و پرورش گیاهان و همچنین گربهٔ سیاهش موسول دارد . هیچ شخصی بالاتر از موسیقی او وجود ندارد و میتواند با موزیکش بدون هر شخصی به زندگی بپردازد . به گفتهٔ خودش او به هیچ وجه اهل تجملات نیست و بسیار کم از کروات استفاده میکند . آرزوی او بازگشت به ایران و بازدید از وطن خویش است